خبرگزاری فارس ـ زهره سعیدی: جهانگیر الماسی از بازیگران مطرح و قدیمی ایران است که فعالیت هنری خود را در تئاتر آغاز کرده و با بازی در فیلم سیروس الوند وارد سینما شده است. وی با تشکیل گروه تئاتر آژزیده با پرویز بشردوست فعالیت خود را در تلویزیون نیز ادامه داده است.
نمایشهایی از جمله بنبست (بازیگر و نویسنده)، وقتی که سربازها حمله میکنند (بازیگر و نویسنده)، آنفارکتوس، سوگلی دره (نویسنده)، ویلن ساز کره مونا، آن زمان فرا خواهد رسید، از پا نیفتادهها، از نو شکفتن و مرگ، پرانتزها را ببندید، پلاسیدههای قرن یائسه، عمو زنجیرباف توسط وی اجرا و نویسندگی شده است.
وی در مجموعههای تلویزیونی از جمله کوچک جنگلی، پس از باران، سالهای برف و بنفشه و در چشم باد ماندگار شد. بخش نخست گفتوگو مشروح با جهانگیر الماسی را درباره تئاتر میخوانیم:
*به نظر شما تئاتر باید مردمی باشد؟
تئاتر اصولا مردمی است البته باید دانست که مراد از مردمی شدن چیست برخی اوقات مراد از عنوان کردن نام مردم نازل کردن کار و در سطح حرکت کردن است در عین حال عکس آن هم صادق است چون تصور عامیانه یا برخورد سطحی با این معنا بدین شکل است که گمان میرود وقتی میگوییم توده مردم ، نگاه هم باید عامیانه باشد در حالیکه اینطور نیست.
اگر به انقلاب اسلامی توجه کنیم انقلابی است که از متن مردم بلند شده و اتفاقا از نقاط فرودست جامعه است در تهران مثلا از مرکز شهر به پایین، طبقاتی که رفاه چندانی نداشتند قیام کردند چرا که ثروتمند که مسئله ای ندارند اما در بین همین مردم که درباره آن به توافق رسیدیم، هم میل به درنوردیدن پلههای ترقی هست و هم زنده و پویا است و هم به نظر من سطح بینش و سواد و تفکر بالاتر است برای اینکه توده مردم هستند.
ما ضرب المثل داریم که همه چیز را همگان دانند، مصداق همین مطلب است اما اگر مراد از مردمی شدن این است که ما بایستی سطح کارهایمان را نازل کنیم من اصلا علاقهای به این موضوع ندارم اما اگر مراد از مردمی شدن مشارکت عمومی مردم است، تئاتر به سبد مصرف یک خانواده برود و مبتلا به ها به مسائل مردم توجه کند نه یک قشر خاص مردم، من با آن موافق هستم.
تئاتر بایستی مردمی باشد چون به خصوص در بخش خصوصی فقط با عنایت و توجه و زنده بودن تودههای مردم است که زنده است و حرکت میکند. چون تئاتر واقعا به نظر من مثل یک سیستم زنده و پویا میماند، این سیستم حساس و دارای هدف و سابقه تاریخی است درست مثل انسان و از این منظر من با مردمی شدن تئاتر موافق هستم.
*خصوصی شدن چطور؟ دیدگاههای مختلفی درباره دولتی و خصوصی بودن آن وجود دارد؟
این بحث خیلی جدی و مهمی است اینکه تئاتر بایستی تحت حمایت مادی و تبلیغی دولت باشد نباید در آن شک کرد برای اینکه واقعا تئاتر با تعریف امروزین عمر چندانی در ایران ندارد و به سالهای بعد از کودتای 1299 و دوران رضاخان پهلوی تا امروز باز میگردد بنابراین شکی نیست که این عمر جوان برای تئاتر کشور هنوز میطلبد که از طرف دولت سرمایه مادی و معنوی گذاشته شود به خاطر اینکه تئاتر بازار خود را در سبد مصرف خانوادههای ایرانی پیدا کند.
دراین مرحله خصوصی بودن خیلی خوب است اما این خصوصی بودن در یک جامعه سرمایه داری یک معنا میدهد و در ظرفیت جوامعی مثل جوامع ما نیمه دولتی و سایه قدرتمند دولت و انحصارات وجود دارد، کار سختی است.
بهرحال من هم موافق این هستم که تئاتر توسط خود مردم و بخش خصوصی سامان دهی شود اما واقعیت این است که بخش خصوصی هرگز به خاطر صرف آرمانهای یک نمایش یا گروه نمایشی سرمایه گذاری نمیکند و چون سرمایه گذاری حتی در تئاتر وسیع است سرمایه گذار به فکر منافع اقتصادی خود هم هست. آنجا که منافع اقتصادی فرد سرمایه گذار یا اسپانسر مطرح میشود میبینیم که ممکن است یک مرتبه هدف تولید یک نمایش هم تغییر کند.
بنابراین اگر قرار است که هزینهها صرفا از بلیط فروشی تأمین شود ممکن است اهداف تئاتر هم تغییر کند.
*اولین کاری که تئاتر داشتید خاطرتان میآید؟
من خیلی بچه بودم و تنها 5 سال داشتم و کودکستان در شهرمان قزوین میرفتم، انجا یک آقایی به اسم جودی بودند من در آنسال ایشون برای کودکی جمشید جم مرا انتخاب کردند و روی صحنه بردند منتها واقعی اسم آن را نمیتوان تئاتر گذاشت چون نه من میدانستم چکار میکنم فقط مربی و کارگردان میدانستند که چه خبر است ما اشتیاق دیده شدن و تشویق از طرف تماشاچی داشتیم که برایمان جذاب بود.
اما بهرحال در دوران دبستان، دبیرستان کار را ادامه داد و در دانشگاه بود که به خصوص من رشته تحصیلی متفاوتی داشتم تازه متوجه شدم تئاتر هم زبان، هم ابزار و وسیله و هم چه امکانات وسیع و جدی در اختیار من میگذارد و میتواند اسباب چالش جدی با طرح مفاهیم مختلف در جامعه باشد.
از همان زمان که متوجه شدم خیلی جدی تر به تئاتر پرداختم یک گروه درابتدای دهه 50 داشتم با آقای پرویز بشردوست و مرحوم محمود استاد محمد و اکبر مشکین ، محمد صالح اعلا و ... داشتیم تا اینکه من موفق شدم 14 نمایشنامه نوشتم، 27 نمایش بازی کردم و 8 نمایش کارگردانی کردم و هنوز هم این فن را از خود جدا نکردم و 5 سال پیش هم کار تئاتر کردم.
*نظرتان درباره جشنواره تئاتر بسیج چه بود؟
من به هر حال به عنوان مهمان در جشنواره تئاتر بسیج دعوت شدم و حضور یافتم قبلا یک دوره در تئاتر بسیج داور بودم. البته دو کار هم موفق شدم که ببینم به نظر من نمایشهای شهرستانها خوب است ظرفیت ذهنی و فکری بچهها هم خیلی خوب است.
به نظرم این کارها حساس تر از سایر کارهای تئاتری هستند چون پشتوانه تبلیغاتی هم دارند به همین خاطر هم سخت تر و هم حساس تر هستند برای اینکه به قاعده بایستی احیا کننده یک جهت فکری و مبلغ یک مجموعه ارزشها هم باشند یعنی به خصوص در ماهیت بسیج اینگونه است بنابراین کار باید دقیق تر باشد. شاید این کارها تحت هر عناوین دیگری تولید میشد آنقدر سخت گیری بر آن نبود اما ظرفیتی که از الان از جوانان در حوزه تئاتر میبینیم خیلی ارزشمند و قابل توجه است.
*شما امسال جشنواره تئاتر فجر هم شرکت کردید؟ کیفیت کارها را چطور دیدید؟
من آخرین باری که کار تئاتر کردم چهار سال پیش نمایشی خارجی از جان گابریل بورکمن بود.
به نظر من جشنواره تئاتر فجر هم مثل بسیج دارای یک سرفصل و یک نام موضوعی است بنابراین فجر هم باید در ارتباط با انقلاب باشد اما تبدیل به یک اجتماعی از توانمندی تئاتر یا معرفی چهرههای صاحب فکر کشور شده است. به همین خاطر نمیشود این دو را با هم مقایسه کرد جفتشان تئاتر است اما ذیل عنوان بسیج یا بزرگداشت انقلاب اسلامی کار کردن خیلی دشوارتر از یک تئاتر عادی است.
یک تئاتر عادی شاید حسب علاقه و جذابیتهای فردی باشد اما اینجا علاوه بر علاقه مبانی مدنظر عناوین جشنواره هم مهم است یعنی ترویج یک سری ارزشها و اهتمام برای احیاء آنها در سطح اجتماع خیلی دقیق تر و ظریف تر باید پیش برود.
انتهای پیام/