اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ

در مردمی بودن شعر آقاسی

آقاسی را نزد خلبان نشاندند

یعنی می‌شود این قدر شاعر مردمی باشد؟! یعنی می شود شعر و شاعر این‌گونه وارد زندگی مردم بشود؟! خیلی از مردم الآن هم شعرهای زنده‌یاد آقاسی را از بر هستند و با آن از نشاط مؤمنانه سرشار می شوند.

آقاسی را نزد خلبان نشاندند

خبرگزاری فارس - گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ چند شب پیش با فرزند مرحوم محمدرضا آقاسی برای شعرخوانی دعوت شده بودیم. پس از شعر خوانی غلامرضا آقاسی جمعیتی که به استقبال برنامه آمده بودند بیشتر و بیشتر شد. جمعیت توقع داشت تا آقاسی باز هم شعرخوانی کند و همین هم شد؛ پس از چند دقیقه دیگر غلامرضا آقاسی روی سن برنامه نمایان شد و جماعت مشتاق اشعار ایشان با حرص و ولع خاصی کلمات را دنبال می‌کرد. او مقداری از اشعار پدر را نیز خواند؛

دست افشان پای کوبان می‌روم

بر در سلطان خوبان می‌روم

می‌روم بار دگر مستم کند

بی سر و بی پا و بی دستم کند

می‌روم کز خویشتن بیرون شوم

در پی لیلا رخی مجنون شوم

هر که نشناسد امام خویش را

بر که بسپارد زمام خویش را

آقاسی با تشویق حضار از سن پایین آمد. مدیر اجرایی برنامه که خودش از شعر خوانی غلامرضا آقاسی به وجد آمده بود گفت بنشینید تا خاطره‌ای از مرحوم آقاسی برایتان بیان کنم؛

«داشتیم به اهواز می‌رفتیم. یک دفعه در دقایق پرواز دیدیم آقای آقاسی وارد شد و بلیط هم نداشت. بچه‌های امنیت پرواز هماهنگ کرده بودند که ایشان سوار هواپیما بشود. داخل شد و دیدی که هیچ جایی برای نشستن پیدا نمی‌کند. پشت کابین خلبان یک ستون بود و ایشان رفت و پشت به ستون کابین نشست. خودم دیدم که کاپیتان از کابین بیرون آمد و آقاسی را به داخل کابین برد و تا اهواز کنار خلبان نشست»

و من داشتم به این فکر می کردم که از بقال سر کوچه ما تا خلبان هواپیما آقاسی را می‌شناختند! یعنی می‌شود این قدر شاعر مردمی باشد؟! یعنی می شود شعر و شاعر این‌گونه وارد زندگی مردم بشود؟! خیلی از مردم الآن هم شعرهای زنده‌یاد آقاسی را از بر هستند و با آن از نشاط مومنانه سرشار می شوند. حضور صادق آقاسی برای مردمی کردن شعر معاصر، به خصوص شعر پس از انقلاب نعمتی بود که خیلی‌ها نتوانستند تحملش کنند. نوای آقاسی هنگام دکلمه اشعارش نینوایی بود و در شعرهایش مدام به شیعه بودنش می‌بالید. شاید راستین بودنش در شیعه‌گی شعرش را به دل مردم نشانده است؛

« ما قلم‌هاییم در دست ولی

کز لب ما می‌چکد ذکر علی

ذکر مولایم علی اعجاز کرد

عقده‌ها را از زبانم باز کرد

نام او سر حلقه‌ی ذکر من است

کز فروغ او زبانم روشن است

طوطی مولایم ای صاحبدلان

این نگنجد در ضمیر عاقلان

دیدن من از خطا از احولی ست

این من بی من نیِ دستِ ولی ست

گاه با من می‌نوازد شعر را

گاهگاهی دشتی و ماهور را

گر نباشد جذبه روشن نیستم

این که غوغا می‌کند من نیستم

من چو مجنونم که در لیلای خود

نیستم در هستی مولای خود

ذکر حق دل را تسلا می‌دهد

آه مجنون بوی لیلا می دهد

جان مجنون قصد لیلایی مکن

جان یوسف را زلیخایی مکن»

اخیراً مجموعه بلند «شیعه نامه» از محمدرضا آقاسی منتشر شده است که مورد استقبال علاقه‌مندان قرار گرفته و قرار است کمتر از پنج ماه این مجموعه به چاپ دوم برود.

مشتاق شعر آقاسی تازه یکی یکی خودشان را نمایان می‌کنند، مشتاقانی که به عشق مولایشان علی(ع) با خواندن اشعار اشک می ریختند و با شعرهای آقاسی در حوزه نقد و اعتراض، طوفانی می‌شدند.

شعر آقاسی، شعر مردم بود و او شعر را مردمی‌ کرد. پایگاه شعر در بین مردم ضریب پیدا کرد و او این همه شهرت و شناخته شدنش را از اهل بیت می‌دانست؛

نه دعبل، نه فرزدق، نه کمیتم

ولیکن خاک پای اهل‌بیتم

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول