چکیده
یکی از اولین اصول مورد نظر تدوین گران اخلاق رسانه، اصل عینیت و بیطرفی رسانهها در انجام وظایف حرفهای است. عینیگرایی از جمله هنجارهای اساسی در روزنامهنگاری غربی است که به الگوی غالب روزنامهنگاری حرفهای در بیشتر نقاط جهان تبدیل شده است. عینیگرایی در سیرتاریخی خود، فراز و فرودهایی را تجربه کرده است؛ زمانی بهعنوان اصلی مسلم، باوری همگانی و معیاری برای تعیین اصالت اخلاقی رسانهها بودهاست. و سپس با تعاریف، حاشیهزنیها و چالشهایی مواجه شده و بهتدریج بر لزوم طرد، بیفایده بودن و عدم امکان عملی تحقق آن تأکید رفت. پس از این مرحله نیز اصل عینیت و بیطرفی با پذیرش برخی تغییرات در تعریف، مبانی معرفتشناختی و روششناختی، همچنان بر باقی ماندن در ادبیات اخلاقی رسانه اصرار دارد. این مطالعه، با مرور فراز و فرودی این اصل، این فرضیه را مورد بررسی و تأیید قرار میدهد که گرایش به بیطرفی در رسانه و تلاش در جهت دستیابی به عینیت بهعنوان یک غایت و هدف ایدئال برای یک گزارش رسانهای مطلوب، تا حد زیادی شکلگرفته، متقارن و ناشی از تمایلات فکری در نظام معرفتشناختی بشری نسبت به عینیگرایی است. عینیگرایی رسانهای با اوج گرفتن جنبشهای مدرنیستی و معرفتشناسیهای حسگرایانه اوج گرفت و متقابلاً بهتبع واردشدن انتقادات گسترده به اثباتگرایی افراطی، مورد انتقاد قرار گرفته و افول کرد و مجدداً با بازگشت واقعگرایی مورد بازتأیید محتاطانه قرارگرفت.
کلیدواژه ها: عینیگرایی؛ بیطرفی؛ اخلاق رسانه؛ معرفتشناسی؛ اثباتگرایی
نویسندگان:
سید حسین شرف الدین: عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
احمد کوهی: دانشجوی دکتری آینده پژوهی دانشگاه تهران
مجله دین و سیاست فرهنگی - دوره 3، شماره 2، پاییز و زمستان 1395 .