اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

دو اصل اخلاقی شاخص در روابط همسران

نکته‌های اخلاقی و حقوقی و تربیتی متعددی وجود دارد که باید در روابط همسران ملاحظه و رعایت شود. رعایت هر کدام از این نکته‌ها و وظایف اخلاقی به نوعی در استحکام خانواده و شیرینی زندگی و همچنین در بسترسازی برای تربیت فرزندان دخالت دارد.

دو اصل اخلاقی شاخص در روابط همسران

بخش اول

چکیده

نظام خانواده، جامعه کوچکی است که هریک از اعضای آن باید به وظایفی پایبند باشند. زن و شوهر(همسران) که ارکان اصلی خانواده شمرده می‌شوند، وظایف مهم‌تری داشته و پایبندی به آن وظایف، نقش ارزنده‌ای در روابط خودشان و در روابط سایر اعضای خانواده دارد. حسن معاشرت و رعایت پاک‌دامنی از وظایفی است که در مقایسه با وظایف اخلاقی دیگر شاخص‌تر و پراهمیت‌تر است.

در آموزه‌های دینی و تربیتی به این دو وظیفه، عنایت ویژه‌ای شده و به نقش آن در سلامتی خانواده، توجه خاصی شده است. در این مقاله با نگاهی تحلیلی ـ توصیفی به وظایف اخلاقی همسران، به ویژه حسن معاشرت و پاکدامنی همسران پرداخته شده است. هدف از پژوهش حاضر این است که این دو نقش و وظیفه اساسی از نگاه دینی و تربیتی و روان‌شناختی بررسی شود.

مقدّمه

نهاد خانواده به مثابة جامعة کوچکی است که هریک از اعضای آن به گونه‌ای بر دیگری تأثیرگذار است. همسران و کیفیت روابط آنان به دلیل رکن بودن همسران در خانواده، تأثیرگذاری مضاعف و دوچندان بر فضای عمومی خانواده و به‌ویژه بر فرزندان دارد، زیرا خانواده به صورت سیستمی متعامل1 و به ‌هم‌ پیوسته بوده که هر کدام از اعضای آن متناسب با جایگاه و نقش خود، در دیگران تأثیرگذار است.

پدر و مادر در جایگاه محوری‌ترین عنصر تعاملات خانوادگی، وقتی در روابط همسری توجه اساسی به آموزه‌های اخلاقی داشته و به وظایف خویش پایبند بودند، می‌توانند هم روابط خود را سالم و جذاب کنند و هم الگوی پذیرفته و ارزنده‌ای برای انتقال مفاهیم و دستورات اخلاقی به فرزندان خود باشند.

بسیاری از اندیشمندان روان‌شناسی، به‌ویژه آلبرت بندورا2 اعتقاد دارند که بیشترین یادگیری‌ها و تأثیرپذیری‌های افراد انسانی از طریق یادگیری مشاهده‌ای و دیدن الگوهای ارائه شده است. بر اساس نظریه وی هر چقدر الگوها از محبوبیت و جایگاه ارزشی ویژه‌ای بهره‌مند باشند، تأثیرگذاری بیشتری بر الگوگیرنده‌ها دارند. همچنین او اعتقاد دارد والدین به عنوان اولین الگو، بر شخصیت کودکان،‌ اجتماعی شدن آنها، روش‌های تعامل با دیگران، چگونگی برخورد با مشکلات زندگی و مسائل اخلاقی کودکان, تأثیر جدی و اساسی دارند.3

بدیهی است که وقتی پدر و مادر به آموزه‌های اخلاقی و اصول همسرداری، التزام جدی داشته و روابط عاطفی و اخلاقی محبت‌آمیز و مؤدبانه، دلسوزانه و دین‌مدارانه بین آنها برقرار باشد، بر فرزندان خود نیز اثر گذاشته و آنان را به سوی مسائل تربیتی سوق خواهند داد.

علاوه بر اینها وقتی محیط خانواده، دوستانه،‌ صادقانه، محبت‌آمیز و همراه با حس وظیفه‌شناسی و احترام باشد، فضایی آرام و معنوی به ‌وجود خواهد آمد و این فضا در آرامش روانی، شکوفایی استعدادها و همچنین خلاقیت فرزندان مؤثر خواهد بود، زیرا یکی از شرایط عمده برای رشد عاطفی، ذهنی، فکری و روانی کودکان، محیط مناسب خانواده است که این فضا در خانواده‌هایی که به حقوق متقابل و نقش‌های اختصاصی افراد ملتزم هستند، به‌ وجود می‌آید. این گونه خانواده‌ها بیشترین شباهت را به خانواده‌ای که در روان‌شناسی به خانواده مقتدر معروف است، دارند. خانوادة مقتدر، بهترین نوع خانواده‌ها و بهترین نوع تربیتی است.4

التزام همسران به حقوق اخلاقی متقابل علاوه بر آثار ذکرشده دربارة فرزندان، در ترقی معنوی و رشد معنوی و تربیتی یکدیگر نیز تأثیرگذار است. وقتی همسران در محیطی عاطفی، دوستانه و مملو از ارزش‌های اخلاقی، عمر خود را سپری می‌کنند، آرام‌آرام و به صورت ناهوشیار بر کمالات و زیبایی‌های اخلاقی آنان افزوده می‌شود، زیرا همان‌گونه که محیط سالم و پاکیزه (از نظر اخلاقی) در شخصیت و نوع کارکردهای افراد تأثیر می‌گذارد، همین‌طور افراد سالم و بهنجار، متقابلاً در محیط و بهتر شدن آن مؤثرند.

شاخص‌ترین رفتار اخلاقی در نظام خانواده

روشن است که همسران وظایف اخلاقی و حقوقی متفاوتی در برابر یکدیگر دارند که برخی از آنها اهمیت بیشتری دارد. حسن معاشرت و رعایت عفت و پاک‌دامنی از شاخص‌ترین آنهاست.

الف) حُسن معاشرت

یکی از حقوق و وظایف متقابل و مشترک زوجین (زن و شوهر) حُسن معاشرت آنها با یکدیگر است. به عبارت دیگر، زن وظیفه دارد با شوهرش به نیکی معاشرت کرده و نیز حق دارد از شوهر خویش حُسن معاشرت بخواهد، چنان‌که مرد نیز حق دارد از همسر خویش تکریم و معاشرت نیکو طلب کرده و هم موظف است با همسرش به نیکی و مهربانی رفتار کند.

اصولاً بسیاری از قوانین و دستورات و احکام اسلام و توصیه‌های پیشوایان دین، جنبه پیشگیری دارد که اگر دقیقاً اجرا شود، بسیاری از مشکلات و گرفتاری‌های احتمالی خانواده، برطرف می‌شود. همان‌طور که مشهور است «پیشگیری، بهتر و آسان‌تر از درمان» است. در احکام اسلام نیز اگر به دستورات و توصیه‌هایی که جنبة ارشادی و اخلاقی دارد عمل شود، از بسیاری از نزاع‌های حقوقی که گاهی خسارت‌های فراوان و غیرقابل جبرانی در پی دارد، جلوگیری شود.

یکی از دستورات اخلاقی در زندگی زناشویی که قرآن کریم و پیشوایان دین بر آن تأکید بسیار کرده تا جایی که این دستور اخلاقی جنبه حقوقی و تکلیفی پیدا نموده، همین مسئله «حُسن معاشرت» و خوش‌رفتاری با یکدیگر است. اهمیت و نقش حیاتی حُسن معاشرت در زندگی زناشویی تا آنجاست که به شکل ماده‌ای از قانون مدنی درآمده و ضمانت اجرایی دارد. در قانون مدنی، ماده 1103 آمده است: «زن و شوهر مکلف به حُسن معاشرت با یکدیگرند.»

در زندگی زناشویی آنچه بیش از همه اهمیت دارد آن است که زن و شوهر خودشان را متعلق به یکدیگر دانسته و هر کدام از آنها سعادت و خوشبختی دیگری را سعادت و خوشبختی خویش بداند و بدبختی و گرفتاری دیگری را گرفتاری و غم خویش به حساب آورد. اگر هر دو با این دیدگاه به زندگی زناشویی گام نهاده و همین‌گونه ادامه دهند، بی‌تردید زوجی موفق، خوشبخت و سعادتمند خواهند بود و در پرتو این خوشبختی و موفقیت، فرزندان صالحی نیز به جامعه تحویل می‌دهند.

مرد توانا و فعال، تمام روز را کار کرده است و هرگونه مشقت و سختی را تحمل نموده، در سرما و گرما فرسوده شده و شب به خانه برمی‌گردد که محل امن و امان و جایگاه راحت و آسایش روح و جسم اوست؛ همه ناملایمات و ملالت‌ها اینجا فراموش و زنگ هر غمی از خاطر مرد زدوده می‌شود.

درون خانه، کعبه آمال مرد است و زنِ خانه، خدای این کعبه است و نوباوگان معصوم فرشتگانی هستند که درون خانه گرد کانون مهر و صفا طواف می‌کنند. در روی زمین ستارگانی هستند روشن‌تر و مرموزتر از کواکب فلکی و آنها زنان‌اند.

بانوی خانه نیز که به سبب وابستگی به همسر و زندگی مشترک با او، از همه کسان و عزیزانش جدا شده، چه بسا از موطن و زادگاهش نیز دور شده، از صبح تا غروب درون منزل محصور گردیده، با سر و صدا و گریه و بعضاً بیماری و بهانه‌گیری کودکان دست و پنجه نرم می‌کند، (بدون هیچ وظیفة شرعی) کارهای سخت و طاقت‌فرسای منزل را متحمل می‌شود، ایثارگرانه و تبرعاً و فقط به انگیزة عشق به همسر و فرزندانش به صورت کارگری تمام‌وقت، کار و تلاش می‌کند، پیوسته به این فکر است که شوهر او چه غذایی را دوست دارد، همان را تهیه ببیند، چه پوششی را می‌پسندد، همان لباس را بپوشد و از چه نوع زیور و آرایشی محظوظ‌تر می‌شود تا خود را بدان بیاراید و هر لحظه منتظر بازگشت همسر و شریک خویش است تا در کنار او لحظه‌ای بیارامد و ناگفته‌های خویش بدو باز گوید و بدین‌وسیله از رنج و تعب خانه‌داری اندکی بکاهد، بهترین پاداشی که در برابر آن‌همه ایثار و رنج غربت از نزدیکانش می‌تواند دریافت کند، تبسم همسر هنگام ورود به منزل و احوالپرسی محبت‌آمیز اوست.

یک ـ نمودهای حسن معاشرت

1. خوش خلقی

خوش‌خلقی و مهربانی با همسر یکی از نمودهای برجستة معاشرت پسندیده است. این ویژگی اخلاقی دو جانبه بوده و هریک از همسران ‌باید به آن آراسته باشند. کسی که در برخورد با همسر با چهره‌ای بشّاش، ادای کلمات زیبا، با صدای آرام، منطقی، متواضعانه و دلسوزانه ظاهر می‌شود، شخص خوش‌اخلاق تلقّی می‌گردد. این شخص (چه زن و چه مرد) با حضور خود در جمع خانواده علاوه بر ایجاد صفا و آرامش، از اجر معنوی نیز بهره‌مند شده و همچنین با رغبت و لطف اعضای خانواده روبه‌رو می‌شود.

فضای به وجود آمده با حضور پدر و مادر خوش‌اخلاق، در آرامش روانی، اعتماد به نفس، شکوفایی و پیشرفت همه اعضای خانواده، به‌ویژه فرزندان تأثیر زیادی دارد. پیامبر گرامی(ص) دربارة ارزش و جایگاه خوش‌اخلاقی می‌فرمایند: «شایسته‌ترین مردم از نظر ایمانی، خوش‌اخلاق‌ترین آنها و مهربان‌ترین آنها با خانواده‌اش است و من مهربان‌ترین شما با خانواده‌ام هستم.»5

ترش‌رویی، اخم، داد و فریاد، غُر زدن و بی‌حوصلگی با همسر، نه‌ تنها زندگی را به جهنمی سوزان تبدیل می‌کند، بلکه هیچ منفعتی نداشته و فقط اعمال و حسنات انسان را نابود می‌کند و انسان را از معنویت به‌دور کرده و از چشم اعضای خانواده ساقط می‌کند. امام رضا(ع) می‌فرمایند: از بدخلقی بپرهیزید، زیرا بدخلقی شما را جهنمی می‌کند.6 پیامبر گرامی نیز می‌فرماید: «بداخلاقی، اعمال و حسنات انسان را نابود می‌کند همان طوری که سرکه عسل را نابود می‌نماید.»7

کسی که اهل بدخلقی است، اعصاب دیگران را خرد می‌کند، ظلم روا می‌دارد، زندگی را جهنم و آرامش را سلب می‌کند و همه اینها در ضایع شدن اعمال و گرفتار شدن به عذاب، دخالت دارند. استاد اخلاقی درباره خوش‌خلقی با زن می‌فرمود: برخی از زن‌ها را با هیچ ابزاری نمی‌توان مطیع کرد و فقط دوای درد آنها خوش‌اخلاقی و محبت به آنان است که در این صورت، مطیع و تسلیم خواهند بود.

2. پرهیز از آزردن شوهر

زن ‌باید از هرگونه عمل، حرکت و حرفی که رنجش‌خاطر شوهر را فراهم می‌کند، پرهیز نماید و چون فرشته‌ای در قلب شوهر جای گیرد و هرگز درصدد آزار شوهر که از گناهان بزرگ است، برنیاید. البته مرد نیز وظیفه دارد که معاشرت نیکو داشته باشد. پیامبر گرامی(ص) در این‌باره می‌فرمایند: «زنی که با زبان، شوهر را بیازارد، خداوند هیچ عمل خوب و هیچ حسنه و نماز و روزه‌ای را از او قبول نمی‌کند، هرچند همواره روزها در روزه باشد و شب‌ها در حال نماز، مگر آنکه همسرش از او راضی شود.»8

در روایتی دیگر که از محضر نورانی امام صادق(ع) نقل شده، چنین آمده است: «هر زنی که شوهر خود را بیازارد و با او بدخلقی کند و شوهر از او ناراضی باشد (در موردی حق) نمازش قبول نمی‌شود، مگر اینکه شوهر را راضی نماید.»9

3.  مهربانی و محبت

محبت و به همسر و مهربانی با او یکی از راه‌کارهای اساسی برای شیرینی و شادکامی زندگی زناشویی و یکی از آموزه‌های اخلاقی اسلام است. این شاه‌کلید خوشبختی گرچه دوجانبه بوده و هم زن و هم مرد موظف هستند تا به آن ملتزم باشند، ولی همان‌طور که در فصل اول و در تفاوت‌های زن و مرد بیان شد، زن عاطفی‌تر و احساسی‌تر از مرد بوده و وجودش لطیف‌تر از مرد است، از این‌رو نیاز زن به محبت و مهربانی، بیش از مرد می‌باشد. مهربانی با همسر اکسیری کم‌نظیر است و تأثیری که در نزدیکی دل‌ها و ایجاد صمیمیت دارد، کم‌بدیل است. این تأثیر شگرف به این سبب است که انسان ذاتاً تشنه دوستی و محبت است و یکی از نیازهای روانی انسان تعلق و دوستی می‌باشد.

محبت، انگیزه بسیاری از تلاش‌ها و زحمت‌های طاقت‌فرسای زندگی است. انسان همان‌طور که از محبت کردن به دیگران لذت می‌برد، پیوسته در تلاش است که محبت دیگران را نیز به خود جلب کند. انسان می‌خواهد او را دوست داشته باشند و اگر احساس کند که هیچ کس به او علاقه ندارد، جهان با همه وسعتش برای او تنگ و تاریک خواهد بود.

برخی از روان‌شناسان، نظیر آبرهام مزلو و کویینگ محبت و تعلق‌پذیری را از نیازهای اساسی و روان‌شناختی تلقی کرده‌ و اعتقاد دارند که ارضای این نیازها در آرامش روانی و سلامتی روانی افراد تأثیر اساسی دارد.10

از منظر اسلام، اساس و شالوده زندگی خانوادگی بر محبت استوار است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «از نشانه‌های قدرت خداوند این است که از جنس خودتان همسرانی برایتان آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد، در این امر نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند.»(روم: 21)

بر همین اساس، می‌توان ادعا کرد که نیرومندترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت است و بهترین عامل برای استحکام و بقای آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده، به‌ویژه همسران به یکدیگر است. به همین علت است که در آموزه‌های دینی بسیار توصیه شده که همسران، به‌ویژه مرد، به همدیگر اظهار محبت و مهربانی کرده و این محبت خود را آشکار سازند.

پیامبر گرامی(ص) می‌فرمایند: با زنان مهربانی کنید و دل‌هایشان را به دست آورید تا با شما همراهی کنند، و هرگز آنان را مجبور و خشمگین نکنید.11 در روایت دیگری نیز می‌فرماید: اگر مردی به همسرش بگوید «دوستت دارم» هرگز از قلب او خارج نمی‌شود.12 همچنین آن حضرت فرموده‌اند: هرگاه کسی را دوست داشتی، او را بدان آگاه ساز، زیرا این کار، دوستی را در میان شما استوارتر می‌سازد.13

لازمه شادابی و نشاط روانی زن و مرد، به‌ویژه زن این است که خود را محبوب همسر خویش ببیند و از عشق و علاقه او به خودش مطمئن باشد. اگر زن در مورد محبت و علاقه همسرش به خود، تردید کند یا به علاقه او به افراد دیگر پی‌ ببرد، احساس درماندگی و ناتوانی عاطفی به او دست می‌دهد و از اینکه نتوانسته عواطف شوهر را تصرف کند، احساس خسران می‌کند. در نتیجه این احساس، ممکن است رو به پژمردگی نهاده و از نشاط روحی‌اش کاسته شود.

این مسئله چنان بر روان زن تأثیر می‌گذارد که موجب کمتر شدن علاقه او به فرزندانش نیز می‌شود؛ یعنی حتی عاطفه مادری نیز به شدت از عواطف شوهر به زن تأثیر می‌پذیرد. حمایت و مهربانی قلبی مرد، آن‌قدر برای زن ارزش دارد که زندگی زناشویی بدون آن برای زن قابل تحمل نبوده و هرگز احساس خوشبختی نمی‌کند.14

زن به سبب ویژگی‌های خاصی که دارد اغلب نمی‌تواند به طور مستقیم از بی‌مهری یا کم‌توجهی شوهرش به خود گلایه کند؛ گویی این کار را یا در شأن خود نمی‌داند و یا آن را مایه تحقیر خود و چه‌بسا مایه تحقیر شوهر بداند. حال اگر از چنین وضعی پیوسته رنج ببرد، آثار نامطلوب این احساس درونی به مرور زمان در رفتارهای او با اعضای خانواده، به‌ویژه همسر پدیدار می‌شود. زن اگر از عواطف همسری ارضا شود، عالی‌ترین احساسات خود را نثار شوهر می‌کند و بیشترین فداکاری را نثار زندگی و شوهر خواهد کرد.

بنابراین، مهم‌ترین وظیفة اخلاقی و انسانی مرد این است که همسر خود را از همان آغاز زندگی از محبتی که به او دارد، آگاه سازد و پیوسته با نثار محبت و انجام کارهایی که نشان‌دهنده علاقه و عشق او به همسر است، او را مطمئن کرده و سعی کند با بذل محبت و مهربانی، نهال نورسیده زندگی زناشویی را سیراب و سرسبز سازد. زن نیاز دارد که حرف‌های پرمهر و محبت را به طور مداوم بشنود، با شوهرش بیرون برود، در تحسین و تمجید از هرچیزی با شور و شوق شوهرش شریک شود و نیز یکی شدن واقعی با همسرش را در سکوتی لذت‌بخش تجربه کند.

عشق برای زن به معنای علاقه دایمی و در سطح عالی است، و به همین علت است که می‌خواهد همیشه در کنار شوهرش باشد. زن برای مدت زمانی که شوهرش در کنار اوست، ارزش قائل است. اگر شوهر به کاری و تفریحی بپردازد که مورد رضایت زن نیست (مثل فوتبال یا فیلم‌های پلیسی) زن احساس می‌کند که دیگر شوهرش به او علاقه نداشته و از این کار همسر، عصبانی می‌شود.15

زن باید به شوهر خود عشق داشته و از اظهار محبت به او دریغ نکند و علاقه خود را به گونه‌های گوناگون بیان نماید و از خدمات مرد و تلاش او قدردانی کرده و با برجسته کردن فدارکاری‌های مرد، توجه خود را به او ابراز کند. ابراز علاقه زن به شوهر علاوه بر جلب رضایت و عواطف شوهر، باعث افزایش انگیزه مرد برای تلاش و تأمین آسایش خانواده و نیز رضایت‌خاطر مرد از زندگی شده و احساس ارزشمندی را در خانواده در پی دارد.

امام صادق(ع) در این‌باره می‌فرمایند: زن باید با اظهار علاقه و با دلربایی و آرایش در برابر شوهر به گونه‌ای عمل کند که رضایت و خشنودی شوهر جلب شود.16

اسلام، افراد را  به احسان کردن به خانواده، دعوت کرده و هر چیزی را که به بنیان خانواده زیان برساند، حرام می‌داند. خداوند می‌فرماید: «با همسرتان خوش رفتاری کنید»17 و نیز می‌فرماید: «به زنان زیان وارد نسازید که زندگی برایشان سخت شود.»18 همچنین پیامبر(ص) فرموده‌اند: بهترین شما بهترین کس برای خانواده‌اش هست، و من برای خانواده‌ام بهترینم.19

اسلام بر دیباچه کتاب زناشویی سرلوحه‌ای از مهر و محبت نگاشته است، طرفین این معامله مهم اجتماعی را دو دل رئوف و دو قلب مهربان قرار داده، آفرینش زن و مرد را یک‌سان و از خمیر واحدی اعلام کرده است: «ای مردم! از پروردگارتان بترسید، آن خدایی که شما را از نفس واحده‌ای آفرید و از همان نفس واحده، همسرش را بیافرید.»20

دوـ آثار حُسن معاشرت

زن و مردی که در پی تحصیل سعادت و خوشبختی، به زندگی مشترک تن داده و هریک هزاران مسئولیت را در این راستا می‌پذیرند، باید بدانند که تحصیل سعادت و خوشبختی صرفاً با احقاق حقوق میسر نیست، بلکه آنچه در زندگی زناشویی نقش اساسی را بازی می‌کند، ابراز محبت و تکریم یکدیگر است. اگر این زیربنا و شالوده اصلی، در زندگی وجود داشته باشد احقاق حقوق خود ‌به ‌خود میسر شده و نیازی به مطالبه آن نیست.

قرآن کریم پیوند و ارتباط زناشویی را از آیات و نشانه‌های الهی و از شاهکارهای خلقت معرفی می‌کند: «و از نشانه‌های الهی اینکه برای شما از خودتان همسرانی آفرید تا بدان‌ها آرامش یابید، و در میان شما مودت و رحمت قرار داد.»21

آری هریک از زن و مرد از نظر جهاز تناسلی دستگاهی دارند، که این دستگاه به‌کار نمی‌افتد، مگر وقتی که با دستگاه طرف مقابل جمع شود و از مجموع آن دو، توالد و تناسل صورت می‌گیرد، پس هریک از آن دو در حد خود و فی‌نفسه ناقص و محتاج به طرف دیگر است، و به سبب همین نقص و احتیاج است که هریک به ‌سوی دیگری حرکت کرده و چون بدان رسید، آرامش و سکونت می‌یابد، چون هر ناقصی مشتاق به کمال است و هر محتاجی مایل به ‌زوال حاجت و فقر خویش است، و این نیاز در رابطه همسری محقق می‌شود.

کلمه مودت در آیة شریفه: «وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» تقریباً به معنای محبتی است که اثرش هویدا می‌شود، به خلاف خشوع که به معنای نوعی تأثر نفسانی است که از مشاهده عظمت و کبریایی در دل پدید می‌آید. کلمه رحمت در آیه شریفه نیز به معنای نوعی تأثیر نفسانی است که از مشاهده محرومیت محرومی که کمالی را ندارد یا به رفع نقیصه خود احتیاج دارد، در دل پدید آمده و صاحب‌دل را وادار می‌کند که او را از محرومیت نجات داده و نیازش را برطرف کند.22

بنابراین، عقد ازدواج صرفاً قراردادی برای قانونی کردن کامجویی جنسی نیست، بلکه قرارداد پیوند همه‌جانبه‌ای میان دو همسر است که همه وجود آنها را به هم پیوند داده، به زندگی آنها رنگ و آهنگ تازه‌ بخشیده و آنها را از تنهایی درمی‌آورد. این حقیقت، یعنی ایجاد کانون آرامش برای دو همسر، صریح آیه قرآن است که می‌فرماید: «از نشانه‌های او اینکه از خود شما برایتان همسرانی آفرید تا در کنار آنها آرام گیرید و میان شما دوستی و دلسوزی به وجود آورد.»23

زناشویی، تجویز و قانونی ساختن عشق‌بازی نیست، بلکه برای این‌ است که زن و مرد به طور دائم به هم بپیوندند تا از فرزندانشان پرستاری کرده و خودشان نیز به آرامش و سکون برسند. بنابراین، هریک از زن و شوهر به منظور توفیق در انجام وظیفه حُسن معاشرت و رعایت حقوق همسر خویش، باید بکوشد روحیات همسر خویش را درک کرده و آن‌گونه که شایسته و متناسب روحیه همسرش می‌باشد او را نوازش و تکریم کند.

همان‌‌طوری که «دل» و عواطف زودرنج و احساسات پرغلیان زن همواره نیازمند «مهر و نوازش» شوهر و «تحسین» او از ظرافت‌ و هنرنمایی‌ زن و نظافت‌ خانه است، همچنین لازم است زنان نیز به این نکته توجه کنند که مرد، به علت دارا بودن نیروی عقلانی و جسمانی بیشتر، غروری خاص در خود احساس می‌کند که زن نیز به لحاظ تفوّق، او را «ملجأ» و تکیه‌گاه خود احساس می‌نماید و این احساس خاص مرد را باید زن به وسیله «احترام و تکریم» و «بزرگ شمردن» شوهر تصدیق و تأیید کرده، و در حقیقت به جای «نوازش و مهر و تحسین» که از شوهر می‌گیرد، به او «تکریم» و «حرمت» پس دهد.

شاید سرّ اینکه بهترین جمله‌ای که یک مرد می‌تواند به زنی بگوید، اصطلاح «عزیزم تو را دوست دارم» و بهترین جمله‌ای که یک زن به مرد مورد علاقه‌اش می‌گوید، جمله «من به تو افتخار می‌کنم» همین دریافت محبت از مرد و پس دادن تکریم به او باشد.

 

پی نوشت ها:

1. درست مثل سیستم بدن انسان که هر کدام از اعضای آن در تعامل با دیگری بوده و از همدیگر تأثیر و تأثر دارند و اعضایی که نقش و جایگاه مهم‌تری دارند (مثل قلب و مغز) تأثیرشان در سیستم بدن و مجموعة بدن، بیشتر است.

2. Albert Bandura

3. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان‌شناسی رشد، ج 2، ص 460.

4. ر ک: روان‌شناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، ج 2، ص 870 ـ880.

5. محمد بن الحسن الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج 12، ص 153

6. همان، ص 152

7. همان.

8. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 100، ص 244.

9. محمد بن الحسن الحر العاملی، همان، ج 20، ص 159.

10. H. Koenig, Hand Book of Religion and mental health, p.283-294.

11. حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، ج 14، ص 252.

12. محمد بن الحسن الحر العاملی، همان، ج 20، ص 23

13. محمدبن‌یعقوب کلینی، کافی، ج 2، ص 644.

14. مجتبی حیدری، دینداری و رضامندی خانوادگی، ص 103.

15. پل تورینر، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ترجمة ناصر فرجی، ص 102.

16. محمدباقر مجلسی، همان، ج 75، ص 237

17. نساء: آیه 19.

18. طلاق: آیه7.

19. محمد بن الحسن الحرالعاملی، همان، ج 20، ص 171.

20. نساء: آیه1؛ حقوق زن در اسلام و اروپا، ص152.

21. روم: آیه22.

22. ترجمه تفسیر المیزان، ج 16، ص 263 ـ 264؛ المنجد فی اللغة، ص372.

23. روم: آیه 22.

 

منبع: فصلنامه معرفت اخلاقی – شماره 11

ادامه دارد/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول