همان طور که مستحضرید چند سالی هست که قبولی در رشتههای پزشکی و پیراپزشکی به رویای خانواده و داوطلبان کنکور سراسری در ایران تبدیل شده است و این امر تاثیرات کلانی در بعد اجتماعی و افتصادی و آموزش کشور گذاشته است ولی متاسفانه بخاطر حفظ منافع عدهای قلیل منافع کشور و عموم جامعه نادیده گرفته شده و این روال روز به روز ادامه یافته و ضررهای جبران ناپذیر آن که مقداری از آن الان نمایان گشته و بقیه هم اگر فکری به حال آن نشود در آینده نزدیک نمایان خواهد شد.
در این نوشته قصد آن دارم تا به تجزیه و تحلیل رفتار مسئولان نظام آموزش و سلامت کشور و تاثیرات آن بپردازم.بر کسی پوشیده نیست که درآمد سرشار پزشکان ناشی از کمبود سرانه پزشک در ایران است به طوریکه بنده که خود ساکن استان کرمانشاه هستم و کرمانشاه جز کلان شهرهای ایران محسوب میشود چیزی قریب به 15 سال است که برای مداوای کم کاری تیروئید تحت مداوا هستم و هربار که به پزشک مراجعه میکنم باید یک ماه قبل از آن نوبت گرفته باشم و در روزی که برای معاینه مراجعه میکنم اگر شانس بیاورم نفر صدم هستم و نزدیک به 10 شب معاینه بنده انجام میشود یعنی پزشک بنده از ساعت 5عصر تا 11 شب چیزی حدود 150 ویزیت انجام میدهد هر ویزیت 50هزار تومان و این جدای از شیفت صبح ایشان در بیمارستان و عملهای جراحی است که ایشان انجام میدهد.
خوب حالا با این اوصاف به نظر شما چرا باید در ایران همچین اتفاقی رخ بدهد آیا در تمام دنیا هر پزشک ظرف 6 ساعت 150 ویزیت انجام میدهد و آیا در تمام دنیا همه برای گرفتن نوبت پزشک باید یک ماه قبل اقدام کنند. در ایران سالیانه یک میلیون داوطلب کنکور داریم که از این تعداد چیزی حدود 600هزار نفر متقاضی رشتههای تجربی هستند که متاسفانه یا خوشبختانه اکثر این داوطلبان به دنبال قبولی در رشتههای پزشکی و پیراپزشکی هستند! به نظر شما چرا ؟
اگر به آمار متقاضیان کنکور در 10 سال اخیر رجوع کنیم متوجه میشویم که در سالهای نه چندان دور متاقضیان سه رشته ریاضی و علوم انسانی و علوم تجربی به نسبتی یکسان تقسیم شده ولی به ناگاه مجموع متقاضیان علوم ریاضی و علوم انسانی به کمتر از 300هزار نفر در سال تقلیل یافته و متقاضیان علوم تجربی به 600هزار افزایش یافته!خوب اگر به آمار وزارت آموزش و پرورش رجوع کنیم میبینیم که تمامی معدلهای بالای 16 و بالاتر به رشته علوم تجربی رفته و معدلهای پایین به رشته ریاضی و انسانی هدایت شدهاند که این امر ضررهای جبرانناپذیری بر آینده کشور میگذارد که در ذیل همین نوشته به چند نمونه از آن اشاره میکنم.
حال بپردازیم به تحلیل رشته تجربی و پذیرش آن در کنکور
ما در بین دانش آموزان رشته تجربی چیزی حدود 27هزار معدل 20 داریم و اگر خیلی بدبینانه به قضیه نگاه کنیم چیزی حدود 30هزار معدل 19 هم داریم که همه این عزیزان به امید قبولی در سه رشته پزشکی و دندان پزشکی و داروسازی وارد رشته تجربی شده اند ولی اگر به ظرفیت این سه رشته در کنکور نگاه کنیم مجموع ظرفیت این سه رشته در دورههای روزانه و شبانه و آزاد و پردیس خودگردان یا همان بین الملل تنها 8هزار نفر در سال است یعنی از بین 57هزار بچه درس خوان مدارس کشور تنها8 هزار نفر وارد دانشگاه شده و بقیه پشت کنکور می مانند و اگر هم پسر باشند باید به سربازی بروند و عملا از چرخه تحصیل خارج می شوند یعنی ما در سال چیزی حدود 49هزار نفر تلفات داریم؟! چرا می گویم تلفات ؟! در آخر این نوشته شرح میدهم.
حال بپردازیم به رشته علوم ریاضی که جز بنیادیترین رشتههای دنیا هست و اگر کشورهای پیشرفته دارای اقتصاد قوی و امنیت بالا و نظام سلامت کارآمد هستند، مدیون دانشجویان این رشته هستند که متاسفانه در کشورهای توسعه نیافته به آن توجهی نشده و نمیشود و همین امر دلیل عدم پیشرفت آن است خوب رشته ریاضی با داوطلبان نه چندان قدر خود دارای 120هزار متقاضی می باشد که اکثرا به دنبال تحصیل در رشتههای مهندسی برق و مکانیک و عمران کامپیوتر هستند که اگر به طور مثال به ظرفیت رشته مهندسی برق در سه دوره روزانه و شبانه و پیام نور و پردیس نگاه کنیم با عدد8هزار مواجه می شویم و اگر ظرفیت دوره های آزاد و علمی کاربردی به آن اضافه گردد به چیزی حدود 12هزار و یا بیشتر در سال می رسیم و اگر به ظرفیت رشته های مهندسی مکانیک و عمران و کامپیوتر نگاه کنیم به عددهای مشابهی می رسیم به طوریکه هر ساله توسط مسئولین اعلام میگردد خیلی از ظرفیت های این رشته ها خالی می ماند!
و اگر سری به رشته علوم انسانی بزنیم متاسفانه داوطلبان این گروه به مراتب از لحاظ علمی ضعیف تر از دو گروه قبل هستند و ظرفیت پذیرش در رشته های پر طرفدار آن همچون علوم سیاسی ،حقوق، روان شناسی روابط بین املل به گونه ای است که هیچ کس پشت کنکور نمی ماند و هر کس که علاقهمند باشد به راحتی می تواند تا مقطع دکترا در این رشته ها ادامه تحصیل بدهد.
حال به معایب این شیوه آموزش ؛سنجش ؛پذیرش و استخدام میپردازیم
1_آیا قرار است که هر کس در هر رشته ای که خوانده حتما در همان رشته استخدام شود؟ خیر
ما در کشور ایران و در خیلی از کشورهای دنیا کسانی را داریم که مثلا مهندسی خوانده اند و یا اقتصاد و یا روان شناسی خوانده اند ولی در شغل دیگری مشغول به کار شده اند مشهورترین چهره روز همین ترامپ که انتخابات را هم باخت اقتضاد خوانده ولی کارش هتلداری هست. پس ما باید این ذهنیت را از جامعه برداریم که مثلا پسر فلانی مهندسی برق خوانده و بعد از فارغ التحصیلی حتما باید در اداره برق استخدام شود و یا حقوق خوانده و حتما باید در دادگاه استخدام شود و یا اینکه پزشکی خوانده و حتما باید در بیمارستان استخدام شود.
2_آیا باید ظرفیت پذیرش رشته ها در اختیار همان وزارتخانه باشد .به طور مثال ظرفیت رشته های کشاورزی باید توسط جهاد کشاورزی تعیین گردد؟ خیر
کار وزارتخانه جذب نخبه ها و بکارگیری آنها در مکان های مورد نیاز و رفع نیازهای جامعه است نه دخالت در آموزش و یا پذیرش.
3_آیا جذب نیرو باید از ابتدای ورود به دانشگاه صورت پذیرد؟ خیر
امر جذب نیروی مورد نیاز از طریق برگزاری آزمون استخدامی و یا از طریق ارزیابی نمرات دانشگاهی و مقالات و پژوهش های علمی دانشجو در طول دوران تحصیل امکانپذیر است.
4_چرا به دانش آموزانی که در رشته های پزشکی و پیراپزشکی قبول نشدند گفتم تلفات؟ چون این عزیزان که به مدت 12 سال از مزایای دولتی و بودجه کشور برای آموزش آنها هزینه شده است، به جای اینکه در دانشگاه پذیرفته شده و دین خود را به جامعه ادا کنند، متاسفانه یا پشت کنکور می مانند و یا از چرخه تحصیل و آموزش خارج شده و عملا به تلفات وزارت آموزش و پرورش بدل می شوند.
5_ آیا کسانی که در رشته های ریاضی و انسانی تحصیل نمودند توان انجام وظیفه در رشته های مورد نظر را دارند؟ به جرات می توان گفت در 99درصد موارد خیر همان طور که مستحضرید کشور ما از لحاظ مهندسی و دانشجویان پخته و زیرک در رشته های حقوق و روابط بین الملل و علوم سیاسی و.... با مشکل مواجه است.
6_آیا ضعف در رشته های ریاضی و انسانی به رشته تجربی ربطی دارد ؟ بله
با انحصاری که در رشته های پزشکی و پیراپزشکی وجود دارد و درآمدی که این رشته ها بخاطر تعداد کم پزشکان و پیراپزشکان در کشور دارند عموم جامعه به دنبال قبولی در این رشته هاست و این امر مانع از تقسیم شدن یکسان استعدادها در رشته های دانشگاهی گردیده است.
7_آیا عدم تقسیم یکسان استعدادها خسارت مالی و اجتماعی برای کشور دارد؟ بله
تصور بفرمایید هر ساله رقم های کلانی به عنوان بودجه دانشگاهها توسط دولت تامین می شود این پول همان پول فروش نفت است که به جای اینکه به مردم واگذار شود صرف آموزش می شود و اگر قرار باشد توسط دانشجویان با ارائه کارهای پژوهشی و رفع نیازهای علمی کشور جبران نگردد، تبدیل به خسارت می گردد.
نتیجه: باید ساختارهای آموزش و سنجش پذیرش و در نهایت جذب و هدایت به سمت بازار کار در کشور وجود داشته باشند و این ساختارها باید توسط ارگان های مستقل و جدای از هم صورت بگیرند. نباید ظرفیت ها به گونه ای باشد که منجر به برتری رشته ای نسبت به رشته دیگر گردد و برتری هرکسی باید به وسیله مقالات معتبر علمی و کارهای پژوهشی مثمرثمر آن شخص مشخص گردد و نه صرفا بخاطر داشتن مدرک. پزشکی؛مهندسی و یا حقوق و...باید ساختار طوری باشد که هرکس به هر رشته ای که علاقه دارد وارد شود ولی کسب مدرک علمی آن رشته آسان نباشد و به عبارتی هرکسی نتواند هر مدرکی دلش خواست بگیرد و مدعی داشتن دانش آن مدرک باشد و اینگونه است که نیاز کشور به پزشک و پرستار و مهندس و حقوقدان نخبه خود به خود برطرف گشته و هیچ خانواده ای و هیچ دانش آموزی دچار افسردگی ناشی از عدم قبولی در دانشگاه نخواهد داشت و استعدادهای کشور به طور یکسان در بین دانشگاه تقسیم شده و آموزش در دانشگاهها منجر به کسب افتخارات علمی و رفع کمبودهای علمی کشور می گردد.
در آخر امیدوارم جامعه پزشکی به دیدی که بنده به قضیه نگاه کرده ام به این موضوع بنگرند و منافع کشور را بر منافع صنفی ترجیح دهند و شاهد آن باشیم که مسئولان امر هرچه سریعتر با ایجاد فضای یکسان برای همه رشته ها که تحصیل در هرکدام به یک اندازه زمان بر و طاقت فرسات برآیند.
در این نوشته قصد آن دارم تا به تجزیه و تحلیل رفتار مسئولان نظام آموزش و سلامت کشور و تاثیرات آن بپردازم.بر کسی پوشیده نیست که درآمد سرشار پزشکان ناشی از کمبود سرانه پزشک در ایران است به طوریکه بنده که خود ساکن استان کرمانشاه هستم و کرمانشاه جز کلان شهرهای ایران محسوب میشود چیزی قریب به 15 سال است که برای مداوای کم کاری تیروئید تحت مداوا هستم و هربار که به پزشک مراجعه میکنم باید یک ماه قبل از آن نوبت گرفته باشم و در روزی که برای معاینه مراجعه میکنم اگر شانس بیاورم نفر صدم هستم و نزدیک به 10 شب معاینه بنده انجام میشود یعنی پزشک بنده از ساعت 5عصر تا 11 شب چیزی حدود 150 ویزیت انجام میدهد هر ویزیت 50هزار تومان و این جدای از شیفت صبح ایشان در بیمارستان و عملهای جراحی است که ایشان انجام میدهد.
خوب حالا با این اوصاف به نظر شما چرا باید در ایران همچین اتفاقی رخ بدهد آیا در تمام دنیا هر پزشک ظرف 6 ساعت 150 ویزیت انجام میدهد و آیا در تمام دنیا همه برای گرفتن نوبت پزشک باید یک ماه قبل اقدام کنند. در ایران سالیانه یک میلیون داوطلب کنکور داریم که از این تعداد چیزی حدود 600هزار نفر متقاضی رشتههای تجربی هستند که متاسفانه یا خوشبختانه اکثر این داوطلبان به دنبال قبولی در رشتههای پزشکی و پیراپزشکی هستند! به نظر شما چرا ؟
اگر به آمار متقاضیان کنکور در 10 سال اخیر رجوع کنیم متوجه میشویم که در سالهای نه چندان دور متاقضیان سه رشته ریاضی و علوم انسانی و علوم تجربی به نسبتی یکسان تقسیم شده ولی به ناگاه مجموع متقاضیان علوم ریاضی و علوم انسانی به کمتر از 300هزار نفر در سال تقلیل یافته و متقاضیان علوم تجربی به 600هزار افزایش یافته!خوب اگر به آمار وزارت آموزش و پرورش رجوع کنیم میبینیم که تمامی معدلهای بالای 16 و بالاتر به رشته علوم تجربی رفته و معدلهای پایین به رشته ریاضی و انسانی هدایت شدهاند که این امر ضررهای جبرانناپذیری بر آینده کشور میگذارد که در ذیل همین نوشته به چند نمونه از آن اشاره میکنم.
حال بپردازیم به تحلیل رشته تجربی و پذیرش آن در کنکور
ما در بین دانش آموزان رشته تجربی چیزی حدود 27هزار معدل 20 داریم و اگر خیلی بدبینانه به قضیه نگاه کنیم چیزی حدود 30هزار معدل 19 هم داریم که همه این عزیزان به امید قبولی در سه رشته پزشکی و دندان پزشکی و داروسازی وارد رشته تجربی شده اند ولی اگر به ظرفیت این سه رشته در کنکور نگاه کنیم مجموع ظرفیت این سه رشته در دورههای روزانه و شبانه و آزاد و پردیس خودگردان یا همان بین الملل تنها 8هزار نفر در سال است یعنی از بین 57هزار بچه درس خوان مدارس کشور تنها8 هزار نفر وارد دانشگاه شده و بقیه پشت کنکور می مانند و اگر هم پسر باشند باید به سربازی بروند و عملا از چرخه تحصیل خارج می شوند یعنی ما در سال چیزی حدود 49هزار نفر تلفات داریم؟! چرا می گویم تلفات ؟! در آخر این نوشته شرح میدهم.
حال بپردازیم به رشته علوم ریاضی که جز بنیادیترین رشتههای دنیا هست و اگر کشورهای پیشرفته دارای اقتصاد قوی و امنیت بالا و نظام سلامت کارآمد هستند، مدیون دانشجویان این رشته هستند که متاسفانه در کشورهای توسعه نیافته به آن توجهی نشده و نمیشود و همین امر دلیل عدم پیشرفت آن است خوب رشته ریاضی با داوطلبان نه چندان قدر خود دارای 120هزار متقاضی می باشد که اکثرا به دنبال تحصیل در رشتههای مهندسی برق و مکانیک و عمران کامپیوتر هستند که اگر به طور مثال به ظرفیت رشته مهندسی برق در سه دوره روزانه و شبانه و پیام نور و پردیس نگاه کنیم با عدد8هزار مواجه می شویم و اگر ظرفیت دوره های آزاد و علمی کاربردی به آن اضافه گردد به چیزی حدود 12هزار و یا بیشتر در سال می رسیم و اگر به ظرفیت رشته های مهندسی مکانیک و عمران و کامپیوتر نگاه کنیم به عددهای مشابهی می رسیم به طوریکه هر ساله توسط مسئولین اعلام میگردد خیلی از ظرفیت های این رشته ها خالی می ماند!
و اگر سری به رشته علوم انسانی بزنیم متاسفانه داوطلبان این گروه به مراتب از لحاظ علمی ضعیف تر از دو گروه قبل هستند و ظرفیت پذیرش در رشته های پر طرفدار آن همچون علوم سیاسی ،حقوق، روان شناسی روابط بین املل به گونه ای است که هیچ کس پشت کنکور نمی ماند و هر کس که علاقهمند باشد به راحتی می تواند تا مقطع دکترا در این رشته ها ادامه تحصیل بدهد.
حال به معایب این شیوه آموزش ؛سنجش ؛پذیرش و استخدام میپردازیم
1_آیا قرار است که هر کس در هر رشته ای که خوانده حتما در همان رشته استخدام شود؟ خیر
ما در کشور ایران و در خیلی از کشورهای دنیا کسانی را داریم که مثلا مهندسی خوانده اند و یا اقتصاد و یا روان شناسی خوانده اند ولی در شغل دیگری مشغول به کار شده اند مشهورترین چهره روز همین ترامپ که انتخابات را هم باخت اقتضاد خوانده ولی کارش هتلداری هست. پس ما باید این ذهنیت را از جامعه برداریم که مثلا پسر فلانی مهندسی برق خوانده و بعد از فارغ التحصیلی حتما باید در اداره برق استخدام شود و یا حقوق خوانده و حتما باید در دادگاه استخدام شود و یا اینکه پزشکی خوانده و حتما باید در بیمارستان استخدام شود.
2_آیا باید ظرفیت پذیرش رشته ها در اختیار همان وزارتخانه باشد .به طور مثال ظرفیت رشته های کشاورزی باید توسط جهاد کشاورزی تعیین گردد؟ خیر
کار وزارتخانه جذب نخبه ها و بکارگیری آنها در مکان های مورد نیاز و رفع نیازهای جامعه است نه دخالت در آموزش و یا پذیرش.
3_آیا جذب نیرو باید از ابتدای ورود به دانشگاه صورت پذیرد؟ خیر
امر جذب نیروی مورد نیاز از طریق برگزاری آزمون استخدامی و یا از طریق ارزیابی نمرات دانشگاهی و مقالات و پژوهش های علمی دانشجو در طول دوران تحصیل امکانپذیر است.
4_چرا به دانش آموزانی که در رشته های پزشکی و پیراپزشکی قبول نشدند گفتم تلفات؟ چون این عزیزان که به مدت 12 سال از مزایای دولتی و بودجه کشور برای آموزش آنها هزینه شده است، به جای اینکه در دانشگاه پذیرفته شده و دین خود را به جامعه ادا کنند، متاسفانه یا پشت کنکور می مانند و یا از چرخه تحصیل و آموزش خارج شده و عملا به تلفات وزارت آموزش و پرورش بدل می شوند.
5_ آیا کسانی که در رشته های ریاضی و انسانی تحصیل نمودند توان انجام وظیفه در رشته های مورد نظر را دارند؟ به جرات می توان گفت در 99درصد موارد خیر همان طور که مستحضرید کشور ما از لحاظ مهندسی و دانشجویان پخته و زیرک در رشته های حقوق و روابط بین الملل و علوم سیاسی و.... با مشکل مواجه است.
6_آیا ضعف در رشته های ریاضی و انسانی به رشته تجربی ربطی دارد ؟ بله
با انحصاری که در رشته های پزشکی و پیراپزشکی وجود دارد و درآمدی که این رشته ها بخاطر تعداد کم پزشکان و پیراپزشکان در کشور دارند عموم جامعه به دنبال قبولی در این رشته هاست و این امر مانع از تقسیم شدن یکسان استعدادها در رشته های دانشگاهی گردیده است.
7_آیا عدم تقسیم یکسان استعدادها خسارت مالی و اجتماعی برای کشور دارد؟ بله
تصور بفرمایید هر ساله رقم های کلانی به عنوان بودجه دانشگاهها توسط دولت تامین می شود این پول همان پول فروش نفت است که به جای اینکه به مردم واگذار شود صرف آموزش می شود و اگر قرار باشد توسط دانشجویان با ارائه کارهای پژوهشی و رفع نیازهای علمی کشور جبران نگردد، تبدیل به خسارت می گردد.
نتیجه: باید ساختارهای آموزش و سنجش پذیرش و در نهایت جذب و هدایت به سمت بازار کار در کشور وجود داشته باشند و این ساختارها باید توسط ارگان های مستقل و جدای از هم صورت بگیرند. نباید ظرفیت ها به گونه ای باشد که منجر به برتری رشته ای نسبت به رشته دیگر گردد و برتری هرکسی باید به وسیله مقالات معتبر علمی و کارهای پژوهشی مثمرثمر آن شخص مشخص گردد و نه صرفا بخاطر داشتن مدرک. پزشکی؛مهندسی و یا حقوق و...باید ساختار طوری باشد که هرکس به هر رشته ای که علاقه دارد وارد شود ولی کسب مدرک علمی آن رشته آسان نباشد و به عبارتی هرکسی نتواند هر مدرکی دلش خواست بگیرد و مدعی داشتن دانش آن مدرک باشد و اینگونه است که نیاز کشور به پزشک و پرستار و مهندس و حقوقدان نخبه خود به خود برطرف گشته و هیچ خانواده ای و هیچ دانش آموزی دچار افسردگی ناشی از عدم قبولی در دانشگاه نخواهد داشت و استعدادهای کشور به طور یکسان در بین دانشگاه تقسیم شده و آموزش در دانشگاهها منجر به کسب افتخارات علمی و رفع کمبودهای علمی کشور می گردد.
در آخر امیدوارم جامعه پزشکی به دیدی که بنده به قضیه نگاه کرده ام به این موضوع بنگرند و منافع کشور را بر منافع صنفی ترجیح دهند و شاهد آن باشیم که مسئولان امر هرچه سریعتر با ایجاد فضای یکسان برای همه رشته ها که تحصیل در هرکدام به یک اندازه زمان بر و طاقت فرسات برآیند.
انتهای پیام /ع