خبرگزاری فارس ـ حسین شیخ حائری: در پنجم آبان ماه سال 1304 هجری شمسی در خانوادهای در سبزوار، نوزادی به نام هاشم پا به عرصه گیتی نهاد. پدر این نوزاد در عین اشتغال به شغل کفاشی، مردی زاهد و متدین بود.
هاشم از کودکی، کمک کار پدرش بود و در عین حال به مکتب رفت و قرآن آموخت. پس از آن در اوقات بیکاری و در مغازه پدر، کتاب میگشود و مطالعه میکرد. این رفتار او موجب شد تا علمای آن دیار، پدر هاشم را به فرستادن او به حوزه علمیه تشویق کنند. پدر البته برای امرار معاش به کمک هاشم احتیاج داشت؛ اما با بلند طبعی، ایده علما را پذیرفت و هاشم عازم حوزه علمیه سبزوار شد.
او در عین تحصیل دروس حوزوی، به جهت علاقه خاص به زبان و ادبیات عرب، در این درس هم متبحر شد و تدریس در این رشته را آغاز کرد تا درآمد آن را به پدر بدهد و کمک حال خانواده باشد.
وی علاوه بر فعالیتهای علمی، با همکاری استادان فخرالدین حجازی و حمید سبزواری، انجمن تبلیغات اسلامی سبزوار را تأسیس کرد تا در هدایت نسل جوان نقشی ایفا کند.
شیخ هاشم پس از اتمام دروس سطح و در سن 28 سالگی، برای ادامه تحصیل و با کسب اجازه از والدین خود، به شهر مقدس قم مهاجرت کرد. وی در این شهر، در یکی از حجرههای مدرسه فیضیه سکنی گزید.
او در دروس فقه و اصول آیت الله بروجردی شرکت کرد و با آغاز دروس حضرت امام خمینی، به جرگه شاگردان کوشا و برجسته ایشان درآمد و همزمان، از درس فلسفه علامه طباطبایی کسب فیض کرد.
شیخ هاشم تقدیری در عین حال، تدریس را هم در شبستانهای مسجد امام حسن عسکری(ع) شروع کرد تا از تربیت شاگرد هم غفلت نورزد.
توصیههایی مانند «محصل باشید؛ نه مشغول»، از توصیههای مداوم او به طلاب و شاگردانش بود. وی همچنین معتقد بود که جلسه درس هر عالم، پس از مرگ او ادامه دارد و موجب رشد و کمال میشود و در این باب، از قول علمای پیشین، کشف و شهودهایی را نقل میکرد.
وی همزمان با تدریس از ادامه تحصیل هم دور نشد و از محضر حضرات آیات سید محمد محقق داماد، میرزا هاشم آملی و شیخ مرتضی حائری یزدی استفاده میکرد و دروس را با بزرگانی مانند حضرات جوادی آملی و محمدحسن مرتضوی لنگرودی به بحث مینشست.
با اینکه ادامه تدریس در قم میتوانست برای وی آیندهای درخشان را رقم بزند؛ اما وی با دعوت حجت الاسلام ابنالرضا، به حوزه علمیه خوانسار رفت تا عملا به تبلیغ و تدریس بپردازد.
مؤسس حوزه علمیه خوانسار نقل میکند که آیت الله تقدیری، نزدیک به دو هزار منبر در بیت ما داشت که در ثنای چهارده معصوم و شأن اهل بیت(ع) بود و وی از شائبههایی که بعضی افراد در مورد ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و التقاط به مسائل و خلاف عقائد شیعه داشتند، دور بود و همه وعاظ در مناسبتها از محضر ایشان فیض میبردند.
وی همچنین مطالب دیگر وعاظ را به دقت میشنید و اشکالات محتوایی احتمالی را اصلاح میکرد و نکات جدیدی به مطالب میافزود.
باید گفت تبلیغ اسلام و گسترش معارف دینی، از دغدغههای مهم ایشان بود که پیش از این هم این دغدغه را به منصه ظهور رسانده بود. وی پس از هجرت به قم و در دوران تحصیل و تدریس، حسب امر آیت الله بروجردی، به یکی از روستاهای حومه کاشان یعنی وادقان اعزام شد و بیش از 20 سال برای تبلیغ دین به همان منطقه مسافرت میکرد. همچنین به مدت هشت سال در فصل تابستان و مناسبتهای مذهبی به شهرستان محلات عزیمت میکرد و در صحن امامزاده و حسینیه محلاتیها به امر ارشاد و اقامه نماز جماعت مشغول میشد.
آیتالله تقدیری سبزواری البته از فعالیتهای سیاسی هم غافل نبود و مطابق دیدگاههای انقلابی استادش، امام خمینی عمل میکرد و در این راه تعقیب، دستگیری و زندان را هم به جان میخرید.
وی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب، با پذیرفتن مسؤولیتهای مهمی مانند ریاست دادگاههای سمنان و خمین، بازرسی قضائی قوه قضائیه و امامت جمعه شهرستان سنقر کلیایی در استان کرمانشاه، خدمتگزار مردم بود.
حضرت آیتالله هاشم تقدیری سبزواری همچنین دارای ذوق ادبی بود که این شعر به مناسبت سالروز میلاد مولای متقیان امیر مؤمنان علی(ع)، از جمله عرض ارادتهای منظوم وی به ساحت امام نخستین است:
آینه حق در صفات، آمد امیرالمؤمنین
بهر بشر عین الحیات، آمد امیرالمؤمنین
دریای علم و معرفت، کان صفات و معدلت
روشنگر راه نجات، آمد امیرالمؤمنین
پشت و پناه مؤمنان، در این جهان و آن جهان
بخشنده قبض برات، آمد امیرالمؤمنین
جان جهان، شمس زمان، بحر امان
شرط قبول اندر صلات، آمد امیرالمؤمنین
آمد امام انس و جان، نور زمین و آسمان
لنگر برای کائنات، آمد امیرالمؤمنین
حامی برای مصطفی، کشتی دین را ناخدا
هادی به سوی صالحات، آمد امیرالمؤمنین
باشد صراط مستقیم، نورافکن دنیا و دین
نور مبین وقت ممات، آمد امیرالمؤمنین
آمد وصی مصطفی، زوج بتول خیرالنساء
تا در دمد در ما ثبات، آمد امیرالمؤمنین
استاد جبریل امین، جان جمیع مؤمنین
محور برای این بساط، آمد امیرالمؤمنین
«تقدیریا»، خوش دار دل، داری چنین حبل المتین
از لطف حق بهر صراط، آمد امیرالمؤمنین
لازم به ذکر است که وی در طول عمر خود، دو بار دچار سکته قلبی شد که این بیماری در ایام فوت ناگهانی صبیه و سه نواده ایشان تشدید شد.
این عالم متقی سرانجام در 75 سالگی، ندای حق را لبیک گفت و به دیدار معبود شتافت.
او بارها به شاگردان خود گفته بود که اگر برای نماز صبح نیامدم، بدانید که به دیار باقی شتافتهام. پس برای تشییع جنازه به منزل بیایید.
این اتفاق افتاد و شاگردان به سوی منزل استاد رهسپار شدند و خبر را به گوش دیگران هم رساندند.
در تشییع پیکر مرحوم آیت الله تقدیری - که پدر علمی طلاب خوانسار محسوب میشود - همه شاگردان و علاقهمندانش حضور یافتند. سپس پیکر مطهرش را به قم منتقل کردند تا پس از تشییع مجدد از مسجد امام حسن عسکری(ع) به سوی حرم مطهر حضرت کریمه اهل بیت (س)، آیتالله سید موسی شبیری زنجانی بر ایشان نمازگزارد و در گوشهای از صحن اصلی حرم مطهر به خاک سپرده شود.
نقل است که پس از آن، ایشان را شاد و مسرور به خواب دیدند و پرسیدند: چه چیزهایی در آنجا مفید است؟ ایشان در جواب گفت:
دو چیز خیلی به کار ما آمد و مفید واقع شد؛ نماز شبهایی که در تاریکی سحرگاهان به جای آوردیم و دوم صلواتهایی که در روز جمعه و دیگر ایام هفته فرستادیم؛ چراکه اذکار و استغفار راه را هموار میکند.
انتهای پیام/78009/ز20/