چکیده
یکی از موضوعات مهم در تاریخ اجتماعی ایران عصر ناصری، که تابهحال چندان مورد توجه قرار نگرفته است، نقش و جایگاه طب عامیانه در نظام درمانی میباشد. نظام طب و درمان در این دوره به نوعی آمیخته با تقدیرگرایی و در شرایط فقدان و کمبود هر نوع خدمات طبی دولتی و نیز کم توجهی خود مردم نسبت به امور بهداشتی بود. در چنین شرایطی، باورهای عامیانه در ارائه نوع خدمت درمانگران مختلف در شاکله سه گروه عمده حکیمان و دلاکان، گروههای مرتبط با اوراد و ادعیه خوانان و نیز زنان و پیرزنان، تأثیرگذار بود. منابع اطلاعاتی این درمانگران، اغلب برگرفته از دانش پیشینیان در قالب طب سنتی و طب عامیانهی مرسوم بود که مورد اخیر در ارائه راههای شناخت بیماری و شیوههای درمانی، نقشی مهم بر عهده داشت. طب دوره ناصری به جهتی دیگر نیز مطمح نظر میباشد و آن ورود طب نوین فرنگی با راهکارهای جدید درمانی بود که این موضوع مخالفتهایی را به دنبال داشت. تدریس طب جدید در دارالفنون نقطه عطفی در تاریخ طب ایران بود، اما این امر از سطح گرایش مردم نسبت به طب عامیانه نکاست؛ بلکه در پایان این دوره، پزشکی نوین هم ردیف با طب عامیانه در کنار هم به کار گرفته میشدند. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی علل تأثیرگذار در گرایش مردم به طب عامیانه و تداوم آن در دوره ناصری علیرغم ورود طب نوین فرنگی خواهد پرداخت.
نویسندگان:
جلیل نائبیان، رضا دهقانی، جواد علی پور سیلاب
دو فصلنامه تاریخ نامه ایران بعد از اسلام - دوره 5، شماره 10 (بهار و تابستان 94)، زمستان 1394.