اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

تشیع و اتهام زندقه (عوامل انتساب زندقه به شیعیان) -بخش اول

علل اتهام زندقه به شیعیان

شیعیان، با وجود دفاع معقول و منظم از شریعت اسلام و پایبندی به اصول و ارزش‌های آن، گاه از جانب مخالفان، به‌‏ویژه برخی از اهل‏ سنت، در معرض تهدید و اتهامات گوناگون قرار می‏ گرفتند.

علل اتهام زندقه به شیعیان

 

چکیده

شیعیان، با وجود دفاع معقول و منظم از شریعت اسلام و پایبندی به اصول و ارزش‌های آن، گاه از جانب مخالفان، به‌‏ویژه برخی از اهل‏سنت، در معرض تهدید و اتهامات گوناگون قرار می‏گرفتند. یکی از مهم‏ترین این اتهامات، انتساب آنان به زندقه بود که به مثابه ابزاری از جانب دشمنان برای حذف شیعیان به‌کار می‌رفت.
زندقه از جریان­های پیش از اسلام در ایران بود که در عصر اول عباسیان گسترش یافت و خلفا، گروه­ها و شخصیت‌های مختلف، از آن به مثابه ابزاری برای از بین بردن مخالفان استفاده کردند و افراد بسیاری به این اتهام سرکوب شدند که شیعیان هم از جمله آنان بودند.
رقابت‏های فرقه‏ای و ناتوانی مخالفان در برابر شیعیان، مهم‏ترین دلیل این اتهام‌افکنی بود. البته در کنار آن باید از رفتار و اعتقادات برخی فرقه‏های منسوب به تشیع، مانند غالیان، صوفیان و قرامطه هم یاد کرد. عقاید و باورهای ایشان، که در بسیاری از موارد با مخالفت شیعیان هم مواجه می‏شد، دستاویز مخالفان قرار می‌گرفت نه تنها این گروه‏ها، بلکه همه شیعیان، به این بهانه متهم به کفر و زندقه می‌شدند. این نوشتار بر آن است تا دلیل این اتهام را بررسی و تبیین کند و به این پرسش پاسخ دهد که چرا شیعیان گرفتار این اتهام شدند و چرا مخالفان از این اتهام بر ضد شیعیان استفاده کردند؟

کلیدواژگان

تشیع، اهل‏ سنت، زندقه، غلو

مقدمه

زندقه یکی از جریان‏های فکری، اعتقادی، سیاسی و فرهنگی بود که در عصر اول عباسیان گسترش یافت. این پدیده ریشه در ایران باستان دارد و آغاز آن به زمان شاپور اول ساسانی (241ـ272‌م‌) و نهضت مانوی برمی‏گردد که در پی حمایت
وی، با استقبال عمومی مواجه شد و پیروان زیادی پیدا کرد؛ اما مخالفت شدید موبدان زردشتی و روی‌گردانی جانشینان شاپور از وی، به‌ویژه در زمان بهرام ساسانی (274-277م)، دگرگونی اوضاع مانویان و کشتار آنان را در‌پی داشت. کشته شدن مانی‌، رهبر مانویان و نخستین فرد مشهور به زندقه، و سرکوب پیروان او باعث شد تا آنان به زندگی مخفی در ایران روی آورند یا با مهاجرت به ماوراءالنهر به زندگی خود ادامه دهند.

ظهور اسلام و گسترش فتوحات اسلامی و ورود مسلمانان به ایران، نابودی حکومت ساسانیان و از بین رفتن قدرت زردشتیان را به‌ دنبال داشت. در نتیجه، مخالفان آیین زردشتی، از جمله مانویان و مزدکیان، آسایش نسبی به ‌دست آوردند و فعالیت‏های فکری مذهبی خود را به‌صورت مخفی و به‌آرامی آغاز کردند.

برخورد شدید حکومت اموی با حرکت­های غیرعربی، به‌ویژه ایرانی، باعث شد تا مانویان همچنان پنهانی به حرکت خود ادامه دهند. سقوط خلافت اموی و روی کار آمدن عباسیان، کاهش فشار بر ایرانیان و آزادی عمل گروه­ها و پیروان ادیان و آیین­های ایرانی را در‌پی ‌داشت. مانویان هم از فرصت استفاده کردند و بر فعالیت خود افزودند؛ به‌گونه‌ای که خلفا و برخی شخصیت‏های سیاسی و مذهبی از ناحیه آنها احساس خطر کردند و به مقابله با آنها پرداختند. بار دیگر زندقیان (مانویان) با برخورد شدید حاکمیت مواجه شده، به‌شدت سرکوب شدند.

در این میان، عده دیگری از گروه­ها، شخصیت­ها و پیروان ادیان و فرقه­های مختلف نیز در کنار مانویان گرفتار این اتهام شدند. به عبارت دیگر، گروه­ها، شخصیت­ها و افراد زیادی با استفاده ابزاری از زندقه‌، مخالفان سیاسی، اعتقادی و مذهبی خود را با این اتهام، از صحنه حذف کردند.

شیعیان از جمله گروه‏هایی بودند که با وجود پایبندی به اصول اسلامی، توسط مخالفان فکری و اعتقادی و گاه با همراهی حکومت­ها، متهم به زندقه شدند. این اتهام که پیشینه‌ای طولانی دارد، از سده‌های نخستین اسلامی آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.

در این نوشتار بر آنیم تا ضمن اشاره به معنای زندقه و گروه‏های متهم به آن، به‌‏ویژه شیعیان، علت انتساب برخی شیعیان به این اتهام را بررسی کنیم و به این پرسش­ها پاسخ دهیم که چرا برخی از شیعیان، با آنکه تشیع در صف اول مبارزه با کفر و الحاد و زندقه بود، گرفتار این اتهام شدند؟ آیا می‌توان رقابت‌های فرقه‌ای را در این اتهام مؤثر دانست؟ آیا انحراف برخی فرقه‌های منتسب به شیعه، در این اتهام مؤثر بوده است؟ برای پاسخ‌گویی به این پرسش‌ها پس از بیان معنای زندقه، به بررسی علل و عوامل مؤثر در این اتهام می‌پردازیم.

زندقه در لغت و اصطلاح

زندیق، لفظ مشترکی است که به معانی متعدد اطلاق شده و مفهوم روشنی از آن ارائه نشده است؛ اما به‌اتفاق پژوهشگران و دانشمندان، این واژه مَعَرَّب «زندیک» فارسی بوده، در لغت به معنای دهری، ملحد (طریحی، بی‌تا، ج5، ص‌‌177)، معتقد به ثنویّت و دوگانه‏پرستی (نور و ظلمت) (ابن‌منظور، 1408ق/1988م، ج6، ص‌91) و گمراهی و بی‏دینی (اوشیدری، 1371، ص307) آمده است.

مفهوم اصطلاحی زندیق هم متعدد بوده، نظرات مختلفی در‌این‌باره ارائه شده است.

برخی، منکران دین مزدیسنا را زندیق دانسته‏اند. (همان / رضی، 1381، ج2، ص1243) بعضی نیز زندقه را به‌معنای اعتقاد به ازلیّت عالم دانسته و آن را بر مانویت، زردشتی‏گری و دوگانه‏پرستی (اعتقاد به نور و ظلمت) اطلاق کرده‏اند. (مصطفی و دیگران، 1410ق، ج1، ص403)

بعضی هم مانویان و مجوسیانِ معتقد به نور و ظلمت را زندیق معرفی کرده‏اند. (دهخدا، 1377، ج9، ص12971)؛ اما بعضی دیگر، دهریه و منکران نبوت و کتاب را زندیق دانسته‏اند. (معری، بی‌تا‌، ص215)

در بیشتر تعاریف و مفاهیم اصطلاحی زندقه‌، ثنویت و آیین مانوی به‌منزله منشأ نخستینِ زندقه، کانون توجه قرار گرفته است. (ر.ک: حمید‌رضا مطهری، 1387، ص29ـ38)

از آنجا که پیدایش زندقه و تاریخچه آن به مانی باز می‏گردد‌، در دوره اسلامی هم ابتدا مانویان زندیق نامیده شدند؛ سپس این عنوان پیروان ادیان دیگری مانند مزدکیه، دیصانیه و مرقونیه را دربرگرفت. در ادامه، ضدیت عرب­ها با شعوبیه و ایرانیان باعث شد حتی زردشتیان، که خود نخستین دشمنان زنادقه بودند، گرفتار این اتهام شوند.

برخی، دایره شمول زندقه را گسترش داده و مخالفان مذهبی خود را نیز زندیق معرفی کرده­اند؛ چنان که از ابوزرعه رازی نقل شده است که هرکس از اصحاب پیامبرˆ بدگویی کند، زندیق است. (عسقلانی، 1412ق، 1،22) این گستردگی دایره شمول چنان زیاد شد که ظرفا و هزل‌گویان، و حتی برخی فلاسفه را نیز دربرگرفت. (غزالی، 1993م، ص71)

در عصر عباسیان، به‌ویژه زمان مهدی (158ـ169ق)، علاوه بر مانویان‌، پیروان دیگر ادیان ایرانی، همچون مزدکیان‌ و زردشتیان نیز به زندقه متهم شدند و به‌تدریج معنای آن گسترش یافت و ملحدان و گمراهان و مخالفان ظواهر شریعت را نیز در‌برگرفت. سپس از این هم فراتر رفت و هذل‌گویان، شاعران بذله‏گو، ظرفا، صوفیان، غالیان و حتی برخی دانشمندان، مانند فیلسوفان، گرفتار این اتهام شدند.

گاهی اوقات هم زندقه به ابزاری برای از بین بردن رقیبان تبدیل می‏شد؛ چنان‌ که قدرتمندان سیاسی از آن برای سرکوب مخالفان خود استفاده می‏کردند. همچنین برخی فرقه‏های اسلامی و به‌طور ویژه اهل‏سنت، این حربه را بر ضد شیعیان به‌کار برده و در موارد متعدد، شیعیان را از مصادیق زنادقه شمرده‏اند؛ که این خود نیازمند واکاوی و علت‌یابی است.

علل اتهام زندقه به شیعیان

شیعیان به طور جدّی در برابر زنادقه می‌ایستادند و شبهات آنها را دفع می‏کردند. بزرگان و امامان شیعه دوازده امامی، به‌طور ویژه به این اقدام توجه داشتند و بهترین و مؤثرترین روش را در برخورد با آنها به‌کار می‏گرفتند.[1] با وجود این،  گاهی از جانب مخالفان متهم به زندقه می‏شدند. اگرچه برخی فرقه‏های منسوب به شیعه، مثل غالیان، در این اتهام بی‏تأثیر نبوده‏اند، اما نگاهی به شرح حال برخی از چهره‏های شیعی متهم به زندقه نشان می‏دهد که افزون بر اندیشه‏های غالیانه برخی شیعیان، رقابت‏ها و حسادت‏های فرقه‏ای و ناتوانی اهل‏سنت در مقابله فکری و علمی با شیعیان نیز در این اتهام‌افکنی نقشی مهم و اساسی داشته است.

بنابراین، در تبیین علل اتهام شیعیان به زندقه، می‏توان رقابت‏های فرقه‏ای و اندیشه‏های انحرافی برخی گروه­ها را مؤثر دانست.

الف. رقابت‏های فرقه‏ای

یکی از نکات بسیار مهم در بررسی زندقه و شناخت گروه‏های متهم به آن و نیز واکنش‏ها در برابر زنادقه، لزوم توجه به استفاده ابزاری از آن است. بسیاری از گروه‏ها و اشخاص برای بدنام کردن و حذف رقبای سیاسی و مذهبی خود، از این اتهام استفاده می‏کردند.

چه بسیارند افرادی که به دلایل مختلف، از جمله مخالفت با خلفا و وزرا یا به دلیل رقابت‏های مذهبی و حتی درون‌گروهی طبقات خاص، گرفتار این اتهام می‏شدند. کشته شدن پسر ابوعبید وزیر مهدی عباسی (جهشیاری، 1408ق، ج1، ص69 و مسعودی، 1411ق، ج3، ص343) و ابن مقفع (جهشیاری، همان­جا) در زمان منصور به این اتهام، نمونه­هایی از استفاده ابزاری، از زندقه به‌شمار می‌روند. این استفاده ابزاری، دامان شیعیان را هم گرفته. آنان به‌‌طور عام، و امامیه به‏‌طور خاص همواره در معرض این اتهام بوده‏اند؛ به‌گونه‌ای که حتی برخی نویسندگان معاصر عرب نیز بر این نکته تأکید کرده‌اند و زندقه و تشیع را مرتبط با یکدیگر می‌دانند.

عبدالرحمن بدوی در این خصوص می‏گوید: «اتهام به زندقه همراه و شانه‌به‌شانه انتساب به مذهب رافضه است». (بدوی، 1993م، ص49) همو در جای دیگر تشیع و زندقه را مرتبط می‌داند و می­گوید: «بین زنادقه و شیعه رابطه‏ای وجود دارد؛ به‌گونه‌ای که انتساب به شیعه و رافضی بودن، دلیل بر زندقه و وسیله‏ای برای اتهام به زندقه بود». (همان، ص50) عبدالسلام ترمانینی هم زندقه و تشیع را مرتبط با یکدیگر می‌داند و درباره اهداف زندیقان می­گوید: «دومین هدفی که زندیقان در پی آن بودند، تباه‌سازی عقاید مسلمانان زیر لوای شیعه­گری بود». (ترمانینی، 1385، ج1، ص91)

 این اتهام و نسبت دادن زندقه به شیعیان، خاص امروز نیست و ریشه در تاریخ دارد. قاضی عبدالجبار معتزلی، شیعه را به کفر متهم کرده گفته‌ است: «‌الاصل فیهم الالحاد ولکنهم تستروا بهذا المذهب». (سیدمرتضی، 1410ق، ص13) برای تبیین بهتر این نکته و نشان دادن نقش رقابت‏های فرقه‏ای در انتساب شیعیان به زندقه، می‏توان به شرح حال شیعیانی چون ابوعیسی ورّاق و ابن‌راوندی اشاره کرد که از جانب دشمنان خود متهم به زندقه شدند.

ابوعیسی محمد بن هارون ورّاق (م 247)

وی از متکلمان معروف نیمه اول قرن سوم و از شیعیان متهم به زندقه است. او که ابتدا از معتزلیان بود، در پی بازگشت از اعتزال و مخالفت با آنان متهم به زندقه شد. ابن‌ندیم درباره او صفت «تخلیط» را به‌کار برده و او را بیرون از اعتزال خالص دانسته و همین را سبب اتهام او به زندقه بیان کرده است. (ابن‌ندیم، 1346، ص316)

برخی او را به دوگانه‌پرستی متهم کرده و آن را متأثر از عقاید مانویان دانسته و کتاب‏هایی در تأیید مذهب مانوی و ثنویت به او نسبت داده‏اند. (همان)

سیدمرتضی این اتهام را نپذیرفته و در صحت انتساب آثاری چون الغریب المشرقی و النوح علی البهائم به ابوعیسی ورّاق ـ که از دلایل اتهام او به زندقه شمرده شده­اند ـ تردید کرده است. ایشان با بیان این احتمال که ممکن است یکی از ثنویه اینها را از زبان او ساخته باشد، می‏گوید: چون ابوعیسی به این عقاید تظاهر نمی‏کرد، نمی‏توانیم آن دو کتاب را از او بدانیم. (سیدمرتضی، 1410ق، ص12) این سخن سیدمرتضی درباره عدم تظاهر او به دوگانه‌پرستی نشانه آن است که نامی از وی در این کتاب­ها نبوده و فقط به او نسبت داده شده­اند.

بیشتر این اتهامات از ناحیه معتزله بر او وارد شده و گرایش او از اعتزال به تشیع نیز در این امر مؤثر بوده است. او در دفاع از عقاید شیعه کتاب‏هایی تألیف کرد. از جمله دو کتاب‏ الامامه و السقیفه را در اثبات امامت امیرالمؤمنین علی† نوشته و با دلایل صریح بر معتزله و اهل‏سنت استدلال کرده است.

همراهی اولیه ابوعیسی با معتزله و آشنایی­ او با شیوه استدلال و روش­های آنان در برابر مخالفان، سبب شد تا از همان شیوه­ها برضد معتزلیان بهره گیرد. ازاین‌رو با واکنش شدید آنان مواجه شد؛ و معتزله که توان مقابله با وی را نداشتند، تلاش کردند تا با انتساب کفر و زندقه به او، وی را از صحنه خارج کنند.

قاضی عبدالجبار معتزلی، ابوعیسی را به زندقه متهم می‌کند و درباره او و ابن‌راوندی می­گوید: اینان کتاب­ها در طعن بر پیامبرˆ و در یاری امامیه و رافضه نوشته­اند. (قاضی عبدالجبار، 2006م، ج2، ص371) این سخن قاضی عبدالجبار و به‌کار بردن واژه رافضه ـ که آن را بر شیعیان امامی اطلاق می­کردند ـ و تصریح او به امامیه، بیانگر دشمنی او با تشیع و غفلت یا تغافل او از احترام خاص امامیه به رسول خداˆ است.

قاضی در جای دیگر، هنگام بحث درباره افرادی که مدعی وجود نص بر امامت امام علی† بودند، از ابن‌راوندی و ابو‌عیسی ورّاق نام می­برد و آنها را از نخستین افرادی می­داند که چنین ادعایی مطرح کرده­اند. (قاضی عبدالجبار، ]بی‌تا[‌، ج1، ص118) این در حالی است که نص بر امامت و جانشینی امیرالمؤمنین علی† از روزهای نخستین عمومی شدن دعوت نبوی و هنگام دعوت عشیره مطرح بوده است و منابع نخستین هم بدان اشاره کرده­اند. (طبری، 1387ق، ج2، ص 321/ ابن اثیر، 1385ق، ج2، ص63)

 ضمن آنکه این سخن عبدالجبار ناقض کلام پیشین او درباره این افراد است که مدعی بود اینان کتاب­ها در طعن پیامبرˆ و یاری رافضه نوشته­اند؛ زیرا کسی که به پیامبرˆ طعن بزند، نمی­تواند برای اثبات مدعای خود به سخن او استناد کند یا مدعی حقی با استناد به سخن او باشد. افزون بر آن، چنین فردی که اصل اسلام را قبول ندارد، نیازمند فرعیات آن، از جمله امامت نیست، تا چه رسد به نص بر امامت علی†.

با توجه به آثار و آرای نقل‌شده از ابو‌عیسی به‌ویژه آثاری که در تأیید مذهب تشیع از وی گزارش شده است، مانند کتاب‌های الامامه الصغیر و الامامه الکبیر (ابن ندیم، 1346، ص316) و السقیفه و نیز کتاب­هایی که در رد آرای مانویان، بدو منسوب است مانند اقتصاص مذاهب اصحاب الاثنین والرد علیهم (همان) می­توان گفت انتساب زندقه به او اتهامی ناروا و از روی تعصب فرقه­ای و ناتوانی از مقابله فکری با او از جانب کسانی بوده است که راه رهایی از او را در متهم کردن او دیده­اند؛ به‌ویژه آنکه اتهام زندقه در آن دوران، گناهی نابخشودنی به‌شمار می­رفت.

ابن‌راوندی (م 298)

ابوالحسین احمد بن یحیی، مشهور به ابن‌راوندی، از متکلمان برجسته شیعی و سرآمد علم کلام در زمان خودش بود. (عسقلانی، همان، ص323)

نظرات و عقاید ابن‌راوندی، مانند مذهب او، متغیر است. وی ابتدا پیرو معتزله بود؛ ولی پس از مدتی از اعتزال برگشت و اظهار تشیع کرد؛ و ضمن تأیید باورهای شیعی کتاب‏هایی در ردّ عقاید معتزله نگاشت که از مهم‏ترین آنها می‏توان کتاب فضیحه المعتزله را نام برد، همین کتاب باعث تاختن برخی متکلمان معتزله بر او و نوشتن ردیّه‏های متعددی بر آن شد که از مهم‏ترین آنها می‏توان به الانتصار خیاط معتزلی اشاره کرد.

کتاب‏هایی در اثبات عقاید شیعی و ردّ بر زنادقه و حتی احتجاج با مانویان هم به ابن‌راوندی نسبت داده شده است. (ر.ک. ابن‌ندیم‌، 1346، ص316-318) البته در کنار این آثار، برخی از اهل‏سنت هم کتاب‏هایی بر ضد اسلام و قرآن به او نسبت داده‏ و کوشیده‏اند او را دشمن اسلام و قرآن نشان دهند. (همان)

مناظرات ابن‌راوندی با اهل‏سنت، به‌ویژه معتزله، و نگارش آثاری در رد عقاید آنان و تأیید باورهای شیعی هم نقش مهمی در این اتهامات داشت. آشنایی او با آرا و اندیشه‏های معتزله و مهارتش در کلام و انشا، باعث شد تا همانند ابوعیسی وراق به خوبی از عهده رد اعتقادات معتزلیان برآید. همین امر، حس انتقام‌جویی بزرگان معتزله، به‌‏ویژه هم‌عصرهای او را برانگیخت و او را متهم به کفر و الحاد و زندقه کردند.

ضدیت با ابن‌راوندی در بسیاری از اهل‏سنت دیده می­شود؛ به گونه‌ای که هرجا نام او به میان آمده، به کفر و زندیق بودن او اشاره شده است. ابن‌حجر عسقلانی از او با عنوان «الزندیق الشهیر» یاد می‏کند. (همان) ابن‌کثیر دمشقی او را یکی از مشاهیر زنادقه برمی‏شمرد؛ (ابن‌کثیر دمشقی، 1412ق، ج11، ص127) ابن‌جوزی پا را از اینان فراتر نهاده و ضمن محدود کردن زنادقه اسلام در سه نفر، ابن‌راوندی را یکی از آنها می‏داند. (ذهبی، 1993م، ج17، ص120)

سیدمرتضی در مقابل این گروه به دفاع از ابن‌راوندی برخاسته و گفته است:

کتبی که به‌واسطه آنها بر او ایراد می‏گیرند، کتاب‏هایی است که به دلیل زور‌آزمایی با معتزله نوشته است؛ زیرا معتزله ضمن اظهار نفرت از او، وی را به کم‌فهمی و غفلت متهم کردند و همین باعث شد تا او به تألیف این کتب دست بزند و عجز معتزله را در نقض آنها آشکار سازد و انتقام خود را از آنها بگیرد. (سیدمرتضی، 1410ق، ص 87)

بنابراین، می‏توان گفت برگشتن ابن‌راوندی از مذهب اعتزال و نوشتن مطالبی برضد معتزله، و در عین حال گرایش او به تشیع، باعث اتهام او به کفر و زندقه شده است. در واقع، علت اصلی این اتهام را باید در رقابت‏های فرقه‏ای جست‌وجو کرد. چنان‌که خیاط معتزلی، از دشمنان سرسخت ابن‌راوندی، درباره او می­گوید: او در آغاز معتزلی بود؛ ولی به الحاد گرایید و منکر خالق شد و معتزله او را از خود راندند. (خیاط معتزلی، ]بی‌تا[، ص76-77)

 وی در جای دیگر ابن‌راوندی را شاگرد ابوعیسی ورّاق معرفی کرده و وی را عامل کفر و زندقه او دانسته است. (همان، ص110) این در حالی است که برخی نه‌تنها از رابطه استاد و شاگردی آن دو چیزی نمی­گویند، بلکه از موضع‌گیری آنها در برابر یکدیگر سخن گفته­اند. (ماتریدی، 1413ق، ص186ـ198)

سرگذشت افراد یادشده و اتهام آنها به کفر و زندقه، و دلایل این اتهام و شیوه استدلال مخالفان، نشان می‏دهد که مهم‏ترین دلیل آن را باید در رقابت‏های فرقه‏ای کاوش کرد.

نقش تقابل‏های فرقه‏ای در اتهام زندقه به شیعیان، به‏ویژه امامیه، زمانی بیشتر نمایان می‏شود که می‌بینیم دشمنان تشیع اعتقادات برخی فرقه‏های منحرف مثل غالیان را به همه شیعیان نسبت داده‏اند؛ چنان که خیاط معتزلی اعتقاد به تجسیم را به همه شیعیان نسبت می‌دهد و می‏گوید: این اعتقاد همه رافضیان[2] است؛ مگر عده کمی که با معتزله هم‌نشین شده و به توحید واقعی اعتقاد پیدا کرده و به همین دلیل از میان شیعه رانده شده‏اند. (خیاط معتزلی‌، ]بی‌تا[‌، ص36)

برخی هم ضمن به‌کار بردن الفاظی چون رافضی، امامیه و غالیان در تعریف شیعه، غلو در شأن امیرمؤمنان علی‏† را از باورهای شیعیان معرفی می‏کنند. (عراقی، 1361، ص‌30)

پی نوشت:

[1]. نمونه‌های فراوانی از چگونگی برخورد ائمه‡‏ با زنادقه، در کتاب‏های روایی و تاریخی نقل شده است. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: مطهری، 1387، ص­231-256.

[2]. توجه به این نکته لازم است که لفظ رافضی به‌صورت مطلق، غالباً از جانب مخالفان بر امامیه اطلاق می‏شد.

مراجع

منابع

٭ قرآن کریم.

1. ابن‌اثیر، عز‌الدین أبو‌الحسن علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385ق/1965م.

2. ابن‏تیمیه حرّانی، احمد، مجموعه الرسائل الکبری، ریاض، دار الوفاء، 1418ق/1998م.

3. ـــــــــــ ، منهاجالسنهالنبویهفینقضکلامالشیعهالقدریه، قاهره، مکتبه دار العروبه، 1962‌م.

4. ابن‏جوزی بغدادی، جمال‌الدین ابوالفرج عبدالرحمن، تلبیس ابلیس، چاپ دوم، بیروت، منشورات‏ دار و مکتبه الهلال، 1421‌ق /2000‌م.

5. ابن‏حجر عسقلانی، شهاب‌الدین ابی‏الفضل احمدبن علی، لسان المیزان، بیروت، 1414‌ق/1993م.

6. ـــــــــــ ، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دار الجیل، 1412‌ق / 1992‌م.

7. ابن‏قیم جوزی، ابی‏عبدالله محمد بن ابی‌بکر، اغاثه اللحفان من مصاید الشیطان، بیروت، دار المعرفه، ]بی‏تا[.

8. ابن‏منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1408 ق / 1988 م.

9. ابن‏ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمه م. رضا تجدد، چاپ دوم، تهران، چاپخانه بانک بازرگانی ایران، 1346.

10. اردبیلی، مقدّس (منسوب)، حدیقه الشیعه، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ]بی‏تا[.

11. اوشیدری، جهانگیر، دانشنامه مزدیسنا، تهران، انتشارات مرکز، 1371.

12. بدوی، عبدالرحمن، دراسات اسلامیه من تاریخ الالحاد فی الاسلام، چاپ دوم، قاهره، سینا نشر، 1993‌م.

13. بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، بیروت، دار الکتاب العربی، ]بی‏تا[.

14. ترمانینی، عبدالسلام، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه گروهی از پژوهشگران، با نظارت سید‌علیرضا واسعی، 1385.

15. جامی، نورالدین عبدالرحمن، نفحات الانس من حضرات القدس، تصحیح محمود عابدی، چاپ سوم، تهران، انتشارات اطلاعات، 1375.

16. حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، ترجمه محمد سعیدی، تهران، پدرام (سینا)، ]بی‏تا[.

17. ابن‏کثیر دمشقی، اسماعیل، البدایه والنهایه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1413ق / 1993‌م.

18. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، زیر نظر محمد معین و سید‌جعفر شهیدی، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1377.

19. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1995م.

20. ـــــــــــ ، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، 1407‌ق /1987م.

21. ـــــــــــ ، سیر اعلام النبلاء، چاپ نهم، بیروت، مؤسسه الرساله، 1414‌ق /1993‌م.

22. رضی، هاشم، دانشنامه ایران باستان، تهران، انتشارات سخن، 1381.

23. سمعانی، عبدالکریم بن محمد تمیمی، الانساب، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1408‌ق.

24. سلمی، ابی‏عبدالرحمن، طبقات الصوفیه، تحقیق نورالدین شریبه، چاپ سوم، قاهره، مطبعه المدنی، 1406ق.

25. شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، چاپ چهارم، تهران، انتشارات اسلامیه، 1377.

26. طبری، أبوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الأمم و‌الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ دوم، بیروت، دار التراث، 1387ق / 1967م.

27. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین، تحقیق سیداحمد حسینی، انتشارات مکتبه المرتضویه، ]بی‏تا[.

28. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم، مؤسسه آل‏ البیت لاحیاء التراث، 1404ق .

29. ـــــــــــ ، الغیبه، تحقیق عبادالله طهرانی و علی‌احمد ناصح، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411ق.

30. عراقی، ابومحمد عثمان بن عبدالله، الفرق المفترقه بین اهل الزیغ والزندقه، تحقیق یشار قوتلوآی، آنکارا، دانشگاه آنکار، 1361.

31. غزالی، ابوحامد محمد، فیصل التفرقه بین الاسلام والزندقه، تحقیق سمیع زعیم، بیروت، دار الفکر، 1993‌م.

32. فیاض، عبدالله، تاریخ الامامیه و‌اسلافهم من الشیعه منذ نشأه التشیع حتی مطلع القرن الرابع الهجری، چاپ سوم، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1406‌ق.

33. قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، نجف، بیروت، دار المرتضی، ]بی‏تا[.

34. مصطفی، ابراهیم و دیگران، المعجم الوسیط، استانبول، 1410‌ق / 1989‌م.

35. مطهری، حمیدرضا، زندقه در سده‏های نخستین اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلام، 1387 .

36. معتزلی، خیاط، الانتصار و‌الرد علی ابن الراوندی الملحد، مقدمه محمد حجازی، قاهره، مطبعه المدنی، ]بی‏تا[.

37. معری، ابوالعلاء، رساله الغفران، تحقیق فوزی عطوی، بیروت، الشرکه اللبنانیه للکتاب، ]بی‏تا[.

38. موسوی علوی، شریف مرتضی علی بن حسین، الشافی فی الامامه، چاپ دوم، قم، مؤسسه اسماعیلیان، 1410ق .

39. نوبختی، ابومحمد حسن بن موسی، فرق الشیعه، ترجمه محمد‌جواد مشکور، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، [بی‏تا].

40. همدانی (معتزلی)، قاضی عبدالجبار بن احمد، تثبیت دلائل النبوه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، دار المصطفی، 2006م.

41. همدانی (معتزلی)، قاضی عبدالجبار ابن احمد، المغنی فی ابواب التوحید والعدل، تحقیق عبدالحلیم محمود و دیگران با اشراف طه حسین، مصر، دار المصریه لتألیف و‌الترجمه، ]بی‏تا[.

نویسندگان:

حمید رضا مطهری؛ محمدعلی چلونگر

فصلنامه شیعه شناسی شماره 46

ادامه دارد...

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول