به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، وبگاه خبری_تحلیلی «کامان دریمز» به نقل از این اندیشمند، نظریهپرداز و تحلیلگر آمریکایی نوشت: اسرائیل یکی از سه قدرت هستهای (منطقه) محسوب شده که برنامه تسلیحاتی آن از سوی ایالات متحده مورد حمایت قرار دارد و واشنگتن نیز بارها و بارها به نمایندگی از تنها کشوری که عضو "ان پی تی" نبوده و همه نیز معتقدند تنها دارنده سلاح اتمی در منطقه است (اسرائیل)، اجرای این قطعنامه را مسدود کرده است.
در ادامه این گزارش آمده است: در حالی که توافق هستهای وین میان ایران و کشورهای 5+1 خوشبینی سراسری در کل دنیا ایجاد کرده اما استثنائاتی نیز وجود دارد: ایالات متحده و نزدیکترین متحدان منطقهای آن، اسرائیل و عربستان. بخش اعظمی از عقیده و قدرت ایالات متحده، منعکس کننده موضع این دو متحد منطقهای آن و بر مبنای «تهدید ایران» است. تحلیل (غالب) در آمریکا و در میان تمام طیفهای (سیاسی) اش این است که آنها باید «بزرگترین تهدید برای صلح جهانی» باشند. حتی حامیان توافق نیز با توجه به جاذبه فراوان «تهدید آمیز بودن» در این زمینه نگرانی دارند.
مخالفت سیاسیون آمریکایی با توافق تاثیری سریع بر موافقت افکار عمومی این کشور داشته است. جمهوریخواهان تقریبا به اتفاق آرا مخالف محسوب میشوند. تد کروز در این زمینه هشدار داده که ایران هنوز هم قادر به تولید تسلیحات هستهای است، جب بوش و اسکات واکر در تکاپوی تصمیمگیری درباره این مساله هستند که بلافاصله پس از پیروزی در انتخابات به ایران حمله نظامی کنند یا پس از تشکیل کابینه و لیندسی گراهام نیز معامله هستهای را «حکم اعدام برای اسرائیل» نامیده؛ اظهارات مهملی که حتی تعجب تحلیلگران اطلاعاتی و استراتژیک اسرائیلی را نیز برانگیخته است.
جمهوریخواهان از مدتها پیش ادعای حضور در عرصه سیاسی کشور بعنوان یک حزب معمولی را داشتهاند اما آنها (اکنون) تبدیل به «شورشیان رادیکالی» شدهاند که به ندرت درپی فعالیتهای سیاسی عادی در کنگره هستند. جیبهای رهبران این حزب از دوران ریاستجمهوری ریگان درحال پر شدن است و مسیحیان افراطی در سازمانهایی غیرسیاسی برای جذب آرای آنها فعالیت میکنند.
چامسکی همچنین تاکید کرد: حدود شورش افراطی جمهوریخواهان بسیار فراتر از مرز استانداردهای جهانی است. بعنوان مثال، در میان آنها موافقتی عمومی درباره نتیجهگیری «عملگرایانه» مارتین دمپسی وجود دارد که "در صورت تشخیص مقامات کشور مبنی بر تقلب در شرایط توافق (از سوی تهران)، توافق وین نمیتواند مانع آمریکا برای حمله نظامی به تاسیسات اصلی ایران شود."
دنیس راس، یکی از مشاوران برجسته سابق کاخ سفید در اینباره توصیه میکند: ایران نباید شک کند که حتی پس از اتمام توافق که از نظر تئوری تهران را قادر میسازد هرآنچه میخواهد انجام دهد، چنانچه ببینیم در حال حرکت بسوی تولید سلاح هستهای است آغازگر«نیروی نظامی» خواهیم بود.
در واقع به اعتقاد راس، تنها مشکل اساسی این توافق داشتن نقطه پایان 15 ساله است و ایالات متحده باید پیش از فرارسیدن این موعد (انقضای توافق) اسرائیل را به بمبافکنهای بی-52 به منظور محافظ از خود مجهز نماید.
بزرگترین تهدید
در بخش دیگری از این گزارش تحلیلی آمده است: مخالفان توافق آن را متهم به عدم حذف تمام و کمال (تهدید هستهای) میکنند. (در مقابل) برخی موافقان با تکیه بر اظهارات محمدجواد ظریف معتقدند "اگر معامله وین دارای شمولیت است، کل خاورمیانه باید از تسلیحات کشتارجمعی پاکسازی شود".
ظریف میافزاید: ایران باتوجه به ظرفیت ملی خود و بعنوان رییس کنونی جنبش عدم تعهد (شامل دولتهای بخش اعظمی از جمعیت جهان) آماده همکاری با جامعه جهانی برای دستیابی به این اهداف است؛ با علم کامل به این مساله که در این مسیر با موانعی از سوی منتقدان صلح و دیپلماسی مواجه خواهد بود. ایران یک «توافق هستهای تاریخی» را امضا کرده و اکنون نوت اسرائیل است.
اسرائیل در کنار هند و پاکستان یکی از سه قدرت هستهای (منطقه) محسوب شده که برنامه تسلیحاتی آن از سوی ایالات متحده مورد حمایت قرار دارد. اسرائیل (همچنین) مخالف امضای پیمان منع گسترش تسلیحات (ان پی تی) میباشد. ظریف همچنین به شکست کنفرانس پنج سالانه بازنگری در "ان پی تی" اشاره کرد که در آن ایالات متحده با همراهی انگلیس و کانادا بار دیگر مانع تلاشهایی شدند که برای پاکسازی خاورمیانه از تسلیحات کشتارجمعی انجام گرفته بود.
ان پی تی به نوبه خود مهمترین معاهده کنترل تسلیحات بوده و اجرای آن میتوانست معضل سلاح اتمی را پایان دهد. (اما) ایالات متحده بارها و بارها بخصوص در دوره اوباما در سالهای 201 و 2015 به نمایندگی از تنها کشوری که عضو "ان پی تی" نبوده و همه نیز معتقدند تنها دارنده سلاح اتمی در منطقه است (اسرائیل)، اجرای این قطعنامه را مسدود کرده است.
یک خاورمیانه عاری از سلاح هستهای راهی ساده برای رسیدگی به هرآن چیزی است که بعنوان «تهدید احتمالی ایران» نامیده میشود اما این معامله بزرگ بواسطه خرابکاریهای مستمر واشنگتن برای محافظت از اسرائیل در معرض خطر قرار دارد. این تنها موردی نیست که فرصت «تهدید احتمالی ایران» از سوی واشنگتن ازبین میرود و چنین سوالی را ایجاد میکند که "در واقع چه چیزی در خطر قرار دارد؟"
جدیترین فرضیهای که در این زمینه مطرح میشود را در نظر بگیرید: ایران بزرگترین تهدید برای صلح جهانی است. در میان مقامات ارشد و مفسران آمریکایی این مساله تبدیل به یک کلیشه شده اما در خارج از آمریکا نیز جهانی وجود دارد. طبق گزارش موسسات برجسته نظرسنجی در غرب از جمله گالوپ، جایزه «بزرگترین تهدید» به ایالات متحده اعطا شده بدین معنا که بقیه دنیا، آمریکا را با فاصله ای زیاد از سایر رقبا بزرگترین تهدید برای صلح میدانند. پاکستان در رتبه دوم و ایران در رتبه سوم قرار دارد.
پیشتازی در حمایت از تروریسم
این تحلیلگر سرشناس آمریکایی تصریح کرد: سوال دیگر این است که در واقع تهدید ایران چیست؟ چرا اسرائیل و عربستان از این کشور در هراسند؟ اینکه این تهدید، نظامی باشد احتمال اندکی دارد. سالها پیش ارگانهای اطلاعاتی آمریکا به کنگره گزارش دادند که ایران در مقایسه با استانداردهای منطقه دارای بودجهای بسیار اندک در بخش نظامی بوده و دکترین استراتژیک آن تدافعی و به منظور جلوگیری از تجاوز طراحی شده است.
در بخش دیگری از گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا به عدم وجود نشانهای مبنی بر برنامه تسلیحاتی هستهای در ایران اشاره شده و تمایل این کشور برای حفظ "امکان تولید سلاح اتمی" بعنوان بخشی از استراتژی بازدارندگی عنوان شده است. در رتبهبندی کشورها با هزینههای سنگین نظامی به ترتیب ایالات متحده، چین ، روسیه وعربستان قرار داشته و به ندرت نامی از ایران آورده شده است.
برخلاف این سخن که ایران قصد حذف اسرائیل از نقشه جهان را دارد، این اسرائیل و آمریکا بودهاند که همواره از «تغییر حکومت» در ایران سخن میگویند که البته این سخنان تداوم «تغییر حکومت حقیقی» در سال 1953 بواسطه کودتای آمریکایی انگلیسی و استقرار دیکتاتوری شاه محسوب میگردد؛ رژیمی که یکی از بدترین سوابق حقوق بشری کره زمین را به نام خود به ثبت رساند.
البته از این جنایات تنها خوانندگان گزارشهای عفو بینالملل خبر دارند و نه خوانندگان مطبوعات آمریکایی که فقط به موارد نقض حقوق بشر در ایران پس از سرنگونی شاه میپردازند. (با این حال) هیچیک از این موارد غیرعادی نیست. ایالات متحده قهرمان جهانی «تغییر حکومت» بوده و اسرائیل نیز همینطور.
نگرانی دیگری که درباره «تهدید ایران» مطرح میشود حمایتی است که از حزبالله و حماس انجام داده و آن را «پیشتازی ایران در حمایت از تروریسم در کل دنیا» مینامند. هر دوی این جنبشها (حماس و حزبالله) بواسطه مقابله با تجاوز و خشونت اسرائیل که موردحمایت آمریکاست، ظهور کرده و متهم به جرائمی از جمله «کسب حداکثر آرا در انتخاباتهای آزادانه در جهان عرب» و همچنین «مبارزه با اسرائیل برای عقبنشینی از اشغال جنوب لبنان» هستند.
تشدید بیثباتی
نگرانی دیگری که از سوی سامانتا پاور، سفیر آمریکا در سازمان ملل مطرح شده این است که ایران فارغ از برنامه هستهای خود به بیثباتی در منطقه دامن میزند. نمونه بارز آنچه بعنوان «تشدید بیثباتی» توسط ایران مطرح میشود در عراق است؛ که در آن ایرانیها تنها نیروی کمکی به کردها برای دفاع از خود در برابر شبه نظامیان داعش بوده و همچنین نیروگاهی 2.5 میلیارد دلاری در بصره برای احیای برق در این منطقه پس از تجاوز سال 2003 می سازند.
به نظر میرسد استاندارد «پاور» برای ثبات، صدها هزار کشته و میلیونها آوارهای که پس از تجاوز (آمریکا به عراق) ایجاد شد، شکنجههای وحشیانهای که عراقیها آن را همسان با حمله مغولها در قرن سیزدهم میدانند، تبدیل عراق به غمگینترین کشور دنیا (طبق آمارهای گالوپ)، ایجاد درگیریهای فرقهای و زمینه سازی برای ظهور شرارتی بنام داعش است.
سرکشترین دولت
زمانی که مقامات ارشد آمریکایی از جمله دونالد رامفسلد، دیک چنی و هنری کیسینجر در راس قدرت کشور قرار داشتند، تاکیدهای فراوانی برای توسعه برنامه هستهای ایران و انجام عملیاتهای آن در دانشگاهها انجام میگرفت. آمریکا در توافقنامهای با شاه، مسئولیت آموزش مهندسی هستهای به داشنجویان ایرانی را بر عهده داشت. کیسینجر در پاسخ به این سوال که چرا واشنگتن پس از شاه، در این زمینه تغییر موضع داد گفت: در زمان ایران یک متحد بود.
پانزده سال پیش، پروفسور ساموئل هانتینگتون استاد علوم دانشگاه هاروارد هشدار داد که ایالات متحده برای بسیاری از کشورهای دنیا «یک ابرقدرت سرکش ... بزرگترین تهدید خارجی برای جوامع آنها» به شمار میآید. اندکی بعد رابرت جرویس، رییس موسسه علوم سیاسی آمریکا نیز تصریح کرد: از دیدگاه بخش بزرگی از دنیا، سرکشترین دولت ایالات متحده است.
انتهای پیام/ق