رمز و رازهاي دنياي نوجواني همواره براي آن گروه از نويسندگان كه براي اين گروه سني مينويسند وسوسهانگيز بوده و اغلب آنها معمولاً سعي ميكنند از زواياي متفاوتي به اين دنيا نگاه كنند. البته ورود به دنياي ذهني نوجوانان كه معمولاً انباشته از سئوالات مختلف و گاه بي پاسخ است، براي هر نويسندهاي آسان نيست؛ نويسندگاني ميتوانند به اين دنيا ورود پيدا كنند كه شناخت كافي از اين جهان پر راز و رمز داشته باشند. در اين زمينه، رمان «حتي يك دقيقه كافي است» نوشته آتوسا صالحي از جهات گوناگون قابل توجه است.
اين اثر به يكي از دغدغههاي اصلي نوجوانان در اين مقطع سني؛ بحران هويت پرداخته و رفتارها و واكنشهاي شخيصت اصلي(رها) در مقابل اين موضوع را دستمايه كار قرار داده است.
ماجراهاي داستان از روزي شروع ميشود كه شخصيت نوجوان داستان «رها» در خانه تنهاست و مادرش«مينو» هم قرار است دير به خانه بر گردد. رها براي انجام پروژه درس جغرافي به دنبال اطلس گيتاشناسي ميگردد. در حال جستجوي در اتاق مادرش است كه ناگهان كشويي را كه بيرون كشيده از جا در ميآيد و او جعبهاي را پيدا ميكند. پيدا كردن جعبه شروع ماجراهاي داستان است. رها در جعبه شناسنامهاي را پيدا ميكند به نام خودش، اما با نام خانوادگي ديگر، سروستاني. در حالي كه همه دوستانش و در مدرسه او را به نام خانوادگي «مقدم» ميشناسند.
«سر در نميآورد. اسم، اسم خودش است ولي نام خانوادگي، اسم ديگري است. تاريخ تولد، تاريخ تولد اوست ولي محل تولد، محل تولد او نيست. چشمهايش خيره ميشود: بم. يك كلمه ساده دو حرفي. نام يك شهرستان. شهرستاني كه هرگز نديده است.» (ص 18)
حالا او ميخواهد اين راز را كشف كند كه چرا دو شناسنامه دارد با دو نام فاميل مختلف؟ و چرا اين راز را از او پنهان كردهاند. البته با اشاره به نام شهر «بم» تا حدودي ماجراهاي داستان لو ميرود، چرا كه براي مخاطب نوجوان امروزي هم كه كم و بيش از رسانههاي مختلف درباره فاجعه زلزله بم شنيده است، گرههاي داستاني پيش روي اثر تا حدودي قابل حدس است. اين كه احتمالاً در زلزله بم پدر و مادر اصلي رها كشته شدهاند و خانوادهاي كه او اكنون با آنها زندگي ميكند او را به فرزندي قبول كردهاند. طبيعي است كه در چنين وضعيتي، دنبال كردن ادامه ماجراهاي رمان منوط به گره افكنيهاي تازه براي پيگيري فصلهاي بعدي رمان است. اما نويسنده رمان حتي يك دقيقه كافي است براي اين منظور چه كار كرده است؟ او سعي كرده به اين نياز داستان خود پاسخ قانع كنندهاي بدهد و به طرح سئوالهاي جديد پرداخته و شخصيت رها را در موقعيت تازهاي قرار داده كه براي مخاطب هم اين وضعيت تازگي دارد. رها بعد از مواجهه شدن با مسئله هويتي خود به يكباره دگرگون ميشود و تقريباً همه رفتارهايش با سعيد و مينو كه پيش از اين آنها را پدر و مادر واقعي خود ميدانسته و حالا فهميده است كه پدر و مادر واقعياش كسان ديگري هستند كه احتمالاً در فاجعه زلزله بم كشته شدهاند، تغيير ميكند. او با در پيش گرفتن روش سكوت، گوشهگيري ميكند و همين مسئله سعيد و مينو را نگران ميكند. مينو حتي رها را پيش مشاور هم ميبرد كه در وهله اول نتيجهاي حاصل نميشود.
در فصلهاي ابتدايي و مياني رمان خرده حوادث بسياري در دل داستان گنجانده شده كه برخي از آنها به شكلگيري پيكره نهايي داستان كمك ميكند، اما بخشي از اين حوادث ريز و درشت كمك چنداني به بافت اصلي داستان نميكنند. به عنوان مثال، صحنههايي مانند حضور دختر كولي در روند ماجراها نقش چنداني ندارد و فقط براي نشان دادن بخشي از زندگي روزمره رها در روزهاي پر تب و تاب مواجهه با مسئله هويتي خود است. اما صحنههاي مربوط به تصادف مرد موتورسوار با پدر دانيال (نوجواني كه در همسايگي خانهاي كه رها در آن زندگي ميكند، سكونت دارد) و مصدوميت و بستري شدن پدر دانيال در بيمارستان كه بعد از مدتي به خانه منتقل ميشود و در پايان هم به شهرستاني كه اقوامشان در آنجا زندگي ميكنند اثاثكشي ميكنند، بخشهاي زيادي از داستان را به خود اختصاص داده و با كليت ماجراهاي رمان ارتباط ارگانيكي دارد.
شواهدي در بافتهاي داستان تنيده شده كه نشان ميدهد رها احساس نوجوانانه و مثبتي به دانيال دارد كه همين مسئله بخشي از خاطرات شيرين نوجوانانه او را تشكيل ميدهد. آنها در دوره كودكي به لحاظ همسايگي، همبازي بودند كه با رشد سني آنها تعلق خاطرشان به همديگر هم تداوم پيدا كرده است. البته اين موضوع در لابهلاي رفتارهاي روزمره آنها پنهان است، ولي در فصل پاياني داستان اشاره تقريباً مستقيمي به اين مسئله شده است؛ زماني كه رها از پشت پنجره رفتن دانيال و خانواده او را تماشا ميكند؛ «ميرود پشت پنجره. اثاثكشي هنوز تمام نشده. كارگري ميزي را هل مي دهد توي كاميون و دانيال با پشت قوز كرده و دو تا كارتن بزرگ در بغل، به طرف در ميدود. پدرش توي حياط روي صندلي چرخدار نشسته و با نگاه پسرش را دنبال ميكند. ديگر هرگز سرش داد نخواهد زد. از چشمهايش معلوم است. پدرش گفته بايد بروند شهرستان. آن جا خواهر و برادرهايش هستند و دانيال مي تواند بعد از اين روزهاي سخت، با خيال راحت به درسهايش برسد. همه خوشحالاند. عمومي دانيال بهشان خانه داده و عمهاش براي سلامتي برادر نذر كرده. دانيال دستهايش را ميتكاند و به بالا نگاه ميكند. نگاهش روي پنجره ميماند. رها سرش را ميدزدد و پرده بنفش را مياندازد.» (ص 191)
حادثه فرعي ديگري كه بخش مهم و سرنوشتساز داستان را به خود اختصاص داده، اردوي پنج روزهاي است كه رها براي شركت در مسابقه شطرنج ميرود. او در آنجا با شخصيت نوجواني به نام«شيرين» آشنا ميشود كه اهل كرمان است. همين مسئله موضع هويتي رها را كه از مدتي قبل با آن درگير است تشديد ميكند. دوستي رها و شيرين در اين سفر كوتاه كليد ميخورد كه منجر به سفر رها و مينو به شهر كرمان و مواجهه رها با واقعيتهاي موجود در خصوص گذشته او خانواده اصلي و كنونياش ميشود. رها با مرور عكسهاي بر جا مانده در آلبومهاي مختلف از يك دوران سپري شده و به رغم جبههگيريها در مقابل واقعيت موجود، سرانجام ميپذيرد كه واقعيت را قبول كند و در پايان داستان اين اتفاق ميافتد و رها به خانه سعيد و مينو باز ميگردد و آنجا را خانه واقعي خود در شرايط فعلي ميداند.
در مجموع، اين داستان نگاهي گذرا به موضوع هويت در زندگي نوجوانان دارد كه از دغدغههاي اصلي نوجوانان در اين مقطع سني محسوب ميشود.
رمان «حتي يك دقيقه كافي است» را آتوسا صالحي در 19 فصل و 192 صفحه براي گروههاي سني «د» و «ه» نوشته و انتشارات كانون پرورش فكري كودكان نوجوانان در قالب مجموعه رمان نوجوان امروز چاپ اول (1389) آن را با تيراز 15000 نسخه چاپ و منتشر كرده است. مريم قنواتي به عنوان ويراستار، حميدرضا شاه آبادي به عنوان دبير مجموعه، هدي حدادي به عنوان مدير هنري، پژمان رحيميزاده به عنوان طراح گرافيك و جلد، مهدي نعمتي به عنوان صفحه آرا و علي خوش جام به عنوان عكاس پروژه با اين مجموعه همكاري داشتهاند.
------------------------------------
نويسنده: عليالله سليمي
------------------------------------
انتهاي پيام/و
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
تازه های کتاب