به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، عالم فاضل متقی، مجاهد عالیقدر شهید عطاء الله اشرفی اصفهانی در شعبان 1322 قمری مصادف با 1281 شمسی در خمینیشهر متولد شد؛ پدرش حجتالاسلام میرزا اسدالله از علمای دین و مردی زاهد بود.
وی به اهلبیت (ع) ارادت خاصی داشت و قبور ائمه اطهار و همچنین مرقد حضرت علی بن موسیالرضا (ع) را سه بار با پای پیاده زیارت کرده بود و در سومین سفر پیاده به مشهد مقدس دعا میکند که خداوند فرزند عادل و عالمی به او عنایت فرماید و همان شب در عالم رویا به محضر امام رضا (ع) مشرف میشود؛ سپس امام به وی میفرمایند «عطاءالله عالما فقیها و شهیدا» وقتی از این سفر معنوی و پربار به اصفهان باز میگردد، متوجه میشود خداوند به وی فرزندی کرامت خواهد کرد و برای نوزاد نام «عطاءالله» را انتخاب میکند.
وی دروس حوزه را در اصفهان آغاز کرد و طی ده سال سکونت در حوزه علمیه اصفهان، در مدرسه نوریه دوره مقدمات و سطح فقه و اصول را در محضر اساتیدی، همچون حضرات آیات شیخ محمدحسین فشارکی، سید مهدی درچهای، سید محمد نجفآبادی و شهید سید حسن مدرس به پایان برد؛ سپس به قم هجرت کرده، دوره عالی و اجتهادی فقه و اصول را از محضر حضرات آیات عظام، شیخ عبدالکریم حائری، سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید محمد حجت و آیتاللهالعظمی بروجردی و فلسفه را از امام خمینی (ره) فرا گرفت.
* آثار و برکات اشرفی
آثار قلمی و علمی آیتالله اشرفی اصفهانی را حدود سی مجلد نوشتهاند که بیشتر آنها چاپ نشده است که از جمله آنها میتوان به البیان (برهان قرآن) تنها کتاب وی به زبان فارسی در موضوع علوم قرآن است که بعد از شهادتش در سال 1380 شمسی به چاپ رسید، اشاره کرد؛ تفسیر قرآن که خلاصهای از تفاسیر شیعه و سنی است، مجمع الشتات در اصول دین و عقاید و کلام به زبان عربی در چهار مجلد، مجموعهای پیرامون حروف مقطعة قرآن به زبان فارسی، کتابی در موضوع غیبت امام عصر (عج)، غروب آفتاب در محراب جمعه و جزوات درس فقهی و اصولی و تقریرات اساتید خود اشاره کرد.
اماکنی مثل ساختمان مکتب الزهرا (س)، مسجد ولیعصر (عج) خمینیشهر، حوزه علمیه امام خمینی (ره) در کرمانشاه، ساختمان مسجدالنبی (ص) در کرمانشاه، توسعه مسجد امام حسین (ع) در خمینیشهر و توسعه مسجد بروجردی در کرمانشاه به همت و تلاش شهید اشرفی اصفهانی تأسیس شده یا توسعه یافته است.
* 62 سال مداومت بر خواندن دعای کمیل
آیتالله اشرفی اصفهانی دعای کمیل، سمات و زیارت جامعه را از سنین طفولیت حفظ کرده و به خواندن آنها سخت مقید بود؛ وی حدود 62 سال به خواندن دعای کمیل مداومت کرد و حتی در شب شهادتش نیز دعای کمیل را خواند همچنین ایشان 60 سال هر روز زیارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام قرائت کرد.
* رفتار وحدتگرایانه شهید محراب
رفت و آمدهای ایشان با برادران اهل سنت باعث شده بود که ارتباط میان شیعیان و اهل سنت در کرمانشاه بسیار حسنه شود؛ وی حتی یک روز وقتی دید که عالم سنی عبایش کهنه است، عبای نوی خویش را به او پوشاند و خود عبای کهنه را بر دوش گرفت و این گونه رفتارها سبب شده بود، بسیاری از اهل تسنن به شیعیان علاقهمند شوند.
زمانی که به دستور آیتالله بروجردی جهت اداره حوزه علمیه کرمانشاه مأمور میشوند به همراه جمع دیگری از فضلا به آن منطقه بروند، پس از مدتی به خاطر وجود مشکلات متعدد همراهان شهید اشرفی بازگشتند تنها کسی که مقاومت کرد و شهر را رها نکرد شهید محراب بود وقتی دوستانش به او میگفتند شما هم شهر را رها کنید و برگردید ایشان جواب میدادند من هر زمانی که میخواهم کرمانشاه را رها کنم و بیایم آقای بروجردی به خوابم میآیند و میگویند «سنگر را رها نکنی، مدرسه را رها نکنی، زحماتی را که کشیدهای از دست ندهی».
اشرفی اصفهانی، از شاگردان و یاران امام خمینی (ره) بود؛ وی بعد از رحلت مرجع بزرگ تشیع آیتالله بروجردی، مردم را در امر تقلید از امام خمینی راهنمایی میکرد در قضیه دستگیری امام، در اوایل نهضت نیز او از حامیان ایشان بود و تا آخر عمر هم وفادار به امام باقی ماند و در دوران انقلاب اسلامی نیز آیتالله اشرفی اصفهانی، به عنوان یار و یاور امام، محور مبارزات مردم کرمانشاه بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، نماز جمعه نقش مهمی در ثبات انقلاب اسلامی و خنثی کردن توطئههای ضد انقلاب داشت و امام خمینی (ره) در 14 ذیقعده سال 1399 قمری با صدور حکمی، آیتالله اشرفی را به امامت جمعه کرمانشاه منصوب فرمود و وی اولین امامجمعه بود که از سوی امام در کرمانشاه منصوب میشد.
* ترک نکردن نماز شب حتی در زمستانهای سخت و طوفانی
آیتالله اشرفی حتی یکبار هم نماز شب را ترک نکرد و در زمستانهای سخت و طوفانی قم برای خواندن نماز شب گاه با شکستن یخ 30 سانتی، آب را از حوض مدرسه فیضیه تهیه میکرد تا بتواند نماز شب را بخواند؛ ایشان نماز شب را از سن 13 سالگی ادامه داده بود، حتی در مسافرتها از خواندن نماز شب غافل نمیشد؛ وی در سپیده هر فجری، قبل از اذان صبح به حرم مطهر حضرت معصومه (س) تشرف مییافت، آنگاه با دعا و زیارات صبح را به روز میآورد.
همچنین مادر وی ارادت عجیبی به حضرت سیدالشهدا (ع) داشت، به طوریکه از دوازده تا هفتاد سالگی همه روزه مقید به قرائت زیارت عاشورا بود و زیارت را زیر آفتاب و همراه گریه میخواند و مدام اشعاری را زمزمه میکرد؛ شهید میگفت من هرچه اصرار کردم که این اشعار را به من یاد بدهید وی قبول نمیکرد و میگفت: «این اشعار را به من دادهاند و دستور دادهاند که به کسی نگویم!».
# من_یک_سپاهی_ام
وی تا زمان شهادت، دو نوبت در لشکر المهدی (عج) و حمزه سیدالشهدا (ع) ثبت نام کرد و کار جالبتر این بود که با پوشیدن لباس پاسداری در رژه عمومی روز تاسوعای حسینی به مناسبت عزای سالار شهیدان، چنان انگیزهای در نیروهای مردمی بسیج و سپاه به وجود آورد که همگی در ثبت نام برای اعزام به جبهه بر یکدیگر سبقت میگرفتند.
وی با وجود اینکه قریب هشتاد سال از عمرشان میگذشت، اکثر اوقات از راه زمینی به جبههها میرفت؛ راه خوزستان را که بسیار خراب و دارای دستاندازهای پر خطر بود با اتومبیل طی میکرد و راه جبهه غرب که کوهستانی و خاکی بود با جیپهای ارتش میپیمود و در عملیات مطلع الفجر، ارتفاعات چغالوند را که حتی برای جوانان هم صعب العبور بود به عشق رزمندگان طی میکرد.
شهید محراب در توصیف جبههها میگفت: «وقتی به جبهه میروم تا مدتی روحیهام قوی میشود؛ قدرت خدا در جبهههاست و هر کس میخواهد خدا و دست خدا را ببیند به جبههها برود و در جبهه بوی بهشت میآید».
* بوی بهشت میآید
حجتالاسلام قرائتی میگفت: «شبی پس از دعای توسل در جبهه، در میان سنگری از سنگرها شهید اشرفی اصفهانی رو به من کرد و گفت آقای قرائتی بوی بهشت میآید ما هرچه استشمام کردیم، چیزی نیافتیم ایشان وقتی حالت حیرت زده ما را دیدند، دوباره گفتند آقای قرائتی بوی بهشت میآید، آنگاه به گوشهای پناه برد و به سختی گریست در آن شب، ما چیزی نیافتیم ولی یقین داشتیم آنچه که شهید اشرفی اصفهانی میگوید، درست است».
آیتالله اشرفی اصفهانی در مشاهد مشرفه و به خصوص در حرم حضرت علی بن موسیالرضا (ع) نماز جعفر طیار میخواند حتی اگر در روز سه بار به حرم تشرف مییافت در هر تشرف خواندن نماز جعفر طیار و زیارت جامعه را بر خود لازم میدانست؛ در یکی از سفرها از غبار حرم حضرت رضا (ع) برای تبرک برداشت و وصیت کرد پس از مرگ آن را بر خاک قبرش بپاشند.
* شهادت و ذکر یا حسین حسین
سرانجام این عالم وارسته در ظهر جمعه 23 مهرماه سال 1361 شمسی هنگامیکه قصد اقامه نماز جمعه را داشت، منافق کوردلی با لباس بسیجی به سمت ایشان رفت و در حالی که نارنجک به کمر بسته و ضامنش را در آستین قرار داده بود، حاج آقا را بغل میکند و باعث انفجار نارنجک میشود؛ انفجار به حدی شدید بود که دو پای ایشان قطع شد و به حالت سجده روی زمین افتادند و در حالی که ذکرشان «حسین حسین» بود، به بیمارستان منتقل شد؛ در بیمارستان هم ذکر «حسین حسین» از عمق وجود ایشان شنیده میشد و در حال ذکر محبوبش به شهادت رسید.
تشییع جنازه شهید اشرفی اصفهانی از نظر ازدحام جمعیت و طول مسافت و زمان تشییع کمنظیر بود و ساعت 9 صبح جنازه شهید از خمینیشهر شروع به تشییع شد و حدود ساعت 5 بعدازظهر بعد از پیمودن چندین کیلومتر در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
* اتفاقهای جالب پس از شهادت اشرفی
آیتالله اشرفی اصفهانی در ساعت 12:10 دقیقه روز جمعه به شهادت رسید و ساعت ایشان نیز درست در همان ساعت ایستاد در حالی که قطره خونی بر آن افتاده بود که اینک در موزه شهیدان نگهداری میشود.
فرزند شهید اشرفی گفته است، با گذشت 5 سال از شهادت پدر از بیرون آوردن لباسهای خونین پدرمان سخت پرهیز داشتیم تا آنکه روزی حجتالاسلام قرائتی به خانه ما آمده و بر درآوردن لباس پدرمان سخت اصرار کرد؛ به ناچار صندوق لباسها را آورده و در نزدشان گذاشتیم و با کمال تعجب دیدیم با وجود گذشت 5 سال هنوز خون لباسهای پدرمان تازه بود و او به تبرک قدری از آن خونها را به محاسن خود کشید.
انتهای پیام/63089/ک40/