بخش اول
چکیده
ارتباط میان اخلاق و ارتباطات و نحوه تعامل آنها از جمله موضوعات محوری است که در چند دهه اخیر اذهان محققان را به خود معطوف داشته است. امروزه تعامل میان این دو واقعیت و دو عنصر فرهنگی و تکنولوژیکی، دستمایه بررسیهای علمی و تأمّلات محققانه واقع شده و نقطه تلاقی این دو، از منظرهای گوناگون دانش ارتباطات، اخلاق، فرهنگ، جامعهشناسی و... مورد بحث و مداقّه قرار گرفته است.
این مقاله با رویکرد نظری ـ تحلیلی به بررسی اخلاق ارتباطات و چگونگی تعامل آن دو میپردازد و نخست با بررسی «ضرورت رعایت اخلاق در ارتباطات» و «چالشهای اخلاقی در ارتباطات»، موضوعِ «نقض حریم خصوصی و اخلاق در ارتباطات» را مورد مداقّه قرار داده و در انتها «نظام هنجاری ارتباطات» را در چارچوب بایدها و نبایدها ارائه میدهد.
واژگان کلیدی: اخلاق، ارتباطات، عصر اطلاعات، رسانه، اخلاق رسانه، بایدها و نبایدهای اخلاقی.
طرح مسئله
نیاز بشر به اخلاق، همانند نیاز وی به وحی و نبوت است. مکارم اخلاق، گذشته از آنکه صاحبش را به عالیترین درجات انسانیت رسانیده و بر دیگر افراد بشر فضیلت و برتری میدهد و در نتیجه، در آخرت هم به عالیترین درجات بهشت برین ارتقا میدهد، ممکن است موصوفٌبه آنها هم در ردیف اولیای الهی قرار گرفته و مانند آنان به مرتبه کشف و کرامت برسد.
در حال حاضر، عیب کار جهان در این است که زمامداران آن صلاحیت اخلاقی، حسننیت، عواطف نوعدوستی و نوعپروری، عدل و مروت ندارند. زهد، قناعت، عفت و امانت در میان آنان وجود ندارد؛ دارای فتوت و شجاعت و غیرت و حمیّت نیستند و اگر چنین افرادی دارای صلاحیت اخلاقی و مکارم اخلاق میبودند، هرگز در سراسر جهان جنگ، نزاع، فتنه، فساد، تعدّی، تجاوز، فقر و فلاکت وجود نمیداشت.
روح مهذَّب و نفس مزکَّی قدرت ترمیم کمبودها را دارد. اگر روح تهذیب نشود، نه تنها انسان از امکانات، بهره خوبی نمیبرد، بلکه ممکن است امکانات بیشتر، نتیجه سوء بیشتری را به دنبال داشته باشد. انسان مهذَّب جهان را پاکیزه نگه میدارد و انسان غیرمهذَّب آن را آلوده میکند. (جوادیآملی، 1377: 73)
در همه حِرف و مشاغل رعایت اخلاق ضروری است. در مشاغل و حرفههایی که به نوعی با منافع و افکار عمومی در ارتباط هستند، این ضرورت دوچندان میشود. چرا که به دلیل ارتباط با افکار عمومی و اینکه متولی اطلاعرسانی به جامعهاند، به افکار عمومی جهت میدهند. ازاینرو، رعایت صداقت، امانت، درستی، رازداری و... از ابتداییترین شرایط فرایند ارتباطی است.
ارتباطگر در جامعه اسلامی، باید تقید و پایبندی بیشتری به اخلاق داشته باشد. رعایت اخلاق فردی و اجتماعی و پایبندی به آن، نه تنها در نجات فرد، بلکه در نجات جامعه نیز سهم مؤثری ایفا میکند؛ زیرا انسان اعم از اینکه در یک جامعه زندگی کند، و یا به دور از جامعه و اجتماع به سر برد، نیازمند اخلاق است.
الف) ضرورت رعایت اخلاق در ارتباطات
اولین سؤالی که مطرح میشود این است: آیا اصولاً رسانهها، میتوانند «اخلاقی» باشند و امور مربوط به اخلاقیات اجتماع را رعایت کنند؟ چراکه توجه به ضرورت اطلاعرسانی و تمایل شدید مردم و افراد جامعه به دانستن چیزهایی که برخی از افراد نمیخواهند آشکار شود، رعایت اصول اخلاقی را برای اهالی رسانه دشوار میسازد. در پاسخ باید گفت: هرچند رسانهها ممکن است نتوانند یک مربی خوب اخلاق برای مردم باشند و به شیوه خاص خود به اخلاق بپردازند، ولی میتوانند اصول اخلاقی را مراعات کنند.
ضرورت رعایت اخلاق در رسانهها و فرایند ارتباطات، نسبت به دیگر حرفهها، اهمیت بیشتری دارد؛ چراکه حرفههای دیگر، قلمرو و بُرد محدودتری دارند و اعمال غیراخلاقی آنها به افراد و سایر حِرف بهراحتی سرایت نمیکند. اما رسانهها، واسط و حلقه ارتباطی میان مردم و حکومت هستند و بخش زیادی از وقت مردم در اختیار رسانهها است.
ازاینرو، انتظار میرود آنان بیش از پیش به اخلاقیات پایبند باشند. در ارتباطات، گاهی اوقات چنین بیان شده که اصول اخلاقی، حتی از نوع بنیادین آن، همچون احسان، نیکوکاری، سودمندی و یا حتی نوع غیرمضر آن، خارج از بحث و حیطه ارتباطات بوده و منحصراًً باید اینگونه مفاهیم تحتتأثیر قدرت سیاسی و یا فشار بازار شکل گرفته باشد.
این پیشنهاد باید مورد بررسی قرار گیرد. دلیل اینکه ارتباطگر باید در قلمرو اخلاق و چارچوب آن فعالیت کند، این است که حرفه وی در نظامهای مردمسالار، بهعنوان تأمینکننده منافع و نیازهای عمومی جامعه است و این بدین معناست که این حرفه باید عهدهدار پخش و انتشار اطلاعات و عقاید باشد و نظام دموکراسی نتوانسته از عهده آن برآید. و بدینسان، نظام دموکراسی را قادر سازد تا بتواند آزادی شناخته شده در زمینه مطبوعات را عملی نماید. (Routledge Encyclopedia of Philosophy, 1996: The Ethics of journalism)
ب) چالشهای اخلاقی در ارتباطات
بحث اخلاق حداقل در سه حوزه فرااخلاق، اخلاق توصیفی و اخلاق هنجاری مطرح است؛ که مکاتب اخلاقی و اخلاق کاربردی دو زیرشاخه مربوط به اخلاق هنجاری هستند. در دنیای معاصر به اخلاق کاربردی که یکی از زیرشاخههای فلسفه اخلاق است و به ارزشهای عملی رفتار انسانها در حوزههای خاص مربوط است، بسیار اهمیت داده میشود. موضوعاتی مانند اخلاق پزشکی، اخلاق زیستمحیطی، اخلاق روزنامهنگاری، اخلاق تجارت و همچنین اخلاق ارتباطات در ذیل رشته علمی اخلاق کاربردی قرار میگیرد. اخلاق ارتباطات، موضوعی میانرشتهای است که بحث درباره آن نیازمند آشنایی و تخصص در دو حوزه اخلاق و حوزه ارتباطات است؛ اخلاق ارتباطات به مسائلی میپردازد که کاربرد و گسترش علوم ارتباطات موجب آن شده است.
هدف شاخة از اخلاق ارتباطات این است که به سؤالاتی پاسخ دهد که مربوط به بنیانهای ارزشی افعال و مسئولیتهای افراد در حوزه ارتباطات است. علاوه بر آن میتوان از سیاستهای دولتی و زیربناهای ارزشی قوانین و مقررات حاکم بر نهادهای دولتی و غیردولتی در قبال زیربناهای اخلاقی حوزه ارتباطات و رسانه نیز بحث کرد. برای نمونه در پاسخ به این سؤال که آیا هویت مجازی امر خوبی است، باید گفت این هویت در دیانت اسلام بد شمرده نشده است، حال ممکن است از قالب فیزیکال به الکترونیکی تبدیل شود. با چنین تبدیلی مباحث جدیدی به وجود میآید که هرکدام قابل بررسی است.
ج) نقض حریم خصوصی و اخلاق در ارتباطات
هرچند رعایت حریم خصوصی در بسیاری از فرهنگها و جوامع امری ضروری است، اما گاهی اوقات و در صورت تعارض، امکان نقض آن وجود دارد. البته، این موارد نقض هم امری نسبی است و ممکن است در برخی جوامع نسبت به برخی دیگر، موارد نقض آن متفاوت باشد. در یک جامعه سکولار به سه دلیل زیر، معمولاً حریم خصوصی افراد نقض میشود:
1. وقتی فرد، شخصیتی عمومی پیدا کرد، طبیعی است که حریم خصوصی خود را از دست بدهد. 2. وقتی منافع معین عمومی را بتوان با افشای منافع خصوصی برآورده ساخت. 3. وقتی عموم جامعه نسبت به دانستن امور خصوصی علاقهمند باشند. در یک جامعه دینی، بهراحتی و بهصورت مطلق نمیتوان این قیود را پذیرفت. آیا فردی که شخصیت عمومی پیدا کرده، مطلقاً حریم خصوصی نخواهد داشت؟!
آیا در همهجا و همهحال، منافع عمومی معین را در یک جامعه دینی میتوان با افشای منافع خصوصی برآورده ساخت؟! طبیعی است که افراد مزبور در شرایط خاصی میتوانند دارای حریم خصوصی باشند و همواره، و در هر شرایطی نمیتوان منافع خصوصی را تابع منافع عمومی قلمداد کرد. اما بند سوم، بهراحتی قابلپذیرش نیست؛ بدین معنا که بسیاری اوقات مردم علاقهمند به دانستن بسیاری از چیزهایی هستند که ما مجاز به انتشار آنها نیستیم.
بهراستی، آیا انتشار صحنههایی از زندگی خصوصی یک هنرپیشه و یا حتی یک فرد عادی، که اتفاقاً ممکن است بسیاری از مردم علاقهمند به دانستن آن باشند، برای ما مجاز است؟! برای مثال، انتشار خبر پیرامون «لکنت گفتاری یا کهولت سن و مرض لاعلاج» یک فرد عادی، تجاوز به حریم خصوصی محسوب میشود و غیرقابل توجیه است.
اما بیان همین ویژگیها، برای فردی که نامزد مجلس و یا شورای شهر میباشد، ممکن است خارج از عرف و نزاکت نباشد و حتی بیان آن به نفع عموم باشد. همچنین کشف و معرفی جرم و جنایت، حفظ سلامت عمومی و جلوگیری از انحراف مردم است. همگان بر این باورند که معرفی مقامهای دولتی فاسد، ناکارآمد، فریبکار، در جهت منافع عمومی است.
بنابراین، پارادوکس میان حق آزادی اطلاعات در فرایند ارتباطات و حرمت حریم خصوصی بدینصورت قابل حل است که: اولاً، حق برخورداری از آزادی اطلاعات در عرصه ارتباطات مطلق نیست، بلکه مقید به قیودی از جمله رعایت حریم خصوصی با شرایط خاص خود است. ثانیاً، این حق خاص افراد، هنگام تعارض با منافع عمومی، ساقط میشود و منافع عمومی مقدّم میگردد.
به عبارت دیگر، اگر برای فردی حق آزادی اطلاعات در فرایند ارتباطات در تعارض با منافع سایر افراد جامعه قرار گیرد، حق عموم مقدّم است. به بیانی دیگر، مردم برخوردار از حق آزادی اطلاعات در فرایند ارتباطات هستند، اما نه در گرفتن اطلاعات از زندگی خصوصی افراد جامعه، و یا در جایی که این آزادی، به ضرر جامعه بوده و به منافع عمومی لطمهای برساند، که در این صورت منطقاً آزاد نیستند. ثالثاً، نباید این آزادی گرفتن اطلاعات در یک جامعه دینی، با ارزش و هنجارهای دینی در تنافی باشد؛ به عبارت دیگر، خطوط قرمز جامعه دینی باید مراعات شود.
د) نظام هنجاری ارتباطات
هر ارتباطگری با چهار مفهوم «رسالت»، «حقوق افراد»، «آزادی بیان» و «سودانگاری» مواجه میباشد که هیچیک را نباید قربانی دیگری کند. ارتباطگری و هر فعالیت رسانهای باید برای ادامه حیات خویش، «سودآور» باشد، ولی این امر نباید به قیمت نقض حقوق افراد جامعه تمام شود. رسانه میتواند «رسالت» خاصی را دنبال کند، ولی این امر نباید با نقض فردیت و حقوق اشخاص حقیقی یا حقوقی همراه شود. همچنین رسانه میتواند «آزادانه» به نشر ایدهها و اخبار بپردازد، ولی نباید این امر حقوق افراد را مخدوش کند. (جعفرینژاد، 1382: 83)
بنابراین، توجه به این چهار اصل اخلاقی ضروری است. با این حال، باید گفت: اگرچه نظام هنجاری ارتباطات را میتوان به شیوههای گوناگونی طبقهبندی کرد، اما سادهترین آن، تمایز میان چیزی است که از نظر اخلاقی لازم و یا ممنوع میباشد. در واقع، بایدها و نبایدهای اخلاقی سادهترین شیوه طبقهبندی نظام هنجاری ارتباطات است.
یک. بایدهای اخلاقی
1. پایبندی به محاسن و مکارم اخلاقی
در یک تقسیمبندی کلی، میتوان بایدها و دستورات اخلاقی را به دو دسته تقسیم کرد: محاسن اخلاق و مکارم اخلاق. محاسن اخلاقی، آن دسته از بایدها و دستورات اخلاقی است که مربوط به روابط اجتماعی و جلب منافع مادی و چگونگی معاشرت با دیگران است و موجب بهبود زندگی مادی و رفاه اجتماعی میشود. از سوی دیگر، اخلاقیاتی که معیار انسانیت انسان است و از طبع بالا، علو، تعالی روحی و معنوی انسان حکایت دارد و به بزرگواری و بزرگمنشی او مربوط میشود، در زمره مکارم اخلاق قرار میگیرد.
به عبارت دیگر، همانگونه که حسن خلق در مقابل سوء خلق قرار دارد، مکارم اخلاق را میتوان مرحله تکامل یافته محاسن اخلاقی بیان کرد. در منابع دینی و روایی نیز در مواردی که اولیای الهی خواستهاند پیرامون اخلاق حسن و خوب سخن بگویند و اهمیت، جایگاه و ارزش آن را بیان نمایند، از کلمه «حسن خلق» استفاده کردهاند. بدین وسیله، ما را بر ملکات حمیده و سجایای اخلاقی پسندیده تشویق و ترغیب نموده و از صفات ناپسند بازمیدارند.
برای مثال، پیامبر اکرم(ص) در این کلام گهربار خود میفرمایند: من سعادة الرجل حسن الخلق ومن شقاوته سوء الخلق. (محدث نوری، 1408: 83) یکی از مواردی که موجب سعادت انسان میشود حسن خلق است و یکی از مواردی که موجب شقاوت انسان است، بدخلقی است.اما در مواردی که اولیای الهی خواستهاند از تعالی معنوی و کمال روحانی انسان سخن گویند و افراد جامعه را به ارزشهای متعالی انسانی تشویق کنند، از مکارم اخلاق نام برده، آن را در کنار محاسن اخلاق آوردهاند.
در واقع، هدف اولیای الهی، و ادیان الهی بهویژه دین اسلام، تنها این نیست که مردم را با اخلاق خوب اجتماعی آشنا سازند و آنان را تربیت نمایند، بلکه هدف اصلی، انسانسازی و تعالی سجایای اخلاقی و انسانی است. بدینسان، رسول گرامی(ص) میفرمایند:بعثت لاتمّم مکارم اخلاق. (فیض کاشانی، 1361: 121)به منظور رسیدن به مکارم اخلاق، به پیامبری مبعوث شدم.
و چه زیبا، حضرت علی(ع) به این دو موضوع اشاره، و تفاوت میان آندو را بیان میکنند؛ آنجا که میفرمایند:ذَلِّلُوا أَخْلاقَکُمْ بالَْمحاسِنِ، وَ قَوِّدُوها إِلَى الْمَکارِم ِ. (همان: 122)اخلاق خود را در آغاز، با صفات حمیده و محاسن اخلاق رام کنید؛ آنگاه، آن را به سوی مکارم اخلاق و سجایای عالی و ملکات نفسانی انسانی سوق دهید.
بنابراین، افرادی که با اندیشه مردم سروکار دارند و به نوعی حرفه آنان ارتباط مستقیم با مردم دارد، همچون دستاندرکاران رسانههای جمعی، مسئولان سیاسی و اجتماعی یک نظام و حکومت، متولیان نهادهای مدنی واسط میان حکومت و مردم و... ، برای اجتناب از سوءاستفاده از موقعیت شغلی خویش، به شدت نیازمند پایبندی به اخلاق هستند. اصحاب ارتباطات و رسانههای مکتوب، سمعی و بصری به دلیل تأثیرگذاری بر افکار عمومی باید امانتدار مردم و رازدار آنان باشند.
2. تعهد در بیان حقایق
با فرض اینکه حرفه ارتباطات، حرفهای عمومی و با منافع عموم مردم در ارتباط است و ارتباطگر باید برای تأمین منافع و نیازهای عمومی جامعه فعالیت کند، پس تعهد در بیان حقیقت، یک اصل اساسی و بنیادی برای اصحاب ارتباطات است. ارتباطگران باید بیطرف بوده و در بازگو کردن اخبار صادق باشند، و حقایق را به انظار عمومی برسانند. آنها باید از تبعیض، حیله (Routledge Encyclopedia of Philosophy, 1996: Op.cit) دروغ و نیز فاش کردن اسرار [شخصی]، و وارد شدن و تعدّی به حریم خصوصی افراد بپرهیزند. (همان)
3. رعایت امانت و پایبندی به منافع عمومی
از سوی دیگر، صداقت و دقت در ارائه اطلاعات امری ضروری است. به دلیل آنکه اشخاص مصون از اخطا و اشتباه نیستند، ازاینرو، ارتباطگر باید نسبت به نقل مطالب و رعایت امانت در انتشار آن حساس بوده، از خطاها اجتناب نموده نسبت به افراد و مخاطبان پاسخگو باشد. در برابر هر نوع اشکالی، انتقادپذیر و دارای سعهصدر باشد.
تعهد و پایبندی به اصول اخلاقی و منافع عمومی جامعه اسلامی، رعایت گسترده و فراگیر اصل صداقت، واقعیت، بیطرفی، انصاف، توازن، راستگویی، امانت و... اصلی بنیادین و ضروری است. ازاینرو، اصحاب ارتباطات باید قضاوتهای رسمی اخلاقی را از نظر اینکه آنان باید تسلیم و تابع منافع و علایق عمومی شوند، تمرین کنند. در واقع، رعایت اینگونه بایدهای اخلاقی، اولاً، مستلزم این است که خود فرد ملتزم به محاسن و مکارم اخلاقی باشد و ثانیاً، چون ارتباطگر نقش هدایتگری در جامعه دارد، رعایت آنها را برای تعالی و هدایت جامعه به سمتوسوی محاسن اخلاقی ضروری بداند.
4. رعایت اصل بیطرفی
اصحاب ارتباطات باید یک پیام را بیطرفانه منتقل و اصل «عینیت» را رعایت کنند. آنها بایستی همانند یک پستچی، ناقل پیام خبری باشند و کوشش کنند واقعه را به همان شکلی که اتفاق افتاده گزارش کنند، نه به صورتی که او، سردبیر و یا افراد دیگر مایلند اتفاق افتاده باشد.
در الگوهای ارتباطی به این اعمالنظرها، که خودآگاه یا ناخودآگاه صورت میگیرد، «پارازیت» یا «اختلال» میگویند. بنابراین، اعمالنظر صاحبان رسانه در کوچک و بزرگ کردن واقعهای که استحقاق و ارزش آن را ندارد، یک نوع اختلال محسوب میشود. به عبارت دیگر، کوشش ایشان باید بر این باشد که پیام را با در نظر گرفتن ارزشهای نهفته در آن منتقل کنند و نه با ارزشهای ساختگی و یا اعمالنظرهایی که پیام را به یک داستان تخیلی تبدیل میکند. (قاسمی، 1378: 201)
5. تجزیه و تحلیل درست مسائل پیرامون
ورود به مسائل پیرامون، طرح، تجزیه و تحلیل آنها با هدف اطلاعرسانی و تنویر افکار عمومی و رشد جامعه از دیگر امور پسندیده و بایستهای است که از جمله وظایف ارتباطگران محسوب میشود. ارتباطگر، با برخورداری از هر سلیقهای، میتواند با رعایت مصالح عمومی، مسائل را طرح و نسبت به اطلاعرسانی عمومی با حفظ اخلاق اجتماعی، صداقت و امانت، به تجزیه و تحلیل درست مسائل بپردازد.
6. امین و رازدار
ازآنرو که معمولاً ارتباطگران افراد مورد اعتماد عموم هستند و اشخاص، به دلیل اعتماد نسبی به آنان، مسائل شخصی و خصوصی خویش را در اختیار آنان میگذارند، آنان باید در حفظ اسرار اشخاص، امین و رازدار باشند و بدینسان، اعتماد عمومی را نسبت به جامعه ارتباطاتی تقویت کنند. کمترین بیتوجهی به این مهم، موجبات سلب اعتماد عمومی را نسبت به آنان درپی خواهد داشت.
7. کمک به تلطیف فضای ملتهب جامعه
یکی از وظایف و مسئولیتهای مهم ارتباطگران فعال، وظیفهشناس و مسئول، تعدیل فضای ملتهب جامعه، کمک به آرامش روانی آن، پاسخ به شبهات موجود و کمک به رشد آگاهی عمومی، و کشف سرمنشأ شایعات و فسادها میباشد.
بدین منظور با هدف کمک به جامعه و در راستای خدمت به منافع عمومی، بهرهگیری از سازوکارها و ابزارها و شگردهای نوین ارتباطی، البته با حفظ حرمت اشخاص و افراد و رعایت اخلاق حرفهای امری ضروری و بایسته است؛ بهویژه زمانی که، افکار عمومی و نیز بخشی از جامعه از این طریق، متحمل ضرر و زیان شود و یا خسارتهایی متوجه قربانیان بیگناه باشد. برای انجام این مهم، ممکن است یک ارتباطگر برای خدمت به منافع عموم جامعه برای محدود از فریب و نیرنگ توجیه داشته باشد. البته مشروط بر اینکه حرمت، حیثیت و حریم افراد حفظ شده و اخلاق عمومی دچار خدشه نشود.
8 . درک درست، قدرت تفکر و تحلیل مسائل
ارتباطات در جامعه مبتنی بر اصول اخلاقی و حتی چیزی فراتر از این اصول است. برای مثال، در جهت خدمت به منافع عمومی، آگاهیرسانی و کشف حقایق، بهرهگیری اندک از حیله و نیرنگ و یا خدعه و یا تعدی و ورود به حریم شخصی افراد، میتواند مجوزی در جهت مبارزه با فساد علنی باشد. ازاینرو، ارتباطگریِ اخلاقمدار نیازمند، نوعی درک درست نسبت به اصول بنیادی سود و زیان و تأمین نیاز ملی و عموم میباشد. (Routledge Encyclopedia of Philosophy, 1996: Op.cit)
این مهم، در گرو درک درست، قدرت تشخیص و تحلیل دقیق و شناخت صحیح از مسائل اجتماعی است تا براساس این درک و شناخت، ارتباطگر بتواند تشخیص دهد که چه موضوعی برای جامعه مهم، حیاتی و ضروری است و برای این مهم آیا میتوان از فریب و خدعه بهره گرفت یا نه؟
منابع و مآخذ
1. جعفرینژاد، ابوالفضل، 1382، «بررسی برخی از حیطههای اخلاق حرفهای و رسانه»، فصلنامه رسانه، ش 66.
2. جوادیآملی، عبدالله، 1377، تفسیر موضوعی قرآن کریم: مبادی اخلاق در قرآن، ج 10، قم، اسراء.
3. فیضکاشانی، محسن، 1361، محجة البیضاء فی احیاء الاحیاء، ج 4، تهران، نهضت زنان.
4. قاسمی، سید فرید، 1378، روزنامهنگاری حرفهای (مجموعه مقالات)، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
5. کاسوما، اف. یی.، 1375، اخلاق رسانهای یا قوانین رسانهای اعمال روزنامهنگاری: نگاهی دیگر به اخلاق رسانهای، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
6. کالینز، جان، 1370، استراتژی بزرگ، ترجمه کورش بابندی، تهران، دفتر مطالعات وزارت امورخارجه.
7. مجلسی، محمدباقر، 1362، بحارالانوار، ج 32، تهران، وزارت ارشاد اسلامی.
8. محبی، فاطمه، 1381، «آسیبشناسی اجتماعی زنان (فرار از خانه)»، فصلنامه کتاب زنان، بهار 1381، شماره 15.
9. محدثنوری، 1408 ق، مستدرک الوسایل، ج 2، بیروت، آلالبیت لاحیاء التراث.
10. محسنیانراد، مهدی، 1375، «مدلی برای روزنامهنگاری در جوامع اسلامی»، فصلنامه رسانه، ش 42.
11. معلوف، لویس، 1908 م، قاموس المنجد، بیروت، الکائولیکیه.
12. معین، محمد، 1364، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر.
13. مغیثالدین شیخ، 1375، «چارچوب اسلامی اخلاق رسانهای مسایل چالشها»، فصلنامه رسانه، ش 40.
14. مک براید، شن، 1375، یک جهان چندین صدا، ترجمه ایرج پاد، تهران، سروش.
15. مکارمشیرازی، ناصر، 1377، زندگی در پرتو اخلاق، قم، نسل جوان.
16. مولانا، حمید، 1375، «اخلاق حرفهای و آمادهسازی سیاسی ـ اجتماعی روزنامهنگاران مسلمان»، فصلنامه رسانه، ش 40.
17. Giddens, Anthony, 1989, Sociology, london, Basic Blak well Ltd,.
18. Sanders, Karen, Mark Hanna & Mari Rosa Berganza, 2008, Becoming Journalist: A Comparison of the Professional Attitudes and Values of pitish and Spanish Journalism Students, European Journal of Communication,.
19. Barnes, Michael C. & Michael Keleher, 2006, Ethics in Conflict: Making the Case for a Critical Pedagogy, Buisines Communication Quarterly.
20. Negrine, Ralph, 1989, Politics and The Mass Media in Bretain, Landon, Routladge,.
21. Routledge Encyclopedia of Philosophy, 1996, The Ethics of journalism.
محمدحسین ظریفیان یگانه/ دانشآموخته حوزه علمیه قم، کارشناس مدیریت امور فرهنگی و دانشجوی کارشناسیارشد رشته علوم ارتباطات اجتماعی
منبع: فصلنامه پژوهشی در اخلاق شماره 7 و 8
ادامه دارد.........