اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

عدالت سازمانی در مدیریت علوی

خبرگزاری فارس: اگر عدالت به معنای قرار دادن و نهادن هر چیز در محل حقیقی خود باشد، عادل کسی است که هر چیز را در جای خود قرار دهد، یعنی حقوق همه افراد را لحاظ نموده و ذره ای در این امر کوتاهی نورزد.

عدالت سازمانی در مدیریت علوی

چکیده

عدالت در سازمان، بسیار مهم بوده و مؤلفه های سازمانی بسیاری را نظیر: رضایت شغلی، تعهد، انگیزش، بهره وری، هویت سازمانی، عجین شدن با شغل، اعتماد سازمانی، وفاداری، روحیه، ترک خدمت، رفتارهای سیاسی منفی، غیبت و کلیه رفتارهای شهروندی و غیر شهروندی، تحت تأثیر قرار می دهد. در این مقاله ضمن بیان مؤلفه های مختلف عدالت سازمانی و دیدگاه اسلام راجع به عدالت، با بهره گیری از نهج البلاغه امام علی(ع)، به ابعاد گوناگون عدالت در کلام ایشان پرداخته شده است.

ابعادی که موضوع عدالت سازمانی در آن مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است، در سه حوزه عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت مراوده ای می باشد که در زمینه عدالت توزیعی، شاخصهایی همچون برقراری عدالت فراگیر، پاداش براساس کردار و عملکرد، دادن حق به صاحب حق، اصلاح امور تمام اقشار، ارزشیابی دقیق کارها و ...، در حوزه عدالت رویه ای، مؤلفه هایی همچون بخشش در هنگام مشاهده اشتباهات، به دور از احساسات تصمیم گیری نمودن و استفاده از قدرت عقل و تفکر، تلاش در جهت رفع کینه ها و دشمنیها، استفاده از معاونان و افراد خوش فکر، صالح و حق گو، عدم علاقه به ستایش و چابلوس پروری، مجازات مقامات خیانت کار به بدترین شکل، دوری از ظاهر سازان و فریب آنها را نخوردن و ...

و در نهایت در ابعاد عدالت مراوده ای، عواملی همچون مهربانی با عموم، احساس برادری دینی و برابری با عموم، آسان گرفتن بر عموم، از بخشش دیگران پشیمان نشدن و از تنبیه آنان خوشحال نگشتن، دوری از استبداد، دوری از خود بزرگ بینی، غرور و خودپسندی، پنهان نگه داشتن عیوب و زشتیهای دیگران، جلب اعتماد عموم و ... شناسایی و ارائه گردیده است.

کلیدواژه ها: عدالت سازمانی، عدالت توزیعی، عدالت رویه ای، عدالت مراوده ای.

مقدمه

یکی از مهم ترین اصولی که چه در سازمانهای بزرگ و چه در سازمانهای کوچک باید اجرا شود، رعایت انصاف است. آنچه معمولاً سازمان یا جامعه را به انحراف می کشاند و باعث افزایش نارضایتی نیروی انسانی آن می‌شود، ظلمها، ستمها و تبعیضاتی است که به واسطه بی عدالتی انجام می شود. عدالت و اجرای آن یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان است که همواره در طول تاریخ وجود آن بستری مناسب جهت توسعه جوامع انسانی فراهم کرده است.پس از انقلاب صنعتی و مکانیزه شدن جوامع بشری، سازمانها چنان بر زندگی بشر سیطره افکنده اند که هر انسان از قبل از تولد تا بعد از مرگ، مستقیم یا غیر مستقیم، وابسته به آنهاست و امروزه زندگی، بدون وجود سازمانها، قابل تصور نیست. بنابراین اجرای عدالت در جامعه، منوط به وجود عدالت در سازمانهاست.

پیامبر اسلام(ص) می فرمایند: آسمانها و زمین بنا به عدل برپا گشتند و چون نظام هستی و نظام خلقت بر پایه نظم و عدل استوار است، افکار واندیشه ها و اعمال و رفتاری که با این نظام تطبیق داشته و در جهت و مسیر سنن الهی حرکت کرده و روش و رفتار عادلانه ای داشته باشند و در تلاش به نفی و مخالفت با آن برنیایند، پایدار باقی می مانند و الّا به صف ستمگران و ظالمان تاریخ پیوسته و از خط عدالت و انصاف خارج و نهایتاً محکوم به فنا و نابودی خواهند بود. امام خمینی می گوید: فرق بین رژیم اسلامی انسانی با سایر رژیمها این است که در این عدالت است.

مفهوم عدالت

عدالت در لغت به معنای استقامت، انصاف و قسط و در اصطلاح به معنای قرارگرفتن هر موضوع در جای خود و یا رعایت حق هر موضوعی است. در اینکه حق و جای هر موضوع چیست و کجاست، این نظریه وجود دارد: موضوعی ثابت در دل یک مجموعه رو به تکامل ملاحظه می شود. بدیهی است، از آنجا که جهان بینیهای مختلف و نظامهای ارزشی گوناگون جایگاه و حق افراد و موضوعات را متفاوت تعریف می کنند و هریک، تحلیل ویژه ای از حرکت جهان و موضوعات درون آن دارند، بنابراین، تعریف مشروع و مبسوط عدالت و مصادیق آن در هر دستگاهی مخصوص همان دستگاه خواهد بود (میرباقری، 1389ش، ص163).در متون اسلامی از عدل و عدالت تعاریف بی شماری وجود دارد.

شهید مطهری در مجموع چهار معنی برای کلمه عدل بیان می نماید:

الف) موزون بودن: این معنی از عدل به معنای وجود تناسب در مجموعه است و نقطه مقابل آن عدم تناسب است نه ظلم. بنابراین از موضوع بحث ما خارج است.

ب) عدل به معنای تساوی و نفی هرگونه تبعیض: این تعریف نیاز به توضیح دارد، اگر مقصود این باشد که هیچ استحقاقی رعایت نگردد، این عدالت عین ظلم است. اما اگر مقصود این باشد که عدالت یعنی رعایت تساوی در زمینه استحقاقهای متساوی، معنی درستی است. البته این نکته حائز اهمیت است که در این صورت بازگشت این معنی به معنی سومی است که ذکر خواهد شد.

ج) رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذی حقی حق او را: معنی حقیقی عدالت اجتماعی بشری، یعنی عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود، همین معنی است.

د) رعایت استحقاقها: از نظر حکمای الهی، صفت عدل آن چنان که لایق ذات پروردگار است و به عنوان یک صفت کمال برای ذات احدیت اثبات می‏شود، به این معنی است، و صفت ظلم که نقص است و از او سلب می‏گردد، نیز به همین معنی است که‏ اشاره شد (مطهری، 1384ش، صص8-54).در اینجا ذکر این نکته حائز اهمیت است که آنچه به طور مستقیم با موضوع این تحقیق مرتبط است، مفهوم عدالت به معنای سومین تعریف از عدالت در کلام شهید مطهری است. بهترین تعریف عدل را می توان در کلام امام علی(ع) جستجو نمود.ایشان در تعریف عدل می فرمایند: «عدالت هر چیزی را در جای خود قرار می دهد» (نهج البلاغه، حکمت 437).

از این رو هنگامی که نیت انسان صحیح و در صراط مستقیم باشد و مطابقاً اعمال و رفتار و کردار او نیز در جایگاه خود درست قرار گیرند، عدالت اجرا می شود (مشرف جوادی، 1378ش، ص358). فرهنگ لغت آکسفورد عدالت را به عنوان حفظ حقوق با اعمال اختیار و قدرت و دفاع از حقوق با تعیین پاداش یا تنبیه توصیف کرده است، اما آنچه در تعاریف این واژه به مقاصد ما نزدیک تر است، مفهوم عدالت به معنای برابری و تساوی، دادگری و انصاف، داوری با راستی و درستی و مفاهیم دیگری از این قبیل است (حسین زاده و ناصری، 1386ش، ص19). از امام علی(ع) سؤال شد: آیا عدالت برتر است، یا جود و بخشش؟ آن حضرت(ع) فرمودند: عدالت امور حیات را در جاهای خود قرار می دهد، وجود و بخشش امور را از جهت خود خارج می سازد و ابعاد عاطفی مردم را اشباع می کند (نهج البلاغه، حکمت 437).

انواع عدالت

عدالت در سازمان بیانگر ادراک کارکنان از برخوردهای منصفانه در کار است (رضائیان، 1384ش، ص41). گرینبرگ، عدالت سازمانی را رفتار منصفانه سازمان با کارمندان تعریف می کند. عدالت سازمانی خود بر سه نوع است:

1) عدالت توزیعی

بیانگر ادراک افراد از میزان رعایت عدالت در توزیع و تخصیص منابع و پاداشهاست (رضائیان، 1384ش، ص43). در نظریه برابری استیسی آدامز که حدود 50 سال پیش ارائه گردید، این موضوع مطرح شد که کارکنان مایلند در قبال انجام کار، پاداش منصفانه ای دریافت نمایند. طبق این نظریه، برابری زمانی حاصل می شود که کارکنان احساس کنند که نسبت ورودیها (تلاشها) به خروجیها (پاداشها) با همین نسبتها در همکارانشان برابر باشد.

2) عدالت رویه ای

به برداشت افراد از عادلانه بودن رویه های جاری در تصمیم گیری برای جبران خدمتشان و نه توزیع واقعی درآمدها اشاره می کند، بنابراین در عدالت رویه ای، ادراکات افراد نقش کلیدی داشته و واکنش افراد نسبت به رویه ها به چگونگی ادراک آنها از رویه ها بستگی دارد و نه ماهیت واقعی رویه ها (رضائیان، 1384ش، ص49). عدالت رویه‌ای یعنی عدالت درک شده از فرایندی که برای تعیین توزیع پاداشها استفاده می شود (ر.ک: حسین زاده و ناصری، 1386ش، ص21).

3) عدالت مراوده ای

در اوایل دهه 1990م مفهوم عدالت مراوده ای مد نظر محققان عدالت سازمانی قرار گرفت. عدالت مراوده ای، آن طور که فولگر و کروپانزانو نقل می نمایند، به کیفیت رفتارهای بین فردی که یک فرد، قبل و بعد از اتخاذ تصمیم در معرض آنها قرار می گیرد، اشاره دارد. عدالت مراوده ای دال بر این است که کلیه مراودات و تعاملات افراد در مسیر نیل به نتایج عادلانه، باید عادلانه باشند؛ یعنی افراد حق ندارند در مسیر نیل به اهداف عادلانه، مراوداتی غیرعادلانه را بین خود و دیگران رقم بزنند. عدالت مراوده ای شامل روشی است که عدالت سازمانی توسط سرپرستان به زیردستان منتقل می-شود.

این نوع عدالت مرتبط با جنبه های فرایند ارتباطات (همچون ادب، صداقت و احترام) بین فرستنده و گیرنده عدالت است. به خاطر اینکه عدالت تعاملی توسط رفتار مدیریت تعیین می شود، این نوع عدالت مرتبط با واکنشهای شناختی، احساسی و رفتاری نسبت به مدیریت یا به عبارت دیگر سرپرست است. بنابراین زمانی که کارمندی احساس بی عدالتی تعاملی می کند، به احتمال زیاد این کارمند واکنش منفی به سرپرستش به جای سازمان نشان می دهد.

از این رو پیش بینی می شود که کارمند از سرپرست مستقیمش به جای سازمان در کل ناراضی باشد و کارمند تعهد کمتری نسبت به سرپرست تا سازمان در خود احساس کند. همچنین نگرشهای منفی وی عمدتاً نسبت به سرپرست است و قسمت کمی از این نگرشهای منفی به سازمان برمی گردد. مدیر نمی تواند سلام یک کارمندش را گرم تر علیک بگوید، مگر به خاطر عملکرد و رفتارش. یعنی برخوردش با افراد باید عادلانه باشد (رضائیان، 1384ش).

ایمان و عدالت

در نگاهی به همه ادیان، اعم از آسمانی و غیر‌آسمانی، ما شاهد هستیم که همگی به عنصر مهم عدالت توجه کرده‌اند و از آن یا به عنوان اصلی‌ترین هدف و یا یکی از اهداف مهم نام برده‌اند. در دین اسلام هم این بحث از نظر دور نمانده و تعداد 290 آیه از آیات قرآن، مستقیماً درباره عدالت نازل شده است و حدود 290 آیه دیگر هم در مورد ظلم که ضد عدالت می‌باشد، نازل شده است. در مجموع می‌توان ادعا کرد که حدود یک دهم از آیات قرآن، یا به‌ طور مستقیم و یا به ‌طور غیرمستقیم به این بحث اشاره دارند و این امر نشان  دهنده اهمیت آن در دین اسلام می‌باشد.

برخی از این آیات عبارتند از: «زمین و آسمانها به واسطه عدالت به پا داشته شده اند» (الرحمن، 7)؛ «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، همواره براى خدا قیام کنید، و از روى عدالت، گواهى دهید. دشمنى با جمعیّتى، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند. عدالت کنید، که به پرهیزکارى نزدیک تر است» (مائده، 8)؛ «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، کاملاً قیام به عدالت کنید. براى خدا شهادت دهید، اگرچه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد.

(چرا که) اگر آنها غنىّ یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند» (نساء، 135)؛ «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم، تا مردم قیام به عدالت کنند» (حدید، 25). امام خمینی نیز در بحث عدالت می گوید: اسلام خدایش عادل است، پیغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضیش هم معتبر است که عادل باشد، فقیهش هم معتبر است که عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است که عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر است که عادل باشد، امام جمعه اش هم باید عادل باشد.

از ذات مقدس کبریا گرفته تا آن آخر. زمامدار باید عادل باشد؛ ولاتشان هم باید عادل باشند. این ولاتی که در اسلام می فرستادند، والیهایی که می‌فرستادند به این طرف و آن طرف، امام جماعتشان هم بود، باید عادل باشد. اگر عادل نباشد، اگر عدالت در بین زمامداران نباشد، این مفاسدی است که دارید می بینید. اسلحه دست اشخاص غیرصالح، اسلحه دست اشخاص ناصالح، اشخاص بی انصاف، بی عدالت (خمینی، 1378ش، ج3، ص304).

از مزایایی که در حکومت اسلام هست، عدالت است. حکومت اسلام و شخص اول، که خلیفه است بر مسلمین و به منزله سلطان است نسبت به مسلمین، زندگی عادیش از افراد طبقه سه پایین تر و با مردم، با همین طبقه فقرا، هم-درجه در زندگی هستند؛ و عدالت اجتماعی و عدالتهایی که اجرا می کند. اسلام به مصلحت تمام طبقات، سابقه در بشر ندارد.

حکومت اسلام مثل حکومتهای دیگر از قبیل سلاطین، از قبیل رؤسای جمهوری نیست. حاکم اسلام حاکمی است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه می آمد جلوس می کرد و آنهایی که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع می کردند؛ و طوری بود اجتماعشان که کسی که از خارج می آمد نمی فهمید که کی رئیس مملکت است و کی صاحب منصب است و کی از فقراست.

لباس همان لباس فقرا و عشرت همان عشرت فقرایی. و در اجرای عدالت طوری بود که اگر چنانچه یک نفر از پایین ترین افراد ملت بر شخص اول مملکت، بر سلطان، بر رعیت ادعایی داشت و پیش قاضی می رفت، قاضی شخص اول مملکت را احضار می کرد و او هم حاضر می شد؛ و اگر چنانچه حکم بر خلاف او می کرد تسلیم بود (خمینی، 1378ش، ج4، ص417).

از دیدگاه اسلام مساوات و برابری میان افراد تنها در شرایطی محقق می‌شود که انسانها از استحقاق و شایستگی یکسان مطابق با عدالت برخوردار باشند و شرافت کرامت آنها در زیر دستگاه ظلم و نابرابری نادیده گرفته نشود. در روایات نیز تأکید زیادی در مورد عدالت شده است: ای مالک ... باید محبوب ترین چیز نزد تو آن باشد که حق در آن به اعتدال رعایت گردد، و از لحاظ عدالت هر چه فراگیرتر باشد (نهج البلاغه، نامه 53).

با مردم چنان رفتار کن که محرومان از احقاق حق خود ناامید نگردند (نهج البلاغه، نامه 27). عدالت در اسلام را می‌توان به مواردی مثل عدالت اقتصادی، عدالت اخلاقی، عدالت اجتماعی-‌‌ سیاسی و مانند آن تقسیم کرد.اگر عدالت به معنای قرار دادن و نهادن هر چیز در محل حقیقی خود باشد، معادل کسی است که هر چیز را در جای خود قرار دهد، یعنی حقوق همه افراد را لحاظ نموده و ذره ای در این امر کوتاهی نورزد. حال آیا هر کسی می تواند از چنین قدرتی بهره مند گردد، یا فقط عده خاصی از این توانایی بهره مندند؟

پاسخ امیرالمومنین علی(ع) این است که عدالت از ایمان برمی خیزد و ایمان، اساس و پایه عدالت و عدل، ثمره و نتیجه ایمان است. تا انسان، دین داری خود را تقویت نکند و در خدا ترسی به درجاتی نرسد، در اجرای عدالت عاجز است؛ زیرا ممکن نیست مسلمانی داعیه ایمان داشته باشد و در عین حال، عدالت را در زندگی خانوادگی و حیات اجتماعی زیر پا بگذارد. امام علی(ع) می-فرمایند: «دادگری و عدالت در رأس ایمان و گردآورنده احسان است (خلیلی، 1384ش، ص126).

امام علی(ع) و عدالت

حضرت علی(ع) انسانی والا و کامل بودند، چرا که عدالت تکوینی، تشریعی و انسانی در امورشان به هم آمیخته شده بود. به گونه اى که نمى توان ایشان و عدالت را از هم جدا ساخت. حضرت مى-خواستند عدالت را چنان فراگیر کنند که تمام ابعاد زندگى انسان را دربر گیرد و مى  فرمودند: همانا در عدالت گسترش و رهایى است و هرکس عدالت بر او سخت باشد، ستم بر او سخت تر خواهد بود (نهج البلاغه، خطبه 15). امام خمینی در سخنانی راجع به عدالت و امام علی(ع) می گوید: احکام اسلام بر مبنای عدالت است.

زندگی حکام با پایین ترین افراد، یک طور بوده است. رئیس مذهب ما - امام علی(ع)- که حکومتش وسیع بود، - حجاز و مصر و ایران و همه آنها تحت سیطره او بود- زندگیش از همه افراد ملت پایین تر بود. عدالت را بالاتر از هر کس که تصور شود، اجرا می کرد. در محکمه اگر ادعایی علیه او بود، حاضر می شد، در محکمه می نشست. حکم خلاف [قاضی] را قبول می کرد. تشیع در عین مقاومت، عادل است؛ و عدالت یعنی «نه ظلم بکن و نه زیر بار ظلم برو». برنامه تشیع را امام ما در این دو کلمه خلاصه کرد: نه تحمل ظلم بکن و نه ظالم باش.

برنامه کلی تشیع و اسلام همین است (خمینی، 1378ش، ج5، ص533). امام علی(ع) در نامه به مالک اشتر می فرمایند: دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو این است که در حق میانه ترین و در عدل فراگیرترین و در جلب خشنودی مردم گسترده ترین باشد (نهج البلاغه، نامه 53). نتیجه 5 سال حکومت حضرت علی(ع) این است که ایشان می فرمایند: مردم کوفه زندگی خوشی پیدا کرده اند، پایین ترین افراد نان گندم می خورند و خانه دارند و از آب گوارای فرات می نوشند (مجلسی، 1403ق، ج40، ص327).

امام علی(ع) با تأسی از پیامبر اکرم(ص) و پیروی کامل از او، چنان به اجرای قسط قرآنی و سرشارسازی زندگی مردمان از عدل پرداخت که سیره او تجسم تام عدالت به شمار می آید. علی(ع) در عدالت عادلان نمونه نمونه ها گشت (حکیمی، 1384ش، ج5، ص249). حضرت علی(ع) حتی در ساده ترین و کوچکترین کارها نیز عدالت را رعایت می کردند. ابو رافع می-گوید: من متصدی بیت المال حکومت علی بن ابی طالب و نویسنده او بودم، در بیت المال او گردنبند مرواریدی بود که از بصره به دست آمده بود، دختر علی بن ابی طالب روزی کسی را به نزد من فرستاد و گفت به من خبر رسیده که در بیت المال امیرالمؤمنین گردنبند مرواریدی وجود دارد که در دست توست، و من دوست دارم که آن را به عنوان عاریه به من امانت بدهی که در روز عید قربان با آن آرایش کنم.

من شرط کردم که دختر امیرالمؤمنین هر گونه نقص و تلف شدن را ضامن باشد و پس از سه روز بازگرداند، او نیز این شرط را پذیرفت و من آن را برایش فرستادم.علی(ع) گردنبند را در گردن دخترش دید و آن را شناخت و از او پرسید: این گردنبند از کجا به دست تو رسیده است؟ گفت من آن را از ابورافع متصدی بیت المال امیرالمؤمنین به عاریت گرفته ام که در روز عید به آن آرایش کنم و پس از سه روز باز پس بدهم.

امیرالمؤمنین مرا احضار کرد، به نزد وی رفتم، فرمود: ابورافع! به مسلمانان خیانت می ورزی؟ گفتم: به خدا پناه می برم که به مسلمانان خیانتی بکنم! فرمود:گردنبندی که در بیت المال مسلمانان است، چگونه بدون اجازه من و رضایت مردم، به دختر من عاریه داده ای؟ گفتم: یا امیرالمؤمنین! او دختر شماست و از من خواست که برای آرایش، آن را به او عاریه بدهم و من آن را به عنوان امانت تضمین شده به او دادم که به طور سالم به جای خود برگرداند. فرمود: همین امروز آن را پس بگیر و هرگز این قبیل کارها را تکرار مکن که تو را مجازات می کنم.

مطلب به گوش دخترش رسید، به او گفت: امیرالمؤمنین! من دختر شما و پاره تن شما هستم، چه کسی از من سزاوارتر است که از این گردنبند استفاده کند؟ به دخترش فرمود: دختر من! از جاده حق دور مشو، آیا همه زنان مهاجران و انصار در روز عید، با چنین زیوری آرایش می کنند؟ من آن را از دختر امام گرفتم و به جای خود گذاشتم (جرداق، 1375ش، ج1، ص118). مولای متقیان علی(ع) جانب عدالت را حتی برای خانواده خود نیز رعایت می کردند.

از جمله این نشانه ها استوار ساختن شاخص عدالت سازمانی در نامه ای است که امام علی(ع) خطاب به مالک  اشتر بیان فرموده اند. نامه امام علی(ع) به مالک اشتر، نامه 53 از نهج  البلاغه است که امام آن را در سال 38ق نوشت، هنگامی که او را به جای محمد بن ابی بکر- که اوضاع او متزلزل شده بود - به فرمانداری مصر برگزید. به گفته سید رضی، این نامه از طولانی ترین نامه هاست که زیبایی تمام نامه-ها را دارد. این نامه بی تردید از مهم ترین اسناد سیاسی و حقوقی اسلام و خصوصاً شیعه است.

این نامه به روشنی رویکرد مترقی امام علی(ع) به مسئله حکومت را در عصر جاهلیت عرب نشان می-دهد. در این نامه که به نوعی به قانون اساسی اسلامی ایشان می ماند، ویژگیهای حکومت اسلامی، حاکم اسلامی، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروند و ... بیان شده است. متن نامه این چنین آغاز می گردد: به نام خداوند بخشاینده مهربان، ‌این فرمانی است از بنده خدا، علی امیرالمؤمنین، به مالک بن حارث اشتر نخعی در پیمانی که با او می‌نهد، هنگامی که او را فرمانروایی مصر داد، تا خراج آنجا را گرد آورد و با دشمنانش پیکار کند و کار مردمش را به صلاح آورد و شهرهایش را آباد سازد. او را به ترس از خدا و برگزیدن طاعت او بر دیگر کارها و پیروی از هر چه در کتاب خود بدان فرمان داده، از واجبات و سنتهایی که کس به سعادت نرسد مگر به پیروی از آنها، و به شقاوت نیفتد، مگر به انکار آنها و ضایع گذاشتن آنها.

و باید که خدای سبحان را یاری نماید به دل و دست و زبان خود، که خدای جل اسمه، یاری ‌کردن هر کس را که یاریش کند و عزیز داشتن هر کس را که عزیزش دارد بر عهده گرفته ‌است. و او را فرمان می‌دهد که زمام نفس خویش را در برابر شهوتها به دست گیرد و از سرکشیهایش باز دارد، زیرا نفس همواره به بدی فرمان دهد، مگر آنکه خداوند رحمت آورد (نهج البلاغه، نامه 53).برای بررسی بهتر و روشن شدن شاخصهای عدالت سازمانی در سیره علوی که شامل عدالت توزیعی، عدالت رویه‌ای و عدالت مراوده ای است، این نامه را از دیدگاه مؤلفه های ذکر شده مورد بررسی قرار می دهیم.

الف) شاخصهای عدالت توزیعی

1) برقراری عدالت فراگیر

2) پاداش براساس کردار و عملکرد

3) دادن حق به صاحب حق

4) اصلاح امور تمام اقشار

5) ارزشیابی دقیق کارها

6) تلاش و رنج کسی را به حساب دیگری نگذاشتن

7) ارزش خادمان را ناچیز نشمردن

8) کار کوچک کسی را به خاطر شرافتش بزرگ نشمردن و کار بزرگ کسی را به خاطر گمنامیش کوچک نشمردن

9) دادن حقوق کافی

10) اختصاص سهم مساوی از بیت المال به همه

11) رفع مشکلات طبقات پایین و دادن حقوق آنها

12) ندادن امتیاز به خویشان و اطرافیان و نبستن قرارداد به سود آنان و به ضرر دیگران

13) پرهیز از امتیازخواهی در امور برابر با دیگران

ب) شاخصهای عدالت رویه ای

1) بخشش در هنگام مشاهده اشتباهات

2) به  دور از احساسات تصمیم گیری نمودن و استفاده از قدرت عقل و تفکر

3) تلاش در جهت رفع کینه ها و دشمنیها

4) استفاده از معاونان و افراد خوش فکر، صالح و حق گو

5) عدم علاقه به ستایش و چابلوس پروری

6) مجازات مقامات خیانت کار به بدترین شکل

7) دوری از ظاهرسازان و فریب آنها را نخوردن

8) روی برنگرداندن از طبقات پایین

9) شکیبایی در دادن حق و تحمل مشکلات آن

10) دوری از پیمان شکنی و نقض قرارداد

11) دوری از خلف وعده (گفتن و عمل نکردن)

ج) شاخصهای عدالت مراوده ای

1) مهربانی با عموم

2) احساس برادری دینی و برابری با عموم

3) آسان گرفتن بر عموم

4) از بخشش دیگران پشیمان نشدن و از تنبیه آنان خوشحال نگشتن

5) دوری از استبداد

6) دوری از خودبزرگ بینی، غرور و خودپسندی

7) پنهان نگه داشتن عیوب و زشتیهای دیگران

8) جلب اعتماد عموم

9) نیکوکاری با عموم

10) دلسوزی پدرانه نسبت به زیردستان

11) تلاش جهت آرامش روانی زیردستان و آسایش خانواده های آنان

12) ستایش زیردستان و برشمردن کارهای مهم آنان

13) نشستن با فروتنی در مجلس عمومی با کسانی که نیازی دارند

14) دوری از ارعاب و ترساندن افرادی که برای گرفتن حقشان آمده اند و تحمل سخنان درشت آنان

15) دوری از بد اخلاقی

16) بازداشتن چیزها از عموم با عذرخواهی و مهربانی

17) پاسخگو بودن به صورت شخصی در صورت ناتوانی منشیان و دستیاران

18) پنهان نشدن از دیدگان عموم

19) دوری از منت نهادن و برشمردن کارهای خود

20) کنترل تندی زبان

21) فروخوردن خشم

نتیجه گیری

آنچه از این مقاله نتیجه می گیریم پیاده سازی عدالت سازمانی در سازمانهاست که در این راستا باید مراحل ذیل به صورت علمی و دقیق رعایت گردد:

1. اعلام مأموریت از سوی مدیر: آنچه قرار است اتفاق بیفتد و اهدافی که مد نظر است و منافعی که نصیب دیگران خواهد شد، در قالب بیانه ای روشن و روان از طرف مدیر بیان شود و به نظر همگان برسد. با جلب احساس تعلق همه کارکنان به سازمان و پذیرش مدیر توسط آنان و تکریم مدیر به خاطر شخصیت و منش و نگرش او، روحیه خدمتگزاری و عدم وابستگی مدیر به مقام و تجملات دنیوی به زیر دستان او منتقل می شود.

2. روشنگری: روشنگری و تبیین بیانه مأموریت از مقاومتهای بیهوده ای می کاهد که منابع سازمانی در ابعاد گوناگون زمانی، مادی و مالی هدر می دهد. این کار مادامی که مقاومتها کاملاً مهار نشده اند، ادامه می یابد. لازم به ذکر است که از بین  بردن مقاومت مد نظر نیست. آنچه مهم و ضروری به نظر می رسد، مهار مقاومتهاست؛ زیرا در همه شرایط، سطحی از مقاومتها باقی می ماند.

3. استفاده از اسناد و مدارک در روشنگری: لازم است اگر اسناد و مدارک کتبی وجود دارد، به منظور عقل ورزی و اندیشه کردن کارکنان و رفع هر نوع شایعه پردازی و تضعیف روحیه در اختیار آنان قرار گیرد.

4. تشویق: کارکنانی که پیشرو و پیش قدم در تغییر هستند و حتی به استقبال تغییر می روند، تشویق شوند تا با چشیدن لذت آثار مثبت اصلاح و تغییر، تسهیل  کننده و زبان گویای تحولات در سازمان باشند.

5. تنبیه: کسانی که پس از انجام مراحل فوق هنوز در اجرای عدالت سازمانی و تغییرات مثبت دست به مقاومت بیهوده می‌زنند و مزاحمتهایی ایجاد می کنند، تنبیه شوند (تورانی، 1386ش، ص7).

منابع:

الف) کتابها

1. قرآن کریم.

2. نهج البلاغه.

3. جرداق، جرج، امام علی(ع) صدای عدالت انسانی، ترجمه سید هادی خسروشاهی، قم، نشر خرم، 1375ش.

4. حکیمی، محمدرضا، الحیاة، ترجمه احمد آرام، ج5، قم، دلیل ما، 1384ش.

5. خمینی، روح الله، صحیفه امام، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378ش.

6. رضائیان، علی، انتظار عدالت و عدالت در سازمان، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384ش.

7. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.

8. مشرف جوادی، محمدحسین، اصول و متون مدیریت در اسلام، همدان، انتشارات نور علم، 1378ش.

9. مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، 1384ش.

ب) مقالات

10. تورانی، حیدر، «گامهای مؤثر در اجرای عدالت سازمانی»، مجله رشد مدیریت مدرسه، شماره 7، زمستان 1386ش.

11. حسین زاده، علی؛ و ناصری، محسن، «عدالت سازمانی»، ماهنامه تدبیر، شماره 190، زمستان 1386ش.

12. خلیلی، مصطفی، «عدالت و حکومت از دیدگاه علی(ع)»، مجله رواق اندیشه، شماره 44، مرداد 1384ش.

13. میرباقری، محمدمهدی، «عدالت در بستر پیشرفت دینی و تقرب الهی»، خردنامه همشهری، شماره60، پاییز 1389ش.

علی کرباسی

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور

منبع :‌فصلنامه تخصصی عدالت شماره 7

انتهای متن/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول