اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  سیاست و امنیت

بررسی ساز و کار نوین دیپلماسی عمومی بر مبنای نظریه قدرت نرم جوزف نای - بخش اول

اهمیت و جایگاه دیپلماسی عمومی در روابط بین‌الملل

جوزف نای در خلال نظریه قدرت نرم به دیپلماسی عمومی به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین شیوه‌های قدرت نرم توجه بسیار دارد و برای آن سه مولفه اساسی را بیان می‌کند.

اهمیت و جایگاه دیپلماسی عمومی در روابط بین‌الملل

 

چکیده

در عصر حاضر، دیپلماسی عمومی به‌ عنوان یکی از کارآمدترین ابزارهای قدرت نرم برای اثرگذاری بر کنش‌های بازیگران بین‌المللی، از سوی برخی کشورهای قدرتمند در عرصه سیاسی مورد استفاده قرارگرفته است، اما با پیشرفت تکنولوژی و گسترش ارتباطات، دیپلماسی عمومی نیز ساز و کار نوینی را برای تحقق اهداف خود به کار گرفته است. مقاله حاضر بر آن است که با بررسی نظریه جوزف نای پیرامون قدرت نرم و دیپلماسی عمومی، جایگاه این رویکرد را در تعیین ساز و کار نوین دیپلماسی عمومی مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین، نویسندگان در این مقاله با استفاده از روش علمی و رویکرد توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ این پرسش هستند که دیدگاه جوزف نای در تبیین نظریه قدرت نرم چه تاثیری بر تعیین ساز و کار کنونی دیپلماسی عمومی در جهان داشته است.

در پاسخ به این پرسش، یافته‌های تحقیق حاکی از آن است که جوزف نای در خلال نظریه قدرت نرم به دیپلماسی عمومی به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین شیوه‌های قدرت نرم توجه بسیار دارد و برای آن سه مولفه اساسی را بیان می‌کند که شامل ارتباطات روزانه با مردم، ارتباطات استراتژیک موضوعی و گسترش روابط بلند مدت با افراد کلیدی در کشورهای هدف می‌شود؛ که این سه مولفه امروزه به سه محور اساسی ساز و کار نوین دیپلماسی عمومی تحت عنوان مدیریت پیام، برقراری ارتباطات راهبردی و تثبیت روابط پایدار تبدیل شده است.

کلیدواژه ها

کلیدواژه‌ها: قدرت نرم؛ دیپلماسی عمومی؛ جوزف نای؛ پروپاگاندا؛ نفوذ

مقدمه و بیان مسئله

امروزه، به ‌ویژه با توجه به پدیده جهانی شدن و رشد سریع و فراگیر گردش اطلاعات، دیپلماسی عمومی به‌ عنوان یکی از اصلی‌ترین و مهم‌ترین منابع قدرت در خدمت کشورهای پیشرو در جهان، بر پایه قدرت نرم در جهت تاثیرگذاری در معادلات جهانی و منطقه‌ای و روند سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در قبال سایر کشورها مورد استفاده بسیار قرار گرفته است و با گسترش ارتباطات و نقش بازیگران غیردولتی در عرصه جهانی روز به روز بر گستره و اهمیت آن افزوده می‌شود. دیپلماسی عمومی که بر محور ایجاد ارتباط با مخاطبان عمومی در سایر جوامع و ارائه تصویری مثبت و جذاب از کشور مبدا دیپلماسی عمومی باهدف تغییر نگرش‌ها و تصمیم‌ها عمل می‌کند، به دلیل ماهیت اقناع کنندگی، به‌ عنوان یکی از مجاری اعمال قدرت نرم مورد توجه قرار گرفته است.

 از آنجا که جوزف نای به ‌عنوان یکی از نظریه پردازان مشهور معاصر عرصه روابط بین‌الملل، نظریه قدرت نرم را با تمام ابعاد آن به عرصه سیاست جهانی وارد کرد(Nye, 1990-a) و نیز وی نقشی اساسی در رویکرد کنونی مبتنی بر قدرت نرم سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال سایر کشورها دارد، می‌توان دریافت که روند کنونی ساز و کار دیپلماسی عمومی در جهان نیز به مقدار چشمگیری برخاسته از دیدگاه این نظریه پرداز پیرامون قدرت نرم و ابزارها و شیوه‌های پیاده‌سازی آن است. اما اینکه دیپلماسی عمومی و چارچوب اجرای آن تا چه میزان بر نظرات جوزف نای استوار است، موضوع مقاله پیش رو است.

بر این مبنا، در این پژوهش تلاش داریم ضمن بررسی دیدگاه جوزف نای پیرامون قدرت نرم و دیپلماسی عمومی، به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که رویکرد جوزف نای در تبیین نظریه قدرت نرم چه تاثیری بر تعیین ساز و کار کنونی دیپلماسی عمومی در روابط بین‌الملل داشته است. در پاسخ به این پرسش، این فرضیه را مطرح کرده‌ایم که جوزف نای به ‌عنوان نظریه پرداز اصلی قدرت نرم، با تبیین دیپلماسی عمومی به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین شیوه‌ها و ابزارهای پیاده‌سازی قدرت نرم و مشارکت آرای خود در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا، توانسته‌ است این دیدگاه را به چارچوب غالب اجرای ساز وکار کنونی دیپلماسی عمومی در جهان تبدیل کند. 

 در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، نخست با بررسی نظرات جوزف نای پیرامون قدرت نرم به تبیین نظریه قدرت نرم به‌ عنوان چارچوب نظری این پژوهش می‌پردازیم. سپس در بخش دوم ضمن تعریف دیپلماسی عمومی و بررسی اهداف آن به تشریح ساز وکار کنونی تحقق دیپلماسی عمومی در عرصه روابط بین‌الملل و چارچوب ایجاد روابط راهبردی ذیل این نوع از دیپلماسی با توجه با چارچوب نظری مقاله خواهیم پرداخت.

1- چارچوب نظری : نظریه قدرت نرم در دیدگاه جوزف نای

از آنجا که دیپلماسی عمومی یکی از ابزارهای اصلی و مهم قدرت نرم به شمار می‌رود و برای پیشبرد اهداف خود از منابع مطرح در نظرات قدرت نرم بهره ‌می‌برد، تصمیم به انتخاب این چارچوب نظری برای چینش اصولی ساختار این مقاله گرفتیم. اما آنچه باعث شد چارچوب نظری قدرت نرم را بر اساس دیدگاه‌ها و نظرات جوزف نای بررسی کنیم، علاوه منطبق بودن این نظریه بر اصول آکادمیک، به‌روز بودن دیدگاه‌های نای پیرامون قدرت نرم است.

در واقع جوزف نای بخش اعظمی از فعالیت خود را بر روی قدرت نرم و منابع و ابزارهای آن متمرکز ساخته و آنچه کیفیت این دیدگاه‌ها را ارتقا بخشیده است، نگاه به واقعیت‌های جاری بین‌المللی از جانب وی است. اگر به راهبردهای قدرت نرم ایالات متحده در قبال کشورهای مختلف جهان نگاهی بیندازیم، بخش قابل توجهی از این راهبردها را مبتنی بر اصول جوزف نای خواهیم یافت و شخص نای نیز در مقالات خود مثال‌هایی واقعی از راهبردهای جاری در جهان مخصوصا از جانب ایالات متحده را بیان می‌کند.

1-1 خاستگاه نظریات جوزف نای

پیش از پرداختن به آرا و نظریات جوزف نای پیرامون قدرت نرم، باید به سه نکته اساسی در مورد این فرد اشاره کرد. نخست اینکه جوزف نای از نظر سابقه و جایگاه نظریه‌پردازی در حوزه روابط بین‌الملل به جریان نو لیبرال در میان نظریه پردازان تعلق دارد و به همراه رابرت کیوهن سهم قابل توجهی در شکل‌گیری نظریات "وابستگی متقابل" و "نهادگرایی لیبرال" در دهه‌های 70 و 80 میلادی داشته است.

 اما نکته دوم اینکه، جوزف نای دیدگاه‌ها و نظریات خود پیرامون قدرت نرم و کاربرد آن در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را در زمانی مطرح کرد که جهان از کشمکش‌های جنگ سرد فاصله گرفته و دولت آمریکا دستور کار جدیدی را با عنوان "طراحی الگوی نقش‌آفرینی در عرصه فرا جنگ سرد"، پیش روی نظریه پردازان و محققین این عرصه قرار داده است (کیوان‌حسینی و جمعه‌زاده، 1392: 152).

 نکته سوم اینکه همان طور که از دو نکته قبل برمی‌آید، نظریات جوزف نای پیرامون قدرت نرم اغلب پیرامون سیاست خارجی آمریکا و منطبق بر منابع، استعداد و اهداف قدرت ایالات متحده آمریکا بیان شده است. اما با وجود این بخش قابل توجهی از این مجموعه از نظریات قابل تعمیم برای سایر بازیگران بین‌المللی نیز هست و این نشانه‌ انعطاف پذیری نظریه قدرت نرم در دیدگاه نای است.

1-2 تعریف قدرت نرم

جوزف نای در سال 1990 در مقاله‌ای با عنوان "تحول طبیعت قدرت جهان"، قدرت را به‌ عنوان توانایی انجام امور و نیز کنترل دیگران برای دستیابی به اهداف و خواسته‌ها تعریف می‌کند و معتقد است که توانایی کنترل بر سایر بازیگران وابسته به میزان منابع قدرت تحت مالکیت ما است. اما نای مسئله اساسی را تبدیل این منابع به تاثیرات موثر در جهت تغییر رفتار دیگران می‌داند و ظرفیت تبدیل قدرت بالقوه (قابل اندازه‌گیری با میزان منابع) به قدرت بالفعل (قابل اندازه‌گیری با میزان تغییر رفتار سایر بازیگران) را یکی از پیچیدگی‌های تحول قدرت می‌داند.

نای با بیان دو مسئله مهم، پیچیدگی طبیعت قدرت را آشکار می‌کند. نخست اینکه اگر در گذشته تنها منابع کمی و ملموس (جمعیت، سرزمین، نیروی نظامی) به‌ عنوان منابع قدرت شناخته می‌شدند، در عصر حاضر منابع غیرملموس (قدرت اقتصادی) نیز به آنها افزوده شده است و باعث ایجاد تحول در منابع قدرت شده است. دوم، تحول در صورت قدرت است.

نای در این مقاله تاکید دارد که باید میان اِعمال مستقیم قدرت به روش آمرانه و اِعمال قدرت غیرمستقیم، قدرت به روش اِقناعی، تفاوت قایل شد. در روش اول از تشویق، تهدید و اجبار برای تغییر رفتار سایر بازیگران استفاده می‌شود که همان قدرت سخت شناخته می‌شود ولی در روش دوم، از جذابیت عقاید و ارزش‌ها و همچنین توانایی تعیین دستور کار سیاسی برای شکل‌دهی تمایلات و اولویت‌های دیگران و به تبع آن، تغییر رفتار آنها استفاده می‌شود که جوزف نای نام قدرت نرم را بر آن می‌نهد(Nye, 1990-b: 177–181).

جوزف نای در همان سال (1990) در مقاله دیگری با عنوان "قدرت نرم"، بیان می‌دارد که اثبات قدرت، تنها در گروی منابع قدرت نیست بلکه به توانایی ایجاد تغییر رفتار سایر دولت‌ها وابسته است(Nye, 1990-a: 155). وی با برشمردن تحولاتی از جمله، رشد بازیگران غیردولتی و کمپانی‌های چندملیتی، تحولات عظیم در زمینه ارتباطات و حمل‌ونقل و همچنین گسترش فناوری و جهانی شدن تعاملات اقتصادی، به پیچیدگی سیاست‌گذاری‌های آینده در قبال توزیع قدرت جدید اشاره می‌کند و معتقد است که توانایی قدرت‌ها با اتکا به منابع سنتی قدرت و اجبار دولت‌ها به تحقق خواست یک کشور، در حال رنگ باختن است(Nye, 1990-a: 156).

بر این اساس، جوزف نای قدرت نرم و یا قدرت متقاعدکنندگی را این‌گونه تعریف می‌کند. قدرت متقاعدکنندگی یا قدرت نرم، توانایی یک کشور در ایجاد شرایطی است که در آن سایر کشورها منافع و علایق خود را به صورتی تعریف و دنبال کنند تا با منافع و علایق آن کشور همخوانی داشته باشد. این مکانیسم می‌تواند از طریق جذابیت فرهنگ و ارزش‌های یک کشور برای سایرین صورت گیرد که دیگران را ترغیب به تبعیت از آن کشور کند و یا اینکه آن کشور بتواند دستور کار جهانی و هنجارهای بین‌المللی را منطبق بر خواست و هنجارهای کشور خود به‌ پیش ببرد.

 در واقع طبق نظر نای، قدرت نرم زمانی اتفاق می‌افتد که یک کشور و یا دولت کاری کند تا کشورهای دیگر همان‌چیزی را بخواهند که او می‌خواهد.  به‌ طور کلی قدرت در حال تبدیل شدن به امری کمتر قهرآمیز، کمتر ملموس و کمتر انتقال پذیر است. و بنابراین منابع جدید قدرت مانند فرهنگ، ایدئولوژی، ارزش‌ها و نهادها دارای نقش بسیار پراهمیتی شده‌اند(Nye, 1990-a: 166–168).

جوزف نای سپس در سال 2002 در مقاله‌ای با عنوان "قدرت سخت و قدرت نرم در عصر اطلاعات"، ضمن برشمردن ویژگی‌های عصر اطلاعات و گسترش رسانه‌های جمعی و فردی برای انتقال و تبادل سریع و ارزان اطلاعات، معتقد است که به دلیل تفاوت گسترده بازیگران بین‌المللی و کشورها در زمینه‌های توسعه‌ای و تکنولوژیک، همچنان ترکیبی از قدرت سخت، قدرت اقتصادی و قدرت نرم البته با میزان و درجه متفاوت وجود دارد و کشوری که در این سه جنبه از ابعاد قدرت، دارای توانمندی باشد می‌تواند در مدیریت سیاست جهانی نقشی تاثیرگذار ایفا کند(Nye, 2002: 151–153).

در همین مبحث، جوزف نای در سال 2014 در مقاله‌ای با عنوان "انقلاب اطلاعات و قدرت"، مشخصه اساسی این عصر را که از اوایل قرن 21 شروع شد و روز به روز بر گستره آن افزوده می‌شود سرعت تبادل اطلاعات و ارتباطات نمی‌داند؛ بلکه کاهش بسیار زیاد هزینه تبادل اطلاعات و ارتباطات در سراسر جهان را ویژگی بارز این عصر و باعث ایجاد تحولات گسترده در منابع قدرت و اهمیت آنها می‌داند.

پس اکنون اطلاعات و ارتباطات یکی از منابع قدرت نرم بسیار مهم در فضای بین‌المللی کنونی به‌حساب می‌آیند و کنترل جریان اطلاعات و مدیریت آن می‌تواند باعث تقویت قدرت شود که نتیجه آن ورود بازیگران جدید و غیردولتی بسیار به صحنه معادلات جهانی است(Nye, 2014).

جوزف نای همچنین در سال 2004 در یکی از مهم‌ترین آثار خود پیرامون قدرت نرم، به‌صورت ساختارمند و دقیق به ابعاد مختلف این نظریه پرداخته است. وی در کتابی با عنوان "قدرت نرم-روشی برای موفقیت در سیاست جهانی"، قدرت نرم را توانایی شکل‌دهی علایق و اولویت‌ها به‌ وسیله دارایی‌های با ارزش ولی ناملموس از قبیل شخصیت جذاب، فرهنگ، ارزش‌های سیاسی و نهادها و همچنین سیاست‌های مشروع و اخلاقی معرفی می‌کند.

در این زمینه، نای روش‌ها و ابزارهایی را نیز برای بهره‌برداری بهینه از قدرت نرم مطرح می‌کند که رسانه، سرگرمی، تبادلات دانشجو و نهادسازی از آن جمله است. همچنین جوزف نای به دیپلماسی عمومی به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین شیوه‌های قدرت نرم توجه بسیار دارد و برای آن سه مولفه اساسی را بیان می‌کند که شامل ارتباطات روزانه با مردم، ارتباطات استراتژیک موضوعی و گسترش روابط بلند مدت با افراد کلیدی در کشورهای هدف می‌شود که در بخش بعد به‌ طور مفصل به دیپلماسی عمومی طبق رویکرد نای خواهیم پرداخت (Nye, 2004-b: 107–118).

 جوزف نای در سال 2004 در مقاله‌ای با عنوان "قدرت نرم و آموزش عالی"، به جایگاه بسیار مهم آموزش عالی و جذب دانشجو از سراسر دنیا در پیشبرد اهداف قدرت نرم ایالات‌متحده آمریکا می‌پردازد و معتقد است که بسیاری از موفقیت‌های آمریکا در عرصه سیاست جهانی و حتی دوران جنگ سرد به دلیل تحصیل دانشجویان از کشورهای مختلف و حتی رقبای آمریکا مانند شوروی است که در آن دانشجویان که ممکن است روزی رهبران آینده کشورهای خود باشند، از نزدیک با فرهنگ و ارزش‌های سیاسی آمریکا آشنا شده و از این طرق تمایلات و اولویت‌های آنان طبق اهداف ایالات متحده شکل می‌گیرد(Nye, 2004-a).

1-3 آینده قدرت در نظریه جوزف نای

اما در پایان این بخش بهتر است نگاهی نیز به دیدگاه جوزف نای درباره آینده قدرت بیندازیم. نای در سال 2011 در کتاب خود با عنوان "آینده قدرت"، قرن بیست و یکم را تحت تاثیر دو تغییر عمده در مسئله قدرت می‌داند که این دو تغییر را انتقال قدرت و اشاعه قدرت نام‌گذاری می‌کند. وی انتقال قدرت در عرصه بین‌الملل را به جابجایی قدرت از غرب به شرق و رشد بی‌سابقه و سریع قدرت‌های جدید در این منطقه عنوان می‌کند که می‌تواند  قرن 21 را به صحنه تغییر اساسی قدرت جهانی تبدیل کند.

اما مقصود نای از اشاعه قدرت، گسترش دامنه قدرت از دولت‌ها به بازیگران غیردولتی چه در غرب و چه در شرق جهان است که بر همین اساس مفاهیمی از قبیل قدرت نرم اهمیت بسیار زیادی مخصوصا در قرن 21 پیدا کرده است و اساسا برنده رقابت قدرت در این قرن آن دولتی است که بتواند با توجه به این تحولات در ماهیت قدرت و شیوه‌های قدرت، و همچنین با در اختیار گرفتن منابع قدرت متناسب با این شرایط، جایگاه خود در آینده جهان را تعیین و تثبیت کند(Nye, 2011).

آنچه در این پژوهش مورد توجه نویسندگان است، جایگاه دیپلماسی عمومی به ‌عنوان یکی از مهم‌ترین شیوه‌های تحقق قدرت نرم در نگاه جوزف نای است. همان‌طور که در قبل نیز اشاره شد، نای سه مولفه اساسی دیپلماسی عمومی را، ایجاد ارتباط با مردم جهت انتقال پیام، برقراری ارتباطات راهبردی و گسترش و تثبیت روابط بلند مدت با مخاطبان عمومی در جامعه هدف معرفی می‌کند که این سه مولفه، سه محور اساسی جریان نوین دیپلماسی عمومی را شکل داده است که در بخش‌های بعدی به آن خواهیم پرداخت.

2- دیپلماسی عمومی

2-1 اهمیت و جایگاه دیپلماسی عمومی در روابط بین‌الملل

تا آنجا که بررسی متون و گزارش‌های نشریات معتبر جهانی در دهه‌های گذشته نشان می‌دهد، نیمه دوم قرن نوزدهم را می‌توان بستر ظهور واژه دیپلماسی عمومی در ادبیات رسمی در جهان و نیمه دوم قرن بیستم را دوره ورود و تثبیت این واژه در عرصه علمی و تخصصی روابط بین‌الملل عنوان کرد (Cull, 2008: 19–21). دلیل توجه بیش از پیش دولت‌ها و قدرت‌ها در سال‌های پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، به مفهوم دیپلماسی عمومی و رشد استفاده از این واژه در ادبیات رسمی دولتمردان را می‌توان در سه عامل اصلی و تعیین کننده تبیین کرد.

نخستین عامل، اختراع رادیو در انتهای قرن 19 بود که حکومت‌ها را قادر می‌ساخت علاوه بر ارتباط با ملت خود، بدون نیاز به عبور از مرزهای جغرافیایی و وساطت سایر دولت‌ها، با مردمان دیگر کشورها ارتباط برقرار کنند و پیام خود را به آنها برسانند. عامل دوم، رفتار بلشویک‌ها و متعاقبا دولت‌های نازی بود. شوروی در سال 1917 و حکومت نازی در سال 1933 با استفاده از برنامه‌های رادیویی به تشویق مردمان سایر کشورها برای قیام علیه حکومت‌های خود پرداختند.

اما سومین عامل که نقش عمده‌ای در اقبال دولت‌ها به دیپلماسی عمومی داشت، اقدام دولت فرانسه در تاسیس بخش فرهنگی وزارت خارجه و نمایندگی‌های آن در سایر کشورها برای برقراری و گسترش ارتباطات فرهنگی در سایر کشورهای اروپایی بود که خارج از ساز و کار دیپلماسی مرسوم اما کاملا منطبق بر پروتکل‌های سیاست خارجی به فعالیت می‌پرداخت(Roberts, 2007: 37–38). این سه عامل در کنار یکدیگر باعث گسترش توجهات به رویکرد دیپلماسی عمومی در نیمه نخست قرن بیستم و تثبیت و رسمیت یافتن اصطلاح دیپلماسی عمومی در مجامع علمی در دهه دوم قرن بیستم شد.

درواقع همان‌طور که قرن بیستم، به‌ عنوان دوران ظهور گسترده ارتباطات و تبادل اطلاعات شناخته می‌شود، ورود فزاینده بازیگران جدید و غیردولتی به عرصه روابط بین‌الملل از اواسط این قرن نیز یکی از شاخصه‌های اصلی قرن بیستم به شمار می‌رود. این دو جریان مهم در کنار یکدیگر باعث اهمیت و گسترش بیش از پیش ارتباطات و دسترسی به اطلاعات در میان ملت‌ها و کمرنگ شدن نقش دولت‌ها در کنترل جریان اطلاعات شد(گنجی‌دوست، 1387: 200) که ثمره آن ظهور مفاهیمی متناسب با این عصر در عرصه نظری روابط بین‌الملل و به ‌طور خاص تبیین مفهوم دیپلماسی عمومی در چهره مدرن خود در نیمه دوم قرن بیستم بود.

2-2 تعریف دیپلماسی عمومی

اصطلاح دیپلماسی عمومی در معنای مدرن آن نخستین بار در سخنرانی ادوارد مارو 2 در سال 1963 به‌ عنوان مدیر آژانس اطلاع‌رسانی ایالات متحده 3 عنوان شد. وی در این سخنرانی تفاوت میان دیپلماسی عمومی و دیپلماسی سنتی را تعامل دولت‌ها با اشخاص و نهادهای غیردولتی در عرصه بین‌الملل از طریق دیپلماسی عمومی بیان می‌کند و علاوه بر آن دیپلماسی عمومی را ارائه ‌کننده دیدگاه‌های اشخاص و نهادهای خصوصی آمریکایی (علاوه بر دیدگاه‌های دولت آمریکا) به سایر کشورها معرفی می‌کند(Murrow, 1963).

در نهایت در سال 1965 نخستین تعریف تخصصی از اصطلاح دیپلماسی عمومی توسط ادموند گالیون4 رییس مدرسه حقوق و دیپلماسی فلچر 5 در دانشگاه تافتز 6  به ثبت رسید. طبق این تعریف، دیپلماسی عمومی با تاثیر گرایش‌های عمومی بر شکل‌گیری و تحقق سیاست خارجی سر و کار دارد و ابعادی فراتر از دیپلماسی سنتی در روابط بین‌الملل را شامل می‌شود.

ازجمله هدایت و تربیت افکار عمومی در سایر کشورها توسط دولت‌ها، تعامل گروه‌های خصوصی در یک کشور با گروه‌های دیگر در سایر کشورها، گزارش امور خارجی و تاثیر آنها بر سیاست، ارتباطات میان دیپلمات‌ها و خبرنگاران خارجی، و ارتباطات بین فرهنگی در این حیطه شامل می‌شوند(Cull, 2008: 19).

طبق تعریف گروه برنامه‌ریزی ادغام آژانس اطلاع‌رسانی آمریکا در وزارت خارجه در سال 1996، "دیپلماسی عمومی به دنبال ترویج منافع ملی ایالات متحده آمریکا از طریق تفهیم، اطلاع رسانی و تاثیر بر مخاطبان خارجی است"(Cull and Welch, 2003: 327). اما در تعریفی عام و دقیق‌تر، نیکلاس کال 7 دیپلماسی عمومی را تحت عنوان پیشبرد و هدایت سیاست خارجی از طریق جذب افکار عمومی خارجی تعریف می‌کند.

او در این تعریف پنج عنصر اساسی دیپلماسی عمومی را شنیدن دیدگاه مخاطبان، ایجاد طرفداری، دیپلماسی فرهنگی، تبادل اطلاعات و اشخاص و سخن‌پراکنی14 بین‌المللی بیان می‌کند(Cull, 2010: 49). تا اینجا مشخص شده است که دیپلماسی عمومی از یک سو بر استفاده از قدرت نرم و مهارت ایجاد جذابیت و اقناع تاکید دارد و از سوی دیگر مخاطبان خود را افکار عمومی و ملل مختلف در سایر کشورها قرار داده است.

برای روشن شدن ماهیت دیپلماسی عمومی بهتر است به تفاوت‌های اصلی آن با دیپلماسی رسمی اشاره کنیم. بر این اساس سه تفاوت اساسی دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسمی را می‌توان به شرح زیر بیان کرد. نخست اینکه دیپلماسی عمومی فرآیندی شفاف است و به‌ طور گسترده قابل انتشار است اما دیپلماسی رسمی فرآیندی غیر شفاف به شمار می‌رود که امور آن گهگاه منتشر می‌شوند.

دومین تفاوت این است که دیپلماسی عمومی از سوی یک دولت بر طیف وسیعی از مخاطبان عمومی اجرا می‌شود درصورتی‌که دیپلماسی رسمی در میان دولت‌ها در جریان است.  سومین تفاوت این است که، طرح‌ها و مسایل دیپلماسی رسمی، به رفتارها و سیاست‌های دولت‌ها مرتبط و متوجه است؛ اما طرح‌ها و مسایل دیپلماسی عمومی به رفتار و نگرش‌ عموم افراد در یک جامعه هدف متوجه و مرتبط است(Wolf Jr and Rosen, 2004: 4).

مراجع

منابع:

احدی، افسانه (1389)، «دیپلماسی عمومی: چارچوب مفهومی و نظری»، پژوهش نامه سیاست خارجی، شماره 24، 23-50.

کیوان‌حسینی، سید‌اصغر؛ جمعه زاده، راحله (1392)، «تبیین نظری قدرت نرم بر مبنای نگرشی فرا نای به کاربست منابع غیر مادی قدرت در سیاست خارجی»، پژوهش سیاست نظری، دوره جدید، شماره 13، 60-139.

گنجی‌دوست، محمد (1387)، «تحولات دیپلماسی در عصر اطلاعات»، فصلمانه سیاست، دوره 38، شماره 1، 185-212.

Cull, N. J. 2008. Public Diplomacy before Gullion, Routledge Handbook of Public Diplomacy. Nancy Snow and Phillip M. Taylor. London: Taylor & Francis.

Cull, N. J. 2010. Speeding the Strange Death of American Public Diplomacy: The George H. W. Bush Administration and the U.S. Information Agency, Diplomatic History. 34 (1): pp. 47–69.

Cull, N. J.; Welch, D. 2003. Propaganda and Mass Persuasion: A Historical Encyclopedia- 1500 to the Present. California: ABC-CLIO E-Books.

Leonard, M., Stead, C., Smewing, C. 2002. Public Diplomacy. London: Foreign Policy Centre.

Murrow, E. R. 1963. Edward R. Murrow Speaks at the 7th Annual Honor Awards Ceremony of USIA. 17 September 1963.   Available in: http://www.jfklibrary.org/Asset-Viewer/Archives/USIAAU-017.aspx.

Nye, J. S. 1990-a. Soft Power, Foreign Policy. No. 80: pp. 153–171.

Nye, J. S. 1990-b. The Changing Nature of World Power, Political Science Quarterly. Vol. 105, No. 2: pp. 177–192.

Nye, J. S. 2002. Hard and Soft Power in a Global Information Age. In Mark Leonard (Ed.), Re-ordering the World. London: The Foreign Policy Centre. pp. 151-153.

Nye, J. S. 2004-a. Soft Power and Higher Education,Harvard University: pp. 11–14.

Nye, J. S. 2004-b. Soft Power: The Means to Success in World Politics. New York: Public Affairs.

Nye, J. S. 2011. The Future of Power. New York: Public Affairs.

Nye, J. S. 2014. The Information Revolution and Power, Current History. Vol. 113, No. 759: pp. 19-22.

Roberts, W. R. 2007. What Is Public Diplomacy? Past Practices, Present Conduct, Possible Future, Mediterranean Quarterly. Vol. 18, No. 4: pp. 36–52.

Wolf Jr, C., Rosen, B. 2004. Public Diplomacy: How to Think about and Improve It, DTIC Document by RAND Corporation.

Zaharna, R. S. 2008. Mapping out a Spectrum of Public Diplomacy Initiatives, Routledge Handbook of Public Diplomacy. By Nancy Snow and Phillip M. Taylor. London: Taylor & Francis.

نویسندگان:

سیدامیر حسین صدرپور: دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس

محمد حسین جمشیدی: عضو هیئت علمی گروه روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس

محسن اسلامی: عضو هیئت علمی گروه روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس

دو فصلنامه مطالعات قدرت نرم شماره 14

ادامه دارد...

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول