2. مصادیق نقض عهد مؤمنین گذشته در سوره بقره
بررسی محتوای سوره بقره بیانگر مصادیق متعدّدی از اهمیّت عهد و میثاق، بیان عهد و نقض عهد طیفهای متنوّعی از مؤمنین اقوام گذشته و مذمّت نقض آن است. همگام با سوره بقره و چینش مصادیق، آیه بیست و هفتم نقشی محوری و راهبردی در تبیین جایگاه عهد و میثاق و مذمّت شدید نقض آن دارد. آنجا که میفرماید: «الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ». در ادامه این سوره، ابلیس را فردی در جمع ملائکه مقرب معرفی نموده که با شکستن عهد و میثاق خود، از درگاه قرب الهی اخراج شده است (بقره(2): 34).
سپس به بیان میثاقی که خداوند از حضرت آدم و همسرش ستانده، که ابتداییترین جامعه دینی بشری بهشمار میروند، پرداخته است. جریان فریب آنان توسط شیطان را بیان و به عهد شکنی آنان اشاره مینماید (بقره(2): 35-37) و با اشاره به اهمیت والای میثاق با خداوند، راه جبران این نقض عهد را به تبعیّت از هدایت الهی یا به عبارتی ساماندهی به ارتباط فردی با خداوند مشروط نموده است (بقره(2): 38).
سوره بقره پس از بیان دو مصداق از عهد شکنی جامعه مؤمنین گذشته، به تفصیل وارد بحث از انواع عهد و نقض عهدهای مکرّر بنیاسرائیل، بهعنوان یک جامعه کامل دینی میشود. این مصادیق، ضمن بیان اهمیّت و جایگاه عهد و میثاق الهی، تذکرات فراوان نسبت به مذمت نقض عهد و عواقب آن (بقره(2): 40-42و124)، نقض عهد آنان با خداوند (بقره(2): 66-63، 100-83و86)، پیامبرشان حضرت موسی(ع) (بقره(2): 61-51، 62، 63، 75-65، 92، 93و101) و تعداد زیادی از لشگریان طالوت (بقره(2): 249) را شامل میشود.
با مرور مصادیق فوق درمییابیم بیش از 30 آیه سوره بقره به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به اهمیّت عهد و میثاق (بقره(2): 27و124) و نقض عهد اقسام مؤمنین گذشته اشاره دارد. گستره اختصاص آیات نخستین سوره مدنی به این مسأله، نشانگر اهمیّت راهبردی و ظرفیت اثرگذاری عهد و میثاق بر استحکام بخشی و تداوم روند جامعهسازی دینی در عهد نبوی است.
3. نگاهی مقایسهای به مصادیق نقض عهد
مقایسه مصادیق نقض عهد الهی در سوره بقره و تنوع گستره آن، نمایانگر امکان وقوع و آمیخته بودن آن با سرشت آدمی در شرایط و طبقات گوناگون فردی و اجتماعی مؤمنین اقوام گذشته بوده که از قبل نسبت به مذمّت و عواقب کار خود یادآوری شدهاند. نوع و گستره بیان مصادیق، این امکان را تقویّت میکند که سوره بقره در جهت تفهیم امکان ابتلای جامعه ایمانی مدینه به نقض عهد گام برداشته و از این روست که در سالهای نخست هجرت، مکرر امکان وقوع این آسیب اجتماعی را یادآوری مینماید.
از طرفی مواردی مانند نزدیکی و ارتباط مؤمنین با اهل کتاب، جایگاه، غلبه فرهنگی و اقتصادی آنان بر سایر اقشار اجتماعی مدینه و دشمنی شدید آنان با اهل ایمان (مائده(5): 82)، ظرفیت تأثیرگذاری ویژهای به اهل کتاب بر جامعه مؤمنین اختصاص داده بود. ظاهراً همین موارد سبب شده است سوره بقره پیشینه سوء رفتار آنان را نمایان ساخته تا ضمن شکستن غلبه فرهنگی، جامعه ایمانی را در برابر توطئهها و الگوهای رفتاری آنان واکسینه نماید.
بسترهای مناسب وقوع نقض عهد در جامعه نبوی
تنوّع خطابهای سوره بقره به مؤمنان، بیماردلان، منافقان، اهل کتاب و کفار؛ نشانگر شکلگیری جامعه مدینه از طیفهای متنوعی از مخاطبین و با ویژگیهای متفاوت اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی است. این تنوع ساختاری بهعلاوه برخی شرایط سیاسی و فرهنگی حاکم، ایجاد کننده بسترهایی مناسب جهت وقوع نقض عهد و میثاق مؤمنین با خداوند بود. با تشریح این بسترها، تلاشهای صورت گرفته در سوره بقره برای ارائه راهکارهای مناسب جهت تولید انسجام داخلی در جامعه نبوی را واکاوی خواهیم کرد.
1. تنوّع جغرافیای اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی
جغرافیای اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی متنوّعی ساختار اجتماعی جزیره العرب (ناس، 1382، ص706) و خصوصاً مدینه عصر نزول را تشکیل داده بود که میتوان آن را نوعی جامعه چندمحوری یا جامعه چندقومی دانست. (1)یهودیان از ساکنان اصلی یثرب بهشمار میآمدند که بسیاری از آنان در سال 70 میلادی با حمله «تیتوس»، قیصر رومی، به فلسطین و تخریب هیکل و سپس در سال 132 میلادی با حمله قیصر هدریان، به سرزمین حجاز و یمن مهاجرت کردهاند (یوسفیغروی، 1417ق، ج1، ص108). در روایتی، امام صادق(ع) اصل سکونت آنان در مدینه را انتظار ظهور پیامبر آخرالزمان دانستهاند (کلینی، 1407ق، ج8، ص310-309).
انتظار یهود تا حدّی بود که در برخی نبردهایشان با «بنیغطفان» این دعا را میخواندند: «اللّهمّ (انّا) نسألک بحقّ محمّد النبیِ الامّی الّذی وَعَدتَنا ان تُخرِجَه فی آخرالزمانِ الّا نَصرتَنا علیهم» (ابن قتیبه، بیتا، ص56؛ واحدی، 1411ق، ص32-31؛ ابنکثیر، 1408ق، ج2، ص378). ویژگیهای این انتظار حتی پس از هجرت نیز به جدال «اوس» و «خزرج» با یهودیان کشیده شده و آنها یهود را به علت نقض عهدشان با پیامبر آخرالزمان سرزنش کردهاند (بقره(2): 89؛ ابن هشام، 1383ق، ج2، ص389؛ واحدی، 1411ق، ص32).
«اوس» و «خزرج» نیز از ساکنان اصلی مدینه بوده که در اصل اعراب قحطانی اهل یمن بودند. مدّتها پیش از ظهور اسلام به حجاز و شام هجرت کرده و گروهی از آنان در حاشیه و بعدها در خود یثرب ساکن شدند. گزارشهای تاریخی در خصوص تاریخ سکونت «اوس» و «خزرج» در یثرب اتفاق نظری ندارند (ابن اثیر، 1385ق، ج1، ص656-655؛ بهرامیان، 1367، ج1، ص445-443).
برخی مهاجرت اعراب قحطانی از یمن را مربوط به زمان تخریب سد مأرب یا اندکی پیش از آن دانسته (یعقوبی، بیتا، ج1، ص203) و برخی نیز احتمال دادهاند این مهاجرت حدوداً در اواخر سده چهارم میلادی رخ داده باشد (شریف، بیتا، ص316-314). موالی و بردگان نیز طبقه اجتماعی بزرگی را در مدینه تشکیل میدادند (ابن ادریس، 1392، ص86-79)؛ هر چند ممکن است نتوان اطلاعات جامعی از اصالت و اعتقاد آنان به دست آورد.
با فشارهای جبهه کفر و در تنگنا قرار گرفتن مسلمانان، هجرت به مدینه آغاز شد. با این رخداد بر تکثّر اقشار اجتماعی مدینه افزوده میشود. با وجود یهود، اوس و خزرج، موالی و بردگان، مهاجران، و قبایل ساکن در اطراف مدینه، بافت بومی، اجتماعی و اعتقادی منسجم و فراگیری در این شهر وجود نداشته است. این مسأله میتوانست جامعه مدینه را آسیب پذیر نماید و زمینه را برای وقوع نقض عهد جمعی مؤمنین با خداوند مهیّا سازد.
2. ساختار نظام قبیلهای و عدم وجود نظم اجتماعی و سیاسی در سرزمین حجاز
در سرزمین جزیره العرب، قبیله به عنوان اساسیترین و مهمترین واحد سیاسی و اجتماعی به شمار میرفت که به دو نوع قبایل «یکجانشین» و «کوچ نشین» تقسیم میگردید (برزگر، 1392، ص88-87). ساختار نظام قبیلهای و تعصب شدید عرب بر این ساختار مشهور است؛ تا جایی که این مَثَل در میان عرب شایع بود که: «انصر اخاک ظالما او مظلوما» (قرشی، 1398ق، ص149). در این ساختار، افراد قبیله به رئیس و بزرگ خود اعتماد کامل داشتند و وی تقریباً همهکاره قبیله بهشمار میآمد؛ تا جایی که در موارد متعددی با اسلام آوردن رئیس قبیله، تمام افراد قبیله وی نیز اسلام میآوردند (العلی، 1391، ص333-319؛ برزگر، 1392، ص103-102).
خوگرفتن عرب عصر نزول به نداشتن قدرت سیاسی مرکزی و منسجم، نپذیرفتن قوانین جمعی و پایبندی شدید به ساختار قبیلهای یا جامعه قومی،(2) بستری مناسب بود تا با رویگردانی رئیس یا بزرگان قبیله از اسلام و نظم اجتماعی جدید، سایر افراد قبیله نیز از این پیمان گسسته شوند. قرآن کریم در برخی موارد، پایبندی به ارزشهای قبیلهای و سنت نیاکان را دلیل ایمان نیاوردن برخی از مخاطبان دانسته است (بقره(2): 170؛ مائده(5): 104؛ اعراف(7): 28، 95و173؛ شعراء(26): 74؛ لقمان(31): 21؛ زخرف(43): 22و23).
3. جریان بیمار دلان و منافقان
در سالهای نخست دعوت پیامبر، به جریان بیماردلان، با عبارت «الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» اشاره شده است (مدثر(74): 31). منافقین نیز در واقع کافرند، امّا کفر خود را علنی اظهار نمیکنند. با استناد به ترتیب نزول قرآن کریم، منافقان نیز در اواخر حضور پیامبر در مکّه، به ناچار با جریان اسلامی همقدم شدهاند (عنکبوت(29): 11؛ طباطبایی، 1417ق، ج19، ص289-288)؛ چراکه با تشکیل اجتماعی از مؤمنان، بیمار دلان و منافقین به قصد پیوستن و ماندن در این اقلیّت، اظهار ایمان مینمودند.
با توجه به اختصاص آیات فراوانی از سور مدنی (بقره(2): 20-8؛ توبه(9): 101-42)، این جریان در مدینه و با پیوستن گروهی از اهل کتاب (بقره(2): 76-75)، بهسرعت رو به رشد و گسترش نهاده و تا وفات پیامبر و با هجمه تبلیغاتی، توطئههای گسترده و اثرگذاری سوء بر جامعه مؤمنین، به فعالیتهای خود ادامه داده است. این جریان را میتوان تولید و محصول تعامل ناصحیح گروهی از مخاطبین با جریان اسلامی دانست که همیشه در برابر انقلابهای راستین وجود داشته و دارد.
برخی مفسران معتقدند جریان نفاق، نهتنها برای اسلام که برای هر آیین انقلابی و پیشرو، خطرناکترین گروه بهشمار میرود (مکارم شیرازی، 1374، ج1، ص149-135)؛ تا بدانجا که برخی از دیگر مفسران، ضررها و آسیبهای منافقین به امّت اسلامی را بسیار فراتر از آسیبهای مشرکین، یهود و نصاری دانستهاند (طباطبایی، 1417ق، ج19، ص288). قرآن کریم در برخی موارد منافقان را سرسختترین دشمنان (بقره(2): 204) و برادر کفّار اهل کتاب نامیده (حشر(59): 11-12) و قطع کردن کمکهای مالی از یاران پیامبر را یکی از دسیسههای منافقان برای پراکندن جمع مؤمنین از پیرامون ایشان دانسته است (منافقون(63): 7).
از دیگر فعالیتهای جریان نفاق، جدا کردن سیصد نفر از سپاه هزار نفری مسلمانان در جنگ احد در سال سوم هجرت، با هدف تضعیف و اختلاف افکنی در سپاه اسلام بود (طباطبایی، 1417ق، ج9، ص291-290). آنان از هر فرصتی برای تخریب وجهه پیامبر، ایجاد خدعه و فساد در اجتماع مؤمنین (بقره(2): 9، 11و12)، جلوگیری از پیشبرد دعوت اسلامی و قوام یافتن جامعه نوپای دینی استفاده کردهاند (بقره(2): 142).
4. غلبه فرهنگی، تبلیغاتی و اقتصادی یهود
اهل کتاب مدینه به عنوان قشری ثروتمند و با تکیه بر هویّت دینی، خود را از سایر اقشار اجتماعی مدینه برتر میدانستند. این مسأله به حدّی بود که «اوس» و «خزرج» و «تازه مسلمانان»، مقهور این غلبه فرهنگی و اقتصادی بودند. یهود با ویژگیهای پیامبر آخرالزمان آشنا بوده و میبایست به عنوان مُویِّد در شناساندن پیامبر به مخاطبان عصر نزول وارد اقدام میشدند. اما بررسیها نشان میدهد همزمان با استقرار پیامبر در مدینه و تلاش ایشان در تشکیل قدرت مرکزی و نظام سیاسی، عداوت یهود با ایشان در سطح گسترده تبلیغاتی و عملیاتی آغاز میشود؛ تا جایی که شماری از یهودیان به بحث و جدال با پیامبر میپردازند (ابنهشام، 1383ق، ج2، ص360-358).
قرآن کریم در آیات 41 و 42 سوره بقره اهل کتاب را در این که نخستین انکار کنندگان پیامبر اکرم و قرآن کریم بوده و نشانههای او را در کتاب آسمانی خود مخفی کردهاند، مذمّت نموده است (بقره(2): 41و42). امّا اهل کتاب عهد خود با خداوند را نقض نموده و با مخفی کردن نشانههای الهی در خصوص پیامبر و داشتن سابقهای سوء در عهد شکنی با پیامبران گذشته، ظرفیت انتقال آسیب نقض عهد جمعی را به جامعه مؤمنین داشتند و تعدادی از یهود نیز با هدف شبههافکنی و ایجاد تفرقه و در نتیجه دور ساختن مؤمنین از پیامبر، به ظاهر اسلام را پذیرفته بودند (ابنهشام، 1383ق، ج2، ص359).
همانگونه که از نظر گذشت، اختصاص یافتن آیات فراوانی از سوره بقره به مسأله اهل کتاب و نمایان سازی هوّیت واقعی آنان، نشانگر جایگاه خاص تأثیرگذاری یهود در بعد فرهنگی، تبلیغاتی و اقتصادی و هجمه گسترده آنان به جامعه نوپای اسلامی است.
5. فشارهای جبهه کفر
از دیگر بسترهای مناسب وقوع نقض عهد جمعی در جامعه نوپای نبوی، فشارهای اقتصادی و نظامی مداوم جبهه کفر بر جامعه مؤمنین بود. این فشارها از مکّه و در تنگنا قرار دادن تازه مؤمنین و هجرت تعدادی از آنان به حبشه شروع شد و با محاصره در شعب ابی طالب ادامه یافت. با استقرار پیامبر و گروه مؤمنین پیشرو در مدینه، فشارها رنگ دیگری به خود گرفته و به شکل جنگ بدر، احد و احزاب بروز میکند. اینها علاوه بر در تنگنا قرار دادن مؤمنین مهاجر توسط اقوام و قبایل مکّیشان بوده است.
مدل مهندسی انسجام بخشی به جامعه نبوی در سوره بقره
سوره بقره فرآیند جامعه سازی دینی در مدینه را گام بهگام به پیش برده و همانگونه که از نظر گذشت، در این مسیر، بسترهای مناسبی برای آسیبپذیری جامعه نبوی وجود داشته است. از آنجا که این بسترها میتوانست شرایط مساعدی در جهت تضعیف و فروپاشی انسجام داخلی جامعه نبوی و در نتیجه وقوع نقض عهد جمعی و پراکنده شدن مؤمنین از پیرامون پیامبر را از طریق تضعیف ارتباط و عهد و میثاق مؤمنان با خداوند ایجاد نماید، خداوند در سوره بقره ابتکار عمل را در دست گرفته و با طراحی یک مدل مهندسی، مسیر انسجام بخشی به جامعه نبوی را فراهم مینماید.
با استناد به آیه 29 سوره فتح و در همگامی با سوره بقره، میتوان ترسیمی از این مدل انسجام بخشی به جامعه نبوی در سوره بقره را به دست داد که از طریق تلاش برای ارائه راهکارهای ذیل محقق شده است.
1. تقویت گروه مؤمنان پیشرو با بیان شاخصههای دینداری
از افرادی که در مکّه و پیمان عقبه دعوت پیامبر را پذیرفته و به خداوند ایمان آوردند، میتوان به گروه مؤمنان پیشرو تعبیر نمود که ستون اصلی جامعه نبوی را شکل دادهاند. با ورود جامعه نبوی به مرحله سوم شکلگیری، در ابتدای سوره بقره، خداوند شش ویژگی برای این گروه برشمرده است: متقی هستند، ایمان به غیب دارند، نماز را بر پا میدارند، از آنچه خداوند روزی آنها کرده است انفاق میکنند، به آنچه که خداوند بر پیامبر و پیامبران پیشین فرستاده و در نهایت به آخرت و روز واپسین نیز ایمان دارند (بقره(2): 2-5).
برخی از مفسران معتقدند چون متّقین از طریق خداوند متعال هدایت شدهاند، دارای این چند وصف کریمه شدهاند (طباطبایی، 1417ق، ج1، ص44). این اوصاف خاص گروه مؤمنان پیشرو است که ذکر آن در ابتدای سوره بقره باعث قوّت قلب و برجستگی جایگاه مؤمنان پیشرو در جامعه نوپای دینی مدینه شده است. از طرفی ذکر این اوصاف، بیان شاخصههای دینداری و صفات مؤمنان واقعی است و از این طریق سازمان تقویت ایمان و میثاق مؤمنین با خداوند استحکام مییابد.
2. گفتمان سازی توحیدی
یکی از مهمترین شاخصهها و رهآورد ساختار قبیلهای، گوناگونی عقاید و سنتهای هر قبیله با سایر قبایل بود. بررسیها نشان میدهد گفتمان عقیدتی مشترک و همدلی و اتّحاد، مشروط به فراگیری و نهادینه شدن، ظرفیت تأثیرگذار و شگرفی در انسجام بخشی و توسعه موفّق و پایدار نظامهای اجتماعی و سیاسی برجا میگذارد؛ تا جایی که برخی متفکران و جامعه شناسان، سلامتی و برپا بودن جامعه را تعادل اخلاق افراد و بیماری آن را تفاوت در اخلاق آنها دانستهاند (فارابی، 1364، ص24).
از اینرو قرآن کریم برای بهرهگیری از این ظرفیت، در پی شکستن ساختار، مرزها و محدودیتهای نظام قبیلهای، خصوصاً عقاید و سنّتهای غلط است. از طرفی گفتمان سازی توحیدی و تلاش در جهت ایجاد اتّحاد از طریق ایجاد باورهای مشترک، از دیگر راهکارهای موثر در ممانعت از بروز نقض عهد جمعی در نظام اجتماعی جدید در مدینه بوده است. این راهکار در سوره بقره بروز و ظهور ویژهای دارد. آیات دالّ بر جداسازی صف مؤمنان از کفّار و منافقان (بقره(2): 2-20)، جبههگیری در مقابل یهود (بقره(2): 42، 44 ، 64، 74، 105و109) و باورسازی توحیدی (بقره(2): 21-29) را میتوان نمونهای از این تلاشها بهشمار آورد.
3. معرفی بیمار دلان و منافقان
بیماردلان و منافقان قشر مهمّ و اثرگذاری از جامعه نبوی را شکل میدادند که با ایمان ظاهری و نفوذ در اجتماع مؤمنین به راحتی قابل شناسایی نبوده و ظرفیت وارد ساختن ضربات و آسیبهای عقیدتی، اجتماعی و سیاسی جبرانناپذیری را به جامعه نوپای اسلامی داشتند. بررسی محتوای سورههای مدنی نشان میدهد آیات فراوانی در رابطه با معرفی این جریان و برملاساختن توطئههای آنان نازل شده است (بقره(2): 20-8؛ توبه(9): 101-42).
از اینرو معرفی شخصیّت رفتاری و نوع و حوزه عملکرد آنان برای مؤمنان، به عنوان راهکاری مناسب و اثرگذار در دستور کار سوره بقره قرار گرفت (بقره(2): 8-20) و آنان را با ویژگیهایی مانند ایمان ظاهری و خدعه با خداوند و مؤمنان (بقره(2): 8)، ادعای اصلاحطلبی (بقره(2): 11)، عالم دانستن خود و سفیه دانستن مؤمنان (بقره(2): 13)، دوگانگی شخصیّتی و هم صدا شدن با هر جمعیّت (بقره(2): 14) معرفی نموده و با بیان این خصوصیّات، مؤمنان را از افتادن در دام نفوذ و فریب آنان و پراکنده شدن از پیرامون پیامبر بر حذر داشته است.
4. پایبندی به عهد و میثاقهای الهی نخستین مؤلفه در تولید انسجام دینی ـ اجتماعی
از آنجا که مهمترین نیاز جامعه نبوی در مرحله سوم، انسجام و استحکام داخلی بوده و قرآن کریم نیز این مرحله را دوره تقویت و استحکام یابی نامیده است، سوره بقره نیز با تأکید بر اهمیّت پیمانهای الهی (بقره(2): 27) و بیان مصادیق متعدد نقض عهد مؤمنان گذشته، پایبندی به عهد و میثاق الهی را معیار سامانیابی ارتباط فردی مؤمنین با خدا دانسته (بقره(2): 38، 40، 124و177؛ آل عمران(3): 76-77) که به تبع آن ارتباط آنان با پیامبر و جامعه دینی نیز سامان یافته و با برقراری این ارتباط، اخوّت ایمانی در جامعه نبوی برقرار میشود.
از اینرو میتوان پایبندی به عهد و میثاق الهی را نخستین مؤلفه در تولید انسجام دینی ـ اجتماعی در جامعه نبوی دانست.
5. مقایسه عهد شکنان و معرفی نقض عهد الهی بهعنوان معیار گمراهی
یکی از روشهای قرآن کریم در بشارت و انذار مخاطبان، تذکر به عواقب دنیوی و اخروی اعمال فردی و جمعی انسانهاست. از اینرو در سوره بقره بهشدّت، شکستن عهد و میثاق را مذمّت نموده (بقره(2): 27) و با بیان مصادیقی مانند عهدشکنی ابلیس، آدم و حوّا، بنیاسرائیل، منافقان، اصحاب سبت و سپاهیان طالوت، عواقب این رفتار سوء اجتماعی را یادآوری مینماید تا مبادا جامعه نوپای مؤمنین دچار این آسیب اجتماعی گردد. از طرفی مقایسه میان دو رخداد، دو نوع رفتار یا دو گروه اجتماعی، از روشهای تربیتی و انتقال مفاهیم در این کتاب الهی است.
در مصداق شناسی انواع مقایسهها در قرآن کریم، عهد شکنان و پایبندان به عهدهای الهی و میثاق انبیا نیز مورد مقایسه قرار گرفتهاند؛ مانند مقایسه میان جبهه ایمان و کفر (بقره(2): 3-7، 24، 25) و مقایسه مؤمنان واقعی و منافقان (بقره(2): 3-4و20-8).
قطعاً این مقایسه از نظر تربیتی، بر مخاطبان عصر نزول جهت پایبند ماندن به عهد و پیمان خود با خداوند و پیامبر، تأثیر داشته است. با تبیین نقش پایبندی به عهد و میثاق الهی در تولید انسجام دینی ـ اجتماعی، در مقابل، مهمترین آسیب جامعه نبوی، نقض عهد و پیمان الهی است؛ چراکه در صورت بروز، عهد و میثاق مؤمنین با پیامبر و همدیگر نقض میشود که مهمترین محصول آن و آسیب جامعه نبوی یعنی رخداد نقض عهد جمعی و فروپاشی انسجام درونی جامعه نبوی میباشد.
6. تلاش برای شکستن غلبه فرهنگی و اجتماعی اهل کتاب
با توجه به مکانت و غلبه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اهل کتاب در مدینه، آنان از جایگاه ویژهای نسبت به سایر اقشار اجتماعی برخوردار بودهاند. دین، شاهراه ارتباط بشر با خداوند بوده و اهل کتاب با داعیه دینداری و ارتباط وثیق با خداوند (بقره(2): 111و135؛ مائده(5): 18)، از این عنصر به صورت ویژه بهرهبرداری نموده و با تولید یک هویّت ساختگی، تا حدودی خود را به عنوان نخبگان فرهنگی و اجتماعی مدینه جا زده بودند. آنان با تکذیب رسالت پیامبر و سرپوش نهادن بر حقایق و ویژگیهای پیامبر، بار دیگر عهد و میثاق خود با خداوند را نقض نمودند (بقره(2): 100 ، 101، 140).
از همین جهت قرآن کریم در موارد متعددی از سوره بقره درصدد بیان هویّت واقعی آنان و شکستن این غلبه بوده تا در مقابل به مؤمنین هویّتی تازه ببخشد (بقره(2): 111، 112، 120، 133). بیان مصادیق متعددی از بهانه جوییها (بقره(2): 61، 67و73-55)، عهد شکنی اهل کتاب با خداوند و حضرت موسی(ع) (بقره(2): 83-90، 85-93) و بیان رفتار سوء آنها با انبیای الهی (بقره(2): 91) را دقیقاً میتوان در همین راستا دانست.
همچنین اهل کتاب و جریان نفاق، در ماجرای تغییر قبله، تلاش گستردهای برای تخریب وجهه پیامبر و پراکندن مؤمنان از اطراف ایشان به کار میبندند (بقره(2): 142-150). به همین جهت قرآن کریم به تندی با اهل کتاب برخورد نموده و آنها را سفیه میخواند (بقره(2): 142) و رخداد تغییر قبله را محک و معیاری برای آزمودن میزان تبعیّت و پیروی مؤمنین از پیامبر و شاید شناساندن جریان نفاق در جامعه مؤمنین دانسته است (بقره(2): 143).
7. تشریع احکام و خلق هویّت جدید دینی
بخش دوم سوره بقره (آیه 144 به بعد) را میتوان ناظر به تشریع احکام و وضع قوانین جدید دانست. آیات مربوط به جریان تغییر قبله (بقره(2): 142-150)، دعوت به توحید و مذمّت شرک و کفر (بقره(2): 161-166)، احکام قصاص، وصیّت، حجّ و روزه و ...، همگی ناظر به وضع قوانین جدید هستند. وضع قوانین از ارکان اصلی استحکام یافتن جامعه نبوی بوده و سوره بقره در شرایط تنوع اقشار اجتماعی، با طرح عهد و پیمان دینی، با تولید ابزاری مانند احترام به قوانین الهی و پایبندی به عهد و پیمان الهی، عاملی اثر بخش در تقویت جریان دینی و تقویت ارتباط فردی مؤمنان با خدا، پیامبر و همدیگر پیریزی نموده است.
علاوه بر این، تشریع احکام جدید، خلق یک هوّیت دینی را به دنبال داشته و با هویّت سازی واحد و فراگیر و بیان فضایل ایمان راستین به خداوند و برتری بر سایر حوزههای اعتقادی موجود، مانند اهل کتاب، کفار و مشرکان، جامعه نبوی به خودباوری، ثبات عقیده و ثبات قدم و در نتیجه مصون ماندن از گزند آسیبها و گِرههای کور اجتماعی و سیاسی دست یافته است. به همین جهت میتوان گفت در سوره بقره تلاش وافری صورت گرفته است تا با خلق هویّت جدید و همسان، جامعه عصر نزول، با تمام اختلافات عقیدتی و فرهنگی، به فرآیند جامعه پذیری(3) سوق داده شده و در طی مسیر این فرآیند، با رفع اختلافات، به یک همسانی جمعی در عقیده و رفتار و در نتیجه انسجام داخلی دست یابد.
نتیجه گیری
با استناد به آیه 29 سوره فتح و همگامی با سوره بقره، نتیجه میگیریم جامعه نبوی آخرین ساختار اجتماعی و سیاسی بود که تحت مدیریت مستقیم خداوند ایجاد شد و رشد و گسترش یافت و در مسیر رشد و ترقی و آسیبزدایی از جامعه مخاطبان عصر نزول، با آسیبهایی جدی روبرو گشته که با مدیریت الهی با موفقیّت از آنها عبور کرده است. در فرآیند شکلگیری و تکمیل مراحل چهارگانه جامعه نبوی، سوره بقره به عنوان نخستین سوره مدنی به آسیبشناسی و مسیرسازی متقن این جامعه پرداخته است. از این پژوهش میتوان دریافت که:
1. بررسی محتوای سوره بقره، پرده از اهمیّت ویژه عهد و میثاقهای الهی بر میدارد. مقوله پایبندی و استوار ماندن مؤمنان بر عهد و میثاق الهی، مهمترین مؤلفه ساماندهی ارتباط مؤمنین با خداوند و در نتیجه تولید انسجام داخلی در جامعه نوپای نبوی بهشمار میرود. از همینرو، مهمترین آسیبی که احتمال بروز آن در جامعه نبوی وجود داشت، نقض عهد جمعی مؤمنان با خداوند و پیامبر اکرم بوده که در صورت وقوع، از هم پاشیدن انسجام و استحکام جامعه نبوی را به دنبال داشته است. خداوند احتمال بروز این آسیب را با یادآوری مصادیق متعدد نقض عهد مؤمنین گذشته، مانند ابلیس، آدم و حوّا و اهل کتاب، مکرّر به جامعه مؤمنین یادآوری نموده و نسبت به عواقب آن تذکّر میدهد.
2. اهل کتاب با سابقه سویی که در نقض عهد و میثاق الهی و انبیای گذشته داشتند، با غلبه فرهنگی و اقتصادی و با هجمه وسیع تبلیغاتی، ظرفیت ویژهای برای الگو شدن برای جامعه نبوی و در نتیجه انتقال آسیب نقض عهد الهی به جامعه نبوی داشتهاند.
بدین لحاظ، جهت تذکّر به مؤمنان، آیات فراوانی در سوره بقره به بیان هویّت واقعی، شکستن غلبه فرهنگی و مبارزه با تبلیغات وسیع آنان اختصاص یافته است.
3. مطالعه سوره بقره همگام با نزول و با رویکرد آسیب شناسانه، ضمن آشنا نمودن مخاطب با مراحل رشد و آسیب شناسی جامعه نبوی، به ما مینمایاند مهمترین مؤلفه در استحکام بخشی به جامعه نبوی، پایبندی مؤمنان بر عهد و میثاق خود با خداوند و پیامبر بوده است. این دستاورد، خاص جامعه نبوی نبوده و میتواند معیار انسجام و استحکام جوامع اسلامی در عصر حاضر نیز قلمداد گردد.
4. دستاوردهای همگامی با سوره بقره با رویکرد آسیب شناسانه به جامعه نبوی، ضمن معرفی بسترهای امکان وقوع نقض عهد جمعی و ارائه راهکارهای قرآنی مقابله با آن، میتواند به بازتولید مدل مهندسی انسجام بخشی به جامعه نبوی انجامیده و ضمن کاربردی نمودن این مدل برای موارد مشابه، بخشی از الگوی ارتباط فردی و جمعی مؤمنین با حکومت اسلامی را نیز برای جوامع اسلامی و حکومتهای نوپای اسلامی در عصر حاضر ترسیم نماید.
پی نوشت:
. Plural Society
. Folk Society
. Socialization
منابع و مآخذ
1. قرآن کریم.
2. آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، ج11، تهران: مروارید، 1384.
3. آقایی، محمدرضا، «آسیب شناسی جامعه دینی و نقش حکومت در آسیب زایی از آن از منظر نهج البلاغه»، فصلنامه معرفت، ، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، ش51، اسفند1380.
4. ابن اثیر، ابی الحسن علیبنابیالکرم، الکامل فی التاریخ، ج1، بیروت: دار صادر، 1385ق.
5. ابن ادریس، عبدالله عبدالعزیز، جامعه مدینه در عصر نبوی، ترجمه شهلا بختیاری، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سمت، 1392.
6. ابن قتیبه، عبداللهبنمسلم، تفسیر غریب القرآن، بیروت: مکتبه الهلال، بی تا.
7. ابن قرناس، احسن القصص تاریخ الاسلام کما ورد من المصدر مع ترتیب السور حسب النزول، بیروت: منشورات الجمل، 2010م.
8. ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل، البدایه و النهایه، تحقیق علی شیری، ج2، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1408ق.
9. ابن عاشور، محمدبنالطاهر، التحریر و التنویر، ج12، بیجا: مؤسسه التاریخ، بی تا.
10. ابن منظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، ج3و7، بیروت: دار صادر، 1414ق.
11. ابن هشام، ابو محمد عبدالملکبنهشامبنایوب حمیری، السیره النبویه، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، ج2، قاهره: مکتبه محمد صبیح علی و اولاده، 1383ق.
12. العلی، صالح احمد، دولت رسول خدا9، ترجمه هادی انصاری، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1391.
13. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ج1، 3، 4و5، تهران: انتشارات سخن، 1381.
14. بختیاری، شهلا، «راهبردهایی برای مقابله با هنجار شکنی در عهد نبوی»، فصلنامه تاریخ اسلام و ایران، تهران: جامعه الزهراء3، ش51، 1390.
15. برزگر، ابراهیم، تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، تهران: سمت، 1392.
16. بهجت پور، عبدالکریم، تفسیر به ترتیب نزول؛ مبانی، اصول، فوائد و قوائد، قم: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1393.
17. ---------------، همگام با وحی، ج1، قم: مؤسسه تمهید، 1390.
18. ---------------، شناختنامه تنزیلی سورههای قرآن کریم، قم: موسسه تمهید، 1394.
19. بهرامیان، علی، اوس و خزرج، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج1، تهران: مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، 1367.
20. الجابری، محمدعابد، فهم القرآن الحکیم التفسیر الواضح حسب ترتیب النزول، بیروت: مرکز الدراسات الوحده العربیه، 2008م.
21. جرجانی، ابوالمحاسن حسینبنحسن، جلاء الاذهان و جلاء الاحزان، تهران: دانشگاه تهران: 1377.
22. حمیدالله، محمد، مجموعه الوثائق السیاسیه للعهد النبوی و الخلافه الراشده، بیروت: دارالنفائس، 1407ق.
23. حییّم، سلیمان، فرهنگ معاصر انگلیسی فارسی، تهران: فرهنگ معاصر، 1385.
24. دروزه، محمدعزّت، سیره الرسول صور مقتبسه من القرآن الکریم، بیروت: المکتبه العصریه، بی تا.
25. دروزه، محمد عزت، تفسیر الحدیث، ج8، قاهره: دار احیاء الکتب العربیه، 1383ق.
26. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، ج1و11، تهران: دانشگاه تهران، 1377.
27. راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق: دارالعلم دارالشامیه، 1412ق.
28. رجبی و دیگران، محمود، تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام، تهران: سمت، 1390.
29. ساروخانی، باقر، دائره المعارف علوم اجتماعی، ج2، تهران: کیهان، 1380.
30. سید قطب، سیدبنقطببنابراهیم شاذلی، فی ظلال القرآن، ج6، بیروت ـ قاهره: دارالشرق، چ17، 1412ق.
31. شریف، احمد ابراهیم، مکه و المدینه فی الجاهلیه و عهد النبوی، قاهره: دارالفکر العربی، بیتا.
32. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج9و19، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق.
33. طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج9، تهران: ناصر خسرو، 1372.
34. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق سیداحمد حسینی، ج4، تهران: کتابفروشی مرتضوی، 1375.
35. طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج9، بیروت: دار احیاء التراث العربی، بیتا.
36. غرایاق زندی، داود، «مفهوم امنیت در قالب گونههای مختلف دولت، قبیله، دولت ـ شهر، امپراتوری»، فصلنامه مطالعات راهبردی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، ش42، 1387.
37. فارابی، ابونصر، فصول متنزعه، تحقیق و تعلیق فوزی متری نجّار، تهران: مکتبه ابوزهراء، 1364.
38. فارسی، جلالالدین، پیامبری و انقلاب، تهران: انجام کتاب، 1361.
39. -------------، پیامبری و جهاد، تهران: انجام کتاب، 1363.
40. -------------، پیامبری و حکومت، تهران: انجام کتاب، 1369.
41. -------------، «انقلاب اسلامی و دولت وحیانی نبوی؛ مسیر تکامل دولت و قانون اساسی برای تحقق تام ولایت نبوی»، ماهنامه سوره اندیشه، تهران: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، ش48و49، 1389.
42. فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، ج1و6، قم: هجرت، 1410ق.
43. فیرحی، داود، نظام سیاسی و دولت در اسلام، تهران: دانشگاه باقر العلوم7 و سازمان سمت، 1393.
44. قرشی، باقر شریف، النظام السیاسی فی الاسلام، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، 1398ق.
45. قرشی، سیدعلیاکبر، قاموس قرآن، ج4، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1371.
46. کلینی، محمدبنیعقوببناسحاق، الکافی، ج8، تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1407ق.
47. مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از نگاه قرآن، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1391.
48. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج7و8، تهران: بنگاه نشر و ترجمه کتاب، 1360.
49. معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج1، 2، 3، تهران: امیرکبیر، 1380.
50. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، ج1، 22، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1374.
51. المیدانی، عبدالرحمن حسن حبنکه، معارج التفکر و دقائق التدبر، دمشق، دارالقلم، 1420ق.
52. ناس، جان بایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، 1382.
53. نیازمند، سیدرضا، شرحی بر قرآن به ترتیب نزول آیات، اصفهان: بنی هاشم، 1390.
54. واحدی، علیبناحمد، اسباب نزول القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1411ق.
55. یعقوبی، احمدابنواضح، تاریخ الیعقوبی، ج1، بیروت: دارصادر، بیتا.
56. یوسفی غروی، محمدهادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج1، قم: مجمع الفکر الاسلامی، 1417ق.
نویسندگان:
عبدالکریم بهجتپور: دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم.
مجید چهری: دکترای علوم قرآن و حدیث.
فصلنامه حکومت اسلامی شماره 81
انتهای متن/