اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

بخش اول/

نشانه‏ شناسى حسادت با تکیه بر منابع اسلامى

حسرت یک واکنش منفى انفعالى در مقابل نعمت یا امتیاز گذشته و ازدست رفته است، ولى حسادت از موقع کسب نعمت یا امتیاز دیگرى بروز مى کند و ممکن است تا مرحله نابودى نعمت یا صاحب نعمت ادامه پیدا کند.

نشانه‏ شناسى حسادت با تکیه بر منابع اسلامى

چکیده

هدف این مقاله، معرفى مستند نشانگان حسد از منظر اسلام مى باشد. این پژوهش، که از نوع تحقیقات بنیادى است، براى بررسى شاخص ها و نشانه هاى حسادت و تحلیل روان شناختى آن، اطلاعات به روش کتابخانه اى جمع آورى گردیده است؛ یعنى با استفاده از تفاسیر قرآن و کتب روایى، ویژگى هاى فرد حسود به صورت توصیفى جمع آورى و پس از دسته بندى، تجزیه و تحلیل گردیده است.

بدین منظور، این نوشتار پس از تعریف لغوى و اصطلاحى حسادت و تفکیک آن از مفاهیم مشابهى همچون غبطه، منافسه، حسرت، غیرت، غل و نصیحت، به نشانه شناسى حسد با توجه به آیات و روایات مى پردازد و با تقسیم نشانه هاى حسد به سه مؤلفه شناختى، عاطفى و رفتارى، براى حسادت، سه نشانه شناختى، شش نشانه عاطفى و نُه نشانه رفتارى از منابع اسلامى مورد شناسایى قرار مى دهد. در پایان راه هایى براى تشخیص موقتى و قطعى حسادت، ارائه گردیده است.

کلیدواژه ها: اسلام، حسادت، نشانه شناسى، اخلاق اسلامى.

مقدّمه

اهمیت اخلاق و ضرورت پرداختن به آن، بر کسى پوشیده نیست. بخش اعظم معارف اسلامى به تبیین معارف اخلاقى اختصاص یافته است؛ از این رو، اندیشمندان اولیه اسلامى حرکتى ارزشمند براى تبیین محتواى اخلاقى اسلام آغاز کردند. اما به مرور زمان، اخلاق در توصیه ها و مواعظ بزرگان خلاصه گردید، در حالى که تجربه ثابت کرده است علم و پیشرفت بدون اخلاق و معنویت، بیش از آنکه موجب تعالى بشر باشد تنزل او را از مقام انسانیت در پى داشته است.

امروزه استفاده از آموزه هاى دینى در فرایند مشاوره و روان درمانى، توجه روان شناسان بسیارى را به خود جلب کرده و مطالعات زیادى نیز در این زمینه صورت گرفته است. اختلالات روانى در جوامع انسانى روز به روز در حال گسترش است. دستاوردهاى روان شناسى امروز در مورد بیشتر نابهنجارى هاى اخلاقى و رفتارى از جمله حسادت؛ ناکافى بوده و پاسخگو نیست.

خاستگاه اصلى پژوهش هاى روان شناختى در اسلام، مباحث اخلاقى است. مسئله مدیریت هیجان ها یکى از نیازهاى بشر و از مباحث مهم روان شناسى است. در این میان، هیجاناتى که موجب اختلال در کارکرد عادى فرد در زندگى مى شوند و گاه حتى سلامت جسمى و روانى وى را به خطر مى اندازند، از جمله «حسادت»، از اهمیت خاصى برخوردار هستند. متأسفانه در آثار اخلاقى موجود، یافته هاى جدید علومى همچون روان شناسى و علوم تربیتى، مورد توجه قرار نگرفته اند و نیز تحقیقات میدانى در زمینه اخلاق، تا امروز جایگاه لازم را در پژوهش هاى مربوط به تربیت اخلاقى و علم اخلاق نداشته است.

رذایل اخلاقى از مهم ترین موانع تحقق اهداف انبیا هستند و از طرفى، توجه به اخلاق فرد و جامعه، بسیار بااهمیت است و نخستین مرحله براى حفظ سلامت اخلاق نیز شناخت فضایل و رذایل اخلاقى، علل پیدایش و رشد و درمان آنهاست.حسادت، یکى از ناهنجارى هاى روانى است که قرآن کریم و معصومان علیهم السلام با بیانات مختلف خطر آن را به ما یادآور شده و ما را به درمانش فراخوانده اند.

این رذیله اخلاقى از سوى همگان زشت و ناپسند شمرده مى شود و حتى کسانى که خود هر از گاهى دچار این حالت مى شوند، حسادت دیگرى به خود یا دیگران را ناپسند و دور از اصول اخلاقى مى شمارند. غالب افراد از دست این مرض از دو جهت در رنجند: یکى از جهت وجود این مرض در خودشان که بر دیگران حسد مى ورزند و دیگرى از جهت وجود آن در دیگران، که بر آنها حسد مى ورزند.

حسادت در حوزه روان شناسى اجتماعى، ممکن است خاستگاه بسیارى از ناهنجارى هاى فردى و اجتماعى باشد؛ بازتاب ها، کنش ها و واکنش هاى حسود، در کاهش ضریب امنیت اجتماعى نمایان مى شود. حسادت ممکن است باعث جنایات و رذایل اخلاقى دیگرى همچون قتل، دروغ، مقابله با حق و... شود؛ چنان که اولین خونى که به ناحق توسط قابیل بر روى زمین ریخته شد از روى حسد بود.1 داستان یوسف و گرفتارى اش در چاه و زندان، از حسادت برادران سرچشمه گرفت.2

رنج و ناراحتى پیامبران و شهادت اکثر امامان، از این خوى بد فراهم شد. ماجراهاى پس از پیامبر، از جمله جنگ هاى جمل و صفین که باعث کشته شدن هزاران نفر گردید3 و ماجراى سعایت قتل امام موسى کاظم علیه السلامنزد هارون الرشید توسط برادرزاده اش محمدبن اسماعیل و سعایت قتل امام جواد علیه السلام توسط ابولیلا (ابن ابى دُؤاد) قاضى بغداد،4 همه از همین خوى زشت انسان ها پیدا شده است.از این رو، بازخوانى حسادت در آموزه هاى اسلامى و تحلیل روان شناختى آن مى تواند براى فهم مشکل و سازوکارهاى رهایى از آن سازنده باشد.

پرسش اصلى تحقیق حاضر، این است که نشانگان حسادت در منابع اسلامى چیست؟ در این پژوهش، با نگاهى علمى و کاربردى به موضوع حسادت پرداخته شده است؛ به گونه اى که ابتدا حسادت به طور دقیق تعریف شده و از مفاهیم مشابه تفکیک گردیده و مراتب آن توضیح داده شده است. سپس به بیان نشانه هاى شناختى، عاطفى و رفتارى حسادت پرداخته شده است. نشانه شناسى از مباحث مهم در اختلالات روانى است.

البته لازم به ذکر است که برخى از نشانه هایى که در این تحقیق به آنها اشاره مى شود، به تنهایى نشانه قطعى شخص حسود به شمار نمى روند و کسانى که حسود نیستند نیز ممکن است داراى چنین نشانه هایى باشند، ضمن اینکه ممکن است کسانى که برخى از این نشانه ها را دارند، علاوه بر حسادت، به ناهنجارى هاى دیگر نیز مبتلا باشند. بنابراین، به سختى مى توان به کمک این نشانه ها، حسادت را تشخیص داد.

حسادت، در برخى به شکل حال و در گروهى دیگر به شکل صفت ظاهر مى شود، به این معنا که برخى از انسان ها در یک فرایند زمانى به علت عدم چیرگى بر نفس امّاره خویش، به اختلال حسادت دچار مى شوند و توان مقابله روحى و روانى با آن را ندارند و این حالت در آنان ملکه مى شود. عده اى دیگر هم به دلایلى ممکن است دچار حسادت شوند، اما با مهار و کنترل خویشتن، از تبدیل آن به بیمارى و نیز ملکه شدن این حالت در وجود خود، جلوگیرى مى کنند. لازم به ذکر است که اصولاً حسادت، نسبت به آشنایان و دوستان اتفاق مى افتد و شخص نسبت به کسانى که در حوزه روابط اجتماعى وى قرار نمى گیرند، احساس حسادت نمى کند.

مشکلى که در مسئله حسادت وجود دارد این است که رفتارها و ناهنجارى هاى شخص حسود قابل شناسایى و رؤیت است؛ ولى انگیزه هاى آن مخفى مى باشد. اشخاصى که ناظر اقدامات عملى شخص حسود هستند نمى توانند تحلیل درستى از علل و انگیزه هاى رفتارهاى ناهنجار او داشته باشند؛ به ویژه آنکه شخص حسود در بسیارى از مواقع به دلیل آنکه حسادت را امرى ناپسند مى شمارد و یا جامعه را نسبت به آن سخت و تند مى یابد، ضمن توجیه رفتارهاى خویش، انگیزه هاى دیگرى براى رفتارهاى ناهنجار خویش برمى شمارد. تأکید قرآن در سوره «فلق»5 براى پناه جویى به خدا از شرّ حسود، به ویژه در زمانى که اقدام عملى براى به دست آوردن و یا زوال نعمت مى کند، خود بیانگر آن است که از نظر قرآن، تا چه حد حسادت، به ویژه شکل عملى آن، پیچیده و خطرساز است.

در بررسى پیشینه بحث به این نتیجه رسیدیم که تاکنون نشانه شناسى مستقلى از حسادت انجام نگرفته است. امتیاز تحقیق حاضر در این است که اولاً، با نگاه روان شناختى تجزیه و تحلیل شده؛ ثانیا، حسادت نشانه شناسى شده است؛ ثالثا، در اکثر موارد، شواهد قرآنى و روایى نشانه ها، ذکر گردیده است.

در تحقیق حاضر که با محوریت قرآن و روایات معصومان علیهم السلام صورت گرفته است، با توجه به خانواده معنایى «حسد»، از واژه هاى حسد، حسرت، منافسه، غبطه، غیرت، حقد، غلّ و نصح جست وجو شده و از منابع مختلف دینى براى غناى بحث استفاده شده است. ضمنا با توجه به اینکه حسد ممکن است با رذایل اخلاقى دیگر از قبیل بخل، عداوت، حبّ شهرت، تکبّر، خشم و... همراه بوده یا با آنها رابطه علّى و معلولى داشته باشد، کلیدواژه هاى مذکور نیز در منابع اسلامى مورد بررسى قرار گرفته است.

تعریف حسادت6

1. تعریف لغوى

راغب اصفهانى مى نویسد: «حسد آرزوى از دست رفتن نعمت کسى است که مستحق آن نعمت باشد و چه بسا به زوال آن نعمت تلاش هم بکند.»7 ابن منظور نیز حسد را این گونه تعریف مى کند: «حسد موقعى است که آرزو کنى نعمت و فضیلت دیگرى به تو منتقل شده یا از او سلب شود.»8 فیومى مى گوید: «حسادت کردن بر نعمت دیگرى، یعنى بر بودن نعمت در نزد دیگرى ناخرسند بوده و آرزوى زوال از او را داشته باشى.»9 ابومنصور ازهرى به نقل از ابن الاعرابى مى نویسد: «حسد به معناى کَنه است که حسد از آن گرفته شده است؛ زیرا حسد دل را مى کَند همچنان که کنه پوست را مى کَند و سپس خونش را مى مکد.»10

2. تعریف اصطلاحى

تعاریف متعددى توسط صاحب نظران علوم اسلامى و روان شناسى براى حسد ارائه شده است که مى توان هریک از آنها را کوششى براى بیان ماهیت حسد و جنبه محورى آن دانست.

2ـ1. تعاریف صاحب نظران اخلاق اسلامى

به اعتقاد شهید ثانى، حسد برانگیختن قوه شهوانى نسبت به آرزوى مال یا حال و زوال آن از دیگرى است که مستلزم تحرک قوه غضبى و ایجاد غضب و ماندگارى و افزایش آن بر حسب افزایش حال فرد مورد حسد مى باشد.11 ملّامهدى نراقى حسد را این گونه تعریف مى کند: آرزوى زوال نعمت از برادر مسلمان از نعمت هایى که صلاح او باشد.12 امام خمینى قدس سره در تعریف اصطلاحى حسد مى نویسد: حالتى است نفسانى که صاحب آن آرزو کند سلب کمال و نعمت متوهمى را از غیر، چه آن نعمت را خود دارا باشد یا نه و چه بخواهد به خودش برسد یا نه.13

شهید دستغیب نیز در این زمینه مى آورد: هرکه از دیدن یا شنیدن نعمتى مانند مال و فرزند یا فضیلت و کمالى مانند علم، شجاعت و سخاوت که دیگرى دارا شده، ناخشنود و خشمگین شود و نتواند این نعمت و فضیلت را در او ببیند و گرفته شدن آن را از او بخواهد یا گرفته شدن از او و رسیدن به خودش را آرزومند باشد، این حالت درونى حسادت است.14

حسن مصطفوى مى گوید: تحقیق این است که حسد از صفات ناپسند بوده و دایما موجب ناراحتى شدید در حاسد مى شود، به طورى که از بین رفتن نعمت و متضرر شدن صاحب نعمت را مى خواهد، بلکه در اعطا و تدبیر خداى متعال منازعه مى کند و راضى به کار خداى متعال نمى شود؛... بنابراین، متعلق حسد اعم از نعمت مادى و معنوى مانند ایمان است.15

2ـ2. تعاریف روان شناسان

به اعتقاد پاینز16 روان شناس بالینى، حسادت، واکنشى پیچیده است که در زمان مشاهده شرایطى که یک رابطه با ارزشیا کیفیت خاص موجود در آن را تهدید مى کند، در شخص ایجاد مى شود و معمولاً در یک موقعیت با حضور سه نفر و در اثر وحشت از دست دادن شخص یا شى ء مورد علاقه، ایجاد مى شود.17

هارلوک18 در این زمینه مى نویسد: حسادت واکنشى هیجانى است که از حدود دو سالگى آغاز مى شود و با رشدکودک، ممکن است تا بزرگ سالى ادامه یابد و بر طبق الگوهاى مختلف فرهنگى، به صورت هاى متفاوتى جلوه گر شود. حسادت در کودک، پاسخى طبیعى است به محرک ها و هنگامى ایجاد مى شود که به اعتقاد وى، عاطفه یا محبتى را از دست داده باشد.

در الگوى حسادت، غالبا نوعى ترس نیز وجود دارد؛ زیرا حسود احساس مى کند که دیگرى عاطفه شخص مورد علاقه او را نسبت به وى به خطر انداخته است و یا مقامى را که او انتظار رسیدن به آن را داشته، دیگرى احراز کرده است. بنابراین، موقعیتى که حسادت را بر مى انگیزد، غالبا یک موقعیت اجتماعى است.19گورنیه و روسو20 در تعریف «حسادت» مى آورند: حسادت احساس منفى است که با دیدن امتیازى که مانداریم یا آرزو داریم فقط ما داشته باشیم، به ما دست مى دهد.21

جمع بندى: در هیچ یک از تعاریف روان شناسان به ماهیت اصلى حسادت اشاره نشده است. در تعریف پاینز، «حسادت جنسى» و در تعریف گورنیه و روسو، «حسرت» منظور است. ضمنا تعریف هارلوک بیشتر ناظر به بیان مراحل تکوین حسادت است تا تعریف آن. به نظر مى رسد از میان تعاریف علماى اخلاق، تعریف امام خمینى قدس سره جامع ترین تعریف از حسادت است. تنها ضعف این تعریف، آن است که ایشان به کمال یا نعمت واقعى اشاره نکرده اند.

به نظر ما آنچه بدان حسادت مى ورزند گاه کمال یا نعمت واقعى است؛ مثل کمالات عقلانى و اخلاقى، مال و دارایى هاى فردى، روابط خوب اجتماعى، عواطف، مدیریت و علم؛ و گاه کمال یا نعمت متوهم است؛ یعنى حسود آن را نعمت یا کمال مى پندارد؛ مثلاً، چیره دستى دیگرى در مسخره کردن دیگران یا هرزه گویى یا کلاه بردارى را کمال مى پندارد و به آن حسد مى ورزد. یعنى ماهیت و محور اصلى حسادت، آرزو یا تلاش براى از دست رفتن نعمت واقعى یا متوهم دیگرى است؛ خواه خودش داشته باشد یا نه و خواه براى خود نیز بخواهد یا نه.

بنابراین، اگر کسى به خاطر نابودى نعمت دیگرى خوشحال شود و یا به خاطر ناگوارى هاى کسى شادمان گردد و یا به خاطر دست یابى دیگرى به نعمتى، غمگین شود و آن را براى خودش بخواهد، حسود است. ضمنا منظور از آرزو کردن در تعریف حسد، صرف یک خواست و آرزوى معمولى نیست، بلکه منظور، داشتن میل و خواست شدید براى نابودى امتیاز یک شخص و نیز داشتن تأثرى بسیار عمیق از آن امتیاز است؛ یعنى موقع حسد دو قوه شهوت (جذب) و غضب (دفع) برانگیخته مى شود. نتیجه اینکه به نظر ما «حسد حالتى نفسانى است که در اثر تحریک قوه شهوى و غضبى ایجاد مى شود و صاحب آن، سلب کمال و نعمت واقعى یا متوهمى را از دیگرى آرزو مى کند، چه آن نعمت را خود دارا باشد یا نه و چه بخواهد به خودش برسد یا نه.»

1. غبطه

حسادت عبارت است از آرزو کردن زوال نعمت از دیگران؛ مثل اینکه کسى به نعمت دست یافته و خانه و فرزندى پیدا کرده باشد و شخص حسودى نابودى آن نعمت را آرزو کند. اما اگر تقاضا کند که خداوند همانند آن نعمت را به او نیز ارزانى دارد، دچار غبطه شده است. غبطه، حالت نفسانى پسندیده اى است که بدون وجود آن، انسان نمى توانست به بسیارى از پیشرفت ها و موفقیت ها دست پیدا کند.

ابن منظور مى گوید: «غبطه به معناى حال نیکو و خوشحالى است، و در حدیث آمده: خدایا حال نیکو را از تو مسئلت مى کنیم و از اینکه از این حال بیفتیم به تو پناه مى بریم. ریشه حسد به معناى پوست کندن و ریشه غبط به معناى لمس و بررسى کردن است؛ درخت زمانى که پوستش کنده شود خشک مى شود و زمانى که برگش کوبیده شود جایگزین مى شود.»22

ابن ابى الحدید در بیان تفاوت حسد و غبطه مى گوید: «مرز حسادت این است که از آنچه که نصیب دیگرى شده خشمگین شوى و دوست داشته باشى از او زائل شده و به تو برسد. و مرز غبطه آن است که از روزى دیگرى ناراحت نشوى و زوالش را نخواهى و فقط دوست داشته باشى مثلش نصیب تو هم بشود.»23

حاصل آنکه غبطه با حسد تفاوت اساسى دارد؛ غبطه حالتى نفسانى است که فرد در طى آن، آرزومند کمال یا نعمتى است، اما هرگز سلب آن را از دیگرى آرزو نمى کند. فردى که غبطه مى خورد به واقع با مشاهده کمال یا نعمت دیگرى، به حال او حسرت مى خورد؛ اما هیچ گاه از او کینه اى به دل راه نمى دهد و زوال آن کمال یا نعمت را از او نمى پسندد. از این رو، اگر غبطه در امور معنوى و کمالات واقعى باشد، امرى پسندیده بوده و اسلام به آن سفارش کرده است؛ چراکه نشانه امید به خداوند و خوش بینى به جهان است. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «انّ المؤمن یغبط ولا یحسد و المنافق یحسد و لایغبط»؛24 مؤمن غبطه مى خورد و حسادت نمى ورزد، ولى منافق حسودى مى کند و غبطه نمى خورد.

2. منافسه

راغب اصفهانى مى گوید: منافسه به معناى تلاش انسان براى تشبّه به افراد برجسته و ملحق شدن به آنهاست، بى آنکه ضررى به دیگرى وارد شود.25طریحى، تنافس را به معناى سبقت و پیشى گرفتن بزرگوارانه بر دیگرى (رقابت سالم) مى داند.26از دیدگاه طبرسى، تنافس به معناى تمنى و تلاش دو انسان است که هر کدام مى خواهد شى ء نفیسى که براى دیگرى است در اختیار او نیز باشد.27ابن منظور هم مى نویسد: رقابت یا منافسه حالتى است که انسان مى کوشد در امرى از دیگرى پیشى بگیرد.28

اسلام منافسه را همانند غبطه تأیید و به آن سفارش مى کند؛ چراکه حالت نفسانى پسندیده اى است که مى تواند عامل بسیارى از پیشرفت ها باشد. آیه 147 «بقره»: «فَاسْتَبِقُواْ الْخَیْرَاتِ» (در امور خیر، از هم پیشى بگیرید) و آیه 26 سوره «مطففین»: «وَفِی ذَلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ) (پس در نعمت هاى بهشتى راغبان باید بر یکدیگر پیشى بگیرند)، دلیل بر این مدعایند.

عامل منافسه، دوستى چیزى است که در آن منافسه وجود دارد. اگر منافسه در امر دینى باشد عامل آن محبت خداى متعال و بندگى اوست. از این رو، در حدیث قدسى خطاب به حضرت عیسى علیه السلام آمده است: «و تنافَس فى العمل الصالح»؛29 در کار شایسته رقابت کن. و در روایتى از حضرت امیر علیه السلام مى خوانیم: «فى اخلاص الاعمال تنافس اولى النهى و الالباب»؛30 افراد صاحب فضیلت و خرد در خالص کردن اعمال براى خدا، رقابت مى کنند.

تنافس اگر در امر دنیوى باشد عامل آن محبت دنیا و برخوردارى از نعمت هاى آن است. البته رقابت در امور پست و ناپایدار دنیا شایسته نیست؛ چراکه باعث کاهش و نقصان درجه آدمى در دین و واماندن از مقامات بلند بوده و با زهد و توکل و رضا منافات دارد؛ چنان که حضرت امیر علیه السلام مى فرماید: «لا تنافس فى مواهب الدنیا فانّ مواهبها حقیره»؛31 در نعمت هاى دنیا رقابت نکن؛ چراکه نعمت هاى آن کم ارزشند.

3. غیرت

ابن منظور مى نویسد: غیرت و غیار به معناى آذوقه است. غارهم یغیرهم؛ یعنى آنها را تأمین معاش کرده و منفعت رساند.32 ابن فارس هم مى آورد: غیرت به معناى آذوقه است که صلاح خانواده با آن است. اینکه گفته مى شود: غرت على اهلى؛ یعنى آنها را تأمین معاش کردم. و اینکه گفته مى شود: غارهم اللّه تعالى بالغیث؛ یعنى: امورشان را اصلاح کرده و به آنها منفعت رساند.33طریحى، غیرت را واکنشى طبیعى مى داند که آدمى نسبت به دخالت هاى نابجا و نارواى دیگران، در آنچه دوست مى دارد، از خود نشان مى دهد.34 از دیدگاه نراقى، غیرت یعنى: تلاش در نگه دارى آنچه حفظش ضرورى است.35

علّامه طباطبائى مى فرماید: غیرت عبارت است از دگرگونى حالت انسان از حالت عادى و اعتدال، به گونه اى که انسان را براى دفاع و برخورد نسبت به کسى که به یکى از مقدساتش اعم از دین، ناموس و... توهین نموده، وادار به دفاع مى سازد و این صفت، فطرى بوده و اسلام بر اساس فطرت تشریع شده است و آن مقدار از فطریات را که در حیات بشر لازم است، امضا نموده و آنچه که در زندگى نیازى بدان ندارد، حذف نموده است؛ همچون شاخ و برگى که اقوام مختلف به آن داده اند و به طور کلى، مى توان یک معیارى را در نظر گرفت؛ آنجا که غیرت ورزیدن مایه خشنودى خداست صحیح است و آنجا که پیروى از نفس است، باطل است.36

شهید مطهّرى درباره تفاوت حسد و غیرت مى نویسد: «حسادت و غیرت، دو صفت کاملاً متفاوتند و هر کدام ریشه اى جداگانه دارد. ریشه حسادت، خودخواهى و از غرایز و احساسات شخصى مى باشد؛ ولى غیرت یک حس اجتماعى و نوعى است و فایده و هدفش، متوجه دیگران است. غیرت نوعى پاسبانى است که آفرینش در وجود بشر نهاده است. غیرت، یک شرافت انسانى و یک حساسیت انسانى است نسبت به پاکى و طهارت جامعه.

انسان غیور، همان طور که راضى نمى شود دامن ناموس خودش آلوده گردد، راضى نمى شود دامن ناموس اجتماع هم آلوده شود؛ زیرا غیرت، غیر از حسادت است. حسادت یک امر شخصى و فردى و ناشى از یک سلسله عقده هاى روحى است، اما غیرت یک احساس و عاطفه نوع بشرى است. این خود دلیل است که غیرت، از خودپرستى ناشى نمى شود.»37

حاصل آنکه حسد آرزوى زوال نعمت و خوبى است که صلاح طرف مقابل است، ولى غیرت، آرزوى زوال بدى است که به صلاح طرف مقابل نیست. حسد آرزویى منفى است که آدمى درباره دیگران دارد، اما غیرت آرزویى مثبت است. انسان باغیرت، هنگامى که گفتار یا رفتارى را از برادر هم کیش خویش مى بیند که وجود و نمود آن، ارزش و جایگاه او را پایین مى آورد، تلاش مى ورزد تا با هر وسیله اى، دیدگاه آن شخص را تغییر داده، اراده انسانى و اخلاقى اش را توانا و نیرومند سازد. بدین سان، روشن مى شود که بین حسد و غیرت تفاوت بسیار است.

4. غِلّ

راغب اصفهانى مى گوید: واژه غِلّ از غَلَل گرفته شده و در اصل به معناى چیزى است که مخفیانه و تدریجا نفوذ مى کند و به همین خاطر، به آب جارى غلل مى گویند؛ چراکه تدریجا در میان درختان نفوذ پیدا مى کند. سپس به خیانت، غَلول گفته شده، به خاطر اینکه نفوذى مخفیانه و تدریجى دارد و نیز به کینه و حسد که نفوذ تدریجى مخفیانه در دل دارد، غِلّ گفته مى شود.38ابن منظور در لسان العرب، حسد را نوعى غلّ مى شمرد، همان گونه که کینه و عداوت را نیز از مصادیق آن مى دانند. بسیارى از مفسّران، از جمله فخر رازى در تفسیر الکبیر، مراغى در تفسیرش و قرطبى نیز در الجامع لاحکام القرآن در تفسیر غِلّ، حسد را ذکر کرده اند.

طبرسى ذیل آیه «وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم» (حجر: 47) مى نویسد: «اى و اخرجنا ما فى قلوبهم من حقد و حسد و عداوة فى الجنة حتى لا یحسد بعضهم بعضا و ان رآه ارفع درجه منه»؛39 یعنى: در بهشت هر آنچه که از کینه و حسادت و دشمنى در دل هایشان بود بیرون کردیم تا بعضى از آنها همدیگر را حسادت نکنند، گرچه آنها را از نظر مقام بالاتر از خود ببینند. به نظر مى رسد گرچه مفهوم لغوى غلّ و حسد یکى نیست، ولى حسادت یکى از مصادیق بارز غلّ است.

5. حسرت

ابوهلال العسکرى مى نویسد: حسرت یک واکنش عاطفى در برابر ارزیابى و شناخت فرد از یک موقعیت خاص است. حسرت یک نوع غم است که فرد، آن را زمانى که احساس از دست دادن فایده و امتیازى را داشته باشد، تجربه مى کند.40به عقیده طریحى، حسرت یعنى: ندامت و اندوه شدید بر آنچه از دست رفته باشد و امکان بازگشت آن نباشد.41

ابن فارس هم این گونه مى آورد: حسرت اندوه بر چیز از دست رفته است، و اینکه گفته مى شود: بر آن حسرت خوردم؛ یعنى: امرش در نگرانى و کمى صبر آشکار شد.42 جوهرى، حسرت را اندوه شدید بر چیز از دست رفته مى داند.43 ابومنصور ازهرى مى گوید: حسرت، ندامت شدید است، به طورى که فرد نادم مانند جنبندگان ناتوانى که منفعتى ندارند باقى بماند.44چنان که از تعاریف مزبور برمى آید، حسرت یک واکنش منفى انفعالى در مقابل نعمت یا امتیاز گذشته و ازدست رفته است، ولى حسادت از موقع کسب نعمت یا امتیاز دیگرى بروز مى کند و ممکن است تا مرحله نابودى نعمت یا صاحب نعمت ادامه پیدا کند. حسادت، گاهى منفعلانه است و گاهى فعالانه.

6. حقد

فراهیدى مى نویسد: حقد نگه داشتن دشمنى در دل و در انتظار فرصت ماندن است.45 فیومى، حقد را فراگرفتن دشمنى و کینه توزى بر انسان تعریف مى کند.46 غزالى نیز مى گوید: معناى حقد این است که دلش ملازم با سنگینى و کینه توزى و نفرت از او بوده و این حالت براى همیشه باقى باشد.47زمانى که شخصى انسان را اذیت کرده یا در یکى از اهدافش مخالف باشد، انسان در دل نسبت به او ناراحت و خشمگین مى شود. و وقتى به هر دلیلى نتوانست خشم خود را بیرون بریزد و لازم شد خشم فرونشانده شود، از آن رو که فى الحال تشفى از آن سخت است، این ناراحتى به درون رفته و در آنجا تبدیل به حقد و کینه مى شود، به گونه اى که فرد دوست دارد سرانجام روزى از طرف مقابل انتقام گرفته شود.

به نظر مى رسد حقد صفتى ملازم با دل انسان کینه توز است؛ ولى حسد حالت و احساسى است که در شرایط خاصى ایجاد مى شود. نیز حقد مسبوق به ناراحتى و خشم نسبت به دیگرى است؛ ولى حسادت ممکن است فى الحال ایجاد شده باشد. در روایات متعددى حقد و حسد دو ویژگى متفاوت دانسته شده اند که آثار مشترکى دارند؛ از جمله حضرت امیر علیه السلام مى فرماید: «الحسود و الحقود لا تدوم لهما مسرة»؛48 شخص حسود و کینه جو سرور دایمى ندارند.

تفاوت دیگر اینکه حقد از قوه غضبیه ناشى مى شود؛ ولى حسد ممکن است ناشى از قوه شهویه نیز باشد. حضرت امیر علیه السلام مى فرماید: «الحقد مثار الغضب»؛49 کینه در اثر غضب برانگیخته مى شود. بنابراین، حقد و حسد یکى نیستند، گرچه ممکن است انسان در اثر کینه، دچار حسادت هم بشود.

7. نصیحت

مفهوم مقابل حسد، نصیحت و خیرخواهى است؛ یعنى خواستن دوام نعمت خداوند بر برادر مسلمانت، که صلاح او در آن است.50 و این یکى از فضایل معروف است که در آیات و روایات به آن اشاره شده است. امام محمدباقر علیه السلام به نقل از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «لینصح الرجل منکم اخاه کنصیحته لنفسه»؛51 هریک از شما باید همانند خیرخواهى براى خودش، براى برادرش خیرخواهى کند.

معیار در نصیحت و خیرخواهى این است که آنچه را براى خود مى خواهى براى برادر خود نیز بخواهى و آنچه را براى خود نمى خواهى و نمى پسندى براى او نیز نخواهى و نپسندى؛ به تعبیرى دیگر، آنچه از خیر و خوبى و سعادت معنوى و مادى براى خویش مى خواهد براى دیگران نیز بطلبد؛ ولى معیار در حسد این است که آنچه را براى خود نمى خواهى براى او بخواهى و آنچه را براى خود مى خواهى براى او نخواهى.52

راغب اصفهانى مى گوید: «نصح و نصیحت، هر کار و هر سخنى است که در آن مصلحت دیگرى باشد و این واژه در اصل به معناى خلوص و اخلاص است؛ به همین دلیل، عسل خالص را ناصح مى گویند. کار خیاط را هم نصح مى نامند؛ به خاطر اصلاح کردن پارچه اى که به او داده شده است و از آن رو که شخص خیرخواه از روى خلوص و اخلاص در اصلاح کار دیگران مى کوشد، واژه نصح و نصیحت درباره او به کار مى رود و اصولاً هر چیزى که خالص و صاف باشد، خواه در سخن یا عمل و در امور مادى یا معنوى، واژه نصح بر آن اطلاق مى شود.»53 بنابراین، هنگامى که در بحث هاى اخلاقى، سخن از نصیحت به میان مى آید مقصود ترک هرگونه حسد، کینه، بخل و خیانت است.

پی‌نوشت‌ها:

1ـ مائده: 27ـ30.

2ـ یوسف: 8ـ9.

3ـ سیدهاشم بحرانى، البرهان فى تفسیرالقرآن، ج 1، ص 376.

4ـ مهدى پیشوایى، سیره پیشوایان، ص 563.

5ـ فلق: 5.

6ـ منظور از حسادت در اینجا معادل واژه «Negative envy» است نه واژه «Erotic jealousy» یا «jealousy» که به حسادت جنسى تفسیر مى شود و مشخصه اصلى آن، باور به خیانت شریک زندگى است و ممکن است با باورهاى غیرعادى دیگرى نیز همراه باشد.

7ـ راغب اصفهانى، المفردات فى غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودى، ص 234.

8ـ محمدبن ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 166.

9ـ احمدبن محمد فیومى، المصباح المنیر، ج 1، واژه «حسد».

10ـ ابومنصور ازهرى، معجم تهذیب اللغة، ج 4، ص 280.

11ـ زین الدین عاملى شهید ثانى، کشف الریبه عن احکام الغیبة، ص 55.

12ـ ملّامهدى نراقى، جامع السعادات، ج 2، ص 192.

13ـ سیدروح اللّه موسوى خمینى، شرح چهل حدیث، ص 105.

14ـ سیدعبدالحسین دستغیب، قلب سلیم، ص 531.

15ـ حسن مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 250.

161. A. M. Pines.

17ـ به نقل از سایت جوان امروز.

18. E. B. Hurlock.

19. E. B. Hurlock, Child Development, p. 203.

20. B. Ghornie & A. Roso.

21ـ بئاتریس گورنیه و اگنس روسو، غلبه بر حسادت، ترجمه فروزان تجویدى، ص 13.

22ـ ابن منظور، همان، ج 10، ص 12.

23ـ عبدالحمیدبى ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 319.

24ـ محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، تصحیح على اکبر غفارى، ج 2، ص 306.

25ـ راغب اصفهانى، همان، ماده «نفس».

26ـ فخرالدین طریحى، مجمع البحرین، ماده «نفس».

27ـ فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان فى تفسیرالقرآن، ج 10، ذیل آیه 26 مطففین.

28ـ ابن منظور، همان، ج 14، ص 237.

29ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 14، ص 292.

30ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ح 2905، ص 155.

31ـ همان، ح 2583، ص 142.

32ـ ابن منظور، همان، ج 10، ص 155.

33ـ ابوالحسن احمدبن فارس، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمدهارون، ج 4، واژه «غیر».

34ـ فخرالدین طریحى، همان، ص 968.

35ـ ملّامهدى نراقى، همان، ج 1، ص 265.

36ـ سیدمحمدحسین طباطبائى، المیزان فى تفسیرالقرآن، ج 4، ص 280.

37ـ مرتضى مطهّرى، مجموعه آثار، ج 19، ص 414ـ417.

38ـ راغب اصفهانى، همان، واژه «غلل».

39ـ فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ج 5و6، ص 520.

40ـ ابوهلال عسکرى، معجم الفروق اللغویه، ذیل واژه «حسر».

41ـ فخرالدین طریحى، همان، ص 290.

42ـ ابوالحسن احمدبن فارس، همان، ج 2، واژه «حسر».

43ـ اسماعیل بن حماد جوهرى، صحاح اللغة، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، واژه «حسر».

44ـ ابومنصور ازهرى، همان، واژه «حسر».

45ـ خلیل بن احمد فراهیدى، العین، واژه «حقد».

46ـ احمدبن محمد فیومى، همان، واژه «حقد».

47ـ ابوحامد غزالى، احیاء علوم الدین، ج 3، ص 690.

48ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ح 6851، ص 301.

49ـ همان، ح 6776، ص 299.

50ـ ملّااحمد نراقى، معراج السعاده، ص 347.

51ـ محمدبن یعقوب کلینى، همان، ج 2، ح 4و5، ص 208.

52ـ ملّامهدى نراقى، همان، ج 2، ص 192.

53ـ راغب اصفهانى، همان، واژه «نصح».

ابوالقاسم ولى زاده/ کارشناس ارشد روان شناسى بالینى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره

منبع:ماهنامه معرفت شماره174

ادامه دارد....................

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول