اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  مسجد و هیئت

گزارش مشروح فارس از نخستين روز «همايش ملي معرفت ديني»؛

تأكيد انديشمندان مسلمان بر كارآمدبودن آراي فيلسوفان شيعي براي تأسيس معرفت ديني

خبرگزاري فارس: انديشمندان، اساتيد فلسفه و علم كلام شركت كننده در همايش ملي معرفت ديني، در نخستين روز برگزاري اين همايش، بر كارآمد بودن آراي فيلسوفان شيعي براي تأسيس معرفت ديني تأكيد كردند.

تأكيد انديشمندان مسلمان بر كارآمدبودن آراي فيلسوفان شيعي براي تأسيس معرفت ديني
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، نخستين روز «همايش ملي معرفت ديني» روز گذشته در حالي در پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي برگزار شد كه شركت‌كنندگان در اين همايش، از توانايي بالقوه آراي فلسفي اسلامي براي تأسيس معرفت ديني تأكيد كردند و همچنين از تلاش متكلمين اسلامي و به خصوص شيعي در شناخت معرفت ديني، قرن‌ها پيش از مطالعه فيلسوفان غربي خبر دادند. * آيت‌اللهي: با عقل مي‌توان به نسبت عالم با خدا پي برد «حميدرضا آيت‌اللهي» رئيس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در همايش ملي «معرفت ديني» در سخناني با عنوان «محدوديت‌هاي بنيادي معرفت تجربي براي معرفت الوهي» گفت: در بحث معرفت ديني ما با يك جرياني در غرب و از قرن هفدهم مواجه شديم كه جريان معرفت ديني را تحت تأثير خودش قرار داديم جرياني كه از جهتي توفيقات و از جهتي مشكلاتي داشت و آن اهميت يافتن تجربه بود. وي افزود: برخي مواقع اقدامات ما با زمينه تجربه تناسب ندارد وقتي بحث معرفت ديني مطرح شد «جان لاك» عنوان كرد چيزي در ذهن ندارم، جز چيزي كه از تجربه معنا شده باشد يعني ذهن ما لوح سفيدي است كه جز مسائل تجربي چيزي در آن نيست پس همه معرفت‌هاي ذهن ما مبتني بر تجربه است. آيت‌اللهي ادامه داد: از طرف ديگر جريان‌هاي تجربي موفقيت‌هاي خودشان را در جريان‌هاي علمي نشان دادند در زمينه تكنولوژي فلسفه مي‌توان از تجربه استفاده كرد و در كل اطلاعات تجربي ابزارهايي بوجود آورد تا بتواند براي خدمت به بشر كار انجام دهد. وي در ادامه سخنان خود اظهار كرد: اگر ما بخواهيم كاري در زمينه مسائل ديني انجام دهيم بايد اين ويژگي و اين شاخص خوبي كه در علم موفق بوده را لحاظ كنيم يعني جريان تفكر علمي، تفكر تجربي و تفكر تكنولوژيكي سمتي رفت كه به عنوان راه بسيار خوبي براي رسيدن به معرفت ديني قلمداد شد. اين استاد فلسفه افزود: در اين باره تلاش‌هاي مختلفي انجام شد و اولين تلاش موضوعي به نام الهيات طبيعي بود يعني اينكه شما از بسياري از مسائل علمي و مسائل جهان خارج سير به خدا داشته باشد. وي با بيان اينكه «برهان نظم» محصول قرن هفدهم در غرب است، گفت: با استفاده از برهان نظم از نحوه ارتباط خدا با عالم در مسايل تجربي كمك گرفتند يعني تجربه معنا شد و اين كار را كانت به خوبي پخته كرد و مبناي تفكر مبناي تجربه شد. آيت‌اللهي تصريح كرد: برهان نظم در قرن 19 با چالش‌هايي مواجه شد و تبيين قوانين علمي با خداوند مشكلاتي را به وجود آورد و به گونه‌اي از ميدان به در رفت و در اصطلاح خداي رخنه پوش جاي خود را به خداي اديان داد. وي با اشاره به اينكه اين چالش همچنان ادامه دارد گفت: در اواخر قرن نوزدهم بحران نظم منسوخ شد اما در قرن بيستم دوباره مطرح و رفته رفته در گونه‌هاي جديدي عنوان شد. آيت‌اللهي افزود: بعد از آنكه تجربه مادي ديگر مناسب ديده نشد تجربه عرفاني مطرح گشت كه توجه آن به حس باطن مربوط مي‌شد و جريان جديدي به وجود آمد. رئيس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در بخش ديگري از سخنان خود بيان كرد: در قرن بيستم جريان معناداري كه پيش آمد تجربه معناي خودش را نشان داد. حال در فضايي كه همه چيز دوست دارد خود را با تجربه هويت دهد دچار مشكلاتي بيشتري مي‌شويم و درگيري مداوم در اين كار وجود دارد تجربه ديني، تأثير تجربه ديني از انسان، تجربه عرفاني و ... محل بحث قرار مي‌گيرد. اين استاد دانشگاه افزود: بنابراين در غرب مسائل مختلفي در اين بحث مطرح مي‌شود و براي بيان برهان به برهان جهان‌شناختي روي مي‌آورد كه آن هم مشكلاتي دارد و از جهتي عليت زير سؤال است و سعي مي‌شود كه براي كل عالم اثبات‌هايي اين گونه بيان شود. آيت‌اللهي در ادامه با طرح اين سؤال كه چرا اين تجربه‌ها با مشكل مواجه مي‌شوند گفت: آنچه به نظر مي‌رسد اين است كه نسبت خدا را مي خواهيم به صورت تجربي بيان كنيم و نسبت خدا را با عالم مي‌خواهيم مثل نسبت خودمان با ساير اجزاي عالم تحليل كنيم ما مي‌خواهيم خود تجربه را مبنا قرار دهيم تا به چيزي برسيم و اين مشكل را بوجود مي‌آورد. وي تأكيد كرد: مشكل اينجاست كه در اين تجربه خداوند مثل «چي» مي‌ماند. اشكال همين است خدا مثل «چي» نيست، اگر عنصري در عالم بيابيد و بگوييد خدا مثل آن مي‌ماند اين اشتباه است در حقيقت خدا كاملاً «ديگري» است يعني «مثل» نيست. رئيس پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي تأكيد كرد: تجربه توان معرفي خالق عالم را ندارد و ويژگي خدا «كاملاً ديگري بودن» است. وي در بخش ديگري از سخنان خود با بيان اينكه نسبت خدا با عالم درست مثل نسبت ما با صور ذهني ماست اظهار كرد: اگر در ذهنتان يك ساختمان، ميوه يا انسان در نظر بگيريد تسلسلي كه در اين نگاه است، تسلسل از نوع اثبات عقلي است. بعد بايد ابزاري يافت كه فراتر از تجربه با ما كار كند اين ابزار چيزي جز عقل نيست كه مي‌تواند نسبت عالم را به نسبت اشياء با خدا در نظر بگيرد. وي در پايان سخنان خود گفت: تفكر تجربي مشكل بنيادي با معرفت الوهي دارد، براي رسيدن به معرفت الوهي بايد از ابزاري استفاده كرد كه جز فضاي تجربه كارآمد باشد و آن جز «معرفت عقلي نيست» البته اين معرفت عقلي كفايت نمي كند و براي نسبت خودتان با خدا به معرفت تجربي هم نيازمنديد. * پورحسن: ايجاد «معرفت ديني» تنها با آراي فيلسوفان اسلامي ممكن است «قاسم پورحسن» استاديار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي در همايش ملي «معرفت ديني» در سخناني با عنوان «معرفت ديني و نظريه فعل گفتاري زبان» گفت: از سال 1929 به بعد جرياني در حوزه زبان در مغرب شكل گرفت كه نقد ديدگاه فلاسفه كمبريج است. يعني فلاسفه آكسفورد نقدي را درباره معنا، معناداري و زبان متوجه فلاسفه كمبريج كردند و آن توجه جدي آنها به بحث زبان معمولي است. وي افزود: اين مسئله شكل گرفت چون در ديدگاه فلاسفه كمبريج ما اصل مهمي به نام زبان ايده‌آل داريم و بسياري از مباحث مطرح شده در چارچوب مكتب‌گرايي است. پورحسن ادامه داد: در ديدگاه زبان معمولي، زبان يك فعل و كنش است يعني زبان زنده است. فارابي در كتاب «العروف» به پيوند ميان زبان مردم با زبان فيلسوفان اشاره مي‌كند و مي‌گويد كه چرا زبان زنده است؟ رئيس گروه فلسفه دين پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در ادامه به تشريح زبان معمولي پرداخت و گفت: در ميان فلاسفه آكسفورد جرياني به نام چرخش از سلطه منطق محوري شكل گرفت يعني اينكه زبان يك كنش است به همين دليل ما سه ساحت مختلف براي زبان لحاظ مي‌كنيم. اين استاد فلسفه اظهار كرد: نظريه كنش گفتاري زبان در ميان علاقه‌مندان وقت نيز پژواك گسترده‌اي داشت و كمك كرد كه فلسفه تحليلي به سمت فلسفه ذهن گرايش پيدا كند. وي گفت: هدف آنها اين بود كه زبان ايده‌آل در چارچوب خاص معناداري خارج شود و به اين معني نبود كه از تحليل مفهومي خارج شوند و مي‌خواستند سلطه منطق را از بين ببرند. در اين ديدگاه ما داراي يك هويت يكه و تنها كه بر اساس منطق شكل بگيرد نيستيم. وي در ادامه با بيان اينكه در نظريه زبان مربوط به كنش گفتاري مهمترين مسئله كانتكس يا زمينه است، گفت: رسيدن به شبكه باور ديني از بهره‌برداري‌هاي ما از كانتكس است و زبان عمومي به اين كانتكس نيرو مي‌دهد. پورحسن در ادامه تزلزل سلطه مطلق منطق‌گرايي، بازگشت به زبان معمولي و همچنين به پرسش كشيده شدن مباني معرفت‌شناسي سنتي يا تحليلي را سه اقدام اساسي در دوره اول نقد زبان ايده‌آل بيان كرد و گفت: در كنش‌هاي گفتاري ما سه ساحت مختلف داريم كه عبارتند از ساحت سخني، ساحت در سخني و ساحت حين سخني. وي تأكيد كرد: زبان به ما امكان داوري مي‌دهد تا كدام گزاره را قبول كنيم. "آستين" مي‌گويد كه فيلسوفان متقدم تنها گزاره‌هاي علمي را ديده‌اند و نسبت به گزاره‌هاي تاريخي، زباني و ... بي‌تفاوت شده‌اند و نتوانستند داوري درباره گزاره‌هاي مختلف داشته باشند. اين استاد فلسفه ادامه داد: زماني كه ما صحبت مي‌كنيم و زبان را به كار مي‌گيريم مفهوم را منتقل نكرده‌ايم؛ بلكه خواست ما منتقل مي‌شود. هر جمله‌اي كه به كار مي‌گيريم به مثابه اين است كه ما يك امر زنده را به ديگران منتقل مي‌كنيم اين خواست ماست چه نتيجه دهد و چه نتيجه ندهد تسريع نام دارد. وي گفت: اگر اين منتج به امري شود و مخاطب دست به عملي بزند ما به تضمين مي‌رسيم و هيچ كدام از اين دو ساحت نمي‌تواند به ما قوه داوري در ديدگاه زبان دهد. رئيس گروه فلسفه دين پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در بخش ديگري از سخنان خود بيان كرد: هنگامي كه ما از كانتكس يا زمينه سخن مي‌گوييم، مي‌خواهيم زبان را از حالت ساختار خارج كنيم تا محصول يك ساختار زباني عمدتاً منطقي نشويم. مردم عادي زمينه را مي‌فهمند و بر اساس زمينه سخن مي‌گويند كه مديون زبان معمولي و گفته‌هاي انسان‌هاست. اگر بخواهيم بر اساس زبان ايده‌آل اصرار كنيم كه به يقين مطلق مي‌رسيم لازمه‌اش عدول از زبان طبيعي است. اين استاد دانشگاه با بيان اينكه ما هيچ راهي نداريم مگر اينكه به تدريج از امكان معرفت ديني بر اساس بنيان‌هاي فلسفه اسلامي سخن بگوييم، گفت: من با متكلمان اسلامي درباره معرفت ديني موافق نيستم زيرا آنها به مسئله زبان و انديشه بي‌تفاوت بودند. وي تأكيد كرد: امكان تأسيس معرفت ديني تنها بر اساس نظرات فيلسوفان اسلامي امكانپذير است اما اين نگاه فوق‌العاده درون‌نگرانه است و نگراني وجود دارد كه ما در ديدگاه كنش گفتاري به ديدگاه روانشناسي وارد شويم. پورحسن در پايان سخنان خود گفت: اشكال دوم بر ديدگاه كنش گفتاري اين است كه اين هيچ معياري درباره معنا داشتن كنش‌ها به ما نخواهد داد. پس زبان معمولي تابع هيچ دستور نحوي و معنايي نخواهد بود و امكان خطاسنجي در اينگونه از چارچوب‌هاي معرفت شناسي وجود نخواهد داشت. * رشاد: روشنفكران ديني بين دين و معرفت ديني دچار اشتباه شده‌اند حجت‌الاسلام «علي‌اكبر رشاد» در همايش ملي «معرفت ديني» بيان داشت: تعبير دين و مباحث ديني به «معرفت ديني» درست نيست و در فلسفه مضاف خلط و خطا در اين حوزه بيشتر از حوزه‌هاي ديگر است. براي اينكه حوزه‌هاي معرفتي جديدي است كه وارد ادبيات علمي و فكري كشور شده است. وي افزود: غالباً كتابي كه در زمينه فلسفه مضاف نوشته مي‌شود مباحث تاريخي و روانشناسي هستند كه مباحث فلسفي نبوده و بيشتر مسائل تاريخي را بيان مي‌كنند. رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي گفت: يكي از مشكلات در اين حوزه اشتباه تلقي‌ها در مباحث دين و فلسفه است كه البته اين امر علل گوناگوني دارد كه در اين همايش جاي طرح آن نيست. وي ادامه داد: فلسفه دين به مطالعه دين و نحو فرانگر و عقلاني براي دستيابي به احكام ديني تعريف مي‌شود و فلسفه «معرفت ديني» نظير تعريف فلسفه دين ولي با موضوعي متفاوت است. اين استاد دانشگاه سپس به تعريف فلسفه «معرفت ديني» پرداخت و گفت: فلسفه «معرفت ديني» عبارت از دانش فلسفي و مطالعات فلسفي، فرانگر و عقلاني كه مقوله معرفت ديني براي دستيابي به «معرفت ديني» است. رشاد در پايان سخنان خود، موضوع فلسفه دين را خود دين دانست و گفت: «معرفت ديني» عبارت از سعي روشمند براي كشف قضاياي اساسي ديني است بنابراين با «فلسفه دين» تفاوت بسياري دارد. * سعيدي‌مهر: آراي معرفت‌شناسي متكلمان شيعي قابل عرضه در جهان است «محمد سعيدي‌مهر»، دانشيار گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس در همايش ملي «معرفت ديني» در سخناني به عنوان «معرفت‌شناسي ديني نزد متكلمان مسلمان» گفت: در مجموع اهتمام متكلمان مسلمان نسبت به مباحث معرفت‌شناسي به ويژه معرفت ديني قدري بيش از فيلسفوفان است، البته فيلسوفان ماه هم بي‌توجه به مباحث معرفت‌شناسي نبوده‌اند. در برخي از اين مباحث در منطق مطرح شده‌اند و برخي به صورت پراكنده در مباحث علم و مباحث مربوط به نفس‌شناسي و قواي ادراكي نفس پراكنده بوده‌ است. وي افزود: اما اينكه حكما خود را ملزم بدانند تا در رابطه بحث معرفت‌شناسي مطالعه كنند، در آثار جامع فلسفي به عنوان ارائه يك نظام فلسفي كمتر ديده شده است، اما در متكلمين اهتمام به اينكه در مدخل كلامي خودشان به اين بحث بپردازند و آن را بر معرفت ديني تطبيق كنند، فراوان وجود دارد. وي با اشاره به اينكه در برخي آثار متكلمين اهتمام به بحث معرفت‌شناسي جدي است، گفت: نوبختي در كتاب «الياقوت» كه از كهن‌ترين و اولين منابع كلامي شيعي است، وارد بحث‌هاي معرفت‌شناختي مي‌شود و اين سير در كتاب‌هاي ديگر او نيز ادامه دارد. سعيدي‌مهر ادامه داد: اما در علم كلام مباحث معرفت شناسي ذيل عنوان نظر مطرح مي‌شود كه فيلسوفان از آن با نام فكر ياد مي‌كنند. وي افزود: لزوماً با پاسخ‌هايي كه متكلمان به پرسش‌هاي معرفت‌شناسي داده‌اند موافق نيستم اما چون آنها دغدغه اين بحث را بيش از آنكه در غرب شكل بگيرد داشتند قابل تأمل است. سعيدي‌مهر با طرح اين سؤال كه معرفت چيست، اظهار كرد: در معرفت‌شناسي معاصر به هر دليل معرفت به معرفت گزاره‌اي اختصاص يافته است، لازمه و پيامد اين تعريف اين است كه معرفت تصوري را كنار بگذاريم. وي با بيان اينكه متكلمان ما براي تعريف معرفت وارد تعريف علم شده‌اند، گفت: متكلمين در مباحث ابتدايي بحث اقسام علم را دارند ولي معناي علم را غالباً به معناي اعم مي‌گرفتند و از اين جهت با ديدگاه‌هاي معرفت‌شناسي معاصر متفاوت است. البته در برخي منابع معرفت به «اعتقاد جازم مطابق به واقع» هم تعريف شده كه نزديك به تعريف شناسان معاصر است. اين استاد فلسفه در مورد تعريف «معرفت ديني» گفت: متكلمان ما تعريف معرفت ديني را به باب كلام و اعتقادات ديني موكول كرده‌اند اگر ما چارچوب خاصي به اعتقادات ديني از جمله وجود خدا، ابعاد خدا، نبوت و معاد در نظر بگيريم مي‌توانيم به تعريف معرفت ديني برسيم. هر چند معرفت شناسان معاصر هم تعريفي از معرفت ديني نداده‌اند. سعيدي‌مهر در بخش ديگري از سخنان خود گفت: نكته ديگري كه متكلمان به آن ظريف شد‌ه‌اند اين است كه آيا امكان معرفت ديني وجود دارد يا نه؟ در اينجا مسئله مهم «شكاكيت» مطرح مي‌شود كه آيا ما به عنوان انسان چقدر مي‌توانيم به معرفت ديني دست پيدا كنيم؟ وي تأكيد كرد: متكلمان ما وارد اين بحث شده‌اند و هر چند به نوعي به پاسخ‌هاي محكمي نرسيده‌اند اما به اين بحث ورود كرده‌اند و سعي آن را داشتند تا به اين پرسش‌ها پاسخ دهند. وي گفت: متكلمين ما دغدغه اين را داشتند كه قبل از وارد شدن به ارائه مباحث ديني و ارائه آموزه‌هاي ديني وارد اين بحث شوند كه آيا معرفت به اين امور ممكن است يا نه؟ استاديار گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس در خصوص ساختار معرفت ديني گفت: ما يك ديدگاه سنتي مبناگرايانه داريم كه دو بخش دارد اگر اين ديدگاه را مانند بنايي فرض كنيم يك بخش رو به بنا و بخش ديگر مبنا است و متكلمان ما عموماً مبناگرا هستند كه اين يك ديدگاه سنتي است ولي امروزه هم مدافعيني دارد. وي در باب بحث منابع و روش‌هاي كسب معرفت‌شناسي از نگاه متكلمان گفت: اينجا گزينه‌هاي مختلفي وجود دارد متكلمان ما تأكيدي كه روي نظر دارند ـ كه همان فكر در منطق قديم است ـ نظر را اين مي‌دانستند كه انسان برود به سمت كشف مجهول كه معلوماتي دارد و با چينش اين معلومات از بين آنها گزينش كنند تا به استدلالي برسند و از مجهول به كشف معلوم گذار كنند. سعيدي‌مهر ادامه داد: متكلمان در بحث نظر شرايط نظر را هم مطرح كرده‌اند، در ضمن يكي از اين شرايط اين است كه «جزم به صدق يا كذب» نتيجه نداشته باشد. يعني اگر كسي مي‌خواهد استدلالي بچيند تا به نتيجه‌اي برسد بايد در آن نتيجه شك وجود داشته باشد اگر در آن يقين باشد نيازي به استدلال نيست. وي ادامه داد: متكلمان وارد بحث منابع معرفت هم شده‌اند و در كنار عقل، الهام را مطرح كرده‌اند و نقد كردند كه آيا الهام مي‌تواند معرفت ديني را به ما ارائه كند يا نه. وي همچنين افزود: متكلمين ما وارد اين شده‌اند كه اكنون نظر، ما را در كسب معرفت ديني ياري خواهد داد. پس رابطه بين نظر و نتيجه چگونه است؟ اين هم بحث جالبي است كه جنبه معرفت شناختي دارد ولي كمتر ديده‌ام كه امروزه وارد اين بحث شوند كه گذر از مقدمات به نتيجه چه توجيه معرفت‌شناسي دارد؟ سعيدي‌مهر در پايان سخنان خود اظهار كرد: متكلمان ما به خوبي وارد بحث‌هاي معرفت‌شناسي ديني شده‌اند و لازم دانسته‌اند كه قبل از ورود به مباحث ديني ديدگاه «منطقاً مقدماً» را بيان كنند و با استخراج ديدگاه‌هاي معرفت‌شناسي و ترميم و معرفي آنها مي‌توانيم آن را به جامعه علمي معرفت شناسي ارائه دهيم. * محمدرضايي: مفهوم دين در نگاه «فرويد» به آراي روانشناسي محدود مي‌شود «محمد ‌محمدرضايي» استاد فلسفه در همايش ملي «معرفت ديني» در سخناني با عنوان «آسيب‌شناسي رويكرد‌هاي مبين به دين» گفت: در 200 سال اخير رويكردهاي ناپديدي به دين آمده است كه از برخي از آنها استقبال شده، هر چند اشكالاتي هم به آنها وارد است. وي گفت: ورود نگرش حاكمان كليسا به دين سبب به وجود آمدن عصر رنسانس شد. عصر رنسانس يك رويكرد جديد و نوين به دين داد و آنها راهي در مقابل برخوردها و مشكلات دوران قرون وسطي انتخاب كردند و همين خاطر و نقص و كاستي عجين بود. وي افزود: بعد از رنسانس، رويكردي به وجود آمد و آن شيفتگي به علوم غربي جديد بود و به دليل موفقيت اين علوم عده‌اي را به اين واداشت كه اين شيوه را براي حل ساير مسائل به كار گيرند و در شكل‌دادن مفاهيم فلسفي ديني و مابعد‌الطبيبه نيز به كار ببرند و به همين دليل روش تجربي روشي براي كشف مسائل ديني و فلسفي شد. محمدرضايي ادامه داد: طرفداران اين روش گفتند كه خارج از تجربه قلمروي براي شناخت نيست و اين روش مكانيكي علوم تجربي تنها روش شناخت واقعيت‌ها اس پس واقعيت‌ها محدود‌ شد. وي گفت: در اين شيوه طبيعت‌گرايانه دين به مراحل رباني (فاعل الهي)، مابعدالطبيبه (علت‌هاي مابعدالطبيبه و نظري) و اثباتي (ممكن نبودن علل خارج از علل طبيعي) تقسيم‌بندي مي‌شد و مراحل اثباتي را عالي‌ترين مرحله تكامل عقل انساني مي‌دانند. وي با بيان اينكه روانشناسان تنها راه توجيه پديده‌هاي ديني را مسائل روانشناسي مي‌دانستند، گفت: بر همين اساس «فرويد» مسائل ماور‌‌اءالطبيعه را براساس مسائل رواني توجيه و تدوين مي‌كرد. «فرويد» راجع‌به تصور خدا و مفهوم خدا كه متدينان را عجين را نهاد انسان مي‌داند قايل به حوزه‌اي براي مسائل رواني نبود. محمدرضايي با بيان اينكه فرويد خدا را ساخته و پرداخته ذهن انسان مي‌داند، گفت: اين نگاه تربيت‌گرايانه به دين ـ كه اساس دين خدا است ـ نوعي تفكر فلسفي است كه دانشمندان بدون توجه به مباني چنين تبيين‌هاي را انجام مي‌دهند. اگر چنين تبييني وجود داشته باشد بايد يك تفكر ماترياليستي پشت آن وجود داشته باشد. محمدرضايي در ادامه صحبت‌هايي خود نقد‌هايي بر ديدگاه‌هاي تجربي، جامعه‌شناختي و زيست‌شناختي به دين كرد و درباره رويكرد اخلاقي به دين گفت: اين رويكرد از زمان «كانت» آغاز شد. كانت تحت تأثير گرايش علمي قرار گرفت و معتقد بود كه رياضيات و طبيعيات دو علم يقيني است كه هيچ شك و شبه‌اي در آن نيست و معتقد بود كه بايد اين علوم را تبيين كرد. نويسنده كتاب «الهيات فلسفي» ادامه داد: كانت به خاطر اعتقادات و پرورش هاي اخلاقي در خانواده، اين را محدود به حوزه اخلاق كرد در حالي كه اين تنها يك بعد از ابعاد ديني است و نبايد به دين به صورت تك‌بعدي نگريست. محمدرضايي در پايان سخنان خود گفت: در مورد رويكردهاي تحليلي نيز مي‌توان گفت كه سيطره اين رويكرد همان نگاه طبيعت گرايانه است. * مصلح: فهم دين با شناخت انسان امكان‌پذير مي‌شود «علي‌اصغر مصلح» دانشيار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي (ره) در همايش ملي «معرفت ديني» گفت: «فلسفه دين» حاصل نگاه فلسفي به دين است و دين را مي‌توان از جهات مختلف، موضوع مورد تأمل فلسفي قرار داد. وي افزود: يكي از اين جهات، پرسش فلسفي از نسبت دين با زندگي است كه قوام دين و دينداري به نحوه تأثير دين بر زندگي بوده و هر دين به گونه‌اي خاص داراي آثاري در زندگي است. مصلح افزود: از نظر «هگل» هرگونه انديشه و معرفت بدون نظر به جايگاه تاريخي آن، انتزاعي است. وي ادامه داد: در اين نوع نگاه اساساً دين، هنر و انسان همواره تاريخي هستند و تفكر در باب دين يكي از مهمترين عناصر فرهنگ است و در سير تاريخي نسبت به ساير مقولات انديشيده مي‌شود. مصلح گفت: در سال‌هاي اخير نسبت دين و فرهنگ بررسي شده است و به طور عمومي فرهنگ هماني است كه انسان را انسان كرده و دين يكي از عناصر سازنده فرهنگ است. وي ادامه داد: اساساً فرهنگ امر تاريخي است و دين نيز يكي از عناصر سازنده تاريخ است و بر همين مبنا دين و دينداري امري تاريخي است. دانشيار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي (ره) گفت: در اينگونه تأمل، نتايج ديني، انديشه و تمدن ديني همه در نسبت به فرهنگي كه دين را پديد آورده است، انديشيده مي‌شود. وي ادامه داد: فرهنگ به عنوان يك امر كلي كه تمام ابعاد را در بر گيرد، وجود ندارد، بلكه فرهنگ‌ها داريم و فرهنگ از قواعد عام و فراگير پيروي نكرده است؛ اسلام يك سرگذشت و مسيحيت سرگذشت ديگري دارد. مصلح گفت: از نتايج اين بحث اين است كه هرگونه نتايج ديني با پاره‌اي از پيش‌فرض‌ها قوام پيدا مي‌كند و فهم و معرفت بدون پيش‌داشت نسبت به معرفت و انسان امكان‌پذير نيست. * كلباسي: تقريرات علامه طباطبايي (ره) از عالم خلق و امر نوآورانه است «حسين كلباسي اشتري» استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي (ره) در همايش ملي معرفت ديني در سخناني با موضوع «معادشناسي علامه طباطبايي بر پايه معرفت ديني ـ فلسفي» اظهار داشت: عده‌اي از صاحبنظران مشرب علمي علامه طباطبايي را مشرب صدرايي معرفي كرده‌اند البته اين امر جاي بحث دارد. وي افزود: از زمره مختصات فكري علامه، عرصه تقريري بديع و منسجم در باب حياط پس از مرگ تا درك عرصات برزخ و قيامت و مواقف بعد از آن است. كلباسي گفت‌: علامه در زمينه زندگي انسان قبل از دنيا،‌ تشكيكي بين عالم خلق و امر ايجاد مي‌كند و بنا بر نظر اهل فن، تقريرات علامه از عالم خلق و امر نوآورانه است كه در تفسير الميزان ديده مي‌شود. وي ادامه داد: علامه در وجه تقرير برهاني و روايي همانند ساير موضوعات به پديده مرگ و احوالات پس از آن در پرتو قرآن نظير موت، اجل و برزخ مي‌پردازد. استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي در ادامه گفت: در مراحل سه‌گانه حيات انسان قبل از دنيا و پس از دنيا وحدت نظري و عملي پديد آمده است كه گويي در عالم خلق و امر تشكيك ايجاد شده است. وي افزود: براساس تقرير فلسفي معاد به ضروره منطقي است؛ اين ضرورت از نوع وجود و تعيين موجود استنتاج مي‌شود. كلباسي در پايان سخنان خود گفت: كوه در آيه قرآن، ‌نشانه صلابت است و تعبير قيامتي كه در قران آمده است،‌ در اصل در چشمان بيننده اتفاق مي‌افتد. اين اتفاق موجب بيداري انسان مي‌شود. انتهاي پيام/و/8
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول