به گزارش خبرگزاری فارس از کرمان، آیین تشییع پیکر پاک محمد دانشور نویسنده، تاریخنگار و روزنامهنگار پیشکسوت استان کرمان پیش از ظهر امروز انجام شد و این خبرنگار فرهیخته در خانه ابدیش آرام گرفت.
ناگفتههایی از دانشور
بعد از ظهر پنجشنبه 31 مرداد ماه 92 باز هم پیامکی از راه میرسد و قاصد خبری ناگوار است و این بار نوبت به محمد دانشور خبرنگار پیشکسوت کرمان رسیده تا خبر رفتنش، فرهیختگان، روزنامهنگاران، نویسندگان و مردم کرمان را عزادار کند.
پیرمرد مهربان بود و شوخطبع، مؤمن و بسیار خواستنی ... و فقط یک بار دیدار با وی کافی بود تا تو را برای همیشه دلبسته کند.
دانشور را به سابقه نیکوی خبرنگاری، به تاریخپژوهی و نویسندگی کتابهای «تاریخچه مسجد و محله خواجهخضر»، «از قلعهدختر تا دقیانوس»، «محلههای قدیمی کرمان» و «چهره بزرگان کرمان» میشناسیم، اما آن چه که کمتر از آن در مورد محمد دانشور سخن به میان آوردهایم، روحیه دینداری وی بود، معنویت از چهره مهربان دانشور میبارید و انسان هنگام همکلامی با وی سرشار از نور عشق و معرفت میشد.
حالا دیگر عبای قهوهای بر روی دسته صندلی و کتابهای قرآن و دعا و سجاده قرار گرفته بر روی میز کوچک اتاق دانشور 88 ساله تنها یادگاران به جای مانده از دلدادگیهای عارفانه و عاشقانه وی هستند.
70 سال روزنامهنگاری با عشق
محمد دانشور 88 سال قبل در محله خواجهخضر کرمان به دنیا آمد، همین محلهای که در روزهای پایانی عمر هم در آن جا ساکن بود.
این خبرنگار پیشکسوت زمانی که 10 ساله بود، وارد مدرسه معصومیه کرمان شد و درسهای حوزوی را هم علاوه بر درسهای عمومی فرا گرفت، 15 ساله که بود در یکی از نشریات محلی کرمان مشغول به فعالیت شد تا درآمدی برای کمک خرج تحصیلش داشته باشد.
دانشور که از استعدادی سرشار برخوردار بود در مدتی کوتاه توانست علاوه بر فعالیت در حوزه روزنامهنگاری به رئیس دفتری شهردار وقت کرمان و مدیریت روابط عمومی استانداری و شهرداری کرمان برسد.
نخستین حکم خبرنگار رادیو در کرمان به شماره 133 به نام دانشور صادر شد و وی خبرنگاری در روزنامه اطلاعات، کیهان، پست تهران و خبرگزاری پارس را در کارنامه خود داشت.
وی بیش از 70 سال همکاری با نشریات را ادامه داد و نوشتههای دلنشینش زینتبخش صفحههای مطبوعات کرمان بود.
پولهایی که کتاب میشد
دانشور در سالهای نخست فعالیت خبرنگاری سوار بر دوچرخهاش میشد که نه چراغ داشت و نه رکاب درست و حسابی و به ادارههای کرمان میرفت و خبرهای محلی را میگرفت و در ساعت 18 هم در کنار یکی از چهار رادیوی موجود در کرمان مینشست و خبرهای سراسری و بینالمللی را مینوشت تا در روزنامه چاپ کند و به دست مردم برساند.
زمانی که رادیو لشکر در کرمان راهاندازی شد، دانشور علاوه بر اینکه خبرها را تهیه میکرد در رادیو هم حاضر میشد و گویندگی خبرها را انجام میداد.
دانشور کتاب «تاریخچه مسجد و محله خواجهخضر» را به علت عقیدهای که به خواجهخضر داشت به رشته تحریر درآورد و این کتاب در سال 76 و در هفتمین دوره انتخاب کتاب سال به عنوان کتاب برتر از میان 415 عنوان کتاب انتخاب شد.
این چهره فرهیخته همیشه هدایای نقدی که دریافت میکرد را کتاب میخرید و به مؤسسات مختلف اهدا میکرد، این تاریخپژوه کتابهای «تُرکان خاتون و قبه سبز» و «تاریخ شهرداریها و شوراهای اسلامی استان کرمان» را هم برای انتشار آماده کرد.
محله خواجهخضر بیتاب زمزمههای عارفانه پیرمرد مهربان پیرمرد مهربان محله خواجهخضر کرمان با این سن و سال هنوز هم شبها تا چند آیه از قرآن را تلاوت نمیکرد و چند صفحه کتاب را نمیخواند، نمیتوانست به رختخواب برود و بخوابد.
شامگاهی که گذشت، قلب محله قدیمی خواجهخضر کرمان بیتاب نیایشها و زمزمههای عارفانه شبانه دانشور بود، اما دانشور دیگر نبود ... .
----------------------------
گزارش از: مهسا حقانیت
----------------------------
انتهای پیام/80019/خ30/د1000