بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر انتخابات مجلس دهم صورت میگیرد
تلاش یک جریان سیاسی خاص برای نفوذ به بیوت مراجع
اخباری وجود دارد مبنی بر اینکه یک جریان سیاسی خاص تلاش میکند تا با همراه سازی برخی چهرههای مقبول از جمله در میان علما و مراجع تقلید، اقدام به تنقیح باورهای سیاسی خود کرده و از این راه در انتخابات مجلس آینده توفیق بیشتری پیدا کند.
در همین زمینه اخیراً و در دیدار یکی از اصلاحطلبان با یکی از چهرهها، ایشان صحبتهایی را مبنی بر معترض بودن جمعیت مشایعتکننده مرحوم پاشایی و بیآبرو شدن کشور در زمان دولت قبلی!!! بیان کردهاند که این صحبتها جای تأمل دارد.
این در حالی است که دو گزاره مذکور، این روزها بعنوان مارک یک جریان خاص سیاسی مطرح شدهاند و همه میدانند که منتسبین جریان مذکور هستند که بر این دو مطلب الحاح فراوان دارند.
هدف جریان مورد اشاره از تأکید بر گزاره «معترض بودن مشایعت کنندگان مرحوم پاشایی»، به رخ کشیدن قدرت اجتماعی فرضی خود به حاکمیت است و گزاره «سیاه نمایی از دوران دولتهای نهم و دهم» نیز با این هدف تعقیب میشود که به جامعه رأیدهندگان اینطور القا شود که دوران گذشته سیاه بوده و اکنون باید به ما پناه بیاورید!
تکرار این گزارهها در کلام برخی از بزرگان و چهرهها، تأیید کننده تلاش جریان مذکور برای تأثیرگذاری بر این افراد است.
***
پاسخ مطهری به مطالبه مطهری!
علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اخیراً در لابهلای پاسخی که پیرامون جنجال نطق اخیرش در مجلس خطاب به یکی از نمایندگان منتشر کرده، آورده است: امام علی علیهالسلام خوارج را به عنوان سرسختترین مخالفان خود تا زمانی که دست به سلاح نبرده بودند تحمل کرد و آنها را از حقوق اجتماعیشان محروم نکرد و آنها حق انتقاد و آزادی بیان داشتند اما زمانی که اقدام به قیام مسلحانه کردند پس از یک موعظه مؤثر، آنهایی را که از راه خود برنگشتند قلع و قمع کرد؛ یعنی روش ما نیز باید چنین باشد.
او همچنین در بخش دیگری از نامه خود نیز آورده است: گفتهاید کجای قرآن اجازه - به قول شما - «کفگرگی» داده است؟ میگویم اولا «کفگرگی» در کار نبود، ثانیاً گاهی برای کسانی که میخواهند خفقان ایجاد کنند «کفگرگی» لازم است و ثالثاً میتوانید به آیه 15 سوره قصص (فوکزه موسی فقضی علیه) مراجعه نمایید.
*آقای مطهری طی ماههای اخیر به «پرچمدار درخواست رفع حصر از فتنهگران» تبدیل شده است.
ایشان در این زمینه نه استدلالهای قوه قضائیه را میپذیرد، نه استقبال کننده از نظرات و روشنگریهای خواص است و نه حتی پاسخ رودروی مقام معظم رهبری در یک دیدار نیز ایشان را قانع نکرده است.
اما نگاهی به دو فراز اشاره شده از نامه اخیر مطهری که توسط خود وی تقریر شده به روشنی بیان میکند که علی مطهری اگر در سویدای خود به تعمق و تفکر بپردازد حتماً دیگر درخواست رفع حصر از فتنهگران را مطرح نخواهد کرد...
او در بخش اول از نامه خود به ماجرای روش رفتار امیرالمؤمنین(ع) با خوارج و جنگ نهروان اشاره کرده و تأکید کرده است که روش ما نیز باید اینگونه باشد.
اگرچه کسی قصد ندارد در حصرشدگان را به خوارج تشبیه کند ولی آیا آقای مطهری اذعان دارد که همان روش و الگوی امیرالمؤمنین(ع) در قبال خوارج و یکی از نزدیکان پیامبر(ص) که علیه ایشان فتنهگری میکرد نیز توسط نظام اسلامی درباره فتنهگران به اجرا درآمده است؟!
آیا نرمشهای قهرمانانه مقام معظم رهبری در مقابل بخشی از خواستههای معترضان در سال 88 و حتی در مواقعی استفاده از حکم حکومتی برای خواستههای آنها (نظیر رفع فیلتر از سایت آقای موسوی در مقطعی) از سوی آقای مطهری قابل انکار است؟!
آیا 8 ماه صبر و روشنگری نظام و دستگاههای حکومت در مقابل انواع توطئههای امنیتی، آمادهباش آمریکا در پایگاههای هممرز با ایران، گسیل تروریستها به داخل کشور به دلیل فضای پیشآمده، تبدیل نماز جمعه تهران به کانون فتنهگری و خطابهها و سخنرانیهای مقام معظم رهبری و عددی از خواص کشور به مثابه روشنگریهای آموخته شده از مکتب علی(ع) نبود تا نوبت به حصر فتنهگران و یا جنگ نهروانی نظام اسلامی با آنها فرا برسد؟!
آقای مطهری همچنین در فراز دوم اشاره شده از نوشتهی خود، خطاب به منتقدین تأکید دارد که گاهی نمونه این رفتار خشن لازم است.
حرف ایشان نه در مصداق نطق وی در مجلس اما حتماً در برخی جاها صادق و صحبت ایشان نیز صحیح است.
سلّمنا... اگر ایشان پذیرفته است که در صورت عدم تمکین عدهای از استدلالها، روشنگریها و قوانین، حرکات خشن لازم است؛ پس چرا آقای مطهری به مقابله تدبیر شده با فتنهگران اعتراض دارد و آنرا مصداق ظلم میداند؟!
همچنین است که اگر ایشان که معتقد به اعمال خشونت در مواقع ضروری است، پس چرا استدلال مقام معظم رهبری درباره حصر فتنهگران را نپذیرفته و در قبال این سخن که «مجازات آنها در صورت محاکمه سنگینتر و خشنتر است» موضعی اصولی را اتخاذ نمیکند؟!
در همین فراز از نامه آقای مطهری اثبات میشود که نظام اسلامی درباره فتنهگران «رأفت و سماحت» به خرج داده است.
***
«پرونده رحیمی» و آنچه درباره اصولگرایان و اصلاحطلبان اثبات شد
احمد شیرزاد، فعال سیاسی اصلاحطلب اخیراً طی یادداشتی در روزنامه آرمان با اشاره به پرونده م.ر و صدور حکم قضایی برای وی؛ مدعی حمایت اصولگرایان از این شخص شده و نوشته است: مشکل اصلی اصولگرایان و یکی از ایرادات اصلی اصلاحطلبان به آنان این است که تعریف آنها از «خوب» و «بد» به همراهی افراد و گروهها با آنها برمیگردد و همین تعریف ناقص سبب شده تا بسیاری از فرصتطلبان از این موقعیت سوءاستفاده کنند و با بلیت اصولگرایی به موقعیتهای مختلف برسند.
*صحبتهای شیرزاد درست به نظر نمیرسند. زیرا اصولگرایان نخستین و البته تنها شاکیان برخی رفتارهای فرد یاد شده بودند و در حالی که جریان سیاسی خاصی که شیرزاد منتسب به آن است سکوت کرده بود؛ اصولگرایان از ابتدا و در تریبونهای مختلف خواستار برخورد قضایی با این فرد شدند.
چهرههای اصولگرا همچنین در اوان دولت نهم و در ماجرای مرحوم کردان نیز نشان دادند که در زمینه دروغگویی نیز با هیچکس تعارف ندارند و مهم نیست که فرد مجرم به جبهه آنها منتسب باشد یا نباشد!
تفکر اصولگرایی بعنوان جوهره تفکر سیاسی نظام اسلامی در قبال برخی کجرویهای رئیسجمهور سابق و اطرافیان وی نیز موضع قاطعی گرفت و در حالی که صدایی از اصلاحطلبان پیرامون انتقاد از اظهارات فردی مثل مشایی برنمیخواست؛ این اصولگرایان بودند که به میدان انتقاد اصولی شتافته و پرده از برخی رفتارهای انحرافی کنار زدند.
احمد شیرزاد و سایر کسانی که به صحبتهای وی اعتقاد دارند نباید خود را در این زمینه به تجاهل بزنند که اگر هم فردی در نظام اسلامی و در منصبی قرار داشته که به واسطه این منصب میبایسته از وی حمایت صورت بگیرد؛ و همین فرد در مقطعی دیگر مرتکب فساد شده است؛ نه آن حمایت و نه این برخوردهای قضایی؛ استبعادی با یکدیگر ندارند.
همچنین است که جریان اصولگرایی مدعی معصومیت هم نیست و ای بسا که در قبال برخی رخدادهای کوچک و جزئی مرتکب خطای تحلیل از جانب برخی چهرههای خود شده باشد.
در سوی دیگر تمام این صحبتها اما یک جریان سیاسی خاص قرار دارد که نه تنها هیچگاه در تاریخ خود از هیچیک از چهرههای مجرم منتسب به خویش برائت نجسته و خودپالایی است بلکه در هنگامه بروز جرائم مبرّز نیز به جای راه عذرخواهی و توبه و حمایت از برخورد قضایی؛ راه لجاجت و پافشاری را برگزیده است.
نگاهی به فتنه سال 88 و رفتار جریان سیاسی پدیدهآورنده آن و همچنین نگاهی به مفاسد شهرداری تهران در دوران «آقای ک»، پرونده رانت 650 میلیون یورویی که اخیراً اتفاق افتاد و نحوه رفتار مرتکبین نسبت به منتقدان آن، انواع پروندههای جاسوسی و ضد امنیتی برخی چهرههای منتسب به یک جریان خاص و توهین به اصول و آرمانهای امام و انقلاب از جانب بعض از همین افراد؛ جملگی گویای آن هست که رفتار جریان مذکور در قبال جرائم و اعمال خلاف قانون چیست و به وضوح نشان میدهد که پرونده م.ر چه چیزهایی را درباره اصولگرایان و البته اصلاحطلبان ثابت کرده است؟!
***
«جانبازان اعصاب و روان» و درسی که باید از آمریکا آموخت!
این تصاویر عجیب را رسانه آمریکایی ایبیسی نیوز درباره کمپین «شفا دادن سربازان ما»! و به نقل از نشنال جئوگرافی منتشر کرده است.
ماجرای تصاویر از این قرار است که در ادامه توجهات ویژه رسانههای خارجی به مجروحان جنگی آمریکا؛ تلاش میشود تا سربازان آسیب مغزی و اعصاب و روان آمریکایی که در تجاوز به عراق و افغانستان حضور داشتهاند؛ در یک پروژه هنردرمانی از ماسکهای هنری استفاده کنند تا بتوانند با همزاد پنداری و بیان مصنوعی احساسات؛ به روندی بهتر در فرایند معالجه احتمالی خود دست یابند.
هدف اصلی این کمپین نیز القای توجه آمریکا به سربازان مجروحش و فرهنگ سازی در میان افکار عمومی ساکنان ایالات متحده به منظور توجیه اقدامات ارتش این کشور در تجاوز به نقاط مختلف دنیاست.
نکته این تصاویر اما آنجاست که در ایران اسلامی ما اگرچه تعداد زیادی از جانبازان عزیز اعصاب و روان دوران دفاع مقدس هستند که با اینکه نور چشم نظام و اسلامند اما شاید کسی درباره آنها به «هنردرمانی» و انجام فعالیتهایی برای آسانسازی زمینه حضورشان در اجتماع فکر نمیکند.
برخی از این جانبازان عزیز که دچار آسیبهای مختلفی از زشت شدن چهره گرفته تا آسیبهای عصبی، رفتاری و مغزی شدهاند؛ از صحنه اجتماع طرد شده و به انزوا کشیده میشوند.
شاید در این زمینه الگو گرفتن از یک رفتار صحیح؛ حتی اگر توسط دشمن نیز انجام شده است؛ کاری ضروری باشد.
باید از دشمن متجاوز هم آموخت که حتی برای لاعلاجترین مجروحان جنگی خود نیز (اگرچه متجاوزند) کمپین حمایتی ایجاد میکند و برای بهبود آنها و زمینهسازی حضور بیشترشان در اجتماع، حتی مدعی استفاده از هنر میشود.