چکیده
یکی از مهمترین شاخصههای فلسفۀ اجتماعی لیبرال از منظر متفکران قائل به این نظر، بیطرفی حکومت لیبرال در میان تلقیهای رقیب از سعادت است. ازاینرو یکی از ایدهآلهای مورد نظر لیبرالها آن است که دولت از مسئلۀ تعیین خیرهای اجتماعی و سوق دادن شهروندان بهسوی یک فضیلت خاص خودداری کند و در میان نگاههای مخالف و رقیب در این زمینه کاملاً بیطرف بماند. مقالۀ حاضر با بررسی آثار برخی از متفکران لیبرال و با استفاده از محصولات فکری منتقدان لیبرالی نشان میدهد که مسئلۀ بیطرفی، آنچنان که برخی متفکران تصور کردهاند، ساده و بدون اشکال نیست. آثار این متفکران نشان از آن دارد که تعیین معنای دقیق و مورد توافق از بیطرفی لیبرالی بیش از آنچه در بادی امر بهنظر میرسد، معضلساز بوده است. بیطرفی لیبرالی دچار سردرگمیها و پیچیدگیهایی است که میتوان از آنها بهعنوان سردرگمیهای معضلساز و مسئلهآفرین یاد کرد. یافتههای تحقیق حاضر نشان میدهد که تلاشهای شایان توجه صورتگرفته از سوی متفکران لیبرال در این زمینه با موفقیت همراه نبوده است و این شاخصۀ اصلی حکومتهای لیبرال با سردرگمی جدی روبهروست. متن حاضر به بررسی و تحلیل این مفهوم لیبرالی میپردازد.
نویسنده:
سید مجتبی عزیزی: استادیار گروه مطالعات سیاسی اسلام دانشکدة علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع)
فصلنامه سیاست - دوره 46، شماره 2، تابستان 1395.