به گزارش خبرگزاری فارس از شهرستان ساری، در آستانه انتخابات پنجمین دوره شورای اسلامی شهر ساری گفتوگویی با سید مهدی احمدی عضو شورای اسلامی مرکز مازندران انجام شد که نامزد این دوره از رقابتهای شورای شهر هم است و ایشان سابقه سه دوره عضویت در شورای شهر را برای خود به ثبت رساند.
سید مهدی احمدی استادیار دانشگاه و عضو شورای اسلامی شهر ساری است و حرفهای گفتنی زیادی دارد که در قالب یک مصاحبه خودمان انجام شد.
سید مهدی احمدی چگونه خود را برای مردم شهرش معرفی میکند.
مسعود صدایم میکنند، 50 سالمه، متاهلم، همسرم پزشکه و دو دسته گل دارم به نام سیده فاطمه ( شمیم) و سیدمحمدمهدی که هردو فرزندم تیزهوشند و قاری قرآن، رتبههای اول تا سوم مسابقات قرآن استانی را از آن خود کردند.
شمیم دانشجوی دامپزشکی و محمد مهدی سال چهارم تجربی در مجموع خانواده بسیار خوبی دارم و خیلی دوستشان دارم در خانوادهای گرم و صمیمی هستیم هموخیلی دوست داریم برای هم خیلی احترام قائلیم و چشمانداز خوبی برای خودمان تعریف کردیم. پسرم دوست دارد مانند مادرش پزشک شود، زندگیام را مدیون فداکاریهای همسرم هستم.
خانواده پدری و مادر خود را چگونه معرفی میکنید.
دو ساله که در فراغ پدرم که همه وجودم بود میسوزم و از دنیا فقط مادری مهربان دارم، مهمان نوازند، 5 برادریم و دو خواهر، برادر بزرگ خانوادهام، همه اعضای خانواده خوب و دوست داشتنیاند، خیلی دوسشان دارم و خیلی به من احترام میگذارند، خانواده گرم و صمیمی هستیم، با تمام وجود به برادران و خواهرانم علاقهمندم.
محل زندگیتان و زادگاهتان را برای مردم شهر تشریح کنید.
داستانش مفصله، در روستای چالکده، روستایی که فعلا درآنجا صنایع چوب و کاغذ مازندران بنا شد، به دنیا آمدم.
پدرم اهل پهنه کلا و مادرم شکتایی است تا چهارم ابتدایی آنجا زندگی کردیم و به دبستانی در روستای همجوار (تلوکلا) میرفتم. تا اینکه به علت ساخت کارخانه و خرید زمینهای منطقه، مجبور به مهاجرت شدیم و در بلوار کشاورز- کوی اسلام - (باغ شربتی) خانه ساختیم و زندگی کردیم. پنجم ابتدایی را مدرسه قائممقام بودم، دوره راهنمایی را در مدرسه طبری گذراندم و دوره دبیرستان را هم در دبیرستان طالقانی و بالاخره درسال ۶۲ در رشته اقتصاد دیپلم گرفتم.
یادم هست که با پای پیاده تمام راه مدرسه را میرفتیم و چقدر هم با صفا بود.
در حال حاضر مادرم و خواهرم شکتا زندگی میکنند، بقیه اعضای خانواده در شهر زندگی میکنیم.
حال که صحبت از مدرسه و درس شد، بفرمائید که بعدش در زندگی تحصیلی شما چه اتفاقی افتاد؟
بعد از گرفتن دیپلم، چون خیلی کار بیمارستانی را دوست داشتم، یکسال بیمارستان راه آهن کارآموز پزشکی و بهیاری بودم. خدا پسر عموی من حاج اسماعیل احمدی رو رحمت کنه و خدا عموی من سیدعیسی احمدی رو حفظ کنه که پیش اونا کار میکردم.
بعدش به سربازی رفتم که داستانش جالبه و براتون نقل میکنم در حال خدمت بودم که دانشگاه قبول شدم از سال ۶۵ تا ۶۹ با معدل 19.5 لیسانس فقه و حقوق اسلامی گرفتم؛ در همان سال یعنی سال ۶۹ در آزمون ارشد شرکت کردم و نفر اول کنکور در رشته خودم شدم و در سال ۷۱ در واحد تهران مرکز با معدل 18.5 فارغ التحصیل شدم در سال 72 بقیه خدمت سربازیام را در دانشگاه گذروندم و در سال 73 به عضویت هیات علمی دانشگاه دراومدم، تا اینکه درسال 78 در مقطع دکترا در رشته فقه و حقوق واحد علوم و تحقیقات مشغول به تحصیل شدم و در سال ۸۱ به علت کاندیدا شدن مجبور شدم مدرک دانشوری بگیرم.
چطور شد به فکر کاندیداتوری شورای شهر ساری افتادید؟
خدا رحمت کند پسر عمه مرحوم ما حاج سید مسیح سلیم بهرامی را، شکتا خانه پدرم بودیم، در راه برگشت بهم گفت: استاد آماده باش، همیشه منو استاد صدا میزد. گفتم آماده چی؟گفت باید بری عضو شورای شهر بشی، منم ثبتنام کردم و مردم به من اعتماد کردند و رای آوردم و به لطف خدا عضو شورا شدم.
با چند رای انتخاب شدید؟
حدود 10هزار تا رای آوردم که نتیجه 20 سال کار صادقانه من در حوزههای ورزشی، فرهنگی، اجتماعی، قرآنی و آموزشی بود. البته برنامه زنده عارفانه که در طول ماه مبارک رمضان، موقع افطاراز مرکز مازندران پخش میشد و من هر روز کارشناس برنامه بودم در معرفی من بیاثر نبود.
در دورههای بعد چند رای آوردید؟
در دوره دوم بیش از 11 هزار رای آوردم ودر دوره سوم بیش از 13 هزار رای، یعنی هر دوره رای من افزایش داشت که این برای من سرمایه بزرگی است، ولی متاسفانه رتبه من کاهش پیدا میکرد.
دلیل کاهش رتبه شما چی بود؟
دلایل متعدده، مهمترینش خرید و فروش آرای مردم است که متاسفانه توسط برخی کاندیداها صورت میگیرد، کاندیدایی که رای مردم رو میخرد، در صورت رای آوردن هیچ تعهدی به مردم نخواهد داشت، در طول مدت خدمت، به فکر جیب و جبران خسارات مالی خود خواهد بود. کما اینکه در طی دوره قبل بودند اندکی که چنین کردند و قطعا سرانجامی نافرجام خواهند داشت.خرید رای توسط کاندیدا، توهین به شعور مردم است.
شنیدیم پیشنهاد ریاست دانشگاه داشتید چطور شد تصمیم گرفتید بار چهارم کاندیدای شورای شهر باشید؟
بله همینطوره، خرداد 93 با دو امضای استاندار محترم و نماینده محترم ولی فقیه و با تایید همه نمایندگان استان در مجلس، به عنوان گزینه پیشنهادی استان برای تصدی ریاست دانشگاه علمی کاربردی استان معرفی شدم که چون بر اساس قانون نیاز به استعفا داشت، تصمیم گرفتم خدمتم را در شورا ادامه دهم این در حالی بود که من از این قانون بیخبر بودم و تقریبا 90 درصد کار انجام شده بود. در هر حال خوشحالم که در خدمت مردم در شورا هستم.
شورا چه خبره که همه شیفته خدمت در آنجا هستند؟
اهلش باشی همه خبرها هست
چه خبری؟
اولا اگر ظرفیت نداشته باشی دچار کبر و غرور میشی، چون شهرت فساد میاره. ثانیا اگر مبانی عقیدتیت قوی نباشه دچار فساد مالی میشی، چون رشوه و پیشنهاد مالی زیاده و...
پیشنهادات اینچنینی هم داشتی؟
فراوان.
چرا قبول نکردی؟
سه تا مدال گردنم آویزونه که جزو افتخارات منه و به برکت این مدالهاست که در طی 13 سال خدمت در شورای شهر، دنبال رانت خوری نرفتم، ساخت و ساز نکردم، باغ نخریدم، ویلا نساختم، وامهای خارج از نوبت نگرفتم، شرکت ثبت نکردم، کار تجاری و اقتصادی نکردم و...
سعی کردم نان حلال سر سفره خانواده ببرم، به حقوق معلمی و کارمندی اکتفا کنم که برکتش بیشتر از اینها بود چون به لطف خدا امروز همه چی دارم.
یادم نمیره که لیسانس داشتم سر خرمن بابام کار کشاورزی میکردم، زمین و باغ بیل میزدم، با کارگرهای روستامون صبح اول وقت میرفتیم سرزمین دیگران تو روستاهای خارمیان و دینک و درازمحله و... درو میکردیم، خیلی از ساختمانهای بلوار کشاورز رو آجر بالا دادم، با سختی بزرگ شدم، مادرم طلاهاشو فروخت شهریه دانشگاه منو داد، با درد بدبخت بیچارهها آشنام، چطور میتونم بهشون خیانت کنم؟ جا نمازی آب نمیکشم، معصوم نیستم، منم خطا دارم، منم گناه دارم، ولی سعی کردم به این مردم خیانت نکنم، اگر رای بیارم، همینی خواهم بود که هستم، تغییری در من ایجاد نخواهد شد.
حالا بفرمائید اون سه تا مدال کدام است؟
اول مدال قرآن و اهل بیت(ع)؛ تنها عضو شورا هستم که مدال قرآن و اهل بیت گردنمه، کلام خدا رو قرائت میکنم و دارای رتبه کشوریام، موسسه قرآنی دارم، کتاب آموزش قرآن نوشتم و با افتخار قرآن تدریس میکنم و نیز با افتخار ذکر اهل بیت میگم.
دوم مدال ورزش؛ تنها عضو شورای شهرم که فوتبالیست دهه 60 شهر و استان بودم، پهلوانی و درستکاری رو در میادین ورزش از بزرگانمون یاد گرفتم و بهش پایبندم.
سوم مدال علم و دانش؛ افتخارم اینه که تنها عضو شورای شهرم که کرسی استادی و تدریس تو دانشگاه به عنوان عضو هیات علمی را دارم، لذا سعیم بر این بوده ادبیات رفتاری و گفتاریام متفاوت با دیگران باشه تا نماینده خوبی برای جامعه دانشگاهیان و نیز جامعه ورزشی و قرآنی و هیاتی شهرم باشم.
به چه دلیل برای بار چهارم وارد شورای شهر میشوید آیا نظرتان خدمتگذاری صادقانه است؟
آمدم تا رکورد بزنم، چون اگه رای بیارم پیشکسوتترین عضو شورا خواهم بود؛ شوخی کردم جدی نگیرید؛ درست گفتید اومدم تا از سه دوره تجربهام برای ادامه خدماترسانی به مردم فهیم شهرم استفاده کنم. با افتخار نوکری شونو بکنم و در حد توانم مشکلگشایی کنم.
این گفتوگو ادامه دارد.
انتهای پیام/86006/ج