خبرگزاری فارس اردبیل-سرویس اجتماعی/ ازدواج یکی از اصلیترین مباحث اجتماعی در بین متخصصین این حوزه و اساس بسیاری از مباحث علوم اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی میباشد. نگرشهای متعددی در مورد امر ازدواج وجود دارد. جوامع کشورهای غربی و آمریکایی به سوی فردگرایی حرکت میکنند و آمار افراد مجرد در این جوامع بسیار بیشتر از افرادی است که به طور رسمی ازدواج کردهاند در مقابل جوامع شرقی و سنتی همچنان ازدواج را پایه و اساس زندگی افراد میداند.
عدم تمایل به ازدواج در جوامع غربی نه تنها نقش خانواده را به عنوان یکی از نهادهایی که میتواند در حل بسیاری از مشکلات جامعه ایفای نقش کند، کمتر کرده است بلکه در آیندهای نه چندان دور چیزی به نام خانواده در این جوامع به تاریخ خواهد پیوست و کودکان، نوجوانان و جوانان در این کشورها با نوعی بحران هویتی روبه رو خواهند شد که در آن قادر نخواهند بود حفرههای ذهنی خود اعم از مهر و محبت والدین، تربیت و حرف شنوی را با پاسخی قانع کننده پر کنند و این جامعه هر چقدر هم پیشرفته و توسعه یافته باشد از درون محکوم به پوچی و نابودی خواهد بود.
در کشور ما نرخ رشد جمعیت از ۱۰۰ سال گذشته تاکنون دستخوش تغییرات بسیاری بوده است از انفجار جمعیتی که در اواسط قرن گذشته در ایران اتفاق افتاد تا بعد از انقلاب و سیاستهای مختلفی که در این حوزه تاثیرگذار بود همه و همه موید این مساله بود که ازدواج و در ادامه آن فرزند آوری تنها وابسته به سیاستهای اجتماعی و فرهنگی دولتها و حکومتها نیست.
اگر بخواهیم وضعیت کنونی کشور را بدون مقایسه با دیگر کشورهای غربی و شرقی و تنها با معیارهای موجود و مستند، مورد سنجش قرار دهیم مطمینا نبود رفاه اجتماعی و عدم بهبود وضع معیشت از جمله اصلیترین علل عدم تمایل جوانان به امر ازدواج است که این مساله یعنی نبود رفاه اجتماعی و نبود کار و معیشت مناسب باعث افزایش نرخ طلاق و حتی بدتر از آن افزایش نرخ تجرد قطعی دختران و پسران در جامعه ما است.
طبق آمار بیش از ۱۱ میلیون جوان ایرانی در سن ازدواج قرار دارند و هرگز ازدواج نکردهاند این آمار وقتی تکاندهندهتر میشود که بدانیم درصد بسیار بالایی از آنها در بین ۳۰ تا ۴۰ سال یعنی قبل از سن تجرد قطعی قرار دارند و در این بازه آمار دختران ازدواج نکرده ۳ برابر میزان پسران است.
آمارهای رسمی نشان میدهد که حدود نیم میلیون دختر در کشور وجود دارد که به سن تجرد قطعی رسیده است و نمیتوان دلیل عدم ازدواج این تعداد دختر در کشور را تغییر نگرش یا تغییر فرهنگ زندگی دانست. البته ناگفته نماند تاثیر تغییراتی مانند تغییر سبک زندگی و تغییر نگرش و دلایلی همچون "سندروم سیندرلا" که از آن به عنوان طنابی بر گلوی دختران دم بخت یاد میشود، کم نیست و در این زمینه خانوادهها بسیار بیشتر از مسؤولان مقصرند.
طبق سرشماری سال ۹۵ حدود ۴ هزار دختر و پسر اردبیلی وارد سن تجرد قطعی شدهاند این آمار میزان تجرد قطعی دختران را نزدیک به ۲ هزار و ۴۰۰ نفر و پسران را حدود هزار و ۶۰۰ نفر نشان میدهد.
اگر مشکلاتی مانند نبود شغل، درآمد کافی و بدی اوضاع اقتصادی را نیز به مشکلات روحی و جسمی ناشی از تجرد این افراد به آن اضافه کنیم با شرایطی رو به رو خواهیم شد که در آن بستر ذهنی و عملی این افراد با یک جرقه کوچک مهیای انواع آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، قتل، خودکشی، تجاوز و .... خواهد بود.
متاسفانه در سالهای گذشته ادغام دو سازمان ورزش و جوانان و تربیت بدنی در کشور باعث شده تا اولویت اصلی اکثر مدیران کل ورزش و جوانان در استانهای کشور ورزش باشد و کمتر به دردها و مشکلات جوانان رسیدگی شود. در حالیکه هیچ فردی نمیتواند منکر تاثیرات مثبت ورزش در جامعه باشد هیچ فرد عاقلی هم مشکلات اصلی جوانان را نبود امکانات یا فضا برای ورزش عنوان نمیکند.
چیزی که اکنون در مدیریت اداره کل ورزش و جوانان استان اردبیل مشاهده میشود صرفا پرداختن به مسایل و گاها حاشیههای پررنگتر از متن ورزشی است که فقط بخش کوچکی از جامعه با آن درگیر است و آنچه قسمت عظیمی از جامعه را درگیر خود کرده است وجود حداقل یک جوان بیکار و مجرد در هر خانه این استان است که ظاهرا کمترین اهمیت را برای مسؤولان استانی دارد، بهویژه مدیرانی که وظیفه آنها پرداختن به مشکلات و امور جوانان است.
استان اردبیل به علت داشتن جامعهای سنتی که خرده فرهنگهای سنتیتر از آن در درون خود پرورش داده است شاید در گذشته ترس و ابایی از بازگو کردن مسایلی اینچنین داشته است اما در عصر حاضر، فضای روشنگری و سخنهای بیپرده اجازه نمیدهد تا مسایلی مانند این پشت پردههای سیاه بیخبری بماند. لذا آنچه انتظار مردم از خدمتگذاران خود در اینگونه مسایل است تدبیری عالمانه قبل از رسیدن به وضعیت بحرانی است.
**********************
یادداشت از مسعود لاهوت
**********************
انتهای پیام/3356/312/