اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  سیاست و امنیت

مطالعه علل توقف فعالیت های حزب جمهوری اسلامی از منظر جامعه شناسی احزاب سیاسی - بخش دوم و پایانی

ملاحظات امام خمینی درباره حزب جمهوری اسلامی

مقاله حاضر به دنبال بررسی این سوال اصلی است که علل شکل گیری حزب جمهوری اسلامی و نقش آن در مساله تحزب در ایران چیست؟

ملاحظات امام خمینی درباره حزب جمهوری اسلامی

ج- اهداف تأسیس حزب جمهوری اسلامی

هفت روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موجودیت حزب جمهوری اسلامی طی اعلامیه ای ازسوی پنج نفر از روحانیان مبارز و انقلابی اعلام شد؛ اعلامیه یادشده در تاریخ 29 بهمن ماه 1357 با امضای آقایان «سید محمّد حسینی بهشتی، محمدجواد باهنر، سید علی حسینی خامنه ای، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و اکبر هاشمی رفسنجانی» منتشرشد؛ در این اعلامیه از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان برداشتن گام نخست مبارزه یادشد که پس از آن، نوبت به بخش دوم مبارزه رسیده است که از گام اول سخت تر است:

«مبارزه با ضدانقلاب، مبارزه با توطئه ها، حراست از پایگاه های گشوده شده و گشودن پایگاه های فتح نشده، زنده نگاه داشتن امید و اطمینان در مردمی که پس از دورانی طولانی، طعم پیروزی را می چشند، تداوم بخشیدن به حرکت، حرکت به سوی جامعه توحیدی: جامعه ای آباد و آزاد که در آن خودکامگی و ستم، تبعیض و استضعاف و استبداد نیست و انسان به درستی و فقط بنده خداست... .

تجربه جنبش های صد سال اخیر ایران باید همه را قانع کرده باشد که ما همواره ضربه بزرگ را ازسوی فقدان یک تشکیلات نیرومند و همه گیر خورده ایم... . ایجاد تشکیلاتی نیرومند و سامان دادن به نیروهای فعال و ایجاد انسجام و انضباطی آهنین است که می تواند حرکت انقلابی ملت را به درستی تداوم بخشد و جنبش را از خطر انهدام و دستاوردهای آن را از غارت دشمن مصون بدارد... . سازمان دادن به نیروهای پراکنده جنبش را فریضه ای بزرگ و اسلامی می دانیم.

اگر در طول چند سال گذشته، رخدادهای لحظه به لحظه و مسئولیت های فوری و فوتی، امکان یک اقدام گسترده را در این زمینه به ما نداده است، مانند همه ناظران منصف معتقدیم که مردم مسلمان در این انقلاب نیز مانند انقلاب های گذشته، نیروی اصلی و عمده انقلاب ایران اند و باور اسلامی و احساس تکلیف الهی، عمده ترین و اصلی ترین انگیزه آن؛ با این تشخیص و این تحلیل، تأسیس احزب جمهوری اسلامی را در جهت هدف هایی که در بیانیه های رهبر جنبش، امام خمینی، مکرر از آن یادشده، اعلام می کنیم و همه کسانی را که در این باور و این انگیزه و این هدف ها با ما شریک اند، به همکاری فرامی خوانیم» (جاسبی، 1386: 131 تا 133).

با نگاهی به اعلامیه تأسیس حزب جمهوری اسلامی، هدف از پیدایش آن و جهت گیری فکری و سیاسی تشکیل دهندگان حزب یادشده، به خوبی قابل تشخیص است که به برخی از آنها اشاره می شود:

1- سازمان بخشیدن به نیروهای پراکنده به وسیله تشکیلاتی فراگیر و منسجم؛

2- تأمینِ نیروهای مورد نیاز نظام تازه تأسیس: این هدف با بررسی تجربه های تاریخی حاصل از وقوع نهضت ها و جنبش های صدساله معاصر ایران و پیامدهای آن نهضت ها به دست آمده است؛ چراکه از نظر بنیان گذاران حزب جمهوری اسلامی در همه نهضت های معاصر ایران، روحانیت و نیروهای مذهبی در پیدایش و پیشبرد حرکت های سیاسی و اجتماعی پیش گام بوده اند ولی نهضت های یادشده، پس از پیروزی، به انحراف از اهداف اولیه دچار شدند که دلیل عمده آن، عدم تشکل نیروهای مذهبی و انزوای آنان پس از موفقیت نهضت های معاصر بوده است.

3- جلوگیری از تکرار تجربه نهضت مشروطیت و نهضت ملی کردن صنعت نفت در کنارزدن روحانیت و نیروهای مذهبی از سیاست گذاری های کلان کشور؛

4- تداوم حرکت انقلاب اسلامی؛

5- مبارزه با ضدانقلاب: هیئت مؤسس حزب، پیش از اعلام موجودیت آن، اصل تأسیس حزب را با امام خمینی درمیان گذاشته و موافقت ضمنی ایشان را اخذکرده بودند. آقای هاشمی رفسنجانی از مؤسسان حزب، دراین باره چنین می گوید:                                                                                                                                                                                         

«اولین چیزی که در آن شرایط به ذهن همه ما رسید، خلأ تشکیلات بود. همه دوستان من احساس کرده بودند که اگر ما تشکیلاتی درست داشتیم، دچار این آشفتگی ها نمی شدیم؛ پیش از این و در همان روزهای آزادی من از زندان، بحث حزب شده بود و تلاشی هم برای فراهم کردن مقدماتش کرده بودیم امّا با مخالفت امام روبه رو شده بود. امام از اول نسبت به حزب، بدبینی خاصی داشتند و آن را موجب تفرقه می دانستند... . من رفتم خدمت امام و مطرح کردم که همه به این نتیجه رسیده ایم که نقص اساسی ما نداشتن حزب است. امام گفتند: بروید، تشکیل بدهید» (رضوی، 1376: 165).

علاوه براین در نامه های مؤسسان حزب جمهوری اسلامی در تاریخ 28/11/58 به امام خمینی و نیز نامه 25/11/59 آقای هاشمی رفسنجانی به ایشان، به تأسیس حزب با نظر، مشورت و گرفتن وعده حمایت غیرمستقیم امام خمینی اشاره شده است (هاشمی رفسنجانی، 1380، مقدمه کتاب).

بدین ترتیب، حزب جمهوری اسلامی با موافقت اجمالی امام خمینی تأسیس شد که مهم ترین هدف اساسی آن، متشکل ساختن نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی بود. شهید بهشتی که نقشی بسیار بارز در تأسیس این حزب داشته و اولین دبیرکل آن نیز بوده است، مسئله ضرورت تشکل نیروها در یک تشکیلات سیاسی- اسلامی فعال را عامل اصلی تأسیس حزب جمهوری اسلامی بیان کرده است (حسینی بهشتی، بی تا: 19)؛ در کنار این ضرورت اساسی، تربیت نیروهای کارآمد و همفکر و مقابله با حرکت های متشکل مخالفان از دیگر عوامل مهم تأسیس حزب بوده است (درویشی سه  تلانی، 1385: 263 و 264).

د- اصول و خط مشی حزب جمهوری اسلامی

اصول و خط مشی حزب جمهوری اسلامی در بیانیه تأسیس آن به طور مختصر بیان شده است و به طور مفصل، بعدها در کتابچه هایی با عنوان  مواضع ما اعلام شده است؛ با بررسی این مواضع، مشابهت هایی فراوان، میان اصول حزب یادشده و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می توان یافت. که به نظرمی رسد این مسئله به حضور پررنگ اعضای مؤثر این حزب، به خصوص شهید دکتر بهشتی در مجلس خبرگان قانون اساسی، مربوط می شود ( مواضع ما،1387: 16). از اصول و خط مشی حزب جمهوری اسلامی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

«1- تأکید بر تداوم انقلاب و جلوگیری از نوع تحجر؛

2- التزام به همبستگی همه نیروهای مبارز مسلمان که در راه استقرار نظام حق و عدل اسلامی، ضد استعمار و استثمار تلاش می کنند؛

3- خودداری از هر نوع وابستگی به گروه ها و نیروهای دیگر که پیوند با آن به استقلال و اصالت جنبش کمترین آسیبی زند؛

4- استفاده از همه شیوه های مبارزه و سازندگی که با معیارهای اسلامی سازگار باشد» (دارابی، 1388: 163).

در اساسنامه حزب نیز تصریح شده بود که حزب جمهوری اسلامی، یک تشکیلات عقیدتی - سیاسی معتقد به ولایت فقیه و قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران  است که برای هدایت و سازماندهی نیروهای مسلمان با ایمان در جهت نیل به اهداف والای اسلامی تشکیل شده است (همان: 164).

حزب جمهوری اسلامی پس از تشکیل خود درواقع، رهبری جریان اصلی انقلاب اسلامی را به صورت تشکیلاتی برعهده گرفت و توانست با کمک افراد و نیروهای همفکر خود در تربیت افراد و هیئت های مورد نیاز کشور، سازماندهی نیروهای مذهبی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران، نقشی مهم ایفاکند که این امور در موضوع همه پرسی جمهوری اسلامی، مجلس بررسی نهایی قانون اساسی، همه پرسی قانون اساسی، تشکیل و ترکیب اولین مجلس شورای اسلامی و ... به وضوح به چشم می خورند. 

هـ- علل توقف فعالیت های حزب جمهوری اسلامی

1- ماهیت جبهه ای بودن حزب جمهوری اسلامی

ماهیت حزب جمهوری اسلامی، تشکلی فراگیر بود و تمام افراد معتقد به جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی، رهبری امام خمینی و ولایت فقیه را دربرمی گرفت. ماهیت فراگیربودن این حزب، یکی از علل مهمی بود که این حزب را در درون خود به چندصدایی و اختلاف نظر دچارکرد؛ این اختلاف ها با شهادت شهید بهشتی (مؤسس اصلی حزب و اولین دبیرکل آن)، بروزی بیشتر پیداکرد و هدایت آن با وجود افکار متعدد و گاه متعارض، بسیار مشکل شده بود که به این مسئله، انزوای کامل نیروهای معارض با اصل جمهوری اسلامی را نیز بایستی اضافه کرد.

 به عبارت دیگر در شرایطی که همسویی نسبی در میان نیروهای معتقد به جمهوری اسلامی با ازبین رفتن نیروهای رقیب به وجودآمده بود، تعارض های فکری درون جریان مذهبی، برای رشد و تجلی مجال یافت. با پیدایش اختلاف نظر در میان نیروهای تشکیل دهنده آن، به خصوص در بین اعضای شورای مرکزی، حزب یادشده در رسیدن به هدف اساسی با مشکل روبه رو شد.

شهید بهشتی که اولین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی نیز بوده است، در اشاره به ماهیت این حزب، چنین بیان کرده: «می خواهیم جایی و تشکیلاتی به وجود بیاید که نیروهای مسلمان و مؤمن به انقلاب اسلامی، یکدیگر را بهتر بشناسند و خود را سازماندهی بکنند و در خدمت خلق برای رضای خدا باشند» (سرابندی، 1386، ج1: 425).

پیدایش حزب جمهوری اسلامی با تفکریادشده، ابتدا به حضور بیشتر نیروهای مذهبی در آن و تقویت آن حزب در مقابل نیروهای معارض منجرشد ولی با انزوای معارضان، اختلاف های فکری در درون حزب به منصه ظهوررسید و هر طیفی از نیروهای مذهبی حاضر در حزب به دنبال اجرا و اعمال نظریات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود بودند و درواقع، حزب جمهوری اسلامی به مثابه جبهه ای سیاسی بود که در درون آن، احزابی متعدد حضورداشتند و با شهادت دکتر بهشتی و دکتر باهنر و نیز انزوای نیروهای لیبرال، چنددستگی موجود در حزب به ظهوررسید.

2- اختلاف نظر در مسائل مختلف فکری و اقتصادی

اختلاف های یادشده در حوزه های مختلف فکری، سیاسی و اقتصادی نمودیافته بود که ازجمله می توان به اختلاف نظر در برداشت های فقهی (که به پیدایش دو اصطلاح فقه سنتی و فقه پویا و درنتیجه، دو گرایش فکری «راست» و «چپ» درون حزب منجرشده بود)، چگونگی اطاعت از رهبری انقلاب، نحوه تعامل بخش خصوصی با بخش عمومی و دولتی و میزان جواز دخالت دولت در اقتصاد، سیر کلی جهت گیری روزنامه جمهوری اسلامی، نحوه نگرش به دولت مهندس موسوی، تعدد تشکیلاتی در داخل حزب، و درنهایت، نارضایتی حضرت امام خمینی از فعالیت های حزبی در شرایط آن روز کشور اشاره کرد (اسماعیلی، 1386: 245 تا 258).

بدین ترتیب، درون حزب جمهوری اسلامی، اختلاف های فکری، سیاسی و اقتصادی به حدی رسیده بود که درعمل، آن را از یک حزب منسجم و یکپارچه تهی ساخته بود و استمرار فعالیت چنین حزبی، ممکن نبود. آقای ناطق نوری، از اعضای شورای مرکزی حزب، به صراحت، این مسئله را یادآوری کرده است:

«به تدریج که حزب جلومی رفت، کشمکش های سیاسی ای که در جامعه، مجلس و در دولت بود، در شورای مرکزی حزب هم رخنه کرد و اعضای حزب به سه دسته تقسیم شدند: دیدگاه من و آقای عسگراولادی با اینکه در دولتِ مهندس موسوی بودیم، با ایشان همخوانی نداشت؛ درواقع یک گروه ما بودیم؛ گروه دیگر، مهندس موسوی و سایر دوستان بودند و گروه سوم، آقایان فرزاد رهبری، میرمحمدی و محمدخان و میرسلیم که معروف به خط سه حزب بودند؛ اداره چنین شورایی برای آقا (حضرت آیت الله خامنه ای) خیلی سنگین بود.

بحث ها گاهی دو به دو و خیلی داغ می شد؛ به خصوص، میان آقای عسگراولادی و آقای مهندس موسوی که شدیدتر بود؛ طبیعی است تصمیم هایی که در چنین فضایی گرفته می شد، خیلی موفق نبود» (میردار، 1385: 78).

3- نخست وزیری مجدد میرحسین موسوی و مسئله 99 نفر

اوج تعارض و اختلاف در میان اعضای حزب جمهوری اسلامی را می توان در جریان رأی گیری در دومین مجلس شورای اسلامی برای نخست وزیری مجدد آقای مهندس میرحسین موسوی مشاهده کرد؛ در جریان این مسئله درواقع، نمایندگان مجلس به دو گروه مشخص تقسیم شدند هرچند که بیشتر آنها از اعضا یا هواداران حزب جمهوری اسلامی بودند.

پس از مذاکرات طولانی و مخالفت ها و موافقت های شدید، درنهایت 99 نفر از نمایندگان مجلس به مهندس موسوی رأی مثبت ندادند که درنتیجه به طور رسمی و عملی شکاف درون حزبی به وجودآمد: «می توان گفت که اولین پیش زمینه انحلال حزب جمهوری اسلامی و اختلاف و انشعاب در جامعه روحانیت مبارز را همین موضوع شکل داد» (محتشمی پور، 1379: 30).

این شکاف و تعارض های فکری، ناشی از ماهیت اصلی حزب جمهوری اسلامی بوده است؛ زیرا این حزب در شرایطی تأسیس شد که انواع گروه ها و احزاب سیاسی لیبرال، سوسیالیست، ملی گرا و ... در فردای پیروزی انقلاب اسلامی در کشور فعال بودند ولی یک تشکل منسجم و فعالی که نیروهای مذهبی و انقلابی را پیرامون خود انسجام ببخشد، وجودنداشت و به همین دلیل، مخاطب حزب جمهوری اسلامی، تمامی نیروها و افرادی بوده اند که به اصل نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه اعتقادداشته اند و چنین افراد و نیروهایی در ضمن داشتن وحدت نظر درباره اصل نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه، دارای افکار اقتصادی و مدیریتی متعددی بودند که این افکار مختلف، پس از انزوای نیروهای سیاسی معارضِ نظام ولایت فقیه، مجال بروز پیداکرد و با نداشتن دشمن مشترک فکری مؤثر، در درون خود به طیف هایی گوناگون تقسیم شد.

4- ملاحظات امام خمینی درباره حزب جمهوری اسلامی

در کنار اختلاف های موجود در حزب جمهوری اسلامی، ملاحظات حضرت امام خمینی، نسبت به اینکه شخصیت های مهم کشور در یک حزب باشند، زمینه های توقف فعالیت های آن را ایجادکرد. آقای هاشمی رفسنجانی که خود از مؤسسان و عضو شورای مرکزی حزب بوده است، دراین باره چنین می گوید:

«امام درباره فعالیت حزبی که شخصیت های مهم رسمی کشور در آن باشند، ملاحظاتی دارند، چون ضعف های حزب، دامن آنها را می گیرد و قدرت اصلاح کامل هم نخواهندداشت. با انحلال علنی و رسمی حزب هم موافق نیستند، چون آثار سوء سیاسی دارد. با بیرون آمدن ما دو نفر (آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی رفسنجانی) و رهاکردن حزب به حال خود هم موافق نیستند؛ پس از مذاکرات زیاد، قرارشد که به تدریج، فعالیت های حزب محدود شود و این حزب راکد شود تا اگر روزی لازم شد، بتواند تجدیدحیات کند» (هاشمی رفسنجانی، 1387: 74).

بدین ترتیب از میان سه راهکار «ادامه کار یا انحلال یا پایین کشیدن فتیله حزب» (همان:24)، «سرانجام راه سوم با مشورت امام راحل انتخاب شد» (همان) و آیت الله سید علی خامنه ای به همراه آقای هاشمی رفسنجانی در تاریخ 11 خرداد 1366 به نمایندگی از شورای مرکزی حزب، نامه ای به شرح زیر خدمت حضرت امام خمینی نگاشتند و از ایشان برای تعطیلی فعالیت های حزب رهنمودخواستند:

« بسم الله الرحمن الرحیم

محضر مبارک مرجع عالی قدر و رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی- مدظله العالی

همان طورکه آن رهبر عزیز اطلاع دارند، تأسیس «حزب جمهوری اسلامی»، ازطرف هیئت مؤسس با مشورت آن مقام معظم و در شرایطی انجام شد که نیاز به یک تشکل در برابر انبوه مسائل در آغاز انقلاب و لزوم انسجام و انتظام نیروهای آگاه و مؤمن و گسترش آگاهی های انقلابی و تربیت کادرهای فعال و کارآمد برای اداره کشور و خنثی کردن توطئه گروهک ها و عوامل دشمن خارجی و ضدانقلاب داخلی به شدت احساس می شد؛ این حزب در طول سال های گذشته درحد توان خود به منظور تثبیت نظام جمهوری اسلامی و انجام تکالیفی بزرگ که بر دوش خود احساس می کرد، از هیچ کوششی فروگذارنکرد و در کوران توطئه های چپ و راست با فداکاری و تقدیم شهدایی که بعضی از آنان چهره های برجسته و فراموش نشدنی انقلاب اند، ازجمله شهدای هفتم تیر، نقاب از روی نفاق برانداخت و مظلومیت و حقانیت خط امام را به نمایش گذاشت.

در طول جنگ تحمیلی، حزب جمهوری اسلامی در سراسر کشور به وظیفه خود برای بسیج مردم و شرکت فعال در جبهه های نور عمل کرد و جمعی از کادرها و اعضای آن در این جهاد مقدس به افتخار شهادت نایل آمدند؛ تعبد افراد این حزب به اسلام و اعتقاد راسخ آنان به ولایت فقیه که خود عاملی مهم در کینه توزی ضدانقلاب بود، ایجاب می کرد که در مراحل و مقاطع مختلف انقلاب، با کسب رهنمودهایی از آن مقام معظم، حرکت حزب را تنظیم و سیاست های آن را پی ریزی کنند.

اکنون به فضل الهی، نهادهای جمهوری اسلامی تثبیت شده اند و سطح آگاهی و درک سیاسی آحاد ملت، انقلاب را از جهات عدیده آسیب ناپذیرساخته، روشن بینی، توکل و قوّت اراده  آن رهبر عالی قدر و فداکاری و آمادگی مردم حزب الله، توطئه های ضدانقلاب داخلی و استکبار جهانی را بی اثر و کم خطرکرده است لذا احساس می شود که وجود حزب، دیگر آن منافع و فواید آغاز کار را نداشته، برعکس، ممکن است تحزّب در شرایط کنونی، بهانه ای برای ایجاد اختلاف و دودستگی و موجب خدشه در وحدت و انسجام ملت شود و حتی نیروها را برای مقابله  و خنثی سازی یکدیگر صرف کند لذا همان طورکه قبل تر نیز به کرات عرض شد، شورای مرکزی، پس از بحث و بررسی مبسوط و مستوفا با اکثریت قاطع به این نتیجه رسید که مصلحت کنونی انقلاب در آن است که «حزب جمهوری اسلامی» تعطیل و فعالیت های آن، به کلی متوقف شود.

مراتب برای استحضار و کسب رهنمود عالی معروض می شود. والامر الیکم و ادام الله بقائکم الشریف. سید علی خامنه ای- اکبر هاشمی رفسنجانی» (امام خمینی، 1378،ج 20: 275 و 276).

نامه بالا درواقع، هم فلسفه تشکیل حزب جمهوری اسلامی و هم گوشه ای از فعالیت های آن را یادآوری کرده، درنهایت به دلیل بروز اختلاف های زیان بار در حزب یادشده، پیشنهاد تعطیلی و نه انحلال آن را داده است و حضرت امام خمینی نیز با این پیشنهاد به شرح زیر موافقت کرده است:

«بسمه  تعالی

جنابان حجتی الاسلام آقای خامنه ای و آقای هاشمی- دام توفیقهما

موافقت می شود. لازم است، تذکردهم که حضرات آقایان مؤسسان محترم حزب، مورد علاقه اینجانب می باشند. امیدوارم همگی در این موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پیشبرد مقاصد عالیه اسلام و جمهوری اسلامی کوشا باشید. درضمن تذکرمی دهم که اهانت به هر مسلمانی چه عضو حزب باشد یا نه، برخلاف اسلام و تفرقه اندازی در این موقع از بزرگ ترین گناهان است. والسلام علیکم و رحمـه الله.

11 خرداد 1366 - روح الله الموسوی الخمینی» (امام خمینی، 1378، ج 20: 276).

همچنان که از پاسخ امام خمینی نیز می توان دریافت، موقعیت حساس زمانی و لزوم جلوگیری از اختلاف های درونی در میان نیروهای انقلابی و پایبند به اساس جمهوری اسلامی از علل اصلی تعطیلی فعالیت های حزب جمهوری اسلامی بوده است؛ این حزب در طول حدود یک دهه فعالیت خود از 1357 تا 1366 در متحدساختن نیروهای انقلابی در مقابل احزاب و گروه های سیاسی مخالف جریان اصلی انقلاب اسلامی- مخالفان ولایت فقیه و اساس جمهوری اسلامی- و نیز نیروسازی برای اداره کشور، بسیار تلاش کرد و توانست در تثبیت نظام جمهوری اسلامی و عبور کشور از بحران های شدید سیاسی و نظامی، نقش ایفاکند.

 تلاش های طاقت فرسا در تدوین قانون اساسی، تشکیل نهادهای انقلابی، تشکیل اولین مجلس شورای اسلامی و نیز اولین نخست وزیری، بسیج نیروهای مردمی برای اداره جنگ و بحران های داخلی، مقابله با جریان بنی صدر و اداره کشور پس از عزل اولین رئیس جمهور و... از مهم ترین فعالیت های حزب جمهوری اسلامی در تثبیت نظام جمهوری اسلامی بوده اند.

این حزب به مثابه جبهه ای فراگیر در مقابل نیروهای مخالف جمهوری اسلامی، درراستای محافظت از نظام جمهوری اسلامی و تربیت نیروهای کارآمد برای اداره کشور عمل می کرد که با انزوای مخالفان و طرد معاندان، در درون خود، به اختلاف و چنددستگی، دچار و درنهایت به تعطیلی تمام فعالیت های آن در خرداد ماه 1366 منجر شد. ازآنجاکه این حزب، منحل نشده است، هرگاه شرایطی مناسب به وجودآید، احتمال فعالیت مجدد آن وجوددارد همچنان که روزنامه متعلق به حزب یادشده، هنوز هم با اسم «جمهوری اسلامی» در حال انتشار است.

نتیجه گیری

احزاب سیاسی، یکی از ابزارها و نهادهای تقویت کننده توسعه سیاسی هستند به گونه ای که امروزه بحث از توسعه سیاسی بدون وجود احزاب سیاسی، بحثی ناقص خواهدبود؛ ازسوی دیگر، احزاب سیاسی در ایفای وظایف و کارکردهای خود با مشکلاتی مواجه بوده اند که این مسائل از عوامل متعدد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و کارکرد نخبگان سیاسی و حزبی نشأت می گیرند و هریک از عوامل یادشده، دارای زیرشاخه های گوناگون در حوزه خود هستند؛ برای نمونه، علل سیاسی ناکامی احزاب سیاسی از وابسته بودن حزب به قدرت های خارجی تا ساختارهای سیاسی داخلی، تشتت و تفرقه میان نخبگان حزبی، عدم انسجام درونی و پراکندگی خواسته ها و اهداف احزاب سیاسی و نیز نحوه جذب اعضای آن را شامل  می شود؛ هریک از این دلایل نیز متناسب با برخی احزاب سیاسی تأثیرگذار بوده اند؛ به عبارت دیگر، همه عوامل ناکامی احزاب سیاسی ایران برای تمامی احزاب سیاسی به یک میزان، اثرگذار نبوده اند بلکه هر حزبی از مشکل مخصوص به خود رنج برده است.

در جمهوری اسلامی ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جمعی از نیروهای مذهبی و انقلابی، استقرار نظام «جمهوری اسلامی» و استمرار اهداف انقلاب اسلامی را در ایران به تأسیس حزبی فراگیر منوط دانستند که تمامی نیروهای متعهد به اهداف انقلاب اسلامی را پیرامون خود جمع کرده، درراستای تأمین نیازمندی های نظام سیاسی جدید به تربیت نیروهای سیاسی بپردازد؛ چنین نگرشی از تجربه یکصدساله تحولات سیاسی ایران ناشی می شد که در آنها نیروهای مذهبی به رغم مشارکت در این حرکت ها و حتی رهبری آنها، در ادامه به دلیل نداشتن تشکیلاتی سیاسی، نتوانستند به ایفای نقش بپردازند و نهضت های یادشده از اهداف مورد نظر آنها فاصله گرفتند.

بنابراین، مؤسسان حزب جمهوری اسلامی برای جلوگیری از تکرار تجربه نهضت های یکصدساله ایران، این حزب را با اهداف و مرامنامه مشخص، به طور دقیق، یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی تأسیس کردند. با بررسی اهداف و مرامنامه حزب جمهوری اسلامی به نظرمی رسد که مهم ترین دغدغه بنیان گذاران آن، جلوگیری از انحراف نظام جمهوری اسلامی، از اهداف ترسیم شده رهبری انقلاب اسلامی، به وسیله نخبگان سیاسی غیرمعتقد به مبانی تفکر و اندیشه ایشان بوده باشد و به همین دلیل، اعضای آن حزب درواقع، تمام پیروان فکری و سیاسی امام خمینی را شامل  می شد؛ به عبارت دیگر، حزب جمهوری اسلامی، یک جبهه سیاسی متشکل از افراد و گروه های متعدد بود که به راه و اهداف امام خمینی و انقلاب اسلامی، وفادار بودند؛ دلیل ناکامی حزب جمهوری اسلامی در استمرار فعالیت خود را نیز به طور دقیق، بایستی از همین منظر جستجوکرد چراکه هرچند، این حزب توانست در ابتدای تأسیس خود با جذب نیروهای بسیار زیاد به عنوان اعضا و هواداران خود در مقابل نیروهای غیرمذهبی، مارکیستی، لیبرال و مخالف جمهوری اسلامی ایران مبارزه کند، پس از انزوای مخالفان نظام جمهوری اسلامی، به تشتت در آرا و تفرقه در نحوه اداره کشور و میزان دخالت دولت در اقتصاد و حوزه های مختلف سیاسی و فرهنگی، دچار و درنهایت، در خرداد سال 1366 مجبور شد، تمام فعالیت های خود را تعطیل کند.

بدین ترتیب هرچند حزب جمهوری اسلامی در طول فعالیت تقریبی ده ساله خود، توانست به بسیاری از اهداف ترسیم شده برای آن دست یابد و همچنین، به خصوص درسال های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی در تثبیت نظام سیاسی جدید و تأسیس نهاد های انقلابی، تدوین قانون اساسی و تربیت نیروهای سیاسی لازم برای اداره کشور، توانست نقشی بسیار مهم ایفاکند، «فراگیر و جبهه ای بودن آن، نحوه عضوگیری، عدم دقت و سخت گیری در پایبندی اعضا به اهداف مرامنامه حزب، شهادت اولین و مؤثرترین دبیرکل حزب (آیت الله بهشتی)، ناهمگونی تفکر و آمال نخبگان حزبی به خصوص شورای مرکزی آن و درنهایت، دوگانگی در شیوه تعامل حزب با قوه مجریه در کنار سایر علل»، حزب یادشده را با ناکامی در استمرار فعالیت خود مواجه ساخت و تجربه تلخ دیگری را در حیات احزاب سیاسی ایران رقم زد.

مراجع

- اسماعیلی، خیرالله (1386)؛ حزب جمهوری اسلامی؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

- اخوان کاظمی، بهرام (1388)؛ علل  ناکار آمدی  احزاب  سیاسی  در ایران؛ تهران: مرکز  اسناد انقلاب اسلامی.

- امام خمینی، روح الله (1378)؛ صحیفه امام؛ ج17 و20، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

- بدیع، برتران (1376)؛ توسعه سیاسی؛ ترجمه احمد نقیب زاده؛ تهران: نشر قومس.

- بشیریه، حسین (1376)؛ جامعه شناسی سیاسی؛ تهران: نشر نی.

- پای، لوسین و دیگران (1379)؛ بحران ها و توالی ها در توسعه سیاسی؛ ترجمه غلامرضا خواجه سروی؛ تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.

-   جاسبی، عبدالله (1386)؛ تشکل فراگیر: مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری اسلامی؛ ج 3: حزب جمهوری اسلامی تولدی در انقلاب اسلامی؛ تهران: دفتر پژوهش و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی.

- حسینی بهشتی، محمّد (بی تا)؛ از حزب چه می دانیم؟ (مصاحبه)؛ تهران: حزب جمهوری اسلامی.

- دارابی، علی (1388)؛ جریان شناسی سیاسی در ایران؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

- درویشی سه  تلانی، فرهاد (1385)؛ سیره عملی امام خمینی در اداره امور کشور (1368-1357)؛ تهران: مؤسسه چاپ و نشر عروج.

- دوورژه، موریس (1354)؛ اصول علم سیاست؛ ترجمه ابوالفضل قاضی؛ تهران: حبیب.

- رضوی، مسعود (1376)؛ هاشمی و انقلاب: تاریخ سیاسی ایران از انقلاب تا جنگ؛ تهران: انتشارات  همشهری.

- سرابندی، محمدرضا (1386)؛ سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید دکتر سید محمّد حسینی بهشتی؛ ج 1(1340 تا 1359)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

- عیوضی، محمدرحیم (1385)؛ مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران؛ تهران: مرکز  اسناد انقلاب اسلامی.

-   مسعودنیا، حسین و داود نجفی (1390)؛ «احزاب و توسعه سیاسی در ایران: چالش ها و راهکارها»، مجله علمی تخصصی پژوهش های سیاسی؛ سال اول، ش 2.

- محتشمی  پور، سید علی اکبر (1379)؛ چندصدایی در جامعه روحانیت؛ تهران: اندیشه جوان.

- میردار، مرتضی (1385)؛ خاطرات حجـهالاسلام و المسلمین ناطق نوری؛ ج 2، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

- اعضای مؤسس حزب جمهوری اسلامی (1387)؛ مواضع ما؛ چ 2، تهران: انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی.

- نقیب  زاده، احمد (1378)؛ حزب سیاسی و عملکرد آن در جوامع امروز؛ تهران: نشر دادگستر.

-   ورعی، سید جواد (1378)؛ «تأملی در گسترش احزاب سیاسی»، امام خمینی و حکومت اسلامی؛ نهادهای سیاسی و اصول مدنی؛ ج 6، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

- وزارت کشور (1378)؛ مجموعه مقالات تحزب و توسعه سیاسی؛ کتاب اول، تهران: انتشارات همشهری.

- هاشمی رفسنجانی، اکبر (1387)؛ کارنامه و خاطرات سال 1364: امید و دلواپسی؛ به اهتمام سارا  لاهوتی؛ تهران: دفتر نشر معارف انقلاب.

- هاشمی رفسنجانی، اکبر (1380)؛ عبور از بحران: کارنامه و خاطرات 1361؛ به اهتمام فاطمه هاشمی؛ تهران: دفتر نشر معارف انقلاب. 

- Uslaner, Eric m. (2004) "political parties and social capital, political parties or social capital", Handbook of political parties, London :sage publication.

- Fukuyama. Francis (1995), Trust: the social virtues and the creation of prosperity, New York, Free Press.

- Putnam, Robert (1993) Making Democracy Work: Civic Traditions in Modern Italy, Princeton, Princeton University Press.

نویسنده:

اکبر اشرفی: استادیار گروه علوم سیاسی، دانشکده علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

فصلنامه جامعه شناسی سیاسی جهان اسلام شماره 8

انتهای متن./

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول