به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، سایت آیپرس نوشت: در تعریف اسلامی، انسان به محض خلقت در مقام عبودیت قرار میگیرد.بهعبارت دیگر، وجود انسان مترادف با عبودیت اوست.بنده خدا بودن، امری اختیاری نیست اما طی مسیر کمال در امر بندگی، امریست که با اختیار و تلاش انسان حاصل میشود.
بهدیگرسخن، در تعاریف اسلامی، عبودیت مفهومی مقدس است. در ادبیات دینی ما، عبد عبارتی بد معنی و ناخوشایند نیست. در تشهد نمازهای یومیه، مسلمانان تصریح میکنند که پیامبر اسلام(ص) بهعنوان برترین انسان تمام تاریخ بشر، ابتدا عبد خداست و بعد رسول او.
اتفاقا این عبودیت است که بندهای بردگی مادی را از پای انسان باز میکند. بنده خداوند بهواقع از بندگی مخلوقات خداوند رهاست. انسان تنها برای بندگی ذات اقدس الهی خلق شده است، نه بندگی هیچیک از مخلوقات او.
در نگاه دیندارانه به انسان، آزادی انسان با بندگی خداوند منافاتی ندارد بلکه همین بندگیست که آزادی واقعی انسان را به ارمغان آورده و او را مقیم فردوس برین میکند. انسانی که مولایی چون «الله» دارد، دیگر بنده هیچکس و هیچچیز نمیشود، نه بنده قدرت و نه بنده ثروت.
اینگونه نگاه به انسان با نوع نگاه اومانیستی متفاوت است. اومانیسم را باید بهواقع واکنشی تفریطی به افراطهای کلیسای قرون وسطی دانست که پس از انقلاب کبیر فرانسه، به واقعیتی سیاسی هم بدل شد. انسان بما هو انسان در این دیدگاه، چیزی جز غرایز مادی نیست و اتفاقا انسان زمانی انسان میشود که از آموزههای ارباب کلیسا هرچه بیشتر فاصله گزیند.
بنابراین، کلمه انسان در میان متفکران مسلمان و متفکران غربی پس از رنسانس، بیشتر یک مشترک لفظی است تا مشترک معنایی. هر دو به یک عنوان خوانده میشوند اما معانی متفاوت از آن اراده میشود.
متاسفانه طی 2 سال اخیر، جریانی در حاشیه دولت ایران زمام امور را در دست دارد که سعی دارد از انسان سخن بگوید اما منظور خود را بهدرستی از انسان روشن نمیکند، هرچند که اهل فن از نوع رفتار و نگاه اینان به بنمایههای غربگرایانه تعبیر آنان از انسان بهراحتی پی میبرند.
این جریان برای مشروعیتبخشی به انحرافات خود، متاسفانه دو مقوله را هم بهکار بسته است، یک مقوله مقدس و یک مقوله محترم. مقوله مقدس مورد استفاده این جریان انحرافآلود، «مهدویت» است. باور مذهبی شیعیان به ظهور «حضرت حجت بن حسن علیهماالسلام» در ادبیات اینان به ظهور انسان کامل تعبیر میشود و چون بین معانی متفاوت انسان از مغالطه مشترک لفظی استفاده میشود، به ابزار توجیهگر دیدگاه اومانیستی تنزل مییابد. در چنین شرایطی است که انسان کامل مدنظر این جماعت، حتی ممکن است با «یاوری کمونیست» ظهور کند!
مقوله محترمی هم که با این انسانگرایی مغالطهآمیز درآمیخته است، «ملیت» است که حتی بعضا آمیزههای شوونیستی به خود میگیرد. بهعبارت دیگر بار دیگر مغالطه میشود و هویت ایرانی شکل گرفته از دوران صفویه با هویت ایرانی ماقبل ساسانیان، یگانه انگاشته میشود تا جایی که سرکرده این جریان به صراحت میگوید مسجد شیخ لطفا... با تخت جمشید برایش یکسان است. این در حالیست که این دو ایران بیشتر در حوزه جغرافیایی با هم اشتراک دارند تا حوزه فرهنگی – هویتی و حتی نژادی!
این نگاه که انسان را بیشتر یاد تعالیم احمد کسروی معدوم میاندازد، دیدگاهی بس خطرناک است که واقعیتی مهم را نادیده میگیرد: «تنوع شدید قومیتی ایران.» متاسفانه این جریان منحرف چنان خود را به تجاهل میزند که گویا نمیداند اگر تاکید از تشیع برداشته شده و بر ملیت نهاده شود، برخی اقوام ایرانی طبعا با برخی کشورهای همسایه بیشتر همبستگی قومی دارند تا با دیگر اقوام ایرانی. این بهدیگرسخن یعنی به نام ایرانیت تیشه به ریشه ایران زدن.
با این نگاه، جریان انحرافی هم در اسلام خود دچار خلل است و هم در ملیتش دچار نقصان! از آن مهمتر بهنظر میرسد که از انسانی سخن میگوید که با برداشت مسلمانان از انسان سنخیت چندانی ندارد.
انسان در نگاه مسلمانان تنها با ابزار تقوا و عبودیت پروردگار میتواند به کمال خود نائل شود و انسان کامل هم بهواقع عبد کامل است و نباید فراموش کرد که تقوا، شامل تقوای سیاسی هم میشود.
بازگشت به صفحه نخست سرویس فضای مجازی
انتهای پیام/