اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  سیاست و امنیت

کامران کرمی

رقابت‌های سیاسی و گروه‌بندی‌های درون خاندان سعودی

ساختار سیاسی قدرت در عربستان سعودی برای مدت‌ها نتوانسته فرمول قانع‌کننده‌ای در سیستم جانشینی و تعیین جانشین بعدی فراهم آورد تا در این رهگذر بتوان در مواقع بحرانی با رجوع بدان، هزینه‌های جنگ قدرت و مشروعیت‌زدایی را کاهش دهد.

رقابت‌های سیاسی و گروه‌بندی‌های درون خاندان سعودی

بخش دوم و پایانی

در بخش اول مقاله چشم انداز جانشینی در عربستان سعودی به ساختارها و مکانیسم های تاثیرگذار بر امر جانشینی پرداختیم. در این قسمت به موضوع رقابت های سیاسی و گروه بندی های درون خاندانی با ترسیم سناریوهای پیش رو خواهیم پرداخت.

باید گفت که مسئله رقابت و جنگ قدرت در خاندان سعودی ریشه ای دیرینه دارد. همان گونه که حکومت سعودی بر اساس سنت های قبیله ای پایه ریزی شده است، در درون خانواده سلطنتی نیز جناح بندی های قدرت بر اساس روابط نسبی و سببی شکل گرفته اند (1). از اینرو شناخت جناح بندی ها و گروه بندی های درون خاندانی، به خصوص در کشورهایی چون عربستان سعودی که ساختار درونی قدرت در هاله ای از رمز و راز  قرار دارد، نقش تعیین کننده ای در تحلیل و پیش بینی آینده سیاسی چنین دولتی دارد.

عمده ترین جناح بندی هایی که در درون خاندان سعودی وجود دارد، گروه هفت سُدیری (فهد، سلطان، نایف، عبدالرحمن، ترکی، سلمان و احمد)، گروه ملک عبدالله (برخی برادران ناتنی چون، طلال، مشعل، بندر و دیگران) و گروه فیصل (فرزندان ملک فیصل همچون سعود، خالد و ترکی) است که اصلی ترین گروههای صاحب قدرت در ساختار سیاسی قدرت می باشند.

1- فرزندان عبدالعزیز: بخت های اصلی در کمند قدرت

ملک عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود از 22 همسر خود صاحب 36 فرزند شد که تا به امرو22 نفر از آنها در گذشته اند و 14 نفر مابقی هم در سمت های ولیعهدی، وزارتی، امرا و مشاوران پادشاه خدمت نموده یا در بستر بیماری بوده و یا همچون ترکی در خارج از عربستان زندگی می کنند. خط اصلی فرزندان عبدالعزیز و برادران ناتنی ملک عبدالله که در قید حیات هستند، به شرح زیر است:

1- بندر (1923) 2- مشعل (1926)، رئیس هیئت بیعت 3- طلال (1931)، وزیر سابق ارتباطات 4- عبدالرحمن (1931)، معاون سابق وزارت دفاع 5- متعب (1931)، وزیر سابق امور شهری و روستایی 6- ترکی (1932)، معاون سابق وزارت دفاع 7- نواف (1933)، رئیس سابق اطلاعات 8- عبیدالله (1935)، مشاور ویژه پادشاه 9- سلمان (1936)، ولیعهد، وزیر دفاع و معاون اول نخست وزیر 10- ممدوح (1940)، امیر سابق تبوک و مدیر سابق مرکز مطالعات استراتژیک سعودی 11- احمد (1940)، وزیر سابق کشور 12- مشهور (1943)، عضو هیئت بیعت 13- مقرن (1943)، معاون دوم نخست وزیر و مشاور ویژه پادشاه.

اما در میان این برادران نامبرده، گزینه های زیر از شانس و بخت بیشتری برای پادشاهی و ولیعهدی برخوردار هستند:

تداوم برقراری سلطنت از طریق برادران پادشاه که به سیستم انتقال افقی قدرت معروف است، باعث گردیده کسانی که به قدرت می رسند در سنین بالایی قرار داشته و اکثراً هم با بیماری های متعدد دست به گریبان باشند. از سوی دیگر این مسئله باعث خواهد شد تا گزینه های جانشینی از تنوع زیادی برخوردار باشند.

سلمان: ولیعهد، وزیر دفاع و معاون اول شورای وزیران، احمد: وزیر کشور مستعفی و مشاور پادشاه، مقرن: معاون دوم شورای وزیران، عبدالرحمن: معاون وزارت دفاع برادران دیگر همچون مشعل، بندر، متعب، نواف، عبیدالله، مشهور، ممدوح، ترکی و طلال به دلیل کهولت سن، بیماری، داشتن مادران غیر سعودی، فقدان تجربه های مدیریتی کافی، مقبولیت و محبوبیت و مغضوب دربار بودن، شانس محدودی برای رسیدن به قدرت دارند، هر چند نباید هر گونه احتمالی را از نظر دور داشت، چرا که مقرن با وجود اینکه از مادری یمنی متولد گردیده، اما در چند سال اخیر پست های مهم و حساسی را برعهده داشته است(2).

2-نوادگان عبدالعزیز: بخت های اصلی در کمین قدرت

انتقال جانشینی به نسل بعد، شیوه ای مشخص برای یافتن پادشاهی جوان تر، سالم تر و با این حال مجرب تر است. بسیاری از این نوادگان که خود اینک در سنین بین 50 تا 70 سال قرار دارند، از سال ها تجربه در دولت برخوردار می باشند. در واقع شاهزادگان جدید عمدتاً در پست امرای مناطق، معاون وزیر و مشاور وزارت خانه های گوناگون مشغول هستند که تعدادی از آنها از قدرت زیادی برخوردار بوده و در صورت ایجاد فضا و ورود به قدرت، عملاً پست ولیعهدی را در دهه های آتی و متعاقب آن به پادشاهی رسیدن را تجربه خواهند نمود.

نکته ای که بسیار حائز اهمیت است، این است که پسران پادشاهان گذشته و همچنین برادرانی که به دلایل مختلف از اعتبار برخوردار نبوده، از اهمیت چندانی در بحث جانشینی برخوردار نیستند. از اینرو فرزندان عبدالله، سلطان، نایف و سلمان، بیشترین شانس و اعتبار را در آینده دارا هستند (3).

مهمترین شاهزادگان نسل دوم عبارتند از:

محمدبن نایف: وزیر کشور، سعود بن نایف: امیر منطقه شرقی، متعب بن عبدالله: وزیر گارد ملی، مشعل بن عبدالله: امیر مکه، عبدالعزیز بن عبدالله: معاون وزیر خارجه، سلطان بن سلمان: رئیس عالی جهانگردی، فیصل بن سلمان: امیر منطقه مدینه، محمد بن سلمان: مشاور ویژه ولیعهد، بندر بن سلطان: رئیس سابق استخبارات، خالد: معاون سابق وزیر دفاع، فهد بن سلطان: امیر تبوک، محمد بن فهد: امیر سابق منطقه شرقی، عبدالعزیز بن فهد: رئیس دیوان ریاست کابینه،‌ سعود بن فیصل: وزیر امور خارجه، خالد بن فیصل: وزیر تعلیم و تربیت، ترکی بن فیصل: رئیس سابق استخبارات

و دیگر شاهزادگانی که در پست های وزارتی و امارتی مشغول هستند. در این میان متعب بن عبدالله، محمد و سعود بن نایف، خالد بن سلطان، محمد بن فهد، سعود و خالد فیصل از نفوذ و اعتبار زیادی در میان شاهزادگان نسل دوم برخوردار می باشند. اما رقابت اصلی بین متعب بن عبدالله و محمد بن نایف است.

3- سناریوهای پیش روی سیستم جانشینی آل سعود

همان طور که در تحلیل ساختار قدرت و جناح بندی های درون خاندانی عربستان سعودی اشاره گردید، پادشاهی آل سعود به دلیل خاص بودن سیستم انتخاب پادشاه، به عنوان تنها پادشاهی در جهان، توجهات داخلی، منطقه ای و بین المللی را به خود معطوف نموده و تحلیل های زیادی از سوی مراکز و موسسات پژوهشی در مورد آینده سیاسی این کشور تولید می گردد؛ که در بخش هایی با حساسیت های جهانی نیز روبرو گردیده است.

توماس لیپمن معتقد است که تعداد قابل توجهی از شاهزادگان نسل جدید همچون سعودالفیصل (وزارت خارجه)، محمد بن نایف (وزارت کشور)، بندر بن سلطان (رئیس سابق استخبارات)، خالد الفیصل (حاکم سابق مکه و وزیر آموزش و پرورش) و متعب بن عبدالله (وزیر گارد ملی) مدیریت سیاسی کشور را بر عهده گرفته اند که می تواند ناشی از ضرورت های ورود نسل جدید به قدرت باشد.

از اینرو همان گونه که در چارچوب تحقیق نیز متذکر شدیم، جانشینی در عربستان با سه سناریوی تداوم جانشینی، تغییر در مکانیسم ها و جریانات سیاسی و یا بحران در سیستم سیاسی و اجتماعی این کشور مواجه است، که سناریوی تغییر از نظر نگارنده به عنوان محتمل ترین و واقعی ترین سناریو پیش رو می باشد که تحلیل زوایای آن می تواند چشم انداز روشنتری را پیش روی مان قرار دهد.

1-3- تغییر در مکانیسم های انتخاب پادشاه و تحول در نخبگان سیاسی

عربستان سعودی به عنوان یکی از کشورهای مهم در منطقه خاورمیانه، در سالهای آتی با مسئله جانشینی و انتخاب ولیعهد و پادشاه دست به گریبان است و همچنان با این مسئله داخلی و بحران زا روبروست. به طور کلی روند گرایشات دموکراتیک و قانونی در سطح جهانی به سمتی رفته است که کشورهای معدودی را می توان پیدا نمود که به سان پادشاهی پیرسالارانه سعودی، با چنین مسئله ی مهمی مواجه باشند.

هر چند عربستان از سال 1953 تاکنون با چنین مسئله ای روبرو بوده و به خصوص در سه مقطع، یعنی پادشاهی سعود، فیصل و فهد منجر به درگیری میان گارد ملی و گارد سلطنتی در زمان سعود، قتل فیصل و کدورت و ناراحتی برادران فهد از انتخاب عبدالله برادر ناتنی را فراهم آورد و نهایتاً با نفوذ برادران بزرگتر و اجماع شیخ سالارانه این مسائل به نوعی حل و فصل گردید و پادشاهی تا به امروز تداوم داشته است، اما این مسئله چیزی نیست که در قرن بیست و یکم با گرایشات دموکراتیک و همچنین مرگ اکثر فرزندان عبدالعزیز، بتوان تصویر پایداری را برای عربستان متصور بود.

جمعیت جوان روبه رشد عربستان سعودی معنای جدیدی از بسیج اجتماعی را کشف و انقلاب اطلاعات، انحصار اقتدارگرایانه از روایت های ملی را با چالش روبرو ساخته و به طور طبیعی خواستار اصلاحات سیاسی برای تکثیر و تهدید ساختارهای سیاسی کهن عربستان سعودی شده اند (4). چالش عربستان برای انتقال آرام قدرت به نسل بعد واقعی است؛ چرا که از برادران باقی مانده کمتر کسی وجود دارد که ترکیبی را از تجربه، احترام و اصل و نسب مادری داشته باشد.

بنابراین در حال حاضر آل سعود می باید تغییرات را به جای انتظار برای ایجاد یک بحران فراگیر اعمال کند. راههایی چون توافق خانوادگی بر سر تاج پادشاهی برای نسل بعدی، توجه به وضعیت جسمی و روحی پادشاه و ولیعهد برای ایفای نقش در ساختار دولت و شراکت نسل جوان در تصمیم گیری ها، از جمله این موارد است (5). به هر حال سیگنال هایی از داخل عربستان دیده شده تا نسل جدید شاهزادگان در خط جانشینی گنجانده شوند. برای مثال موفقیت محمد بن نایف در رسیدن به وزیر داخله (کشور) در این چارچوب است.

تصمیمی که به احتمال زیاد ناشی از معامله ملک عبدالله و شاخه های مختلف از خاندان حاکم، با هدف تنظیم جانشینی بلندمدت می باشد. هر چند که تعریف خط بلندمدت جانشینی نیاز به اجماع عمومی در میان چهره های ارشد خانواده دارد. ملک عبدالله قصد دارد تا از بی ثباتی جلوگیری کند و جایگزین هایی را برای نسل سالخورده کنونی پیدا نماید (6).

مشکلات داخلی عربستان می تواند با وضعیت پیچیده جانشینی در عربستان همراه گردد و مشکلات ساختاری را فراهم نماید؛ همانطور که بروس ریدل1  در موسسه بروکینگز2  معتقد است که خطوط گسل در عربستان در حال عمیق شدن است.

جمعیت جوان روبه رشد عربستان سعودی معنای جدیدی از بسیج اجتماعی را کشف و انقلاب اطلاعات، انحصار اقتدارگرایانه از روایت های ملی را با چالش روبرو ساخته و به طور طبیعی خواستار اصلاحات سیاسی برای تکثیر و تهدید ساختارهای سیاسی کهن عربستان سعودی شده اند.

برای مثال 60 درصد از سعودی ها 20 ساله یا جوانتر هستند که امید کمی برای پیدا کردن شغل دارند، 70 درصد مردم نمی توانند برای خود خانه داشته باشند و 40 درصد هم زیر خط فقر زندگی می کنند. هم چنین در غرب و شرق عربستان از شیوه زندگی وهابی برخواسته از نجد انزجار دارند. 60 درصد دانشجویان زن هستند، اما تنها 12 درصد نیروی کار را تشکیل می دهند؛ بنابراین لازم است تا آل سعود با گنجاندن شاهزادگان جوان در خط پادشاهی، از گسترش این شکاف جلوگیری نمایند (7).

در این راستا توماس لیپمن 3 معتقد است که تعداد قابل توجهی از شاهزادگان نسل جدید همچون سعودالفیصل (وزارت خارجه)، محمد بن نایف (وزارت کشور)، بندر بن سلطان (رئیس سابق استخبارات)، خالد الفیصل (حاکم سابق مکه و وزیر آموزش و پرورش) و متعب بن عبدالله (وزیر گارد ملی) مدیریت سیاسی کشور را بر عهده گرفته اند که می تواند ناشی از ضرورت های ورود نسل جدید به قدرت باشد.

سرعت بخشیدن به نسلی که ممکن است ایده های بسیار متفاوتی درباره چگونگی حکومت و ارتباط با مردم، همسایگان و مدیریت روابط انتقادی با ایالات متحده در بر داشته باشد (8). بنابراین با این ایده ها و داده ها می توان گفت که در صورت مرگ ملک عبدالله، سلمان پادشاه خواهد شد و ولیعهد به احتمال زیاد به یکی از چند برادر باقی مانده خواهد رسید و این وضعیت تا یک دهه آینده تداوم خواهد داشت.

اما از آن تاریخ به بعد با مرگ اکثریت فرزندان عبدالعزیز و برادران پادشاه، که اینک در سنین 70 تا 90 سالگی قرار دارند، شاهد تغییر در منشور عبدالعزیز و به قدرت رسیدن شاهزادگان نسل دوم خواهیم بود که این مسئله هم همانطور که در متن بدان اشاره رفت، نمی تواند برای بیش از چند دهه تداوم داشته باشد، چرا که اکثریت بالقوه نسل دوم که اینک در قدرت هستند، در سنین 50 تا 70 سالگی قرار دارند و این نمی تواند خط بلندمدت جانشینی را در بر داشته باشد. اما در کوتاه مدت و با مرگ شاهزادگان نسل اول، عربستان احتمالاً با سناریوهای زیر مواجه خواهد بود:

1- تغییر در فرمول انتخاب ولیعهد و پادشاه

1-1- تغییر در منشور عبدالعزیز: بدین معنی که در این منشور اشاره ای به انتقال قدرت به نوادگان نشده است و می بایست دید که آیا این منشور منحل می گردد، یا با تغییراتی در منشور، بیعت به شکل جدیدی صورت می گیرد.

جانشینی در عربستان با سه سناریوی تداوم جانشینی، تغییر در مکانیسم ها و جریانات سیاسی و یا بحران در سیستم سیاسی و اجتماعی این کشور مواجه است، که سناریوی تغییر از نظر نگارنده به عنوان محتمل ترین و واقعی ترین سناریو می باشد.

2-1- تغییر در شورای بیعت: بدین معنی که این شورا توسط ملک عبدالله و با توجه به ضرورت های زمانمند ایجاد گردید و این احتمال وجود دارد که با روی کارآمدن نسل جدید، بر اساس نیازهای جدید منحل یا تغییراتی در آن صورت داده شود.

2- قدرت یابی نخبگان نسل دوم

نسل جدید شاهزادگان موسوم به نسل دوم، از آنجا که عمدتاً دارای تحصیلات عالی و آموزش دیده در غرب هستند، مسامحتاً دارای گرایشات دموکراتیک و مدرن در تطبیق آمال های سنتی با شرایط جدید می باشند. از آنجا که پیش بینی شرایط عربستان با توجه به بسترهای داخلی امری دشوار است، روی کارآمدن این نخبگان می تواند به نوعی ژانوس دوچهره باشد:

1-2- گذار از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه با مکانیسم های خاص در انتخاب رهبران سیاسی که با توجه به وضعیت کنونی از حیث بسترها و نهادسازی سیاسی، امکان تحقق آن منوط به عزم جدی شاهزادگان جدید می باشد.

2-2- حفظ ساختارها و نهادهای کنونی و تشدید رقابت های درون خاندانی و حرکت به سمت نوعی اقتدارگرایی جدید، که به زعم نگارنده این گزینه در صورت گذار ناموفق انتقال قدرت به نسل بعد، امری محتمل خواهد بود.

3- گشایش - چالش اجتماعی

1-3- نوعی تحرک اجتماعی از حیث افزایش مطالبات مردمی در گسترش نهادهای دموکراتیک و پاسخ مثبت حکومت با ایجاد چنین نهادهایی اما با کارکرد صوری که نزدیک به دو دهه است که این نهادها با آرامی در حال شکل گیری می باشند.

2-3- چالش در مهار و متحد کردن انرژی هر دوی اصلاح طلبان لیبرال و سنت گرایان اسلامی، که نقش مهمی در گذار موفقیت آمیز عربستان سعودی خواهد داشت، چرا که درصد قابل توجهی از اسلامگرایان عربستانی معتقدند که حکومت با نادیده گرفتن سنت ها و آموزه های اسلامی به سمت آموزه های لیبرالیستی که جامعه را دچار آنومی می نماید، حرکت نموده است.

این گزاره های احتمالی که با توجه به بسترهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عربستان سعودی، تغییر در تحقق یا عدم تحقق آن امری محتمل است، می تواند بر حیات پادشاهی آل سعود نقش بسیار تعیین کننده ای داشته باشد و بر فرآیند جانشینی و همچنین نوع گذار مسالمت آمیز یا خشونت آمیز تأثیرگذار باشد که برای تحقق آن می بایستی روندهای آتی در خصوص زیست این پادشاهی را به نظاره نشست.

نتیجه گیری

روی کارآمدن نخبگان جدید ضمن ایجاد تغییرات در سازوکارهای انتخاب پادشاه و ولیعهد، منجر به تحولات تدریجی سیاسی و اجتماعی از نوع آرام آن خواهد شد. اما آنچه ملموس و بارز است، این است که ساختار سیاسی قدرت در عربستان سعودی برای مدت ها نتوانسته فرمول قانع کننده ای در سیستم جانشینی و تعیین جانشین بعدی فراهم آورد که در این رهگذر بتوان در مواقع بحرانی با رجوع بدان، هزینه های جنگ قدرت و مشروعیت زدایی را کاهش دهد.

اگر چه در سیستم سنتی عربستان بر مبنای منشور عبدالعزیز و همچنین در چند سال اخیر بر اساس شورای بیعت (تعیین ولیعهد) عمل می شود، اما در آینده ای نزدیگ با مرگ اکثریت پسران ابن سعود، عملاً این مکانیسم ها از میان خواهند رفت و می بایستی منتظر بود که آل سعود بر مبنای چه فرمولی با نوادگان خود بیعت خواهد نمود. بنابراین فقدان نهادهای دموکراتیک و پذیرفته شده همچون انتخابات، یکی از سازوکارهایی است که سیستم سیاسی عربستان از فقدان آن رنج می برد.

تداوم برقراری سلطنت از طریق برادران پادشاه که به سیستم انتقال افقی قدرت معروف است، باعث گردیده کسانی که به قدرت می رسند در سنین بالایی قرار داشته و اکثراً هم با بیماری های متعدد دست به گریبان باشند. از سوی دیگر این مسئله باعث خواهد شد تا گزینه های جانشینی از تنوع زیادی برخوردار باشند؛ بدین معنی که افراد زیادی خود را محق برای رسیدن به جانشینی می دانند.

این مسئله باعث می شود تا سیستم در سطوح رأس و میانی هرم قدرت، با مسئله پیرسالاری و فقدان تحرک لازم مواجه باشد، که این مسئله بر بسیاری از عوامل دیگر تأثیرگذار بوده است. از سوی دیگر طنز قضیه در این است که بسیاری از نوادگان عبدالعزیز هم در سنین بالا قرار داشته و خود اینک پدربزرگ هستند.

بنابراین حتی در صورت انتقال قدرت به نسل بعد، این مشکل به شکل اساسی حل نخواهد شد و عربستان باز هم در دهه های آینده با این بحران دست به گریبان خواهد بود. بنابراین ماهیت تغییرات آتی در سیستم جانشینی عربستان و همچنین سطح و نوع روی کار آمدن نخبگان جدید، امری است که بیشترین تأثیر را در نحوه و طی کردن این گذار بر جای خواهد گذاشت.

منابع

1- رابرت لیسی (1374)، سرزمین سلاطین، ترجمه فیروز خلعت بری، تهران: شباویز، ص 369.

2-"After King Abdullah". Washington Institute for Near East Policy. August 2009. Retrieved 7 June 2012.

3- Simon Henderson, The Man Who Would Be King, ForeignPolicy.com, April 10, 2012, in : http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/the-man-who-would-be-king.

4- Salman al-Rashid, What next after King Abdullah?, April 14, 2011, in: http://mideast.foreignpolicy.com/posts/2011/04/14/what_next_after_king_abdullah

5- Simon Henderson, Saudi Succession Crisis Is an Opportunity for Change, June 18, 2012, in: http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/saudi-succession-crisis-is-an-opportunity-for-change.

6- Crispin Hawes, Saudi Arabia's succession starts to take focus, November 9, 2012, in:http://eurasia.foreignpolicy.com/posts/2012/11/09/saudi_arabias_succession_starts_to_take_focus

7- Bruce Riedel, Saudi Arabia's New Number Three, February 3, 2013, in: http://www.brookings.edu/research/opinions/2013/02/03-saudi-arabia-riedel

8- Thomas Lippman, Saudi Arabia Moves Closer to A New Generation of Leaders, Jun 18, 2012, IN: http://www.mei.edu/content/saudi-arabia-moves-closer-new-generation-leaders.

پی نوشت:

1  . Bruce Riedel

2  . Brookings

3  . Thomas Lippman

کامران کرمی

کارشناس مسائل خلیج فارس

پایان متن/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول