اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  تاریخ

گفت‌وگو با کریم مجتهدی به بهانه انتشار تازه‌ترین کتابش

توتم مغول‌ها «ماده گرگ خاکستری» است/ چنگیزخان اصالتاً مغول نیست

استاد دانشگاه تهران که به تازگی کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران» را منتشر کرده است، گفت: مغول‌ها خود را فرزندان گرگ می‌دانستند و تصویر گرگ بزرگ خاکستری، مظهر و «توتم» قومی آنها محسوب می‌شد.

توتم مغول‌ها «ماده گرگ خاکستری» است/ چنگیزخان اصالتاً مغول نیست

به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، کریم مجتهدی به تازگی کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران» را منتشر کرده است. این کتاب 395 صفحه‌ای توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در آخرین روزهای سال 1395 چاپ شد و توزیع آن از هفته سوم فروردین 96 آغاز شده است. مجتهدی در این کتاب به بررسی مغولان و ایلخانان و نقش آن‌ها در فرهنگ ایران پرداخته پرداخته است.

او می‌گوید: تاریخ مغول از عجیب‌ترین و در عین حال خشن‌ترین دوران های تاریخ ایران است اما با اعلام انزجار، نمی‌توان مطالعه آن دوره را کنار گذاشت. در این راستا، بخش نخست کتاب را به تاریخ مغولان و حمله آنان به ایران اختصاص داده‌ام. در ادامه از بزرگان ایرانی سخن به میان آورده شده و اینجاست که سرنوشت فرهنگ ایران مورد بحث قرار گرفته ‌است.

 

 

* شما چهره ماندگار فلسفه هستید و معمولاً در این حوزه قلم می‌زنید، اما این بار کتاب شما بیشتر رنگ و بوی تاریخی دارد تا فلسفی. جمع میان این دو حوزه چطور ممکن شد؟

ـ کتاب «مغولان و سرنوشت فرهنگی ایران» جنبه میان‌رشته‌ای دارد، چرا که در درجه اول به تاریخ ایران توجه دارد اما از آنجایی که رشته اصلی بنده فلسفه است، در کل کتاب علاوه بر نگاه تاریخی به نحوی تأمل فلسفی را هم همراه کرده‌ام.

خواه ناخواه تاریخ و فلسفه در قلمروی واحدی می‌توانند فعالیت داشته باشند

فلسفه خواه ناخواه چه قبل از شروع تحقیقات مورخ و چه بعد از آن، همیشه به عنوان یک فرضیه مبهم در ذهن مورخ وجود دارد؛ از این لحاظ خواه ناخواه تاریخ و فلسفه در قلمروی واحدی می‌توانند فعالیت داشته باشند.

* با این حساب، مخاطبان کتاب علاقه‌مندان به تاریخ هستند یا دنبال‌کنندگان فلسفه؟

ـ مخاطب این اثر بیشتر دانشجویان فلسفه هستند، چون اکثراً تصور می‌کنند از مطالعه تاریخ و ادبیات بی‌نیاز هستند. در صورتی که اگر قرار بر فهم درست فلسفه باشد، باید در یک بستر کلی فرهنگی قرار گیرد که لازمه آن شناخت دقیق وقایع تاریخی است.

اگر قرار بر فهم درست فلسفه باشد، باید در یک بستر کلی فرهنگی قرار گیرد

معتقدم با فلسفه، افق‌های جدید ذهنی مطرح می‌شوند و مطالعات تاریخی هم می‌تواند در این امر بسیار مفید باشد. فیلسوف کسی نیست که ذهن خود را در ظاهر باز بگذارد اما چشم و گوش خود را بر جهان گذشته، حال و آینده ببندد! بنابراین، پیشنهاد می‌کنم خوانندگان علاوه بر متن تاریخی کتاب، قسمت‌های دوم کتاب را که به مباحث فرهنگی اختصاص دارد، با تأمل بیشتری مطالعه کنند.

* اهمیت دوران حکومت مغولان بر ایران در چیست؟ مگر نه اینکه ما یکی از سیاه‌ترین دوران تاریخی خود را تجربه کردیم...

ـ تاریخ مغول از عجیب‌ترین و در عین حال خشن‌ترین دوران های تاریخ ایران است اما با اعلام انزجار، نمی‌توان مطالعه آن دوره را کنار گذاشت. درست است که در آن عصر صدمات زیادی به ایران وارد شد اما در عین حال ایرانیان وارد عالم جدیدی شدند که با مسائل و مشکلات دورترین نقاط آسیا ـ از منچوری گرفته تا آسیای میانه و اروپای شرقی ـ ارتباط داشته‌اند.

در عصر مغولان صدمات زیادی به ایران وارد شد اما در عین حال ایرانیان وارد عالم جدیدی شدند

در آن زمان به سبب جنگ‌های صلیبی، ایران به ناچار در معرض درگیری‌های آسیایی از یک سو و اروپایی از سوی دیگر قرار گرفت و با احتساب حکومت‌های ملوک‌الطوایفی بعد از ایلخانان در ایران، این وضعیت حدود دو قرن به طول انجامید.

* اگر موافقید کمی به عقب‌تر برگردیم و درباره پیشینه مغول‌ها بگویید.

ـ مردم بیابان‌نشین و صحراگرد آسیای دور که از قسمت ساحلی اقیانوس آرام تا نزدیکی دریای خزر و مناطق شمالی خراسان بزرگ زندگی می‌کردند، براساس نوعی اسطوره بسیار کهن، اعتقاد داشته‌اند که جد آنها گرگ‌زاده بوده و از شیر این حیوان تغذیه کرده است و آنها دلیری و در عین حال بی‌رحمی و خونخواری را از این حیوان به ارث برده‌اند! البته برخلاف تصور بعضی از اشخاص، این اسطوره عجیب را دشمنان این اقوام جعل نکرده‌اند، تا آنها را خوار و بدنام کنند، بلکه این اسطوره ساخته و پرداخته خود آنهاست.

مغول‌ها خود را فرزندان ماده‌گرگی خاکستری می‌دانستند و هنوز هم مادران اقوام مغولی هنگام خواندن لالایی برای نوزادان خود، زوزه گرگان گرسنه را تقلید می‌کنند

آن‌ها خود را فرزندان گرگ می‌دانستند و تصویر یک گرگ بزرگ خاکستری مظهر و «توتم» قومی آنها محسوب می‌شده است. به همین دلیل بنده اصرار داشتم جلد کتاب خاکستری‌رنگ باشد که متأسفانه رنگ آن هنگام چاپ در نیامده و بیشتر شبیه مشکی شده است.

ظاهرا امروزه هم مادران اقوام مغولی هنگام خواندن لالایی برای نوزادان خود، زوزه گرگان گرسنه را تقلید می‌کنند تا کودکان خود را با خصوصیات اجدادی آنها اشنا کنند و قدرتی را که برای ادامه حیات لازم دارند به آنها بیاموزند. 

«توتِم» یک اصطلاح بومی آفریقایی است که به مرور در زبان‌های دیگر هم تعمیم یاقته و در واقع مظهر قومی محسوب می‌شود که معمولاً به صورت یک حیوان یا غریزه است.

البته اسطوره اینکه نوزاد یک انسان، نزد گرگان بزرگ شده و از شیر آنها تغذیه کرده باشد، خاص اقوام تتر (تاتار) نیست. در اساطیر رومی نیز آورده شده که رومولوس و برادرش رموس که بنیانگذار شهر رم محسوب می‌شوند از شیر یک گرگ ماده تغذیه کرده‌اند. داستان های مشابهی نیز نزد بعضی از اقوام آسیایی و بعضی مناطق دیگر از جمله در هندوستان وجود دارد، البته گرگ‌ها در همه جا مظهری از درندگی ظالمانه بوده‌اند.

* در این کتاب نکته جالبی وجود دارد و بیان می‌کند اصالت چنگیزخان «مغول» نیست. پس چرا او را همیشه با قید مغول می‌شناسیم؟

ـ چنگیز با اینکه خود از اقوام قیات بود، به عنوان «مغول» متوسل شده و آن را تعمیم داده بود. ظاهراً این عنوان اسم همان نوزاد افسانه‌ای تتر بود که از شیر گرگ تغذیه کرده است. به دستور چنگیز همگان باید خود را مغول می‌دانستند و خود را با این عنوان معرفی می‌کردند، تا تشتت و اختلاف اقوام پراکنده تبدیل به یک لشگر انبوه و منضبط شود. یکی از اصول یاساهای چنگیز آگاهی از همین عنوان مشترک بود که عملاً نمادی از هم‌خونی آنها محسوب می‌شد.

به دستور چنگیز همگان باید خود را مغول می‌دانستند و خود را با این عنوان معرفی می‌کردند

چنگیز در رهبری خود از قدرت شمنی هم استفاده می‌کرده؛ شمن مقلد قوای طبیعت است؛ بی‌خود نبود که چنگیز سران لشگر خود را با همین عناوین تشویق می‌کرد: «تو طوفان سهمگینی!»، «تو صخره محکم و ثابت کوهستانی!»، «تو سیل خانمان‌براندازی!»، «تو شیری!... تو پلنگی!» و تشبیهاتی از این قبیل. این گفته‌های او صرفاً حالت تشبیهی نداشته‌اند، بلکه چنگیز با این کلمات در واقع به آنها فرمان و دستور می‌داده و خط مشی آنها را تعیین می‌کرده است.

* با این تفاسیر، چنگیز فقط یک رهبر خشن و قدرتمند نبوده‌، بلکه از درایت و سیاست هم بهره‌مند بوده است!

چنگیز با تدبیر و اصول استثنایی خود از حرص و طمع افراد برای پیشبرد نقشه‌های جنگی خود استفاده می‌کرد. شاید بتوان گفت که در هیچ امپراتوری دیگری تا این اندازه از غریزه حمله، کشتن و چپاول افراد به این نحو دقیق و روشمند استفاده نشده است!

چنگیز از غریزه حمله، کشتن و چپاول افراد به نحو دقیق و روشمند برای پیشبرد نقشه‌های جنگی خود استفاده می‌کرد

چنگیز با نبوغ مدیریت خود و آگاهی از وضع روحی اقوام توانسته بود میان آنها نوعی اتحاد ناگسستنی برقرار کند. همین در واقع همان معجزه‌ای بوده است که طرفدارانش به او نسبت می‌داده‌اند. عملاً همین قدم اول درست، تمام فتوحات بعدی او را نیز تضمین کرده است.

گفت‌وگو: محمد کلهر

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول