به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، خدابخش هم تابلوفرشهای نازنینش را نیاورد تبریز، گذاشت همانجا اردبیل بماند و با آنها زندانی آزاد کنند...
همه چیز تقصیر این جبارزاده است! برمیدارد هر چه تابلو فرش برایش دادهاند میدهد زندانی آزاد میکند!!
چه خبر است؟!! هیچ فکر بقیه هم که نیست اصلاً، فرداروز آدم پیر میشود و هزار جور گرفتاری پیدا میکند، کسی هم به آدم سمتی چیزی پیشنهاد نمیکند که هی تابلو فرش و سکه بدهند!!!
من بودم نمیدادم!!! من اگر جای جبارزاده بودم کمی بیشتر فکر میکردم و تصمیم منطقیتری میگرفتم. مثلا اینها را میفروختم، آخر عمری میرفتم آن ور آب سرمایهگذاری میکردم. خانم بچهها هم قشنگ در رفاه و آسایش و بیهیچ دغدغهای زندگی میکردند.
بیا تحویل بگیر! همین را میخواستی؟!! خدابخش هم تابلوفرشهای نازنینش را نیاورد تبریز؛ گذاشت همانجا اردبیل بماند و با آنها زندانی آزاد کنند.
انگار جبارازده و خدابخش قصد ندارند تا آخر عمر دست از سر این مملکت و این آذربایجان بردارند. برخلاف برخی از مسوولان تیزبین که همواره هوشمندانه عمل میکنند (و از آنجایی که میدانند چه بر سر این مملکت آوردهاند از خیلی قبلترها جل و پلاس خود را جمع کردهاند و در آنور آب برای اهل عیال، خانه و زندگی به راه انداختهاند که بیا و ببین)، انگار سر استانداران سابق و جدید آذربایجانشرقی توی حساب و کتاب نیست! انگار نمیدانند دریاچه ارومیه خشک شده و بحران کمآبی کل کشور را فرا گرفته است و اینجا دیگر جای زندگی کردن نیست. آخر فردا پس فردا که دریاچه ارومیه کاملاً خشک شد و هزار جور درد و مرض منطقه را فراگرفت چه کسی اینجا میماند، جز یک عده بدبخت پاپتی! نهایت همین کارگران معترض که به خاطر چندرغاز حقوق چندماهه عقب افتاده خود زمین و زمان را به هم میدوزند و مدام میخواهند به تشویش اذهان عمومی بپردازند، بتوانند در این مملکت دوام بیاورند. حقوق معوقه اینها چیزی هم نمیشودها، اینقدر آشوب به پا میکنند و همه جا را به هم ریختهاند، نهایت اگر 10 دوازده ماه حقوق اینها را یکجا جمع کنیم بشود معادل یک بیستم حقوق ماهیانه نجومی بگیران محترم که اینهمه حرف میشنوند و سختی میکشند و دم نمیزنند بیچارهها!!!
هی میخواهم موضوع حقوقهای نجومی را فراموش کنمها... نمیگذارند که!!
راستی اینها این همه پول را چکار میکنند؟
آفرین! درست حدس زدید!!! برمیدارند میبرند ...... ای وای باز دارم همه چیز را قاطی میکنم. خوب چکار کنم ذهنم آشفته است. به ما که حقوق نجومی نمیدهند! اصلاً به ما حقوق ندهند سنگینترند! یک دفعه سرمان را بالا میگیریم میگوییم داریم افتخاری کار میکنیم و پول برایمان مهم نیست!!! تازه از این تابلو فرشها هم هدیه نمیدهند. فوقش روز خبرنگار با هزار اما و اگر برمیدارند 50 تومن کارت هدیه میدهند. وقتی هم که اعتراض میکنیم میگویند: «با این حقوقهای نجومی ذخیرهها، اختلاسهای پی در پی و بخور بخوری که به راه افتاده همین قدر به ما میرسد، دیگر ناشکری نکنید. اگر در زندگی خود طریق اقتصاد مقاومتی را در پیش گیرید همین میزان حقوق شما را کفایت میکند تازه بیشتر حقوقتان را هم میتوانید پسانداز کنید»!
بگذریم؛ مثل اینکه دوباره دارم به جاده خاکی میزنم...
مردم آذربایجان مهر دو استاندار خود را که مرهم درد زندانیان شد فراموش نمیکنند
اما اگر جدیتر باشیم، باید بگوییم اهداء تابلو فرشهای نفیس و سکههای دارای ارزش مادی و معنوی مجید خدابخش استاندار سابق اردبیل برای آزادسازی زندانیان این استان بهانهای دست ما داد تا به اقتضای رسالت خود ضمن ارج نهادن به این اقدام شایسته متعالی یادآور شویم، هستند مدیران و مسوولانی که ضمن دریافت حقوقهای آنچنانی، با وجود مشاهده وضعیت رقتبار زندگی قشر متوسط و کارگر جامعه، حتی از انجام وظایف روزمره خود نسبت به رفع و یا تعدیل مشکلات این قشر دریغ میورزند و ترجیح میدهند قبل از انتقال خود به مسوولیت جدید جوایز و هدایای نفیسی را که قبلاً دریافت کردهاند به انبارهای پربهایی که برای روز مبادای خود تدارک دیدهاند انتقال دهند.
همان مدیرانی که بیش از همه به فکر طراحی حاشیهای امن برای زندگی آینده خود و هفت نسل بعد از خود هستند و شاید با وجود ثروتهای کلانی که از قبل همین مسوولیت و با زد و بندهای غیرقانونی و سوءاستفاده از موقعیت به جیب زدهاند، چند تابلو فرش و سکه را هم برای خود غنیمت شمرده و نتوانند از آنها دل بکنند.
اقدام دکتر جبارزاده و پس از او دکتر خدابخش در اهداء تابلوفرشهای نفیس جای تحسین بسیار دارد. میدانیم بود و نبود این تابلوفرشها تاثیر آنچنانی در روند زندگی امثال دکتر جبارزاده و دکتر خدابخش نخواهند گذاشت اما تبدیل این اقدام ایشان به یک فرهنگ و نهادینه شدن آن از سوی مدیران در نگاه اول منجر به آزادسازی شمار زیادی از زندانیان نیازمند و آبرومند شده و حتی خواهد توانست جلوی از هم پاشیدگی و تباهی خانوادههای بسیاری را بگیرد و اگر نگاه عمیقتری به موضوع داشته باشیم میتوان گفت اگر جامعه ما اسلامی است و ما شیعه مولای متقیان حضرت علی(ع) هستیم، تابلو فرشها، سکهها و هدایایی از این دست باید در اموری مثل آزادی زندانیان، صرف شود که این راحتترین راه برای نهادینهسازی فرهنگ صرف هدایای گرانقیمت فقط برای امور خیریه و نوعدوستانه و مبارزه با اشرافیگری است که حضرت علی(ع) نیز همسطح فقیرترین مردم زندگی میکردند و از فرط گرسنگی سنگ به شکم میبستند تا با تمام وجود همدرد رعیت خود باشند.
در واقع اهداء هدایای گرانقیمت میتواند مسوولان ما را یک قدم به راه طولانی مشی واقعی مولا علی(ع) نزدیکتر کند که میفرمودند: «ای مردم! با این لباسی که بر دوش دارم و این مرکبی که بر او سوار هستم، داخل شهر شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم چیز دیگری داشتم، پس بدانید من از خیانتکاران هستم.»
نمیخواهم چاپلوسی کرده باشم که دل این مردم بیچاره از دست چاپلوسیها و بزرگ جلوه دادن کوچکترین انجام وظیفه مسوولان خون است. بدون تعارف اگر از همین حالا بخواهیم در مورد عملکرد خدابخش قضاوت کنیم و به خاطر اهداء چند تابلو فرش و سکه او را شایسته تقدیر بدانیم خیلی زود است و از عدالت به دور افتادهایم. اما دروغ چرا، دوست داریم استاندار ما همانجوری باشد که نشان میدهد. دوست داریم استاندار ما از غم و اندوه فرودستان جامعه شب و روز نداشته باشد و دوست نداریم در این آشفته بازار رکود و تورم که مردم به سختی روزگار میگذرانند، استاندار ما هدیههای گرانقیمت را که بعضاً ارزش آنها مساوی با چندین ماه حقوق یک کارگر است و از او دریغ میشود، برای خود نگه دارد.
و پایان سخن اینکه مردم آذربایجان مهر دو استاندار خود را که مرهم درد زندانیان شد و بهترین هدیه یعنی آزادی را برای آنها به ارمغان آورد هرگز فراموش نمیکنند.
نگارنده: لیلا حسینزاده
انتهای پیام/40/60026/س