اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

بررسی جایگاه اخبار طینت در میان معارف شیعه - بخش دوم و پایانی

اخبار طینت و اخبار سعادت و شقاوت

این مقاله در صدد آنست که ثابت نماید بحث طینت ابعاد مختلفی دارد و تحقیق و بررسی و ارائه تحلیل و توجیه پیرامون اخبار طینت مستلزم آن است که به موضوعات مهم دیگری که پیوند عمیقی با این بحث دارد توجه گردد و تفسیر واضح و روشنی از آنها و ارتباط آنها با اخبار طینت ارائه گردد.

اخبار طینت و اخبار سعادت و شقاوت

 

4. اخبار طینت و اخبار سعادت و شقاوت

 مفاد ظاهر اخبار طینت آن است که سرنوشت آدمیان از پیش تعیین شده است و به واسطه آفرینشی که از طینت خوب و بد صورت پذیرفته، سعادت و شقاوت آنها تعیین گشته است. مشابه این مطلب در شماری از احادیث اهل بیت: نیز وارد شده که به نوعی بر تقدیر ازلیِ بشر در سعادت و شقاوت دلالت دارد.

   بر اساس ظاهر این اخبار، جبر و عدم اختیار انسان در سرنوشت خویش ثابت می گردد.[48] از این روی  اندیشمندان در پی توجیه اخبار سعادت و شقاوت ذاتی بر آمده اند.

اما مباحثی که در درون این روایات و تفاسیر آنها مطرح شده، می تواند در تفسیر، تبیین و توجیه اخبار طینت اثر گذار باشد. و معنای هر یک از دو دسته روایات مکمّل معنای دسته دیگر است.

علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در ذیل آیه شریفه «قل أمر ربی بالقسط وأقیموا وجوهکم عندَ کلّ مسجد وادعوه مخلصین له الدین کما بدأکم تعودون»[49] در تبیین اخبار سعادت و شقاوت و اخباری که درباره خلقت اولیه  می باشد، بحث روایی مفصّلی ارائه می دهد و در آن جا روایات طینت و سعادت و شقاوت را در کنار هم بررسی نموده و تحلیل می کند.[50] علامه روایات سعادت و شقاوت را به پنج گروه تقسیم می کند که دست کم سه  دسته از این اخبار (دسته دوم تا دسته چهارم) از اخبار طینت به شمار می آید که به تعابیر مختلف، از مطابقت پایان کار انسان با خلقت آغازینش سخن گفته است.

وی درباره اشتراک موضوع این اخبار می گوید: «گر چه این روایات از حیث مفاد مختلف اند؛ همه در این که انتهاء خلقت به شکل خلقت نخستین است و بازگشت انسان مانند آغاز آفرینش اوست و نیز در بیان این نکته که کسی که در خاتمه هدایت یافته، از ابتدا هدایت یافته بوده و گمراه نیز از ابتدا گمراه شده بوده، مشترکند؛ اما این روایات و همچنین آیات در مقام اثبات سعادت و شقاوت ذاتی نیستند و آنچه را برای انسان اثبات می کنند از قبیل زوجیت برای چهار نیست.»[51]

با توجه به این اشتراک و پیوند عمیق میان اخبار طینت و موضوع سعادت و شقاوت ذاتی محقق خوئی[52] و امام خمینی[53] هر کدام در بحث از سعادت و شقاوت ذاتی پای اخبار طینت را نیز به میان کشیده اند و در پی ارائه  معنایی معقول از این دسته اخبار بوده اند؛ اگر چه به تفصیل ورود به مباحث اخبار طینت پیدا نکرده اند.

علامه طباطبائی پنجمین دسته از روایاتی را که دلالت بر سعادت و شقاوت ذاتی می کند، اخباری می داند که در آنها به موضوع انتقال اعمال سیئه شیعیان و مؤمنین به مخالفین و انتقال اعمال حسنه مخالفین به شیعیان سخن رفته است.[54] می دانیم که یکی از نکاتی که در اخبار طینت بسیار بدان پرداخته شده، موضوع انتقال اعمال  است. با توجه این نکته ارتباط و تأثیرگذاری متقابل این مباحث، بیش از پیش دانسته می شود.

در برخی احادیث، آن سعادت و شقاوت ذاتی تفسیر به علم خداوند شده است. امام کاظم(ع) کلام پیغمبر اکرم(ص) را نقل می‌کند که فرمود: "الشقی من شقی فی بطن أمه والسعید من سعد فی بطن أمه" و در توضیح آن فرمود: «الشقی من علم الله وهو فی بطن أمه أنه سیعمل أعمال الأشقیاء.»[55] مشابه همین نکته در اخبار  طینت آمده که اختلاف در آفرینش سرشت بندگان و همچنین شقاوت و سعادت را مرتبط به علم خداوند دانسته است.

طبق حدیث قدسی که در کافی روایت می کند: «وبعلمی النافذ فیهم خالفت بین صورهم وأجسامهم وألوانهم وأعمارهم وأرزاقهم وطاعتهم ومعصیتهم، فجعلت منهم الشقی والسعید والبصیر والأعمى والقصیر والطویل والجمیل والدمیم والعالم والجاهل والغنی والفقیر والمطیع والعاصی والصحیح والسقیم.»[56]

این احادیث، می تواند مؤید نظر کسانی باشد که خلقت طینتی را تفسیر به علم خداوند می کنند.

در ذیل نگاهی اجمالی به بحث سعادت و شقاوت ذاتی در احادیث و توجیه آن می اندازیم.

از معروفترین روایاتِ این باب، روایتی است که متن آن از پیغمبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) نقل شده است. «الشقی من شقى فی بطن أمه، والسعید من سعد فی بطن أمه»[57] و حدیث معروف: «الناس معادن؛ کمعادن الذهب و الفضه.»[58] محمد بن احمد بن خالد برقی متوفی 274ه.ق. در المحاسن[59]، کلینی متوفی 329ه.ق. در کافی[60]و شیخ صدوق متوفی 381ه.ق. در التوحید[61] از محدّثانی هستند که در کتب خویش بابی تحت عنوان «باب  السّعاده و الشّقاوه» گشوده اند و احادیثی را که بر رقم خوردن سعادت و شقاوت انسان پیش از خلقتش دلالت دارد در آن گنجانده اند.

از ظاهر این احادیث، شبهه سعادت و شقاوت ذاتی انسان بر می  آید و بزرگان از اندیشمندان شیعه همچون آخوند خراسانی، نیز به آن اشاره کرده و به این احادیث تمسّک جسته اند.[62]

امام موسی بن جعفر(ع) در همین موضوع می فرماید: «الشقی من علم الله وهو فی بطن أمه أنه سیعمل أعمال الأشقیاء والسعید من علم الله وهو فی بطن أمه أنه سیعملُ أعمال السعداء.»[63]

آن حضرت در شرح ادامه روایت پیامبر اکرم(ص) که می فرماید: «اعلموا فکلٌّ میسّرٌ لما خُلِقَ له»، فهم آن را با  ملاحظه آیه «وما خلقت الجنّ والإنس إلا لیعبدون» کامل می داند و حدیث را بر آن عرضه می نماید. در نتیجه می افزاید: «ولم یخلقهم لیعصوه.» بنابراین علاوه بر اینکه ذاتی بودن سعادت و شقاوت در این حدیث نفی گردیده، سعادت نیز به منزله هدف آفرینش و به عنوان سرنوشت اختیاری هر شخصی قلمداد شده است.

در حدیثی دیگر از امیر المؤمنین(ع) سعادت و شقاوت، به پایان دادن کار خوب و یا بدی که توسط خود انسان صورت  می پذیرد، تفسیر شده است: «حقیقه السعاده أن یختم الرّجل عملَه بالسعاده وحقیقه الشقاء أن یختم الرجل عمله بالشّقاء.»[64]

از لحاظ عقلی نیز متکلمین در رد ذاتی بودن سعادت و شقاوت گفته‌اند که اگر مقصود از ذاتی بودن سعادت، ذاتی در باب کلیات به معنای جنس و فصل یک چیز باشد، با این اشکال مواجه می شود که شقاوت نه ممکن است جنس آدم و نه فصل آدم باشد؛ چرا که بنا بر این فرض یکی از این دو با مفهوم انسانی خواهد بود. و چگونه ممکن است سعادت و شقاوت که دو امر متضاد می باشند هر دو جنس و یا فصل انسان را تشکیل دهند؟ اما اگر مقصود از ذاتی، ذاتی در باب برهان باشد، در این صورت اگر ذاتی به معنای علت تامّه باشد، علاوه بر اینکه مخالف برهان عقلی می باشد، مخالف وجدان نیز هست؛ چرا که از یک سو برهان جبر را باطل می داند و از سوی دیگر وجدان نیز حکم به اختیار و آزادی بشر می کند.

علامه طباطبائی در تعلیقه بر اصول کافی توضیح می‌دهد که چگونه سعادت و شقاوت نسبت به انسان به یک توضیح، امکانی و به توضیح دیگر، ضروری است.[65]

وی در تفسیر المیزان تبیین و توجیه دیگری نیز از این موضوع در بحث از اخبار طینت و رجوع سرنوشت انسان به سعادت و شقاوت در خلقت ابتدایی ارائه می دهد که به آن اشاره خواهد شد.

5. طینت و معاد

بحث طینت، از برخی جهات به موضوع معاد جسمانی مرتبط می گردد. برخی از حدیث پژوهان اعتقاد و باور به احادیث خلقت ارواح پیش از ابدان را در تبیین و توضیح معاد جسمانی و باور آن مؤثّر دانستند.

به عقیده اینان وجود روحِ جدای از جسم در عوالم پیشین به فهم این جهت از مشکلاتِ معاد جسمانی کمک می‌کند که چطور می تواند روحی که هنگام مرگ از جسم جدا شده، دوباره به جسم برگردد.

حسن بن سلیمان حلی متوفی 802 هـ.ق. در سخنی به خوبی به این نکته توجه نموده و آن را اینچنین بازگو کرده است: «واعلم هداک الله أن لهذا المقام الشریف أصلًا من عرفه لم ینکر المعراج البدنی واستسهله ولم یتوغّر علی عقله، فیقذفه وهو ما روی عن الصادق علیه السلام إن الله خلق أرواحنا من علیین ولم یجعل لأحد... .»[66]

نکته دیگر طینت باقیه است.[67] طینت باقیه در حقیقت آن چیزی است که وقتی انسان از دنیا می رود، با اینکه  همه اعضای بدن او در قبر متلاشی شده و از بین خواهد رفت؛ اما این طینت باقی می ماند تا از آن همانطور که نخستین بار آفریده شده، خلق شود.

در حدیث از امام صادق(ع) است: «سئل عن المیت یبلى جسده، قال: نعم حتى لا یبقى له لحم ولا عظم إلا طینته التی خلق منها فإنها لا تبلى، تبقی فی القبر مستدیره حتى یخلق منها کما خلق أول مره.»[68]

مرحوم سید عبد الله شبّر پس از ذکر این حدیث در مصابیح الأنوار کوشیده تا ارائه معنا و تفسیری صحیح از طینت و استداره و ارتباط آن با ثواب و عقاب و معاد بدهد. وی در این زمینه به چهار قول اشاره کرده است:

1. مقصود از طینت، نفس ناطقه ای است که اصل انسان و حقیقت اوست و وقتی اجزاء بدن از میان رفت، ثواب و عقاب داده می شود تا زمانی که خداوند جسدی را بیافریند و برای بار دوم ثواب و عقاب بدان تعلق بگیرد.

2. نظر دوم مقصود طینت را نطفه می داند؛ چرا که طینت آن اصلی است که اجزاء اصلیه؛ مانند: گوشت، استخوان، عصب و... از آن متولد می شود.

3. نظر سوم مراد از طینت را خاکی می داند که در نطفه داخل شده.

4. مراد از طینت، ذره ای از ذراتی است که در ازل مورد سؤال قرار گرفته است.[69]

6. طینت و قضاء و قدر

 قدر به معنای اندازه است، یعنی: قرار دادن حد و اندازه ای از جانب پروردگار برای هر پدیده ای که تحت تأثیر شرائط معیّن و علل مشخّص تحقق می یابد. خداوند متعال می فرماید: «إِنّا کلَّ شَیء خَلَقْناهُ بِقَدَر»[70]، «وَ إِنْ مِنْ شَیء إِلاّ عِنْدنا خَزائِنُهُ وَما نُنَزِّلُهُ إِلاّ بِقَدَر مَعلْوم.»[71]

قضاء به معنای قطع و حتمیت پدیده ای توسط پروردگار پس از فراهم آمدن مقدمات و علل آن است. این مفهوم ریشه در آیات قرآن مجید دارد. خداوند متعال می فرماید: «وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ»[72]، «هُوَ الّذی خَلَقَکمْ مِنْ طین ثُمَّ قَضى أَجَلاً.»[73]

بر اساس اخبار طینت، تقدیر و قضاء الهی بر آن رقم خورده که آفرینش سرشت شیعیان در عالمی پیش از این عالم با طینتی از طینت خوب رقم بخورد و همینطور آفرینش سرشت مخالفین اهل بیت: بالعکس باشد.

برخی از احادیث دلالت بر پیوند عمیق میان فهم مسأله کیفیت آفرینش نخستین انسان و فهم مسأله قضاء و قدر دارند به طوری که در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: «لو علم الناس کیف کان ابتداء الخلق لما اختلف اثنان».  علامه مجلسی در تفسیر این عبارت می‌نویسد: «مقصود از «لما اختلف اثنان» آن است که هیچ کسی در مسأله قضاء و قدر اختلاف نمی کرد.»[74]

7. طینت و نفس انسانی

 بحث از اینکه نفس انسان مجرّد است یا غیر مجرّد؟ بحثی است پر دامنه که از قدیم میان حکماء و متکلّمین مطرح بوده است. حکماء قائل به مجرّد بودن نفس بوده و در مقابل بسیاری از متکلمین معتقد به غیر مجرد بودن نفس بوده اند.

این بحث از مباحثی است که ارتباط مستقیمی با بحث طینت دارد. آقا جمال الدین خوانساری در کتاب شرح احادیث طینت در بخشی از مقدمه کتاب تحت عنوان «تتمه» به اختلاف حکماء و متکلمان می‌پردازد در اینکه نفسِ انسانی مجرد است یا غیر مجرد؟ و به ارتباط مستقیم با بحث طینت اشاره کرده است.[75]

بیشتر متکلمین که اعتقاد به غیر مجرد بودن نفس انسان دارند، احادیث طینت را بر ظاهر خود حمل می کنند؛ چرا که می تواند بدن مؤمنین از گِلی خلق شده باشد و بدن کفار از گِلی دیگر؛ و بدین صورت اختلاف در خوبی و بدی و صدور اعمال پسندیده و ناپسند از انسان می پذیرد.

همچنین آنچه در احادیث طینت وارد که که کسی که از طینت بد خلق شده، نمی تواند از طینت خوب خلق شود و کسی که از طینت خوب خلق شده، نمی‌تواند از طینت بد خلق شود، بنا بر اعتقاد این دسته از متکلمین، روشن و بدون اشکال است.

اما بنا بر اعتقاد حکماء که نفوس انسانیه مجرد است، بین ظاهر احادیث طینت و مجرّد بودن نفس تعارض پیش می آید؛ چرا که به اعتقاد حکماء فاعل نفس است و بدن به منزله آلتی برای نفس می باشد و اختلاف طینت موجب این نمی‌شود که نفسی که تعلق به بدنی که طینت خوب دارد، اعمال حسنه انجام دهد و در مقابل نفسی که تعلق به بدنی که طینت بد دارد، اعمال سیئه و گناه انجام دهد. در حالیکه مفاد ظاهر احادیث طینت چنین است که اختلاف در بدنی که متعلق به طینت خوب و بد است، موجب اعمال حسنه و سیئه می باشد.

در این میان دیدگاه صدر المتألهین پیرامون نفس و حرکت جوهری نیز دیدگاهی متفاوت است که علامه طباطبائی بر اساس آن به شرح متفاوتی از اخبار طینت پرداخته است.

8. طینت و انتقال اعمال

در روایات متعددی از اخبار طینت به این مطلب اشاره شده است که اعمال زشت و گناهان شیعیان اهل بیت: به مخالفین اهل بیت: منتقل می گردد و در مقابل، هر عمل پسندیده و صالحی که از سوی مخالفین اهل بیت: صادر  گردد، به شیعیان ایشان انتقال می یابد.

امام باقر(ع) به راوی فرمود: به من بگو، از خورشید هنگامی که طلوع می کند و شعاع نورش در شهرها آشکار  می گردد، آیا جدا از قرص می شود؟ گفتم: در هنگام طلوعش جداست. فرمود: آیا هنگامی که خورشید غایب می‌گردد، آن شعاع به قرص بر نمی گردد؟ گفتم: آری. امام فرمود: همینطور هر چیزی به سنخ و جوهر و اصل خویش باز می گردد. هنگامی که روز قیامت فرا رسد، ناصب و طینتش همراه با گناهانی است که از مؤمن ملحق به او می گردد و مؤمن و طینتش نیز گرفته می شود و حسنات و کارهای خیر از ناصب نیز به او ملحق می‌گردد...»[76]

موضوع انتقال اعمال با تعابیری نزدیک به تعابیری که در احادیث طینت بکار رفته، در اخبار عامّه نیز مشاهده می گردد؛ اما در احادیث ایشان سخن از انتقال اعمال بین مسلمانان با مسیحیان و یهودیان رفته است.

حاکم نیشابوری متوفی 406 هـ.ق. در کتاب المستدرک از ابوموسی روایت می‌کند که رسول خدا(ص) فرمود:  «لیجیئن أقوام من أمتی بمثل الجبال ذنوبا، فیغفرها الله لهم ویضعها على الیهود والنصارى.»

حاکم نیشابوری این حدیث را از احادیثی می داند که بنا بر شروط شیخین (بخاری و مسلم) صحیح است؛ گرچه در صحاح خویش نیاورده اند.[77]

وی حدیث دیگری نیز در این موضوع با اضافاتی بر حدیث قبلی می آورد: که رسول الله(ص) فرمود: «تحشر هذه الأمه  على ثلاثه أصناف صنف یدخلون الجنه بغیر حساب وصنف یحاسبون حسابا یسیرا [أو صنف یجیئون] على ظهورهم أمثال الجبال الراسیات، فیسأل الله عنهم وهو أعلم بهم، فیقول: ما هؤلاء؟ فیقولون: هؤلاء عبید من عبادک فیقول: حطّوها عنهم واجعلوها على الیهود والنصارى وأدخلوهم برحمتی الجنه.»[78]

ابو داود طیالسی از ابوموسی روایت کرده که رسول الله(ص) فرمود: «لا یموت مؤمن إلا أدخل الله مکانه النار یهودیا أو نصرانیا.»[79]

در برخی از روایات عامّه، از انتقال اعمال مسلمانان به مشرکین سخن رفته است. ابن ماجه در سنن خود، در باب ویژگیهای امت پیغمبر و بیهقی از انس روایت می کنند: «قال رسول الله(ص): إن هذه أمه مرحومه عذابها بأیدیها، فإذا کان یوم القیامه دفع إلی کلّ رجل من المسلمین رجلٌ من المشرکین، فیقال: هذا فداؤک من النار.»[80]

انتقال اعمال به صورتی که در روایات طینت مطرح گشته، دست کم در نظر اولیه مخالف با عدالت الهی است و با نصوصی همچون آیه شریفه: «ولا تزر وازره وزر أخری» تعارض دارد.

از همین روی برخی از علماء عامّه این روایات را به خاطر تعارضشان با عدل الهی و نصوص قرآنی و روایی رد کرده اند و یا توجیه نموده اند. علامه میرحامد حسین آراء علماء اهل سنت را در این باره در ضمن کتاب «استقصاء الإفحام» جای داده است که تلخیص آن توسط دانشمند محترم سید علی میلانی «استخراج المرام من استقصاء الإفحام» انجام پذیرفته و در دسترس است.[81]

نتیجه گیری

با توجه به مطالب پیش گفته، چنین بدست می آید که بررسی و فهم اخبار طینت، از سویی تحت تأثیر موضوعات متعدد دیگر و از سوی دیگر مؤثر بر موضوعات دیگر در معارف حدیثی کلامی شیعه است. این تأثیر و تأثر، گاه در اصل اثبات و یا انکار می باشد و گاه در کیفیت تفسیر و تحلیل اخبار طینت و دیگر موضوعات مرتبط با آن تحقق می یابد. از این روی برای ارائه تحلیلی جامع و کامل از اخبار طینت، باید در موضوعاتی که با اخبار طینت پیوند خورده است، تبیینی کامل داشت تا بتوان با توجه به تمامی این موضوعات در کنار یکدیگر، به منظومه ای جامع و بدون تعارض و نقصان رسید.

پی نوشت:

[48]. علامه طباطبائی در تفسیر المیزان اشکالاتی را که ظاهر این اخبار دارد به خوبی تبیین می‌کند. وی می‌نویسد:

الف. سعادت و شقاوت ذاتی با مالکیت مطلقه الهی منافات داشته، و مستلزم محدود نمودن سلطنت پروردگار می‌باشد که قرآن، سنت و عقل مخالف با آن است.

ب. چنین امری مستلزم اختلال نظام عقل در جمیع مبانی عقلاست؛ چرا که بنای جمیع عقلاء بر تأثیر تعلیم و تربیت می‌باشد و همه بر این که برخی از اعمال نیک و ممدوح است و وبرخی از کارها زشت و ناپسند و قابل سرزنش می‌باشد اتفاق نظر دارند.

ج. لازمه این سخن آن است که تشریع و فرستادن کتابهای آسمانی و نیز ارسال پیامبران همه لغو و بیهوده باشد. همچنین دیگر اتمام حجت در ذاتیات هر طور که تصور گردد معنا نخواهد داشت؛ زیرا بنا بر این فرض، انفکاک ذوات از ذاتیات خود محال است؛ حال آنکه قرآن کریم در جای جای خود با این لوازم مخالفت صریح دارد. المیزان 8: 95.

[49]. اعراف: 29.

[50]. المیزان 8: 95- 132. سید نعمت الله جزائری از محدّثین شهیر قرن دوازدهم هجری نیز با توجه به اشتراک موضوع سعادت و شقاوت در احادیث طینت و احادیثی که دلالت بر سعادت و شقاوت ذاتی می کند، به ارائه تحلیلی مشترک پیرامون این دو دسته از اخبار می دهد. نور البراهین2: 285-290. همچنین شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی در تبیین اختلاف و تفاوت بندگان در فرمانبرداری و معصیت می گوید: این اختلاف ناشی از اراده و اراده ناشی از اختلاف دواعی و اختلاف دواعی ناشی از اختلاف ادراکات و اختلاف ادراکات ناشی از اختلاف استعدادها و اختلاف استعدادها ناشی از اختلاف ذوات و طبائع می باشد. دلیل و مؤید این مطلب نیز اخبار طینت و اخبار سعادت و شقاوت عنوان می کند. کمپانی در این تبیین به نکته مشترک بین احادیث طینت و سعادت و شقاوت نظیر: «السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» توجه و اشاره داشته است. الفصول الغرویه: 328-329. امام خمینی نیز در کتاب لب الأثر فی الجبر والقدر به این نقطه مشترک در روایات طینت و سعادت و شقاوت توجه و اشاره کرده است. لب الأثر فی الجبر و القدر: 117-123.

[51]. المیزان 8: 95.

[52]. محاضرات فی  أصول الفقه 2: 111

[53]. چهل حدیث: 545و 552.

[54]. المیزان 8: 99.

[55]. التوحید: 356.

[56]. الکافی 2: 9.

[57]. التوحید: 356.

[58]. من لا یحضره الفقیه4: 380.

[59] . المحاسن 1: 279- 281.

[60]. الکافی 1: 152- 154.س

[61]. التوحید: 354- 358.

[62]. کفایه الاصول: 68. شایان ذکر است که مرحوم آخوند پس از ذکر دو روایت پیش گفته و سخن از اثبات ذاتی بودن سعادت و شقاوت انسان می گوید: «قلم به اینجا رسید سر بشکست.» از این سخن می توان چنین احتمال داد که مرحوم آخوند خراسانی اعتقادی به ذاتی بودن سعادت و شقاوت انسان ندارد، در عین حال که به هر دلیل، از ورود تفصیلی به آن خودداری کرده است.

[63]. التوحید: 356.

.[64] بحار الأنوار5: 154.

[65]. کافی 1: 153 تعلیقه 1.

[66]. المحتضر: 44-45.

[67]. مصابیح الأنوار1: 18.

3. الکافی 3: 251.

[69]. مصابیح الأنوار فی حل مشکلات الأخبار1: 18- 19. (نقل به تلخیص)

[70]. قمر: 49.

[71]. حجر 21.

[72]. بقره : 117.

[73]. انعام: 2.

[74]. بحار الأنوار 5: 253.

[75]. شرح احادیث طینت: 15-17.

[76]. بحار الانوار5: 232.

[77]. المستدرک علی الصحیحین4: 252- 253.

[78]. المستدرک علی الصحیحین 4: 253.

[79]. مسند ابی داود الطیالسی: 68.

[80]. سنن ابن ماجه 2: 1434، شعب الإیمان 1: 342.

.[81] استخراج المرام من استقصاء الإفحام1: 359- 371.

منابع

1. بحرانی، سید هاشم. (بی تا). البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه فی مؤسسه البعثه، مؤسسه البعثه قم.

2. بحرانی، یوسف. (1409). الحدائق الناضره، قم، مؤسسه نشر اسلامی.

3. برقی، احمد بن محمد بن خالد. (1330 ش). المحاسن، تهران، دار المکتب الاسلامیه.

4. بیابانی اسکویی، محمد.(1386). انسان در عالم اظله و ارواح: آیات و احادیث، فصلنامه سفینه، شماره 15، صص 9-333.

5. بیهقی، احمد بن الحسین. (1410ق). شعب الایمان، تحقیق: ابی هاجر محمد زغلول، دار الکتب العلمیه، بیروت.

6. جزائری، سید نعمت الله. (1417ق). نور البراهین، تحقیق: سید مهدی رجائی، مؤسسه النشر الاسلامی، قم.

7. حائری، محمد حسین. (1404ق). الفصول الغرویه فی الاصول الفقهیه، دار احیاء العلوم الاسلامیه، قم.

8. حلی، حسن بن سلیمان. (1424ق).  المحتضر. تحقیق: سید علی اشرف، انتشارات المکتبه الحیدریه .

9. حلی، حسن بن سلیمان. (بی تا). مختصر البصائر، تحقیق: مشتاق المظفر، بی نا، بی جا. خراسانی، محمد کاظم. (1409ق). کفایه الاصول، تحقیق: مؤسسه آل البیت:، مؤسسه آل البیت:، قم.

10. خوانساری، آقا جمال الدین. (1359). شرح احادیث طینت، به اهتمام عبد الله نورانی، تهران.

11. خوئی، سید ابو القاسم. (1419ق). محاضرات فی أصول الفقه، تقریر: اسحاق فیاض، مؤسسه النشر الإسلامی، قم.

12. سبحانی، جعفر. (1418ق). لب الاثر فی الجبر و القدر، مؤسسه الامام الصادق(ع) قم.

13. شبر، سید عبد الله. (بی تا). مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار، کتابفروشی بصیرتی، قم.

14. صفار، محمد بن حسن. (1404ق). بصائر الدرجات، تحقیق: میرزا حسن کوچه باغی، منشورات الاعلمی،  تهران.

15. طباطبائی، سید محمد حسین. (بی تا). تفسیر المیزان، قم، منشورات جماعه المدرّسین.

16. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، تحقیق لجنه من العلماء و المحققین، بیروت، منشورات الأعلمی، 1415ق.

17. طیالسی، سلیمان بن داود. (بی تا). مسند ابی داود الطیالسی، دار المعرفه، بیروت.

18. عکبری، محمدبن محمد بن نعمان. (1414ق). تصحیح اعتقادات الامامیه، تحقیق: حسین درگاهی، دار المفید  للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت.

19. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه. (1412ق). تفسیر نور الثقلین، تصحیح و تعلیق: سید هاشم رسولی محلاتی، مؤسسه اسماعیلیان، قم.

20. عیاشی، محمد بن مسعود. (بی تا). تفسیر العیاشی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، المکتبه الاسلامیه، تهران.

21. قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع.

22. قمی، علی بن ابراهیم. (1404ق). تفسیر القمی، قم، موسسه دارالکتاب.

23. قمی، محمد بن علی بن بابویه. (1386ق). علل الشرایع، نجف اشرف، منشورات المکتبه الحیدریه.

24. قمی، محمد بن علی بن بابویه. (1417ق). الأمالی، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه فی مؤسسه البعثه، مؤسسه البعثه.

25. قمی، محمد بن علی بن بابویه. (بی تا). من لا یحضره الفقیه، قم، موسسه النشر الاسلامی.

26. قمی، محمد بن علی بن بابویه. (بی تا). التوحید، قم، منشورات جماعه المدرسین.

27. کربلائی، جواد بن عباس. (1428ق). الانوارالساطعه فی شرح زیاره الجامعه، مؤسسه الاعلمی، بیروت.

28. کلینی، محمد بن یعقوب. (1363 ش).  الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه.

29. مازندرانی، مولی محمد صالح. (1421ق). شرح أصول الکافی، تعلیقات: میرزا ابو الحسن شعرانی، تصحیح:  سید علی عاشور، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

30. مجلسی، محمدباقر. (1403ق). بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء.

31. مجلسی، محمد باقر. (1411ق). مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تحقیق: شیخ علی آخوندی و سید جعفر حسینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران.

32. میلانی، سید علی، استخراج المرام من استقصاء الإفحام، مؤلف، قم، 1425ق.

33. نوری، حسین. (1415ق). خاتمه المستدرک، قم، موسسه آل البیت:.

34. نیشابوری، عبدالله بن بیع. (بی تا). المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: یوسف عبدالرحمن مرعشلی،  دارالمعرفه، بیروت.

نویسندگان:

محمد جعفر اسلامی: محقق و پژوهشگر حوزه علمیه مشهد                 

حسین جلیلی: دانش پژوه علوم حدیث                      

فصلنامه سفینه شماره 54

انتهای متن/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول