چکیده
همزمان با وقوع انقلابهای مردمی در جهان عرب، تلاشهای شهروندان بحرین برای اصلاح ساختار سیاسی این کشور آغاز شد که خیزش گسترده مردمی در برابر نظام سیاسی حاکم بر این کشور را درپی داشت. این تلاشها که تاکنون بهطور پیوسته ادامه داشته، سبب شدهاند شماری از شهروندان این کشور جان خود را از دست بدهند؛ اما نظام سیاسی حاکم بر این کشور، تاکنون از پاسخ به درخواستهای مخالفان و معترضان امتناع ورزیده است. در سوی دیگر، کشورهای عربی و غربی نیز در سایه الزامات ژئوپلیتیکی، با حمایت از نظام پادشاهی حاکم بر بحرین، مانع از تحقق خواستههای انقلابیون این کشور شدهاند.
این مقاله درصدد است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی اهمیت و وضعیت ژئوپلیتیکی بحرین، به تبیین نقش عوامل و بازیگران ژئوپلیتیکی در عدم تحقق دموکراسی در این کشور بپردازد.
نتیجه بررسی نشان میدهد موقعیت ژئوپلیتیکی بحرین و ژئوپلیتیک انرژی، که سبب افزایش منزلت ژئوپلیتیکی بحرین شدهاند، توجه بازیگران منطقهای و بینالمللی را به این کشور درپی داشته است؛ اما ژئوپلیتیک شیعه سبب نگرانی آنها از تغییرات سیاسی در بحرین، و بهدنبال آن بهخطر افتادن منافع آنها شده است. ازاینرو، بهنظر میرسد این عوامل، ضمن حمایت از ثبات سیاسی و نظام سیاسی حاکم بر بحرین، مانع تحقق پویشهای دموکراسیخواهانه در این کشور شدهاند. همچنین رقابتهای ژئوپلیتیکی میان گروههای شیعه و سنی، سبب مقاومت گروههای سیاسی سنی در برابر استقرار دموکراسی در این کشور شده است.
کلیدواژگان
ژپوپلیتیک، دموکراسی، بحرین، کشورهای غربی، کشورهای عربی
مقدمه
دموکراسی بهمثابه شیوهای حکومتی که در آن، مردم از طریق سازوکارهایی قانونی نمایندگان خود را برای اداره جامعه به قدرت میگمارند، در حال حاضر به فراگیرترین شیوه حکومت در جهان تبدیل شده و موج دموکراسیخواهی روزبهروز در حال گسترش است؛ چنانکه امروزه این موضوع، مهمترین تهدید برای بقای رژیمهای استبدادی بهشمار میرود. با این حال، فرایند دموکراسی در مناطق مختلف جهان، روند مشابهی را طی نکرده است. امروزه، دموکراسی در کشورهای غربی بهعنوان شیوهای مطلوب برای اداره کشور پذیرفته شده است؛ اما در بسیاری از کشورها - که عمدتاً کشورهای در حال توسعه را دربر میگیرد - هنوز بر سر مطلوبیت و کارآمدی دموکراسی مباحث فراونی مطرح میشود.
خاورمیانه بهعنوان منطقهای راهبردی، که بهمثابه هارتلند جهان اسلام است، از مناطقی است که گسترش دموکراسی در آن، از یک سو دیر آغاز شده است و از سوی دیگر بهکندی گسترش مییابد. ازاینرو بیشتر کشورهای این منطقه دارای حکومتهایی پادشاهی و اقتدارگرایند که اقتدارگرایی و خودکامگی آنها به مانعی برای توسعه و پیشرفت این کشورها تبدیل شده و چالشهای دیگری نظیر گسترش تروریسم و بنیادگرایی را درپی داشته است. بحرین، بهعنوان یکی از کشورهای کوچک و نوپدید منطقه خلیج فارس نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اگرچه بحرین از دیرباز شاهد جنبشها و حرکتهای دینی، اجتماعی و سیاسی بوده، (آدمی،1391، ص198) اما فرایند دموکراسی در این کشور رشد کندی داشته است و نظام پادشاهی حاکم بر این کشور، همچنان در برابر درخواستهای دموکراسیخواهانه مردم مقاومت میکند و فشارها و جنبشهای گسترده اجتماعی نیز تاکنون تأثیری بر اراده حاکمان این کشور برای تن دادن به خواستههای شهروندان نداشته است. بخشی از مقاومت پادشاهی این کشور، در سرشت اقتدارگرایانه نظامهای پادشاهی نهفته است؛ اما مسائل داخلی بحرین، از جمله وزن گروههای سیاسی و مذهبی و تلاش همزمان آنها برای تسلط بر ساختار سیاسی کشور، بههمراه شرایط بین المللی، از جمله حمایتهای بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از آلخلیفه نیز نقش مؤثری در بقای این رژیم و امتناع آن از تن دادن به خواستههای مشروع شهروندان بحرین داشته است. (Bu-Safwan, 2011).
از آنجا که حمایتهای خارجی نقش مهمی در بقای آلخلیفه داشته است و بهنظر میرسد این حمایتها در سایه الزامات و ملاحظات ژئوپلیتیکی صورت میگیرد، در این مقاله به بررسی اثرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی بر فرایند دموکراسی در بحرین خواهیم پرداخت. اهمیت بررسی این موضوع، از آنجا ناشی میشود که با توجه به ساختار مذهبی جمعیت بحرین، استقرار دموکراسی در این کشور، افزون بر آنکه سبب احقاق حقوق شیعیان در این کشور میشود، این امکان را میسر میسازد که این کشور از شمار متحدان غرب و رقبای منطقهای ایران، به شریکی راهبردی برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود.
با توجه به مباحث یادشده، این پرسش مطرح است که عوامل ژئوپلیتیکی چگونه مانع استقرار دموکراسی در بحرین شدهاند؟ در پاسخ بهنظر میرسد عوامل ژئوپلیتیکی بحرین سبب ارتقای منزلت ژئوپلیتیکی این کشور در خاورمیانه شده است و آن دسته از بازیگران سیاسی که از منزلت ژئوپلیتیکی این کشور در راستای اهداف و منافع خود بهره میبرند، استقرار دموکراسی در این کشور را بهمنزله تغییر بازیگران ژئوپلیتیکی همسو در این کشور میپندارند و مانع تحقق دموکراسی در این کشور میشوند.
روش تحقیق
روش تحقیق این پژوهش، از نوع توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات و دادههای مورد نیاز نیز با استفاده از روش کتابخانهای و اسنادی فراهم شده است.
الگوی نظری تحقیق
ژئوپلیتیک، دانشی که به بررسی تعامل سیاست، قدرت و جغرافیا میپردازد، از قابلیت تبیین پدیدههای مختلف سیاسی، از جمله دموکراسی برخوردار است. ژئوپلیتیک، برخلاف گذشته که عمل حکومتها در رقابت برای کنترل بر یک سرزمین بود، امروزه فقط موضوع رقابت کشورها با یکدیگر نیست و رقابت برای سرزمین، گستردهتر از اعمال حکومت است. به عبارت دیگر، ژئوپلیتیک تنها در چهارچوب حکومتها مطرح نمیشود؛ افراد، جنبشهای اعتراضی، سازمانهای غیردولتی از قبیل صلح سبز، سازمان عفو بینالملل، تروریستها و شرکتهای خصوصی، همه در کنترل سرزمینی درگیرند؛ بنابراین، بازیگرانی ژپوئلیتیکیاند. در تعریفی دیگر، ژئوپلیتیک شامل «ژئوپلیتیک انتقادی» شده است که عبارت است از عمل شناخت روابط قدرت درون عبارات ژئوپلیتیکی. برای مثال، چه فرضیههایی ممکن است در ذیل عباراتی از قبیل «اشاعه دموکراسی» قرار داشته باشد. (فلینت، 1390، ص52)
امروزه تعابیر متعدد و متفاوتی از ژئوپلیتیک مطرح است؛ اما در این مقاله، مراد از ژئوپلیتیک، رقابت قدرتهای سیاسی (رسمی و غیررسمی) درباره سرزمین است که در آن تلاش میشود سرزمین، پدیدهها، فرایندها و افراد موجود در آن، تحت کنترل یا نفوذ درآیند. در این زمینه، ایولاکوست اظهار داشته است: ژئوپلیتیک اساساً به رقابتهای قدرت درخصوص سرزمینها معطوف میشود. (لاکوست، 1378، ص15)
وی معتقد است در بیشتر مواردی که امروزه سخن از ژئوپلیتیک بهمیان میآید، رقابت قدرت درباره سرزمینها و انسانهای ساکن این سرزمینها مد نظر است. (لورو و توال،1381، ص37) میرحیدر نیز معتقد است ژئوپلیتیک را میتوان رقابت قدرتها و نیروها بر سر فضا و متعلّقات آن برای کسب امتیازها، منابع، منافع و نفوذ دانست. (میرحیدر و راستی،1391، ص24) به تعبیر والبرگ نیز ژئوپلیتیک به استفاده از سیاست در کنترل سرزمینهایی با موقعیت جغرافیایی مشخص اشاره دارد که بهدلیل دارا بودن منابع یا برخورداری از برخی ویژگیهای تاریخی و سیاسی- اجتماعی، اهمیت راهبردی بیشتری نسبتبه سرزمینهای دیگر دارند. (Walberg, 2011, p.18)
موضوع دموکراسی، از آنجا در مباحث ژئوپلیتیکی قابلیت بحث مییابد که عوامل ژئوپلیتیکی میتوانند بر فرایند دموکراسی اثرگذار باشند. از سوی دیگر، ژئوپلیتیک به بررسی انتقادی و تجزیه و تحلیل ادعاهایی مبنی بر «تلاش و اقدام برای اشاعه و گسترش دموکراسی» میپردازد؛ ادعاها و توجیههایی که با اهدف خاصی بیان میشوند.
منظور از عوامل ژئوپلیتیکی، آن دسته از عوامل جغرافیایی است که ماهیتی ژئوپلیتیکی دارند؛ یعنی بر رقابت قدرتهای سیاسی درباره سرزمین، اثرگذارند. بهطور کلی،
عوامل ژئوپلیتیکی به دو دسته ثابت و متغیر تقسیمبندی میشوند. موقعیت جغرافیایی،
وسعت کشور، شکل کشور، نوع مرزها، شبکه آبها و... از جمله عوامل ثابت بهشمار میروند؛ هرچند اهمیت موارد اول، یعنی موقعیت جغرافیایی نیز ممکن است بر اثر تغییرات در صحنه بین المللی، دچار تغییر شود. جمعیت (و ویژگیهای آن)، منابع طبیعی، نهادهای سیاسی اجتماعی و نظام بینالملل، از عوامل ژئوپلیتیکیای هستند که در طول زمان تغییر میکنند. (عزتی، 1380، ص75- 102) عوامل ژئوپلیتیکی نقش مؤثری در آینده و حیات سیاسی کشورها دارند؛ زیرا این عوامل، افزون بر آنکه میتوانند بهمنزله ویژگیهایی مثبت، نقش پررنگی در پیشرفت و اعتلای یک کشور داشته باشند، میتوانند موجبات جلب توجه و دخالت بیگانگان در امور کشور را فراهم آورند.
در این مقاله، اثرگذاری سه متغیر مستقل ژئوپلیتیک انرژی، موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئوپلیتیک شیعه بر متغیر وابسته دموکراسی بررسی میشود. موقعیت ژئوپلیتیکی و عامل انرژی، نقش مؤثری در ارتقای منزلت ژئوپلیتیکی بحرین نزد بازیگران خارجی داشتهاند. افزون بر بازیگران خارجی، در درون بحرین نیز نوعی رقابت ژئوپلیتیکی میان گروههای سیاسی- مذهبی وجود دارد. از همین روی، برای رسیدن به درکی جامع از اثرگذاری ژئوپلیتیک بحرین بر فرایند دموکراسی در این کشور، لازم است وضعیت ژئوپلیتیکی این کشور در دو سطح بررسی شود.
در این زمینه لازم است از تعابیر فرانسوآ توال در تحلیل کانونهای نهضت شیعی، استفاده کرد. از نظر وی، میتوان ژئوپلیتیک را در دو سطح داخلی و خارجی بررسی کرد: (توال،1379، ص6) ژئوپلیتیک داخلی، که عبارت است از گستره و شدت تأثیرگذاری هر جامعه (اعم از گروه، قوم و...) بر مجموعه تحولات و سیاستهای داخلی یک کشور و همچنین تأثیرپذیری متقابل از تحولات آن جامعه؛ و ژئوپلیتیک خارجی، که عبارت است از قدرت تأثیرگذاری/ تأثیرپذیری هر جامعه بر/ از تحولات و سیاستهای منطقهای و بین المللی.
در سطح خارجی، منزلت ژئوپلیتیکی بحرین سبب شده است این کشور کانون توجه بازیگران خارجی، اعم از منطقهای و بینالمللی قرار گیرد. همپیمانی بازیگران یادشده با نظام سیاسی حاکم بر بحرین، سبب شده است آنها با هرگونه اقدامی که سبب تغییر وضع موجود و بیثباتی سیاسی در بحرین میشود، مخالفت ورزند. از همین روی، در جریان پویشهای دموکراسیخواهانهای که در طول تاریخ بحرین اتفاق افتاده، با سکوت در برابر خواستههای مشروع شهروندان بحرینی، همواره از نظام سیاسی حاکم بر این کشور حمایت کردهاند، که این امر به تثبیت قدرت نظام سیاسی و ناکامی تلاشهای دموکراسیخواهان انجامیده است. در سطح داخلی نیز از ابتدای استقلال بحرین تا کنون، نوعی رقابت و منازعه میان گروههای سیاسی-مذهبی این کشور وجود داشته است.
در یک سوی این منازعه، شیعیان - که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدهند - درصددند از طریق سازوکارهای قانونی و مسالمتآمیز، به قدرت دست یابند و سیطره خود را بر قلمرو بحرین بگسترانند. آن سوی منازعه نیز گروههای سنی قرار دارند که اگرچه طیفی گسترده را شامل میشوند، اما همگی از تسلط شیعیان در هراسند. به همین دلیل، برای جلوگیری از تبدیل شدن به یک اقلیت در کشوری با اکثریت شیعه، از هرگونه تغییر سیاسی که بتواند ساختار این کشور را دموکراتیکتر و قدرت آلخلیفه را کمتر کند، جلوگیری میکنند.
الگوی شماره 1. ارتباط عوامل ژئوپلیتیکی و عدم تحقق دموکراسی در بحرین
محیط شناسی تحقیق
سرزمین فعلی بحرین، متشکل از مجمعالجزایری است که در آبهای جنوبی خلیج فارس، بین قطر و عربستان سعودی واقع شده است. در گذشته، به منطقه ساحلی جنوب خلیج فارس حد فاصل بصره تا بحرین امروزی، بحرین گفته میشد که بخشی از عربستان، از جمله منطقه احسا را نیز دربر میگرفت. (وثوقی و کالیراد، 1388، ص142) سرزمین بحرین، از سه جزیره اصلی منامه، محرق و ستره تشکیل شده است و منامه، بزرگترین این جزایر، پایتخت آن بهشمار میآید. از نظر تقسیمات کشوری، این کشور دارای پنج استان به نامهای عاصمه (استان پایتخت)، جنوبیه، شمالیه، وسطی و محرق است.
این کشور، مُحاط در آبهای خلیج فارس است؛ ازاینرو فاقد مرز زمینی است و تنها بهوسیله گذرگاهی بهطول 25 کیلومتر،[1] به کشور عربستان سعودی متصل است. بحرین از شرق و جنوب با کشور قطر، از غرب با عربستان سعودی، و از شمال از طریق مرزهای دریایی با ایران همسایه است.
نقشه شماره 1. موقعیت جغرافیایی و تقسیمات کشوری بحرین
وضعیت سیاسی - اجتماعی بحرین
بر اساس آخرین سرشماری، بحرین 1.248.000 نفر جمعیت دارد که حدود 235,000 نفر از آنان شهروند این کشور نیستند. بخش قابلتوجهی از جمعیت این کشور را نیز خارجیانی تشکیل میدهند که مدت زیادی از اعطای تابعیت بحرینی به آنان نمیگذرد. اکثریت جمعیت این کشور، بحرینیاند و نزدیک به 4/36 درصد آن را اتباع خارجی، مانند ایرانی، هندی، پاکستانی، انگلیسی، آمریکایی، مصری، کرهای، عمانی و ملیتهای دیگر تشکیل میدهند؛ بهگونهای که میتوان گفت 63 درصد جمعیت، بحرینی، نوزده درصد آسیایی، ده درصد سایر نژادهای عرب و هشت درصد ایرانیاند.
بیشتر اتباع کشورهای غربی را کارگران متخصص، مهندسین، تکنسینها، نمایندگان و کارمندان بانکها و شرکتهای بزرگ تجاری و صنعتی تشکیل میدهند که همه آنها زندگی مرفهی دارند و نبض امور اقتصادی و فنی کشور در دست آنهاست. از نظر جامعهشناسی، جمعیت کنونی بحرین در هفت دسته جای میگیرد:
1. خانواده حاکم (آلخلیفه)؛
2. سنیهایی که اصلیت افریقایی دارند و طی فرایند بردهفروشی و خرید برده در سدههای هجدهم و نوزدهم وارد بحرین شدهاند.
3. سنیهایی که اصلیت عرب دارند و ریشه آنان به قبایل جزایر اطراف بحرین میرسد؛
4. سنیهایی که تحت عنوان «هوله» معروفاند. اینان نیز اصلیت عرب دارند و از اهالی جزایر اطراف بحریناند؛[2]
5. طبقهای که به «بحارنه» ( بحرانی) معروفاند و شیعیان اصیل بحرینیاند؛
6. طبقهای که به «عجم» معروفاند و از ایران به بحرین مهاجرت کردهاند و درگذر زمان جزئی از جمعیت بحرین شدهاند؛
7. دسته کوچک و پراکندهای از پیروان ادیان مختلف، نظیر مسیحیت، یهودیت و هندویسم. (بحرانی، 1381، ص19)
از نظر ترکیب مذهبی جمعیت بحرین نیز همه پژوهشگران و سازمانهای بین المللی معتقدند که شیعیان اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. برخی از منابع، شمار جمعیت شیعیان را 75 درصد دانستهاند؛ (Nasr, 2006, p.3/ Helfont, 2009, p.289) اما آنچه به واقعیت نزدیک است، این است که آنها حدود هفتاد درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند؛ (International Crisis Group, 2005) هرچند این نسبت روزبهروز کاهش مییابد.
تاریخ سیاسی بحرین با ورود تیره آلخلیفه از بیابانهای نجد به زباره (منطقهای در شمال غربی قطر) در سال 1765م، دوران تازهای را آغاز کرد. دیری نگذشت که آلخلیفه خیال سروری بر زباره و بحرین را در سر گرفت و سرانجام در سایه ضعف زندیه در سال 1783م بر بحرین مسلط شد. با تسلط بریتانیا بر بحرین در سال 1861م، این کشور زیر نظر انگلستان قرار گرفت و سرانجام در سال 1868م رسماً تحتالحمایه این کشور شد. (مجتهدزاده،1372، ص15)
ادعای ایران بر بحرین، با وساطت انگلستان و پس از نظرخواهی عمومی سازمان ملل، در مه 1970م پایان یافت. در 16 دسامبر 1971م نیز شیخعیسی بنسلیمان آلخلیفه (پدر شیخ محمد، حاکم فعلی بحرین)، این کشور را به عضویت سازمان ملل متحد درآورد. (سیفافجهای، 1368، ص143) در سال 1973م، شیخعیسی در برابر خواست مردم بحرین سر فرود آورد و اجازه داد مجلس شورا مرکب از نمایندگان مردم بحرین تشکیل شود؛ اما پس از دو سال، این مجلس به بهانه «اخلال در اداره امور کشور» تعطیل شد. (همان)
در سال 1999م پس از فوت شیخعیسی، قدرت به پسر بزرگ وی، شیخحمد رسید. حمد با وعده انجام اصلاحات سیاسی فراگیر، زمامداری خود را آغاز کرد؛ اما با آنکه وی نسبتبه پدر خود پایبندی بیشتری به برخی ارزشهای دموکراتیک دارد، در عمل بهاستثنای بازگشایی مجدد پارلمان بحرین - نهادی که فاقد قدرت تصمیمگیری و تأثیرگذاری زیادی است - در دوره فرمانروایی وی تغییر قابلملاحظهای در جهت بهبود اوضاع سیاسی این کشور رخ نداده است.
یافتههای تحقیق
دموکراسیخواهی در بحرین و وضعیت فعلی
بحرین در سالهای 1921، 1923 و 1938م با جنبشهای اصلاحطلبانهای که بازرگانان و برخی تحصیلکردگان رهبری و هدایت آن را در اختیار داشتند، آشنا شد. آنان خواهان اصلاحات، مشارکت در حکومت، مقابله با دخالت بیگانگان و تشکیل نظام پارلمانی بودند. با اینکه این جنبشها بهدلیل نبود یک برنامه سیاسی واضح، و قساوت دولت بریتانیا در مقابله با آنها، موفقیتی بهدست نیاوردند، مورخان این جنبشها را بهمثابه آغاز حرکت دموکراسی در بحرین و خلیج فارس قلمداد کردهاند. (الزیدی،1382، ص24)
پس از استقلال این کشور در دسامبر 1973م، انتخابات پارلمانی این کشور انجام شد و مجلس ملی تا اواخر اگوست 1975م بهکار خود ادامه داد. با انحلال مجلس از سوی پادشاه بحرین، تنها پس از دو سال که از تجریه دموکراسی در بحرین سپری میشد، هیأت وزیران که توان مقابله با مخالفتهای مجلس ملی درباره مسائل حساسی همچون قانون امنیت دولت،[3] اعطای پایگاه به آمریکا در منطقه الجفیر، اعلام قانون کار و تضمین تشکیل سندیکاهای کارگری، آزادی زندانیان سیاسی و فراهم آوردن آزادیهای عمومی را نداشت، اختیارات قوه مقننه را از آن خود کرد. حرکتهای ناکام پس از آن نیز مؤثر نبود. از همین روی، بحران دموکراسی و تشکیل پارلمان و شکلگیری نظامی مبتنی بر قانون اساسی در این کشور پا برجا ماند. (همان، ص26)
در نوامبر 1991م طوماری با امضای دویست شخصیت، به شیخعیسی (حاکم وقت) نوشته شد و از این طریق درخواست شد تا مجلس ملی که در سال 1975م منحل شده بود، از طریق برگزاری انتخابات آزاد بر اساس قانون اساسی بازگشایی شود و حقوق شهروندان هنگام ارائه مطالبات آنها به حاکمان تضمین گردد؛ اما پاسخ دیرهنگام امیر به این طومار، تنها تأسیس مجلس مشورتی با سی عضو انتصابی بود؛ مجلسی که صرفاً ماهیتی مشورتی داشت و فاقد قدرت نظارت و قانونگذاری بود. بهدنبال اعتراضات سالهای 1994 و 1995م، پادشاه بر شمار اعضا و دامنه اختیارات این مجلس افزود؛ اما این اقدامات نیز تغییر عملی بهدنبال نداشت و انتظارات مخالفان را برآورده نساخت. با روی کار آمدن شیخحمد در سال 1999م، فضای سیاسی اندکی باز و در سال 2000م پارلمان این کشور بازگشایی شد. همچنین برخی از زندانیان سیاسی آزاد شدند و زنان نیز حق کاندیداتوری یافتند.
پادشاه وعده اصلاحات فراگیری داده بود؛ اما این اصلاحات جنبه عملی نیافت و عملاً سبب تحکیم قدرت وی شد. ازاینرو برخی گروهها، از جمله تمام گروههای شیعی، انتخابات پارلمانی سال 2002م را تحریم کردند. اگرچه در دورههای بعد انتخابات پارلمانی در سالهای 2006 و 2010م گروههای بیشتری در انتخابات شرکت کردند، (Zweiri, 2006, p.4-8) اما از شدت نارضایتیهای سیاسی چندان کاسته نشد. با وقوع اعتراضات مردمی در کشورهای عربی، مردم بحرین نیز دست به اعتراض زدند که این امر با سرکوب شدید آنان توسط آلخلیفه و نیروهای نظامی عربستان مواجه شد. از همین روی، نزدیک به نیمی از اعضای پارلمان استعفا دادند و عملاً پارلمان این کشور تعطیل شد.
از نظر رعایت حقوق بشر نیز اقدامات دولت این کشور در نقض حقوق بشر، همواره
مورد اعتراض فعالان و مجامع حقوق بشری است. بر اساس یکی از آخرین گزارشهای منتشرشده مجامع حقوق بشری در زمینه آزادیهای مدنی و سیاسی در کشورهای مختلف، در یک طیف نمرهدهی بین یک تا هفت - که عدد یک نشاندهنده بهترین وضعیت و عدد هفت نشاندهنده بدترین وضعیت در این زمینه است - حکومت بحرین نمره 6 را کسب کرده است.
(Young and Roylance, 2012, p.14) این امر بهدلیل کاهش آزادیهای مدنی درپی پاسخ خشن دولت به جنبش دموکراسی مردمی چهاردهم فوریه، زندان، شکنجه بازداشت شدگان، سرکوب رسانه های جمعی، و استفاده از دادگاههای نظامی برای فعالان غیرنظامی بوده است. (Ibid. p.21)
گسترش اعتراضات گروههای مختلف کشور، برخلاف دیگر کشورهای عربی، با مقاومت حکومت و بیتوجهی کشورهای غربی و عربی، و حتی کمک به سرکوب معترضان روبهرو شد. با توجه به صبغه دموکراتیک جنبشهای مردمی در بحرین، بهنظر میرسد مقاومت آلخلیفه و استمرار پشتیبانی کشورهای غربی و عربی از حکومت وی، در سایه ملاحظات ژئوپلیتیکی صورت میگیرد؛ چراکه دولتهای غربی که همواره بر جانبداری و حمایت از حرکتهای دموکراتیک تأکید دارند، در بحرین همواره از آلخلیفه پشتیبانی میکنند. از همین روی، در ادامه این مقاله عدم تحقق دموکراسی در این کشور را از منظری ژئوپلیتیکی بررسی میکنیم.
تبیین ژئوپلیتیکی عدم تحقق دموکراسی در بحرین
برای تبیین ژئوپلیتیکی عدم تحقق دموکراسی در بحرین، به بررسی نقش عوامل ژئوپلیتیکی در عدم تحقق دموکراسی در این کشور پرداخته خواهد شد. چنانکه بیان شد، از میان عوامل ژئوپلیتیکی، موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور بههمراه ژئوپلیتیک انرژی و ژئوپلیتیک شیعه بررسی میشود؛ چراکه این عوامل، نقش مهمی در افزایش یا کاهش نفوذ و قدرت بازیگران سیاسی دخیل در تحولات بحرین دارند. در این راستا، اهداف و تحرکات بازیگران ژئوپلیتیکی، نظیر خاندان آلخلیفه، احزاب و گروههای مذهبی، بازیگران منطقهای و قدرتهای فرامنطقه، و تأثیرگذاری آنها بر عدم تحقق دموکراسی بررسی میشود.
پی نوشت:
1. این گذرگاه، به پل دوستی بحرین و عربستان، و گذرگاه مال فهد (جسر الملک فهد) معروف است.
2. هوله به سنیمذهبانی گفته میشود که از کرانههای جنوبی خلیج فارس به ایران آمده و پس از مدتی دوباره به کشورهای خلیج فارس بازگشتهاند. امروزه از این واژه برای معرفی ایرانیان سنیمذهبی که در کشورهای خلیج فارس زندگی میکنند، استفاده میشود.
3. طبق قانون امنیت دولتی، هرگونه اقدام یا موضعگیری در برابر دولت، مخالفت با امنیت داخلی یا خارجی کشور تلقی میشد و حکومت اجازه داشت افراد مظنون را بهسرعت بازداشت و بدون محاکمه زندانی کند.
مراجع
فهرست منابع
1. اسدی، علیاکبر، تحولات بحرین: ریشهها و بازیگران، تهران، معاونت پژوهشهای سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک، 1390.
2. الزیدی، مفید، «نشانههای تحول دموکراتیک در بحرین: از امیرنشین به پادشاهی مشروطه»، ترجمه عبدالرضا همدانی، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، تابستان 1382.
3. امیرعبداللهیان، حسین، «ناکامی طرح خاورمیانه بزرگ و خیزش بیداری اسلامی در جهان عرب: مطالعه موردی بحرین»، فصلنامه مطالعات راهبردی، شماره 52.
4. آدمی، علی، «بحران بحرین و امنیت منطقهای جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه راهبرد، شماره 62 ،1391.
5. بحرانی، مرتضی، جنبشهای سیاسی - اجتماعی بحرین، تهران، مؤسسه اندیشهسازان نور، تهران، 1381.
6. پارساپور، روزبه، «کنفدراسیون عربی، تهدیدی جدی جهت اشغال بحرین»، مجلهپیامانقلاب، ش57، 1391.
7. توال، فرانسوا، ژئوپلیتیک شیعه؛ ترجمه علیرضا قاسمآقا، تهران، نشر آمن، 1379.
8. حافظنیا، محمدرضا، اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، مشهد، انتشارات پاپلی، 1385.
9. ساسانیان، سعید، تحولات منطقه و توسعه فضایی ژئوپلیتیک شیعه، دفتر پژوهش مؤسسه فرهنگی هنری خراسان، 27/07/1390 به نقل از سایت: tah-mantaghe-shi http://rasad.org/
10. سیفافجهای، معصومه، بحرین، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1368.
11. عزتی، عزتالله، ژئوپلیتیک، تهران، انتشارات سمت، 1380.
12. فلینت، کالین، مقدمهایبرژئوپلیتیک، ترجمه محمدباقر قالیباف و محمدهادی پوینده، تهران، قومس، 1390.
13. لاکوست، ایو و بئتریس ژیبلن، عوامل و اندیشهها در ژئوپلیتیک، تهران، نشر آمن، 1378.
14. لورو، پاسکال و فرانسوا توال، کلیدهای ژئوپلیتیک، ترجمه حسن صدوق ونینی، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1381.
15. مجتهدزاده، پیروز، «نگاهی به یک مثلث ژئوپولیتیک در خلیج فارس»، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 71-72، 1372.
16. میرحیدر، دره و عمران راستی، «رقابتهای ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بر ضلع جنوب شرقی ایران بزرگ و عملکرد حکومت قاجار»، فصلنامه پژوهشهای جغرافیای انسانی، شماره 80 ، 1391.
17. میرزاده کوهشاهی مهدی، «ژئوپلیتیک بحرین و نافرجامی اعتراضات مردمی»، ماهنامه اخبار شیعیان، شماره 79، 1391.
18. نیاکوئی، سیدامیر، «تحولات اخیر خاورمیانه و شمال افریقا: ریشهها و پیامدهای متفاوت»، فصلنامه روابط خارجی، شماره 4، 1390.
19. وثوقی، محمدباقر و علی کالیراد، «مسئله «بحرین» در منازعات قدرتهای منطقهای خلیج فارس در قرن دهم هجری/شانزدهم میلادی»، فصلنامه تاریخ اسلام و ایران، شماره 4، 1388.
20. Bu-Safwan, abbas »Geopolitics and Democracy in Bahrain«, English.al-Akhbar, October 21, 2011, available at: http://english.alakhbar.com/node/1118.
21. Carolyn Gallaher, Peter Shirlow, Mary Gilmartin, Key concepts in political geography,SAGE Ltd, Londen, 2009.
22. Eliza B. Young and Tyler Roylance, Freedom in the World 2012: the Arab Uprisings and Their Global Reper Cussions, 2012.
23. Freedom House freedom in the World,, available at: http://.freedomhouse.org/report/freedom-world/freedom-world-2012
24. Gutman, Roy, »Bahrain's Sunni rulers target Shiite mosques«, The Christian Science Monitor, availabl at: http:// csmonitor.com.11/may/2012.
25. Helfont, Samuel, »The Muslim Brotherhood and the Emerging ‘Shia Crescent«, Foreign Policy Research Institute, Washington, D.C, 2009.
26. International Crisis Group, »Bahrain's Sectarian Challenge«. Middle East Report, No. 40, 6 May 2005. Available at: http:// crisisgroup.org/en/regions/middle-east-north-africa/iraq-iran-gulf/bahrain/040-bahrains-sectarian-challenge.aspx
27. Izady, »Oil Resources of the Middle East in the context of its Religions«, The Gulf, Project, SIPA /Columbia University, 2000.
28. Leigh, J. and Vukovic, P. »Potential Iranian Hegemony in Oil Producing Islamic Countries - Implications for Oil Geopolitics«, International Problems, LXII, 1, p. 36-7, 2010.
29. Levick, Adam, »Double standards in reporting of destruction of religious sites in Middle East by Guardian and other UK Media« http://cifwatch.com/2011/06/15/ double-standards-in-reporting-of-destruction-of-religious-sites-in-middle-east-by-guardian-and-other-uk-media/
30. Luomi, Mari »Sectarian Identities or Geopolitics? The Regional Shia-Sunni Divide in the Middle East«, FinnishInstituteofInternationalAffairs, Helsinki, 2008.
31. Nasr, Vali, The Shia Revival: How Conflicts within Islam Will Shape the Future, the voice for ethnic Carnegie Council for Ethics in International Affairs, 18 October, 2006 available at:
http://.cceia.org/resources/transcripts/5400.html
1. Phillipe Le Billon, Fouad El Khatib, "from free oil to 'freedom oil ', terrorism, war and US, geopolitics, Volume 9, Number 1, March 2004 , pp. 109-137
2. Silver, Vernon, Cyber Attacks on Activists Traced to FinFisher Spyware of Gamma, available at: http://www.bloomberg.com/news/2012-07-25/cyber-attacks-on-activists-traced-to-finfisher-spyware-of-gamma.html
3. Walberg, Eric, postmodern imperialism: geopolitics and the great games, Atlanta Clarity Press, 2011.
Zweiri, Mohammed Zahid Mahjoob, The Victory of al Vefaq: the rise of Shiite politics in Bahrain, Athens, Research Institute for European and American studies, 2002.
نویسندگان:
رسول افضلی؛ مهدی میرزاده کوهشاهی
فصلنامه شیعه شناسی شماره 48
ادامه دارد...