خبرگزاری فارس_ گروه سنیما و تئاتر_ علی دهبان: در ابتدای پیدایش سینما بزرگانی چون گریفیث با ساخت آثاری چون «تعصب» و «پیدایش یک ملت» و آیزن اشتاین با ساخت فیلم « رزمانو پوتمکین» اولین افرادی بودند که ژانر حماسی را تجربه کردند. پست پروداکشنهای عظیم و یا استفاده از سیاهیلشکرها و نوع موسیقی و ... در این گونه از فیلمها تاثیر بسیار زیادی دارد. در واقع، کلیات در این نوع آثار بیش از موارد دیگر دیده میشوند.
اما با ورود رایانه به سینما و دیجیتال شدن ساخت و سازهای سینمایی باعث شد دیگر ژانر حماسی آن اصالت خود را به معنایی که در ذهن داشتیم از دست بدهد. فیلمی مانند «لینکن» به کارگردانی اسپیلبرگ محصول 2012 جزو آثار شاخص این بخش محسوب میشود.
البته در این فیلمها پیشینه شخصیتها بسیار اهمیت دارد؛ آن هم پیشینهای کلان، نه خُرد و کوچک؛ شاید دلیلش میزان همذات پنداری بالایی است که لازمه این نوع ژانر است. همذات پنداری که طبق گفته ارسطو موجب تزکیه نفس میشود.
فیلم سینمایی «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا شب گذشته در پردیس سینمایی ملت و پردیس چارسو اکران شد و بازخوردهای مختلفی داشت. این در حالی است که فیلم در سالن سینما از ابتدا تا دقایق پایانی توجه تماشاگر را به خود جلب کرده بود.
یکی از نکاتی که در ارتباط با این اثر سینمایی مطرح است، بخش جلوههای ویژه رایانهای و میدانی آن است که یکی از اصلیترین بسترهای این فیلم به شمار میرود.
بضاعت سینمای ایران مشخص است و حتی اگر سازمانی از فیلمی چون «به وقت شام» حمایت کرده باشد، نباید توقع داشت که اتفاقات عجیب و غریبی در پرده سینما را شاهد باشیم. اگر نقد جلوههای ویژه و میدانی این اثر سینمایی بر اساس داشتههای داخلی و توانمندی آن صورت بگیرد، قطعا منتقدین متوجه این نکته میشوند که چه دستاورد قابل توجه و تاملی را حاتمیکیا برای سینمای ایران با ساخت این فیلم به دست آورده است. در این بخش، سینمای ایران یک گام رو به جلو حرکت کرده است.
دقایق ابتدایی فیلم در بحث اتانولاژ و نور و رنگ به شدت قابل توجه است و خوب است که منتقدین، فارغ از نگاههای ایدئولوژیک و شخصی به اثر و حتی سازنده فیلم، این بخش از اثر را نگاه و نقد کنند. در چنین حالتی آیا «به وقت شام» چیزی به سینمای ایران اضافه نکرده است؟ به جرأت میتوان گفت که از این لحاظ، «به وقت شام» یکی از آثار مهم سینمای ایران خواهد بود. لحظههایی در فیلم وجود دارد که سادهترین مخاطب هم متوجه رایانهای بودن آن میشود، اما ساخت چنین اثری در این مقیاس و استفاده از جلوههای ویژه کار راحتی برای سینمای ایران نیست که به راحتی با چند صحنه از قاب بیرونزده منتقدین کرکره فیلم را پایین بکشند.
قصه فیلم در بخش فیلمنامه به درستی شکل گرفته و اوج و فرودهای به موقع در زمانبندیهای مناسب صورت میگیرد. حاتمیکیا در صحنههایی از فیلم به راحتی میتوانست احساسات مخاطب را در بحث عاطفی دستخوش آنچه که مورد علاقهاش است، کند که با مدیریت آگاهانه دست به تعدیل آن میزند. این رفتار ناشی از پختگی کارگردان و احترام به مخاطب و اعتماد به اثر خود است.
شاید فیلمنامه حاتمیکیا را بتوان امروز در مقایسه با مبانیای که در کتاب فیلمنامهنویسی «سید فیلد» بیان شده است در بسیاری از موارد همخوان و همسان دانست. نقطهگذاریهای درست، پرهیز از توضیح واضحات و گزافهگویی، شکل گیری نقطه عطف ابتدایی و انتهایی و در نهایت حل ماجرای خلاقانه، غافلگیری و ... مواردی هستند که باعث میشود نمره قابل توجهی در این بخش به این اثر تعلق بگیرد؛ اما برای فیلمی که رنگ و بوی حماسی دارد، در ارتباط با شخصیتهای فیلم با پیشینه کمی مواجه هستیم. در طول فیلم لحظاتی وجود داشت که میتوانست بار حماسی و دراماتیک اثر را جانی دوباره بخشد که نویسنده از آن عبور کرده بود. برخی دیالوگهای شعارگونه که خاستگاه خالق اثر است نیز لحظاتی اگزجرهای را به وجود آورد که در کلیت فیلم تعدادشان بسیار کم و انگشت شمار است.
بازی بازیگران مبحث مهم و اساسی دیگری است که در یادداشتی جداگانه باید در موردش صحبت کرد. جنس بازی بابک حمیدیان و نوع ارائه آنچه در نظر دارد، کار سخت و طاقتفرسایی است که به راحتی نباید از آن گذشت. او خودش را در کلیت فیلم هضم کرده و این خطر برای این نوع بازیگران وجود دارد که کمتر تلاششان دیده شود؛ مگر متخصصین واقعی به معرفی و ارزش کاری آنها بپردازند و دیده شوند. البته در این فیلم به دلیل حماسی گونه بودن ژانر، به دیده شدن این نوع از بازی که حمیدیان ارائه کرده است کمک میشود. هادی حجازیفر هم کار بسیار سختی را پیش رو دارد و فراموش نکنیم او چندین سال پیرتر از آنچه که هست را در نقش پدر بابک حمیدیان به نمایش در آورده است.
در بخش محتوایی نگاههای گوناگونی به این فیلم میتوان داشت. تعدادی از افراد توقع داشتند که این اثر صرفا در مورد مدافعین حرم و جمعیت زیاد آنها که کنار هم میایستند ساخته شده باشد که با این نوع تفکر و نگاه، تقاضایشان در سالن سینما برآورده نمیشود.
لکنتهایی در بخش حماسی فیلم وجود دارد که به دلیل حضور برخی صحنهها نیست بلکه دلیلش، نبود لحظههایی است که از این نوع ژانر انتظار میرود که باید در فرصت مقتضی به آن پرداخت، اما به زعم نگارنده، فیلم «به وقت شام» سینماییترین اثر کارگردان آن یعنی ابراهیم حاتمیکیاست.
انتهای پیام/