به گزارش خبرنگار فارس، اين نشست با حضور علي عبداللهي، منتقد و مترجم آثار به زبان آلماني، سعيد فيروزآبادي، مترجم اين اثر و با دبيري احسان عباسلو برگزار شد.
علي عبداللهي مترجم ادبيات آلماني درباره كتاب «من و كامينسكي» گفت: خوشبختانه ادبيات آلماني با ترجمههاي سالهاي اخير به دليل ترجمه از زبان اصلي، راه مناسبي را طي ميكند، چرا كه تا پيش از آن ادبيات آلماني از ديگر زبانها برگردانده ميشد.
وي اظهارداشت: اما امروزه اغلب مترجمان از زبان آلماني به ترجمه ميپردازند و اين نكته بسيار جالب است چرا كه بهترين ترجمهها ترجمههايي هستند كه از زبان اصلي برگردانده ميشوند.
وي گفت: اين كتاب با ترجمه درخشان، متن سليس و روان در كنار همين تلاشهاي ساليان اخير قرار ميگيرد.
عبدالهي خاطرنشان كرد: كتابهاي ترجمه شده در سالهاي اخير نشان ميدهد كه تخصص در ترجمه از زبان اصلي در ادبيات ما آغاز شده و اين كاري جالب است.
به گفته عبدالهي: اين كتاب ماجراي جوان جوياي نامي است كه ژورناليسم است و مدتي به نقاشي پرداخته و قصد منتقدي در هنر را دارد كه بار زنگي و عملگرايي خاص خود مقالات را به نحوي نگاشته كه دشمن براي خود نتراشد.
عبداللهي اظهار داشت: در ماجراي اين رمان نويسنده، ژورناليسم عجول و كمعمق را به نقد ميكشد، حتي نويسنده در انتخاب نام مامور گمرك نيز در داستان عمدي داشته است.
وي ابراز داشت: دانيل كلمان نويسنده جواني است كه از 22 سالگي آغاز به نوشتن كرده است. منتقدان سن جواني را در ادبيات آلمان 30 و يا 40 سالگي ميدانستند، اما كلمان از 22 سالگي آغاز كرد و معتقد است كه شيلر پيشتر از او كتاب «عشق و دسيسه» را در همين سن و سال نگاشته است.
وي تاكيد كرد: تحصيلات نويسنده در رشته فلسفه است و در حال گرفتن دكترا است؛ ما ردپاي فيلسوفاني چون نيچه را در اين اثر ميبينيم.
عبدالهي در ادامه بيان كرد: نويسنده اين كتاب داراي دغدغههاي فلسفي است، همان افكاري كه نيچه با آن در تقابل بود و از ان سخن ميگفت و اين نويسنده از زاويهاي ديگر با آنها روبرو ميشود و قصد دارد تهي بودن آن را برملا كند.
وي گفت: زبان كتاب بسيار ساده است و اكثر منتقدان آلماني اين كتاب را سبك بال و خوش خوان ميدانند.
زبان كتاب طنز گونه و پر از كنايه و استعاره است اما اين استعارهها و كنايهها انسان را آزار نميكند.
اين مترجم زبان آلماني اضافه كرد: نوع روايت "من راوي" است اما همانند "من راويهاي" ساير رمانها نيست و به يكباره ماجراهاي غيرقابل تصور در رمان سر بر ميآورد كه قابل پيشبيني نيست.
عبدالهي تاكيد كرد: اين اثر استنادي است و به نوعي به مقالهها و نوشتههاي پيشين استناد ميكند.
احساس عباسلو دبير نشست درباره نويسنده اين اثر گفت: دانيل كلمان در سال 1975 در مونيخ به دنيا آمد و در سال 1981 همراه خانواده خود عازم وين شد.
عباسلو ادامه داد: پدر كلمان كارگردان و مادرش هنرپيشه بود و دانيل در خانواده هنري پرورش يافت. در دوران تحصيل به مدرسه يسوريان در وين رفته و بعد در دانشگاه وين، فلسفه و زبان و ادبيات ميخواند.
به گفته وي، نخستين رمان كلمان با عنوان «تصور برن هلن» در سال 1998 منتشر ميشود، يك سال پس از آن هم مجموعه داستانهاي وي به نام «زير آفتاب» به چاپ ميرسد. در سال 2001 رمان «زمان مالر» چاپ ميشود كه اين رمان سبب ميشود كلمان داستاننويسي را جديتر از قبل پيگيري كند.
دبير اين جلسه تاكيد كرد: همكاري جدي با نشرياتي چون، اشپينگل، گاردين و مجلههاي ادبي داشت و هنوز هم اين همكاريها ادامه دارد.
وي افزود: در سال 2003 رمان «من و كامينسكي» را مينويسد، اين رمان به سرعت محبوبيت و شهرت پيدا ميكند و سبب ميشود چند جايزه ادبي را نيز به خود اختصاص دهد.
به گفته وي، از ويژگيهاي كارهاي دانيل كلمان ميتوان به طنز پنهان و شيوه و نحوه بيان وي را نام برد كه داراي محبوبيت فراوان است.
عباسلو افزود: كلمان شخصيتها را ساده بيان ميكند و در عين حال نگاه خاصي به جهان هستي و پيرامون خود داشته كه طبيعتا برخاسته از ديدگاههاي فلسفي كلمان است.
وي متذكر شد: آخرين رمان كلمان كه به تازگي در سال 2009 منتشر شده «شهرت» نام دارد و جزء پرفروشترين آثار ادبي است و به لحاظ فروش در رده چهارم آثار آلمان قرار دارد.
*فيروزآبادي: آثار كلمان جز 10 اثر برتر ادبيات آلمان است
در ادامه سعيد فيروزآبادي، مترجم اثر درباره نويسنده و اين رمان گفت: رمان «من و كامينسكي» يكي از آثاري است كه در ادبيات معاصر آلمان قابل تفكر و بحث است و به سادگي نميتوان از آن عبور كرد.
وي گفت: دانيل كلمان نويسندهاي بسيار جوان است و در زمان نوشتن اين رمان 30 سال هم نداشت كه اين مسئله نشان از آغازي خوب دارد.
اين مترجم تصريح كرد: آثار اين نويسنده معمولا جز 10 اثر برتر ادبيات آلمان شمرده ميشود و حتي برخي به شهرت زود هنگام نويسنده خرده ميگيرند.
فيروزآبادي تاكيد كرد: شايد دليل نگارش آخرين اثر خود به نام «شهرت» همين امر باشد كه در طي 9 داستان مسئله شهرت را نقد ميكند و به نوعي نقد خويش است.
وي گفت: ادبيات آلماني زبان، در واقع 4 كشور را در بر ميگيرد؛ كه عبارتند از آلمان اتريش، سوئيس و ليختين اشتاين كه كمتر مطرح است.
اين مترجم ادامه داد: آنچه وجود دارد اين كشورها داراي سنتهاي ادبي هستند، اتريش سنت و فرهنگ خاص خود را دارد، اما ميان فرهنگ اين كشورها پيوستگي خاصي وجود دارد.
آنچه در مورد اتريشيها ميتوان به شكل خاص گفت: اينكه با ديد بازتر به جهان مينگرند. سرعت جهاني سازي به حدي است كه حتي زبان آلماني كه در اتريش صحبت ميشود دائما حجمههاي زبان آلماني اصلي را دارد، يعني حتي واژههايي در آن وجود دارد كه خاص كشور اتريش است.
وي در مورد اتريشي بودن نويسنده اظهار داشت: جدا از اين مسئله كه پدر بزرگ كلمان فرد مشهوري بود، دانيل بزرگ شده اتريش است و تا حدود زيادي با آن فرهنگ سر و كار دارد. نسل كلمان نسلي است كه با فرهنگ خاصي پرورش يافته است.
وي در مورد فرم و قالب اثر تصريح كرد: قالب اين رمان، "رمان هنرمندان" است، يعني در آن زندگي يك هنرمند توصيف ميشود،البته نه از باب اينكه بخواهند آن را گرامي بدارند؛ خير، بلكه در ذيل مفهوم هنرمند وارد مقولههاي ديگر ميشوند.
فيروزآبادي با اشاره به مفهوم تباهي ادامه داد: كلمان ارتباط خوبي با دهه 20 و طلايي ادبيات آلمان دارد.
مفهوم تباهي و فسادي كه در آغاز قرن 20 و بخصوص پس از جنگ جهاني در آلمان مطرح ميشده در اين رمانها مطرح ميكند، يعني هنر راه ابتذال را در پيش ميگيرد.
فيروزآبادي اضافه كرد: در اين راستا هنرمند كسي نيست كه به تعالي، جمال و كمال برسد، بلكه فردي است كه دچار سقوط و تباهي ميشود.
به گفته اين مترجم: اين قالب ادبي «رمان هنرمندانه» كه به نوعي رمان آموزشي است كارش آن است كه داراي قواعد مشخص است و حتي گاهي رمان نيست و تنها يك داستان بلند است.
اين مترجم تصريح كرد: اين قواعد را كلمان آگاهانه در اثر خود زير پا ميگذارد و در واقع دانيل در اين اثر قالب شكني كرده است.
وي با اشاره به خصوصيات نويسنده ابراز داشت: كلمان روزنامهنگار و يك زندگينامهنويس است، اميدوار است با نوشتن زندگي يك نقاش فراموش شده (نابينا) به شكستن قالب رمان هنرمندانه بپردازد، آنچه از هنرمند ارايه ميكند به هيچ وجه هنرمند آرماني كه به ذهن متبادر ميشود نيست.
وي گفت: قالبشكني در ادبيات آلمان بسيار مرسوم است. كلمان در اين اثر كاملا آگاهانه قالب رمان هنرمندان را ميشكند.
اين مترجم اظهار داشت: كلمان بارها در مصاحبهها اعلام ميكند كه من به دنبال نوشتن يك اثر مفسر نيستم اثري مينويسم كه دوره ساز باشد.
فيروزآبادي ادامه داد: اين اثر متعلق به سال 2003 است كه دانيل كلمان در آن شيوه روايت خود را تغيير داده است.
فيروزآبادي تاكيد كرد: شيوه روايت، بازيگوش اما در عين حال هوشمندانه است. اگر نويسنده به رنگي اشاره ميكند حتي كوچكترين مورد بيان شده در داستان تصادفي نيست، در عين سادگي در پشت تمام مسايل نمادهايي را مطرح ميكند كه در جاي ديگر بر جاي خود قرار ميدهد.
به گفته وي، كلمان در اين رمان كاملا پخته عمل كرده و به هيچ عنوان عجولانه دست به قلم نبرده است، جالبترين كار نويسنده بيان «من راوي» است و من راوي كلمان فوقالعاده است.
مترجم اين اثر اظهار داشت: در حدود 10 سال قبل «مرگ يك منتقد» نگاشته شد كه اثري بسيار جذاب است، در ادبيات آلمان، رارنيزكي مدعي است ادبيات و نويسندگان آلمان را بزرگ كرده است. خط دهنده اصلي است و با تمام ناشران كار كرده و به شكلي بازار ادبيات آلمان را در اختيار دارد.
انتهاي پيام/م
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
تازه های کتاب