اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  اندیشه

مبانی فکری فرقه ضاله حلقه/3

تعریف نادرست «صراط مستقیم» توسط رئیس فرقه حلقه

رئیس فرقه ضاله حلقه با قلب واژه صراط مستقیم می‌گوید: در عرفان کیهانی عوامل انسانی و خصوصیات فردی نقشی در ایجاد دریافت‌های ماورایی ندارد، هر انسانی صرفنظر از نژاد، ملیت و دین کمال‌پذیر بوده می‏‌تواند در صراط مستقیم قرار بگیرد!

تعریف نادرست «صراط مستقیم» توسط رئیس فرقه حلقه

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، در بررسی و تحلیل آموزه‌های هر دین یا فرقه باید ابتدا به بررسی مبانی و پیش فرض‌های آن پرداخت، برای شناسایی بهتر آموزه‌های فرقه «عرفان ضاله حلقه» نیز لازم است، به بیان مبانی فکری این فرقه بپردازیم، با مطالعه آثار مکتوب و شفاهی عرفان حلقه درمی‌یابیم که این فرقه نیز مطالبی را از ادیان مختلف و همچنین فرقه‌های انحرافی برای مبانی و پیش فرض‌های خود انتخاب کرده است، محمد علی طاهری با تصریح به التقاطی بودن مبانی فرقه خود می‌گوید:

«ادیان، یک سلسله دروس، پله پله با هم هستند و جدا شدنی نیستند، علتش را هم من متوجه شده‌ام؛ یعنی مثل یک چیز می‌ماند که دامنه‌دار است؛ ولی نویسنده‌ها متفاوت هستند، بدون درک عهد عتیق، {فهم} عهد جدید امکان ندارد و بدون درک آن، درک این امکان ندارد، حالا إن‌شاءالله این را در یک جایی جداگانه مطرح می‌کنیم؛ اما من یک مطلبی می‌خواهم بگویم، من امروز به این نتیجه رسیده‌ام که یک عده‌ای به من خبر داده‌اند که ما مطلب شما را با عرفان یهودی کاوالا انطباق داده‌ایم. عجیب است! شاگردان کلیمی ما گفته‌اند، به طرز عجیبی دریافت‌های شما با عرفان کاوالا می‌خواند، مسیحی‌ها هم یک طوری همین را گفته‌اند؛ شما فکر نکنید که مسلمان‌ها فقط می‌خواهند با قرآن تطبیق بدهند، مسیحی می‌خواهد برود با انجیل تطبیق بدهد و کلیمی می‌خواهد با عهد عتیق انطباق بدهد، ما خودمان را نگاه نکنیم؛ ما داریم یک حرف می‌زنیم که از اول، این، انسان‌شمول است، توجه فرمودید؟! من ایمان دارم دریافت‌ها و مطالب با کتب مقدس در تضاد نخواهد بود، حالا ما با قرآنش را انجام بدهیم، دیگران هم با کتب دیگر انجام بدهند؛ اما شما بدانید که به نظر من کتب مقدس، جلد یک، دو، سه هستند که از هم جدا نیستند».

بنابر گفته‌های رهبر این فرقه آموزه‌های او آزادیان مختلف یهودی، مسیحی و .... برگرفته شده و از همین روی در ادامه به بررسی مبانی او که از ادیان مختلف گرفته شده است، می‌پردازیم:

 

 

*شعور کیهانی

طاهری می‏‌گوید: عرفان کیهانی(حلقه) سیر و سلوک عرفانی از طریق اتصال به حلقه‌‌‌‌های متعدد شبکه‌‌‌‌ شعور کیهانی است، فرقه‏ حلقه با انتخاب شبکه‌‌‌‌ شعور کیهانی به عنوان واسط میان خالق و مخلوق، به جای قرب و اتصال با خداوند در پی اتصال با شبکه‌‌‌‌ شعور کیهانی است؛ بنابراین در حلقه به دلیل این‏که خداوند دست نیافتنی معرفی می‌‏شود، افراد به اتصال با شعور کیهانی فرا ‌‌‌‌خوانده می‏‌شوند.

منابع دست اول عرفان یهود از قرن دوازدهم بر مبنای گنوسیه، این شبکه را به عنوان واسطان فیض خداوند (ان‌‌‌‌سوف) و رحمت عام او بر مخلوقات معرفی کرده‌اند. هر چند که ان‌‌‌‌سوف، خدای کابالا، با الله خدای عرفان اسلامی تفاوت‏‌های بسیار دارد، اما در حلقه این دو خدا اشتراکات قابل ملاحظه‌‌‌‌ای یافته‌‌‌‌اند. گویا هر دو خدا در پس پرده‏های غیب مستورند و از آن‏جا که برای اذهان بشریت قابل درک نیستند، چاره‌‌‌‌ای جز اتصال با شبکه‌‌‌‌ شعور کیهانی نمی‌‌‌‌توان یافت.

سفیروت که از تعالیم متکی بر اندیشه‌های گنوسی در کابالا بود، پیش‌تر در سفر یصیرا، سفیروت مطابق با ائون‌ها به عنوان تجلیات خدای مکنون که به واسطه‏ آن‏‌ها خداوند به خلق جهان‌های چهارگانه پرداخته، تبدیل به جهات چهارگانه و حروف عبری شده بود؛ اما در سفرها باهیر این تجلیات همانند ائون‌ها دارای جنسیت مذکر و مونث می‌شوند که هر جفت از آن‏‌ها سفیره‏ (مفرد سفیروت) جدیدی را به وجود می‌آورد. در هر دو جریان فکری، این تجلیات از خدای پنهان صادر شده‌اند تا شکاف بین خدا و هستی را پر نمایند.

محور اصلی مباحث سفر یصیرا، مسایل کیهان‏‌شناسی و کیهان‏‌آفرینی است. در سفر یصیرا گفته می‌شود که چگونه خداوند به وسیله‏ حروف عبری و هم‏چنین ده سفیروتِ روح، هوا، آب، آتش، چهار جهت اصلی، ارتفاع و عمق به آفرینش جهان هستی پرداخت. این اثر برای اولین بار منشأ جهان هستی را طبق آیه‌ای از مزامیر که در تلمود شرح و تفسیر شده بود، الفبای عبری می‏‌داند.

 «با کلام خداوند، آسمان‌ها به وجود آمد، او دستور داد و خورشید و ماه و ستارگان آفریده شدند»(مزامیر33/6)

طاهری نیز معتقد است که خداوند تمام قدرت‏‌های خود را به شبکه شعور تفویض کرده است.

«عرفان کیهانی (حلقه)، شعور الاهی را به‏ طور نظری و عملی ثابت کرده، از این راه وجود صاحب این هوشمندی یعنی خداوند را به اثبات می‌رساند و در واقع این عرفان، منجر به خداشناسی عملی می‌گردد».

این شعور کیهانی که در حلقه یدالله معرفی شده است، در کابالا نیز همچون دست آفرینش‏گر خداوند مأمور خلق و رساندن فیض «ان‌‌‌‌سوف» بر عوالم چهارگانه است. از آن‏جا که کابالیست‌‌‌‌ها معتقدند ان‌‌‌‌سوف به دلیل لایتناهی بودنش نباید به خلق موجودات متناهی بپردازد، مأمورانی را موظف به امر آفرینش کرده است که سِفیروت نام دارند.

*روح‌‏القدس

طبق اندیشه‌‏های حلقه، روح‏‌القدس همان جبرئیل است که بر همه‏ انسان‏‌ها وارد می‌شود و آن‏‌ها را از آگاهی و الهامات سرشار می‏‌کند تا با آگاهی‏‌ها و دریافت‏‌های از این طریق به عرفان دست یابند، زندگی توأم با عشق و شادی را تجربه کنند. در ادیان حنیف و به خصوص دین اسلام، برای روح القدس رسالت هدایت صحیح در مسیر زندگی تعریف شده است؛ اما در عرفان‏‌های نوظهور این تعریف تغییراتی انحرافی یافته است. در کابالا و در جنبش حسیدی که تعالیم آن بر اساس آموزه‏‌های لوریا استوار شده بود، هر فرد صرف‏‌نظر از پایگاه اجتماعی و تنها با وفاداری می‏‌توانست به نجات دست یافته، تحقق بازگشت هماهنگی بر روی زمین(تیقون) را باعث شود و از این طریق به شفای جسم و روح خود دست یابد. این جنبش معتقد بود هدف انسان در زندگی، درک یا تغییر جهان نیست؛ بلکه هدف، پیوستن و یکی شدن با ذات الهی است. به نظر می‏‌رسد آنچه حسیدیسم به دنبال آن است، دریافت از روح‏‌القدس برای شادکامی و بهره از لذائذ مادی و دنیوی است که برای آن ارزش مثبت بالایی قایل هستند.

توجه ویژه‌‏ای که در حلقه به روح‏‌القدس شده است، با این عبارات است:

روح‌‏القدس، هم در شکل‌گیری مَرکب نقش دارد و هم کارگزار روزی‌‏رسانی معنوی است. خداوند به وسیله‏ این کارگزار، انسان را به بلوغ معنوی می‏‌رساند، این مخلوق الهی معلمی است که به وسیله وحی و الهام نقش خود را ایفا می‏‌کند، عضو سوم حلقه روح‏‌القدس است که حلقه را تکمیل کرده... و خداوند فیض خود را به واسطه روح‏‌القدس جاری می‏‌نماید.

*قانون جذب

این بحث هم در کابالا و هم در عقاید تفکرات معنوی نوین وجود دارد، حلقه نیز به عنوان زیر مجموعه‏‌ای از این تفکرات در این دسته جای می‏‌گیرد: «دنیای عرفان دنیایی است که اسم را هم نمی‏‌دانی، این‏جا یک نظر بکنی، یک بشکن بزنی اون طرف بگوید من درمان شدم».

قانون جذب گاهی با نام اصل قاطعیت در کابالا مورد تأکید قرار می‌گیرد. بر اساس این اصل یا قانون، انسان با قدرت مستقل و با استفاده از قانونمندی‌هایی که خدا آفریده و کنار نشسته می‌تواند، خالق کامیابی‌های خود در زندگی باشد. به‏ طوری که با تصورات ذهنی و احساس خوش، آنچه را که می‌خواهد در جهان به سوی خود جذب کند.

در حلقه نیز بیان می‏‌دارد: «هر انسانی در هر لحظه دارای بازتابی وجودی است که نتیجه‏ ‏پندار و گفتار و کردار اوست».

هم‏چنین گفته شده است: «در پس هر انگیزه،‌ اندیشه، کلام و رفتاری، اشتیاقی وجود دارد که براساس قانون بازتاب، فرد را به نتیجه‏‌ای متناسب با خود خواهند رساند».

*دعای مثبت

در کابالا دعای مثبت به معنای تلقین به نفس و استفاده از نیروهای درونی است که نان شرمساری را از سفره انسان برمی‌دارد و او را از زیر دِین به بخشش خداوند بیرون می‏‌آورد.

در حلقه از عبارات و اصطلاحاتی مانند مثبت2، مثبت1 معادل طلب خیر استفاده می‏‌کنند. هم‏چنین حلقه‏‌های کنترل تشعشع منفی 1، 2، 3، 4، 5، 6 و این حلقه‏‌ها را برای درمان و خروج غیرارگانیک‏‌ها اعلام می‏‌کنند.

*خوش‌بینی

در کابالا خوب دیدن همه چیز و نداشتن احساس گناه را بینشی عرفانی قلمداد می‌کند، طاهری نیز در آموزه‌‏های خود با خوش‏بینی افراطی می‏‌گوید:

«در عرفان کیهانی عوامل انسانی، خصوصیات فردی، ... نقشی در ایجاد اتصال و دریافت‌های ماورایی ندارد (مثل سن، استعداد، ریاضت، سعی و کوشش و ...) هر انسانی صرف نظر از نژاد، ملیت، دین و مذهب تحول خواه و کمال پذیر بوده می‏‌تواند در صراط مستقیم قرار بگیرد».

و نیز بر این عقیده است که: «تضاد با دیگران سد اصلی در رسیدن به مقام انسان صالح است» و گفته می‏‌شود صلح با عوامل هستی در سرلوحه همه‏ امور قرار دارد.

اصطلاح «نان شرمساری» در کابالا، اشاره به میل شراکتی است که از ابتدا خدا را بر آن داشت تا به خلق عوالم گوناگون بپردازد! با پیدایش این میل در خداوند، ظرفی آفریده شد که جایگاه ارواح انسانی بود. ارواح تا مدت‌های مدید در حال دریافت نورِ با شکوه الهی بودند، اما با لبریز شدن ظرف، شور و میل تازه‌ای پدید آمد. این میل در روح، باعث ایجاد «نان شرمساری» شد، شرم به خاطر قرار گرفتن در جایگاهی که روح، نه قدرت پذیرش انوار را دارد و نه قادر است به خالقش نه بگوید. لذا روح برای آن‏که به تجربه‏ کامیابی بیکران دست یابد و از زیر بار این احساس ناخوشایند، یعنی «نان شرمساری» خارج شود، با این اهداف در قالب جسم به زمین خاکی هبوط کرد:

- علت خوشبختی خود باشد.

- آفریدگار کامیابی خود باشد.

- از کامیابی خود به دیگران ببخشد.

- بر امور خود کنترل داشته باشد.

مشابه این چهار مورد در درسنامه‏‌های فرقه‏ کیهانی نیز مشاهده می‏‌شود. نمونه‏‌هایی که در بالا ارایه شد نیز سندی بر این گفتار است.

منبع: کتاب «حلقه اسارت» به قلم جمعی از استادان حوزه و دانشگاه

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید

اخبار مرتبط

نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول