به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، باگذشت ۱۰ روز از شیوع ویروس کرونا در کشور و بهویژه استان گیلان قطعاً افراد با شنیدن کلمه قرنطینه به خاطر تصورات ذهنی خود ترس به جانشان افتاده و فکرشان بهجایی میرود که افراد با بیماریهای خاص در یک اتاق شیشهای دردکشیده و صدای نالههایشان به بیرون درز میکند.
برای اثبات اینکه تصورات عامه مردم در خصوص قرنطینه درست است یا نه به بیمارستان کوثر شهرستان آستانهاشرفیه رفتم و با کلی اصرار وارد بخشی شدم که به بیماران کرونا اختصاص دادهشده بود.
به من اجازه فیلمبرداری و عکسبرداری ندادند ولی یکی دو عکس به دور از چشم آقای مسؤول از پرستان گرفتن.
بهمحض ورود به آن بخش یک پرستار به استقبالم آمد و با دیدن لباسش ترس به دلم افتاد زیرا در این لباس حتی چشمهای پرستار هم معلوم نبود ولی پرستار از زیر آن عینک به من گفت «آقای خبرنگار نترس توأم الآن باید این لباس رو بپوشی و بعداً وارد این بخش بشی» حساب کار دستم آمد.
بعد از پوشیدن لباس مخصوص حفاظت شخصی در بیمارستان، پشت درب قرنطینه ایستادم و پس از یکی دو دقیقه صحبت با پرستار درباره قرنطینه و ترس مردم متوجه شدم که پرستار خانم است.
حالا بین من و تصوراتم و بخش قرنطینه فقط یک در فاصله بود و وقتی پرستار از لباسم مطمئن شد به من گفت وارد بخش شو و ببین که تصورات مردم نسبت به کرونا و قرنطینه اشتباه است، ولی بازهم با خودم گفتم که برای آرامش من این حرفها را میزند ولی وقتی وارد بخش قرنطینه شدم تمام پرستاران آن بخش به استقبال من آمده و شروع به خنده و شوخی کردند، پرستاران بخش قرنطینه انرژی خاصی داشتند انگارنهانگار که بین این پرستاران و کرونا هیچ فاصلهای نیست به همین دلیل وقتی من این شرایط روحی پرستاران را دیدم بخشی از تصوراتم نسبت به بخش قرنطینه تغییر کرد.
در بخش قرنطینه فضا آنطور که تصور میکردم نبود، اینجا چه پرستار و چه بیمار همه امیدوار و خوشحال بوده و خبری از درد، آه و سرفههای شدید و پیدرپی نیست ولی ناگفته نماند در بعضی مواقع سرفههای کوتاهی زده میشود که طبیعی است.
وقتی وارد محدوده قرنطینه شدم، خانم پرستاری از سمت دیگر بخش میگوید «خبرنگار جوان بیا اینجا و ببین و تماشا کن و در گزارشت بنویس که بیماری کرونا آنطور که میگویند خطرناک نیستند و از مردم بخواه به شایعات فضای مجازی توجه نکنند.»
در حال گپ و گفت با پرستاران و کسب اطلاعات از شرایط کار در بخش قرنطینه بودم که صحبتهای بیماران مشکوک و بعضاً مبتلا به کرونا ذهن من را به سمت دیگر بخش برد و اینجا بود که بهطور کامل تصورم از بیماری کرونا و قرنطینه از تغییر کرد زیرا اینجا خبری از بدحالی بیماران نبوده و همه باهم در حال خنده، گفتوگو و حتی جدول حل کردن هستند.
میخواستم وارد اتاق قرنطینه بیماران شوم آقای پرستار به من گفت «حواست کجاست لباس حفاظت شخصی و ماسک رو درست بزار خیلی به بیماران و ما نزدیک نشو و این چندساعتی که اینجا داریم به همراه بیماران از تو پذیرایی میکنیم به حرف ما گوش کن تا مشکلی برایت پیش نیاد. »
وقتی بیماران بستریشده در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان کوثر حرفهای پرستاران را شنیدند شروع به خنده کردند و گفتند «آقا بیا اینجا باهات کاری نداریم و خواستم برای خندیدن ماسک رو بردارم که پرستار گفت زیر ماسک بخند» خواستم به بیماران سلامی بگم دستم به ماسک خورد که پرستار بیمارستان گفت «خبرنگار جوان بهت میگم دست به ماسک نزن چرا حرف گوش نمیدی که فوراً به من گفت ما به فکر شماییم که اینو میگیم.»
وقتی لباسهای مربوط به حفاظت شخصی پرستاران را پوشیدم غرق عرق شده بودم و با خود گفتم این عزیزان چطور هشت ساعت این لباس را بر تن دارند هرچند با تصوراتی که قبلاً داشتم بسیار متفاوت بود.
در حال دیدن شرایط بخش قرنطینه برای نوشتن گزارشم بودم که یک مرد تقریباً ۵۰ ساله وقتی متوجه میشود که من خبرنگار هستم نگاهی از پشت درب شیشهای به من گفت «آقا تو رو خدا تمام شرایط ما را ببین و بنویس تا مردم از حاشیه و شایعهسازی دستبردارند» او میگوید بیماری کرونا هم مانند دیگر بیماریهاست و حتی در این چند روز عدهای با جواب آزمایش منفی ازاینجا خارج شدند.
بهیکباره یک زن ۴۵ ساله به من میگوید مردم تصور غلطی از قرنطینه و کرونا دارند و اگر بهداشت فردی خودشان را رعایت کنند اتفاقی برای آنان نمیافتد.
وقت بازگشت بود ک یکی از پرستاران همکلام شدم « از ۲۴ ساعت برخی مواقع ۱۲ ساعت هم در بخش میمانیم تا به مریضان رسیدگی کنیم» اینها طلیعه صحبتهای پرستاری بود که کارش را وظیفه و نعمتی میدانست که پروردگار در اختیارش قرار داده است.
علیرغم اینکه پرستاران لباس مخصوص به خود را دارند ولی پرستار بیمارستان کوثر میگوید «من ۱۰ روز است که خانواده خود را ندیدم زیرا میترسم ناقل بیماری باشم ولی از طریق شبکههای اجتماعی با آنان در ارتباطم. »
از پرستار بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان پرسیدم افراد با چه علائمی بیشتر به شما مراجعه میکنند که میگوید سرفههای خشک، درد قفسه سینه و تب و لرز از مهمترین علائم کرونا است.
پرستاران بیشتر از خود نگران خانواده خود هستند زیرا نگرانند تا ناقل بیماری باشند ولی این نگرانی باعث نمیشود که وظیفه خود را انجام ندهند.
علیرغم اینکه آمارهای مختلفی در خصوص میزان مبتلایان ویروس کرونا به گوش میرسد ولی این پرستار معتقد است هرروز در این بخش تعداد زیادی از افراد مرخص شده و یا جواب تستشان منفی است به همین دلیل است که میگویم میزان مرگومیرهای مطرحشده در فضای مجازی صحت ندارد زیرا بعضی از صفحات تنها هدفشان ایجاد ترس و در جامعه است.
پرستار بیمارستان میگوید «من وقتی تنها هستم نگران افراد میانسال، کهنسال و کسانی که دارای بیماری زمینهای هستند هستم زیرا در معرض خطرند ولی اگر این افراد بهداشت فردی را رعایت کنند دچار هیچ مشکلی نمیشوند.»
به او گفتم بهترین صحنهای که در این ۱۰ روز دیدی و شما رو منقلب کرد چی بود که پاسخ میدهد «ساعت چهار صبح بود که بسیار دلم گرفته بود دیدم یک بیمار مشکوک به کرونا در حال قرآن خواندن بوده و باخدای خودش راز و نیاز میکند و من بسیار منقلب شده و یک آرامش خاصی گرفتم.»
پرستار بیمارستان کوثر میگوید «در این چند روز در بعضی از مواقع با کمبود تجهیزات مواجه بوده و عدهای ماسک و مواد ضدعفونی را با احتکار از مردم دریغ میکنند که در این لحظه بغض گلویش را گرفته و میگوید یک عکس در فضای مجازی از شهید املاکی دیدم که ماسک صورت خود را برداشته و بر صورت یک سرباز گذاشت و به خاطر این کار خود به شهادت رسید.»
او از مسؤولان درخواست دارد که با احتکار کنندگان برخورد جدی کند زیرا سلامت مردم در اولویت باید باشد.
وقتی صحبتهای این پرستار را شنیدم از همانجا با یک عضو کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی تماس گرفته که او گفت که مجوز توزیع ۱۰۰ هزار ماسک به استان گیلان داده شد و طی امروز و فردا وارد گیلان میشود.
ذبیحالله نیکفر میگوید با هماهنگیهای انجامشده با وزارت دفاع، تجهیزات حفاظت شخصی پرستاران بهزودی به استان گیلان داده میشود و سهمیه دارو بیمارستانهای گیلان مثل بیمارستان پیروز با افزایش دو برابری مواجه شده است.
پیامکی به دستم همان لحظه رسید که حکایت از تحویل هزار ماسک و دستکش به دانشگاه علوم پزشکی گیلان داشت که به گفته معاون اقتصادی و سرمایهگذاری سازمان منطقه آزاد انزلی این کار با نظارت این دانشگاه و مرکز بهداشت در بین مردم و داروخانهها بخش میشود.
بر اساس هماهنگیهای صورت گرفته این توزیع اولیه بوده و در روزهای آتی محمولههای دیگری نیز توسط دیگر سرمایهگذاران وارد و توزیعشده صاحب کالاهای فوق آمادگی خود را برای تأمین تجهیزات موردنیاز احداث یک بیمارستان صحرایی که بهمنظور صادرات به کشور قزاقستان خریداری کرده، جهت بهرهبرداری به این سازمان و دانشگاه علوم پزشکی استان اعلام کرده و موضوع در حال رایزنی است.
وقتم تمام شده بود؛ سرپرستار بیمارستان به سراغم آمده و لباس حفاظت شخصی پرستاری را از دستم تنم خارج و مواد ضدعفونی را آورده تا دست خود را تمیز کنم و میگوید «دیگر آقای خبرنگار وقت رفتن است ولی از این پلهها پایین رفتی به مردم بگو از کرونا نترسند.»
انتهای پیام/۳۳۸۹