بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
***
القای «فروپاشی اخلاقی»؛هدیه معین برای دانشجویان!
مصطفی معین، وزیر علوم مستعفی دولت اصلاحات و از فعالان سیاسی اصلاحطلب به تازگی در یک سخنرانی در شهر اراک گفته است: جامعه کنونی ما در حال فروپاشی اخلاقی قرار دارد. در مناسبات اجتماعی اعتمادی نیست و همه جا پر شده از دروغ و نیرنگ و فقدان اعتماد به یکدیگر!
به گزارش ایرنا، وی همچنین در یک سخنرانی دیگر در کاشان نیز اینطور اظهار کرده است که فروپاشی اقتصادی، فساد سیاسی، اقتصادی و علمی در دوره دولت سابق رخ داده است.
*شاید برای نسل جوان که به تازگی وارد فعالیتها و مطالعات سیاسی شدهاند جالب توجه باشد که چرا چهرههای جریان سیاسی خاص درباره برخی مقولات بصورت جبههای وارد شده و سخنان یکسانی را بر زبان میآورند.
از باب اشاره اینکه تأکید آنها بر مسئلهدار بودن انتخابات سال 88، وقوع فروپاشی در اقتصاد و بیاخلاق بودن جامعه ایران؛ جملگی بصورت جبههای صورت میگیرد و اهدافی را دنبال میکند که تدبر و تدقیق در چیستی این اهداف میتواند مکشوف کننده ابعادی از چند پروژه خطرناک باشد.
در اشاره به صحبتهای معین بایستی اشاره کرد که مسئله تأکید اصلاحطلبان بر بیاخلاقی، بیاعتمادی و وجود شکاف در جامعه ایران چند وقتیست که ابعاد گستردهای پیدا کرده است.
طی 2 سال گذشته چهرههایی از قبیل عارف، صالحیامیری، حسن خمینی، مهاجری، آقای هاشمی و محمد قوچانی علیالدوام بر وجود چیزی به نام بیاخلاقی در ایران تأکید کردهاند.
محمدرضا عارف اخیراً در یک سخنرانی در همین باره گفته بود: یکی از مهمترین چالش(های) کشور در مقطع فعلی اخلاق است. اگر ما از مدیریت، بحث اخلاق را شروع کردیم به طور طبیعی میتوانیم در بخشهای دیگر اثر مثبت بگذاریم. ناکارآمدیها، فسادها و عدم موفقیتها همه ریشه در بیاخلاقیها دارد. معتقدم که اخلاق کلیدواژه تعالی و پیشرفت کشور است!
آتش این قضیه تا آنجا گُر گرفت که حتی مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی و فعال اصلاحطلب چندی قبل در یک سخنرانی اظهار کرده بود که دلیل سقوط شاه «نداشتن اخلاق» بوده و ما هم امروز دچار سقوط اخلاقی هستیم! (یکی دیگر از اصلاحطلبان نیز زمانی در یک سخنرانی مدعی وجود شکاف در ایران شده و در عین حال از این گفته بود که علت سقوط شاه خائن «وجود شکاف در جامعه» بوده است)
نکته قابل تأمل ماجرای تأکید اصلاحطلبان بر مسئله اخلاق نیز اظهارات هفته اخیر سعید حجاریان، از فعالان اصلاحطلب و در گفتوگوی وی با نشریه صداست که پازلهای نهایی پروژه بیاخلاقنمایی از نظام جمهوری اسلامی ایران را به طرزی خاص در کنار هم جفت میکند و میگوید: در جامعه ما بیاخلاقی از بالا تزریق میشود!
لازم به یادآوری است که مقام معظم رهبری چندی قبل طی سخنانی در اشاره به جنجالهای صورت گرفته پیرامون مسئله «اخلاق» فرمودند: «میشنویم گاهى اوقات راجع به اخلاق حرف زده میشود، انتقاد میکنند؛ بله؛ با آن اخلاق اسلامى مطلوب، امروز ما فاصله داریم، در این شکّى نیست؛ امّا ما خیلى پیش رفتیم، راه زیادى را ملّت ایران طى کردند، اینها را ندیده نگیرند»
مسئله القای فروپاشی اقتصادی و افلیج شدن کشور بر اثر تحریمها نیز سوابقی مشابه در میان اصلاحطلبان دارد که در کنار پروژه بیاخلاقنمایی از نظام بصورت همزمان دنبال میشود.
فروپاشی اقتصادی و فلج شدن کشور بر اثر تحریمها دارای نشانههای محرزی مثل تعطیلی بانکها، قحطی و قفل شدن صادرات کشور دارد که هیچکدام در ایران اسلامی وجود ندارد و این نبودگی اثبات میکند که در پشت مسئله القای فروپاشی اقتصادی در ایران نیز، اغراض خاصی نهفته است.
آقای حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، اخیراً طی مصاحبهای در همین رابطه گفته است: این احتمال وجود دارد که برخی اصلاحطلبان با نفوذ در دولت آقای دکتر روحانی که صریحا از آن به عنوان رحم اجارهای اصلاحطلبان یاد کردهاند. اصرار دارند شرایط اقتصادی و معیشتی مردم را با دشواری و سختیهای شکننده روبرو کنند...اگر دقت کرده باشید این جماعت هرگاه سخن از سختی معیشت و معضلات اقتصادی به میان میآید قطع رابطه با آمریکا را به عنوان علت اصلی معرفی میکنند.
پیرامون صحبتهای معین مبنی بر وجود فساد علمی در دولت سابق نیز قابل ذکر است که تنها مدعای جریان خاص در زمینه فساد علمی مسئله مشهور «بورسیهها» بود که دروغ بودن آن به گواه چهرههای دولتی و اصلاحطلب اثبات شد.
این در حالی است که فتنه کوی دانشگاه در دوران ریاست معین بر وزارت علوم رخ داد و مسئله کاهش رشد علمی کشور نیز طی دو و نیم سال اخیر بوقوع پیوسته است!
***
کاندیدای اصلاحطلب: ما لیبرالهای چپ هستیم
جواد اطاعت، فعال سیاسی اصلاحطلب و از اعضای حزب اعتماد ملی که اخیراً اظهار کرد قصد کاندیداتوری در انتخابات مجلس دهم را نیز دارد، به تازگی در بخشی از گفتوگوی خود با روزنامه آرمان امروز اظهار کرده است:
سال گذشته پرسشنامهای را که استانداردسازی علمی در سطح جهانی داشت بین 150 نفر از اصلاحطلبان سرشناس که سابقه وزارت و وکالت و مدیریت در سطح بالای کشور داشتند، توزیع کردم. پرسشنامهای که فقط اقتصادی نیست بلکه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم است. این پرسشنامه جایگاه فکری اصلاحطلبان را مشخص میکند که فرضاً فرد به کدامیک از این نحلههای فکری تعلق دارد. نتیجه این بود که اصلاحطلبان از نظر شاخصهای جهانی، سوسیال دموکراتهایی هستند که گرایششان به سمت اقتصاد آزاد است که بهتر است آنها لیبرالهای چپ بنامیم!
*تلاش و الحاح در میان چهرههای اصلاحطلب مبنی بر ابراز چسبندگی به مفهوم «لیبرالیسم» و وصالی عباراتی نظیر چپ، راست و یا مسلمان به این واژه! بارها و به صور مختلفی جلوهگر شده و حاوی معانی خاصی برای اهل تفکر و کنشگران سیاسی است.
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران در سال 84 طی مناظرهای اعلام کرد که یک «لیبرال مسلمان» است.
یکی از چهرههای کشور نیز عنوان کرده است که در دیدار با رئیسجمهور دولت اصلاحات از جانب وی شنیده است که او یگانه راه حل مشاکل کشور را «لیبرالیسم» میدانسته است.
صادق زیباکلام، دیگر فعال اصلاحطلب هم زمانی در یک مناظره اعلام کرد: «من با بند بند وجودم لیبرال هستم»
محمود سریعالقلم از استادان اصلاحطلب و کسی که گفته میشود مشاور رئیسجمهور روحانی نیز هست، در کتاب «اقتدارگرایی در عهد قاجار» خود بیان میکند که اسلام کسانی مثل شهید شیخفضلالله نوری، اسلامی عقب مانده است که توانایی تطابق با لیبرالیسم بعنوان دروازه ورود به وادی پیشرفت را ندارد!
او در صفحه 174 کتاب خود صریحاً بیان میکند که «عنصر مهمی که در ژاپن باعث خروج از اقتدارگرایی شد، در تناقض نبودن مردمسالاری و لیبرالیسم غربی با مرامهای فکری، فلسفی و فرهنگی ژاپن بود»!
او در این کتاب، چندین مرتبه اشاره میکند که اسلام (منظور اسلام ناب است) با لیبرالیسم کمتر از «5 درصد»! قرائت مشترک دارد.
سعید لیلاز، از اقتصاددانان اصلاحطلب نیز چند هفته قبل طی اظهاراتی در یک مصاحبه، از اینکه نمیشود یک دولت کاملاً لیبرال را در ایران تشکیل داد ابراز تأسف کرده بود.
و سعید حجاریان نیز چندی قبل طی یادداشتی در یک نشریه اصلاحطلب نوشت: اگر ما معتقد هستیم که توسعه به شیوه لیبرالی خوب است؛ باید به الزامات دیگر این اندیشه یا روش تن بدهیم!
ابتنای اصلی مفهوم لیبرالیسم بر «آزادی فردی» و «هرآنچه انسان میخواهد» است نه بر اساس آنچه «عقل سلیمِ زانو زده در ساحت دین کامل» حکم میکند.
همین معنای ساده علت اصلی نامطلوب بودن لیبرالیسم است. زیرا این عقیده به جای دین الهی و عقل بسیط شده در ساحت دین، اصالت را به فردیت و نفس میدهد و از همینجاست که به انحطاط کشیده میشود.
همچنین لیبرالیسم نیز همانند مکاتبی مثل شینتوئیسم، بودیسم و ... شاید مثبتاتی داشته باشد(کما اینکه برخی اندیشمندان صدر انقلاب نیز به این معنا اشاراتی داشتهاند) اما دین اسلام و تفکر اسلامی اثباتاً جامع جمیع مثبتات است و لذا منطقاً نمیتوان مطلوب جامع را رها کرد و به جزئی حداقلی از مطلوب بسنده کرد.
گفتنیست، جواد اطاعت که بخشی از صحبتهای وی در بالا مورد اشاره قرار گرفت، از نمایندگان مستعفی مجلس ششم است که طی ماههای اخیر اظهاراتی از جمله «ایران در شاخصهای منفی از میانگین کشورهای همسایه نیز بدتر است»، «نفس کلمه صلاحیت و ردّ صلاحیت آبروی کشور و نظام ما را برده است» و «پیشنهاد اعدام برای مجازات مفسدین خرد و کلان!» را نیز بر زبان آورده است.
***
«حرکت مدنی»؛ لقب جدید فتنه سال 88!
انتقاد جلاییپور از حجاریان و قوچانی
حمیدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب در بخشی از گفتوگوی خود با شماره دوشنبه گذشته روزنامه بهار در پاسخ به این سؤال که «شما معتقدید که تحلیلهایی مبنی بر اینکه دانشگاه مرده است و دیگر پویایی سیاسی ندارد، واقعبینانه نیست؟» گفته است:
باید از این نوع تحلیلها فاصله گرفت. این نوع تحلیلها من را به یاد قبل از انقلاب میاندازد که ارزیابی برخی گروههای سیاسی چپ از محیطهای دانشجویی این بود که به ما میگفتند چه دانشگاه مردهای است و در آن فقط ریش و پشم دیده میشود... خبر هم نداشتند که در قلب و روح این ریش و پشمها چه میگذرد؛ بعداً مشخص شد که یک انقلاب بزرگ میگذرد. الآن هم شبیه این خطا را میکنند...
وی در عین حال در همین گفتوگو به حوادث سال 88 لقب «حرکت مدنی 88» را اعطا کرده و نیز مدعی «برخورد با حرکت دانشجویی در سال 78 به بعد و خصوصاً از سال 88 به بعد»! شده است.
*اشاره سؤال روزنامه بهار و پاسخ جلاییپور به سمت دو اظهار نظر ابراز شده از سوی سعید حجاریان و محمد قوچانی (فعالان سیاسی اصلاحطلب) پیرامون جنبش دانشجویی ایران است.
اظهار نظرهایی که اولی در اواخر عمر دولت اصلاحات و از سوی حجاریان عنوان شد مبنی بر اینکه جنبش دانشجویی حرف مفت است! و دومی هم مربوط به سرمقاله محمد قوچانی در روزنامه شهروند است که مدعی مرگ جنبش دانشجویی! شده بود.
این نظرات و آن انتقادهای درونگروهی جریان خاص، مصداق بارز «خود گویی و خود خندی» برای جریانی است که به گرم کردن فضای پیرامون خود به هر قیمتی نیاز دارد زیرا لیدرهای آن به دلیل عملگری علیه نظام اسلامی در حصر و انزوا بهسر میبرند و غیر از آن نیز، 14 سال است که در هیچ انتخاباتی نتوانسته رأی اکثریت مردم ایران را از آن خود کند.
در واقع نه صحبتهای حجاریان و قوچانی مبنی بر مرگ و بیخاصیتی جنبش دانشجویی صحیح است و نه اظهار نظر ظاهراً انتقادی جلاییپور مبنی بر اینکه در زیر ظاهر جنبش دانشجویی همیشه «انقلاب»! و حرکاتی مثل فتنه سال 78 یا 88 نهفته است.
جنبش دانشجویی در ایران لابد تا آن اندازه تأثیرگذار هست که طیفهای سیاسی همواره یکی از چند سمت اصلی فعالیتهای خود را به سمت آنان سوق میدهند.
در همین رابطه اشاره به کارنامه روشن جنبشهای دانشجویی اصیل در دهه 80 و سالهای اخیر نیز قابل اشاره است که چگونه ردّ پای روشنی از خود در بحث مبارزه با فساد، توجه به قشرهای مستضعف، مبارزه با فتنه و نفوذ، ایفای نقش در جبهه جنگ نرم و اعتراض به رفتارهای غلط برخی دولتها در سیاست خارجی بر جای گذاشتند.
فهم «خودی بودن» جنبش دانشجویی در ایران اسلامی نیز امر چندان ثقیلی نیست و بیان تلویحی اینکه در زیر پوست جنبش دانشجویی یک فتنه جدید (نظیر سال 88!) نهفته است، بیشتر یک القا به نظر میرسد تا یک تئوری ابراز شده از سر مطالعه و تفکر.
خصوصاً اینکه چهرههایی این سخنان را بیان میکنند که در عمده رفتارهای سوء سیاسی علیه نظام، از کنفرانس برلین گرفته تا اصرار بر فتنه سال 88؛ ردّ پای آنها بوضوح دیده میشود...