گزارش فارس از نشست بررسي دنياي شوپنهاور/3و پاياني
عبدالكريمي: مهمترين مسئله در فلسفه شوپنهاور تاثيرش از كانت است
خبرگزاري فارس: نويسنده كتاب تفكر و سياست با اشاره به اينكه فلسفه شوپنهاور متاثر از كانت است، گفت: شوپنهاور با تاثيرش از كانت معتقد است، ما جهان را آن گونه كه پديدار شده ميبينيم.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، بيژن عبدالكريمي در نشست نقد و بررسي دنياي شوپنهاور كه عصر سهشنبه در شهر كتاب مركزي برگزار شد با اشاره به اينكه به بهانه صحبت كردن درباره شوپنهاور ميخواهم نظام آموزشي فلسفه كشور را نقد كنم، گفت: متاسفانه فيلسوفان بزرگ براساس برنامه در دانشگاه تدريس نميشوند، همچنين جايي براي تدريس مكتب فرانكفورت و متفكران پست مدرن وجود ندارد و به نظر ميرسد ضرورت دارد در برنامه آموزش فلسفه يك بازنگري جدي شود تا فيلسوفاني مثل ماركس، نيچه و شوپنهاور تدريس شوند.
وي مهمترين علت عدم آشنايي دانشجويان ايراني با انديشههاي شوپنهاور را نبود مجالي براي تدريس اين متفكر آلماني در دانشگاه ايران دانست.
نويسنده كتاب تفكر و سياست در ادامه به بررسي انديشه شوپنهاور پرداخت و خاطرنشان كرد: شوپنهاور معتقد است زندگي ميتواند تعيين كننده تفكر بشر باشد.
وي علت علاقه نسل امروز به شوپنهاور را وجود يك عنصر جدي بين اين عصر و انديشههاي شوپنهاور دانست و افزود: شوپنهاور با طرح انديشههاي خود فهم نيهيليستي را در جهان مطرح ميكند.
عبدالكريمي يادآور شد: مهمترين مسئله براي ايدهآليستهاي آلماني يك نوع عقل است كه اوج آن در هگل وجود دارد و در واقع شوپنهاور ميخواهد با اين موضوع مقابله كند.
او گفت: فلسفه شوپنهاور عكسالعملي است در مقابل جنبش هگل و شلايماخر، چرا كه شوپنهاور خودش را عرضه كننده هنر ناب ميداند و ميگويد، آن دو در حال دروغ گفتن به ما هستند.
اين نويسنده تصريح كرد: شوپنهاور خودش را دشمن بزرگ هگل ميداند و ميگويد آنها جهان را طور ديگري براي ما رسم كردند.
وي اظهار داشت: شوپنهاور معتقد است جهان عبارت است از، يك كنش كور و كوشش بيپايان كه هيچ عقلانيت و شعوري در آن نيست و ارادهاي متافيزيكي است.
اين استاد فلسفه دانشگاه گفت: براي شوپنهاور جهان به منظره اراده است؛ به اين معني كه ما با يك واقعيتي به نام جهان مواجه هستيم و به چيزي مثل پول، ازدواج و خانواده فكر ميكنيم، اما گاهي هم بايد به واقعيت بنيادي اين جهان بينديشيم.
عبدالكريمي افزود: در نظام تئولوژيك ما براي زندگي و جهان معنايي قائليم، اما شوپنهاور آن را يك فريب ميداند و بر عامل شك و بيهودگي اين جهان تاكيد دارد.
وي مهمترين مسئله در فلسفه شوپنهاور را تاثيرش از كانت دانست و خاطرنشان كرد: فلسفه شوپنهاور پديداري است و با تاثيرپذيري كه از فلسفه كانت دارد، معتقد است ما جهان را آن گونه كه پديدار ميشود ميبينيم، يعني همواره دنيا را در پس ذهنمان درك ميكنيم.
او ادامه داد: كانت ميگويد ما راهي به اين جهان نداريم و در واقع نميتوانيم وجود جهان را قبول كنيم، چرا كه فقط به دادههاي ذهني خودمان دسترسي داريم پس جهان شامل پديدار است كه با ذهن شخص قابل بررسي است.
نويسنده كتاب بررسي روشنگرانه هايديگر عنوان كرد: جهان شوپنهاور جهاني سابجكتيوي و متاثر از كانت است؛ با اين تفاوت كه براي كانت جهان ناشناخته و ناشناختني است، اما براي شوپنهاور اين طور نيست. همچنين كانت درباره وجود نهايي سكوت ميكند، اما شوپنهاور معتقد است به واسطه اخلاق ميتوانيم وجود را بپذيريم. بنابراين شوپنهاور وقتي درباره اثري صحبت ميكند كاملا كانتي ميانديشد، اما وقتي به بنياد و سرشت يك اثر ميپردازد، كاملا ضدكانتي حرف ميزند.
وي يادآور شد: شوپنهاور زندگي را يك هيچ بزرگ و پوچ و بيهوده ميداند و از آن به عنوان يك نبرد بيپايان و رنج بيانتها ياد ميكند.
عبدالكريمي در پايان خاطرنشان كرد: شوپنهاور، نيچه و سارتر نوعي نيهيليسم صادقانه را به ما نشان ميدهند و اين نيهيليسم هيچ دروغي در درون خود ندارد.
انتهاي پيام/ح
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
تازه های کتاب