به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، بیست و هفتمین نشست «عصر تجربه» اختصاص به انتقال تجربه محسن سلیمانی داشت که 15 دیماه در بنیاد ادبیات داستانی برگزار شد.
براساس این گزارش، محسن سلیمانی در ابتدای این نشست اظهار داشت: حدود 30 سالی که در کار ادبیات هستم در ابتدای کار، کار برایم شوخی بود اما کمکم جدی بود و حدود 20 داستان کوتاه نوشتم. از این میان حدود 14 عنوان از آنها چاپ شده است البته سایر آثار هم کموبیش در مطبوعات منتشر شده است.
وی افزود: اخیرا در یکی از مراکز استانها پیرامون داستاننویسی صحبت کردم. دوستی از من پرسید که چرا تاکنون رمان ننوشتهام که این موضوع دلایل مختلفی دارد و دوست دارم سخنانم را در این نشست به عدم نگارش رمان اختصاص دهم.
وی گفت: وقتی به عقب مینگرم مواردی را میبینم که باعث شده رمان ننویسم و باید بگویم رماننویسی در کشور ما حرفهای نیست، اما عدم نگارش به رمان از سوی بنده به نقایص من نیز باز میگردد. یکی از مشکلاتی که من در ابتدا داشتم بحث ساختار رمان بود، چون اگر نویسنده مسلط به ساختار نباشد نوشتن رمان برایش جایی ندارد.
وی با اشاره به اینکه اغلب در رمانهای فارسی آنچه دیده میشود این است که رمان خوشساخت کم داریم، افزود: علت این مسئله ضعف در دانش نیست، اما رماننویسان فارسی با شلختگی با رمان برخورد میکنند و توجه نمیکنند این که مینویسند قرار است از سوی مخاطب خوانده شود، برعکس آنچه غربیها در معرفی رمانهایشان به آن توجه میکنند و مینویسند این است که خواننده صفحهای را ورق بزند. متاسفانه وقتی نویسنده تسلط به ساختار ندارد و یا آن را نمیشناسد یک رمانی خلق میکند که خواننده آن را ورق نمیزند و یا نیمهکاره رهایش میکند و یا خوانش آن را به زمان دیگری محول میکند. آمار موجود این مهم را تایید میکند.
به گفته سلیمانی، به نظر من ایراد در فطرینویسی یا غریضینویسی است، برخی نویسندگان به شدت سر این مسئله سر جنگ دارند و میگویند رمان در این صورت تصنعی خلق میشود، اما یکی از مشکلات بنده عدم تسلط به ساختار رمان بود و این را طی 30 سالی که فکر میکردم و همواره ذهنم را درگیر میکردم سعی کردم در کتاب اخیرم مسئله ساختار را رعایت کنم.
این نویسنده افزود: برخی اوقات در ترجمهها و مفاهیم میمانم در این صورت تا مفهوم را درک نکنم ترجمهای انجام نمیدهم. از این رو ساختار رمان نیز برای من جالب بود، به نظر من اگر نویسنده روی رمان سرمایهگذاری کند بهتر است تا داستان کوتاه بنویسد زیرا رمان هویت بهتری در ایران دارد.
وی گفت: یکی دیگر از مشکلات بنده در ننوشتن رمان نوع نگاهم به نویسندگی به عنوان منبع درآمد بود، این یکی از مسائلی است که اگر فردی بخواهد رمان بنویسد و منبع درآمد نداشته باشد فکر میکنم هرگز رمان ننویسد چون پیرامون مسائل اقتصادی رماننویسی وضعیت ما اسفناک است.
به گفته وی اغلب در ایران نویسندهها برای گذران زندگی به مشاغلی نزدیک به نویسندگی روی میآورند مثل نویسندگی در مطبوعات، رادیوتلویزیون و... چون من هم ناگزیر بودم درآمد داشته و زندگیام را بگردانم، هر بار به رمان به عنوان حلال مشکلات مالی مینگریستم متاسفانه به جواب درستی نمیرسیدم، چون نه ناشر معتقد است که نویسندگی حرفه است و نه دولت و مردم؛ اگر نویسنده متنی هم ننویسد باز هم فکرش بیست و چهار ساعته درگیر نویسندگی است، بنابراین دولت تنها کمکی که به رماننویس کرده برپایی جوایز بوده البته جوایزی که هدایای بزرگی هم ندارند.
وی در ادامه ضمن اشاره به اینکه در این راستا برخی نهادها وارد عمل شده تا رمانهای مورد نظر خود را به نویسندگان سفارش دهند تا خلق شود، اضافه کرد: سال 65 بنیاد مستضعفان درباره جنگ، سرمایهگذاری کرد به بنده هم پیشنهاد کاری را داد، خیلیها نوشتند و قرارداد بستند خیلیها ننوشتند و قرارداد بستند و... کمکم سایر نهادها هم وارد حیطه شدند این حرکت بد نبود اما من نمیتوانم در این حیطه وارد شوم چون سر مضمون ممکن است با آن نهاد به توافق نرسم.
سلیمانی با اشاره به اینکه اگر نگاه نویسنده به رماننویسی درآمدزا باشد متاسفانه نویسنده به جایی نخواهد رسید، تصریح کرد: نویسنده باید بپذیرد اگر با نهادی قرارداد ببندد و رمان منتشره همان رمان قبل به نظر نهاد نباشد پیامدها را باید تحمل کند.
وی افزود: هم نویسنده و هم مردم و دولت به نویسنده به چشم مقدس نگاه میکنند، اما در سینما اینگونه نبوده و مسائل مالی جای خود را دارند.
این نویسنده با اشاره به اینکه برخی سوال میکنند آرمانگرا هستم یا نه اظهار داشت: آرمانگرا بودم، اما نه آنقدر که مثل دهه 30 و 40 نویسندگان ما آرمانگرا بودند. در آن دوران نویسندگان فقط میخواستند اثر چاپ کنند چون اصولا به رماننویسی به عنوان تفنن نگریسته و آن را در خدمت آرمانها قرار میدادند.
وی در ادامه با تاکید بر اینکه نگاهم به رمان نگاه رماندرمانی نبوده است، توضیح داد: برخی نویسندگان نگاهشان به رمان اینگونه است البته امروز تئاتر درمانی، هنر درمانی و... زیاد شده است. برخی در زمان نگارش آشفتگی روانی دارند اما نباید این موارد روی کاغذ بیاید نگاه من هم اینگونه نیست. برخی با رمان تخلیه روانی میشوند، اما باز هم من اینگونه نیستم.
سلیمانی با تاکید بر اینکه من آدم سختکوشی بودم افزود: خیلیها وقتی وارد ادبیات میشوند به هر دلیلی آن را رها میکنند اما بنده 30 سال است در این حوزه ماندهام نه اینکه با ماندن در ادبیات زندگی شاهانه دارم نه، مشکلات بسیاری داشتهام اما آلوده ادبیات شدیم و در این مکان ماندیم ادبیات همانند اتوبوسی است که بسیاری در مسیر و حتی ابتدای آن پیاده میشوند اما در انتها تنها چند نفر میمانند برای همین افرادی که 30 تا 40 سال میمانند و کار میکنند را باید ارج نهاد زیرا نشاندهنده این است که آن فرد بالقوه میتواند رمان بنویسد.
سلیمانی با این جملات که آدم پوست کلفتی بودم یا نه ادامه داد: از اینکه رمانی بنویسم که در آن اشکال امنیتی یا عقیدتی پیدا کنم همواره ترسیدهام، من حساسم که نکند به اثرم ایراد عقیدتی و یا سیاسی بگیرند، این مهم باعث شده رمان ننویسم و یکی از عوامل بازدارنده من در نوشتن رمان این موضوع است.
وی به استعداد رماننویسی اشاره و افزود: برخی عنوان میکنند که ما استعداد رماننویسی نداریم، اما در کتابم سعی کردم این مسئله را رد کنم زیرا اعتقادی به استعداد ندارم. در رشتههای دیگر هم نگاه کردم و نقدی به طنز زدم. طنز نویسان هم چنین اعتقادی ندارند که انسانها ذاتا طناز هستند دیدم حداقل من هم میتوانستم رمانی درباره زندگی خودم بنویسم، البته ساختار زندگینامه با رمان یکسان نیست، ولی بنده میتوانستم رماننویس متوسط یا خوب شوم، اما رماننویس عالی نمیشدم و متاسفانه اغلب نویسندگان ایران بین متوسط و خوب هستند (80 درصد اینگونهاند).
سلیمانی در ادامه به بیان وجه ادبی و هنری در داستاننویسی پرداخت و از مطالعات گسترده خود درباره نثرهای مختلف در سنین پایین و داستانهای خواندنی همچنین تسلط نسبی بر زبان داستان اشاره و خاطرنشان کرد: بسیاری از رمانها را دیدهام که به لحاظ ادبی زبان نویسندهاش خوب نبوده است.
وی با تاکید بر اینکه رماننویسان افراد فضولی هستند اما من این بعد را ندارم، ابراز داشت: رماننویس چیزهایی را میبیند که مردم نمیبینند رماننویسان باید نوشتن برایشان به عادت تبدیل شود رماننویس باید درباره سوژههای بسیار اطلاعات فراوان داشته باشد.
وی در پایان ضمن بیان اینکه در تاریخ ادبیات برخی نویسندهها را محاکمه میکردند که با زاویه دید من راوی اثری را تعریف کرده بودند گفت: من همیشه ترس داشتم برای همین رمان ننوشتم تا شخصیتهای داستان را به جای من به اشتباه نگیرند و دیالوگ و افکار آنها را به جای من فرض کنند.
گفتنی است، محسن سلیمانی مترجم، منتقد، پژوهشگر و نویسنده ادبیات داستانی متولد سال 1338 در تهران و فارغالتحصیل زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی است.
سلیمانی کار در حوزه ادبیات را از سال 1359 به طورجدی شروع کرد و تاکنون در زمینه نقد ادبی، اصول داستاننویسی و آثار داستانی حدود 70 اثر ترجمه کرده یا نوشته است.
وی در رادیو و تلویزیون نیز نویسندگی کرده و هفت سالی هم در مطبوعات قلم زده است. سلیمانی علاوه بر دبیری گروه ادبیات در چند روزنامه و سردبیری چند فصلنامه، چند سالی نیز نماینده فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در انگلستان و آمریکا بوده است.
انتهای پیام/و