اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  اندیشه

همراه با کاروان پیاده‌روی رضوی

یا رضا گفتیم و ره هموار شد+تصاویر

آمده‌ام به درگاهت اما متفاوت از دیدارهای گذشته، توشه‌ای به همراه ندارم، تنها به نزدت آمده‌ام، ای شاه طوس امید به کرمت دارم تا امان‌نامه آخرتم را از دستان پرمهرت بگیرم و صدایی که تو را می‌خواند: سلام بر تو ای امام رئوف!

یا رضا گفتیم و ره هموار شد+تصاویر

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس،‌ روزهای آخر ماه صفر است، در دلم طوفانی به پا شده است، تمام نگاه و توجه‌ام به سوی شرق است، اوج امتداد نگاهم را به سوی طوس خواهی یافت، جایی که سطان عشق آن نگین ایران در سرزمین مشهد چشم به انتظار زائرش لحظه شماری می‌کند.

این دفعه با دفعات قبل فرق دارد، می‌خواهم در سالروز شهادتش متفاوت از سفرهای قبلی به زیارتش بروم تا بتوانم اوج عشق و ارادتم را به غریب ‌الغرباء نشان دهم، یک «یا رضا» بلند می‌گویم، چفیه‌ام را بر دوشم نهاده و کوله‌پشتی‌ام را بر شانه‌هایم سوار می‌کنم و زمزمه می‌کنم:

بِسْمِ اللَّهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ

سویم را به سمت شرق می‌چرخانم و با چشمانی اشک‌بار می‌خوانمش: «السلام علیک یا ثامن الحجج یا علی بن موسی‌الرضا(ع)»

 

آن‌گاه همراه با جمعیت در حالی که پرچم متبرک به نام حضرتش را همراه خود دارم، آرام آرام قدم در راه سرزمین طوس می‌گذارم و باز می‌خوانم:

آمده‌ام ای شاه پناهم بده/ خط امانی ز گناهم بده

 

تا چشم کار می‌کند، جاده‌ای بی‌انتها پیشرو است که آن سویش خورشید به انتظار نشسته است،‌ گویی باد اشتیاقش از ما بیشتر است و برای رسیدن گوی سبقت را ربوده است و با سرعت زیاد سوز سرمایش را چون شلاق بر جان ما فرود می‌آورد، اما باکی نیست، همین که دستانم بر ضریحش گره بخورد، جانی دوباره خواهم یافت!

 

چه زیباست! حرکت مردمانی همانند رگ‌های بدن که از سراسر ایران به سوی قلب ایران جاری است، رگ‌های سرخی که تنها به خاطر ریسمان محبت ضامن آهو از شرق و غرب و جنوب و شمال به یک شاهرگ حیاتی ایران می‌کشاند، هر کدام از همراهانم حال و هوای خود را دارند، دختر بچه‌ای شش ساله که پیشانی‌بند «رضا جانم» را بر سرش بسته انگار خستگی نمی‌شناسند، هر از گاهی از مادرش می‌پرسد، مامان کی می‌رسیم!

 

یا بانویی که سرما امانش را بریده است و سعی می‌کند با بخار دهانش دستانش را گرم کند، وقتی نگاهم به نگاهش گره می‌خورد، بی‌آنکه چیزی بگویم، شروع به صحبت می‌کند و می‌گوید: برای نخستین‌بار است که پیاده مشرف می‌شوم، آمده‌ام که امامم روز قیامت مرا شفاعت کند.

 

در طول مسیر مواجهه مردم شهرها با زائران متفاوت است، عده‌ای با منقل‌های پر از اسپند به استقبال زائران پیاده امام رضا(ع) آمده‌اند و عده‌ای دیگر با ظرف‌های آش و عدسی که بخار گرمای آن در سرمای هوا پدیدار است، مقداری از سرمای وجودم را به گرمی می‌گراید، در این اثنا هر کسی با زبان بی‌زبانی التماس دعا دارد.

 

سعی می‌کنم که طبق برنامه از پیش تعیین شده با کاروان هماهنگ باشم، اما موقعی که پاهایم از خستگی زیاد رمقی برای حرکت ندارد، در کنار جاده می‌نشینم و تسبیح را در دست می‌چرخانم و لبانم را به ذکری متبرک می‌کنم، دو رکعت نمازی که خواندم، انگار دوباره جان تازه‌ای گرفته باشم، به راهم ادامه می‌دهم.

 

چادرهای امداد در مسیرهای رضوی در فاصله کوتاه برپا شده است که کار درمان زائران را انجام می‌دهند،‌ مانند فرشتگانی می‌مانند که به کمک خلق خدا آمده‌اند تا در ثواب این سفر روحانی شریک باشند، با این حال دیدن خانم‌های راننده‌ای که جاماندگان کاروان‌ها را می‌رسانند، خستگی را از تن زائران می‌زداید.

 

حال هر چه به مشهدالرضا نزدیک می‌شوم، پرچم و بیرق‌هایی را از دور می‌بینم که خود گویای حضور خیل کثیری از پرستوهای عاشقی را دارد که می‌خواهند در سالروز شهادت غریب‌الغربا به گرد حرم باصفایش طواف کنند.

 

چیزی دیگر به مشهد نمانده است، شمارش معکوس شروع شده است، 50 کیلومتر، 30 کیلومتر......5 کیلومتر، 5 کیلومتری را که رد می‌کنم گریه امانم را بریده است، نمی‌دانم چگونه این شور و اشتیاق خود را به ولی نعمت خویش نشان دهم، باز گریه و هق‌هق‌هایی که پی‌درپی می‌آید، ای خدا! خودت کمکم کن تا من روسیاه چگونه به زیارت حجتت بروم، ای خدا! آیا ضامن آهو مرا قبول می‌کند، آیا............

 

در حال و هوای خودم بودم، متوجه جمعیت اطرافم نبودم، ناگاه دیدم که جلوی باب الجواد(ع) هستم و چشمانم به گنبد طلایی حرمش گره خورده است، مات و مبهوت به او می‌نگرم، در دلم غوغایی است یاد این نجوا افتادم....

ای حرمت ملجأ درماندگان/ دور مران از در و راهم بده

لایق وصل تو که من نیستم/ اذن به یک لحظه نگاهم بده

کفش‌هایم را از پا در می‌آورم، لباسم را مرتب می‌کنم و این بار با صدایی بلند می‌گویم:

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی(ع)

 

انتهای پیام/ک

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول