به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، کارگران بازوان حرکت هر جامعهای به سوی رشد، تعالی و شکوفایی هستند و تولید بدون وجود کارگران امکان پذیر نیست.
از طرفی کارگر و کارفرما مکمل یکدیگر هستند به نحوی که عدم وجود یکی از این دو رکن باعث بینتیجه شدن زحمات رکن دیگر تولید میشود و باید به هر دو قشر از سوی دولت توجه شود.
در راستای توجه و حمایت از کارگران، 12 اردیبهشت ماه به نام روز جهانی «کار و کارگر» نامگذاری شده تا در این روز بر مقام کارگران و اهمیت وجودی آنها بیشتر پی ببریم.
خبرگزاری فارس همدان در همین خصوص میزگردی با حضور نمایندگان بخش کارفرمایان، نماینده کارگران و نماینده بخش خصوصی برگزار کرد.
در این میزگرد محمدرضا رهبر- نایب رئیس اتاق بازرگانی استان همدان، علی احسان ظفری- رئیس هیأت مدیره اتحادیه فراوردههای لبنی کشور، چنگیر اصلانی- دبیر خانه کارگر و مصطفی قربانفر معاون امور اشتغال اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان همدان حاضر شده و پیرامون سووالهای مطرح شده نظرات خود را ارائه دادند.
خبرگزاری فارس: سهم نیروی انسانی در فرآیند تولید و صنعت را توضیح دهید؟
رهبر: در رابطه با نقش کارگران در وضعیت کار میتوان گفت که پاشنه آشیل کار و تولید، کارگران هستند، در حقیقت میتوان گفت که یکی از ارکان مهم به وقع پیوستن کار یا خلق کار، کارگرانند.
رکن دیگر کار، کارفرمایان و سرمایه است و هر سه رکن کارفرما، کارگر و سرمایه باید دور هم جمع شوند تا شاهد تولید کار و کارآفرینی باشیم؛ هر زمانی که کار با بهرهوری عجین شود تعامل خوبی بین دو رکن کارگر و کارفرما برقرار شده و هر زمان که کار ضعیف و یا ناقص است، بین روابط این دو رکن خلل ایجاد شده است.
اصلانی: اعتقاد به ارزشهای انسانی در زمینه کار است و یکی از هزینههایی که نظام جمهوری اسلامی داد موضوع ارزش دادن به جایگاه انسانی، انسان بود. پیش از انقلاب تنها چیزی که ارزش داشت سرمایه و صنعت بود، در زمینه تولید بر انسانیت اعتقاد داریم و جایگاه انسانیت چه کارگر و چه کارفرما باید حفظ شود؛ دولت حالت چکش تعادل بین جامعه سرمایهگذار، کارفرما و کارگر دارد و باید در قالب قوانین حتما حفظ جایگاه انسانی را در نظر بگیرد اما اکنون شرایط اینگونه نیست. نیروی کار کشور در حقیقت سربازان اقتصادی هستند اما از سال 74 به بعد ارزش و بها به کارگر و کارفرما رها شده است.
ظفری: هیچ تولیدی اتفاق نمیافتد مگر اینکه حاصل زحمت مشترک کارفرما و کارگر باشد چراکه کارگر و کارفرما مکمل هم هستند و در صورت نبود یکی از دو رکن نمیتوان به بقای کار امید داشت.کارگران ما از انسانهای زحمتکش و جزو بهترین کارگران دنیا هستند و همواره نشان دادند در همه زمانها افراد مفیدی بودند اما بخش دولتی مقداری ضعیف عمل میکند.
از طرفی یک کارفرما وجود و سرمایه خود را گذاشته است؛ کارفرما از کارگر جدای نیست چراکه خود او نیز کار میکند و اگر سرمایه خود را جدا کند مانند یک کارگر از صبح تا غروب با کار دست و پنجه نرم میکند.
قربانفر: همیشه به سرمایهگذارانی که به اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی مراجعه میکنند میگوییم 50 درصد کار شما سرمایهگذاری و 50 درصد مدیریت منابع انسانی است. اگر مدیریت منابع انسانی به درستی انجام شود سرمایهگذاری به سرانجام میرسد در غیر این صورت تعطیل خواهد شد و در واقع باید گفت که سهم کارگری در موفقیت سرمایهگذاری بالاست اما باید آموزشهای قبل کار و حین کار داشت. باید فرهنگسازی انجام شود به نحوی که کارگر محیط و سازمان را متعلق خود بداند و برای پیشبرد کار تلاش کند.
خبرگزاری فارس: کارگران و کارفرمایان یکسری منافع مشترک دارند، از دیدگاه شما این منافع مشترک که میتواند به موضوع تولید کمک کند چیست؟
اصلانی: اعتقاد دارم اگر یک کارگر دغدغه امنیت شغلی در قالب قراردادهای موقت و یا سفید دارد، یک کارفرما صد مشکل دارد چراکه هم سرمایه خود را آورده، هم به بانک مقروض است و هم باید کالای با کیفیت تولید کرده و بتواند در این بازار رها شده در دنیا عرض اندام کند.
هر چقدر کارفرما از نظر ذهنی و حمایتهای قانونی در کشور حمایت شود کالای باکیفیت بالا تولید میکند و کارگر؛ حقوق خوبی میگیرد و بیمه و حقوق او به موقع پرداخت میشود.
کارگری که آرامش داشته باشد، کیفیت تولید را بالا میبرد و ضایعات را پایین میآورد به شکلی که تولید بسیار ارزشمندی را به جامعه تحویل میدهد، اعتقاد دارم از نظر آرایش قوانین برای حمایت از تولید ملی دولت باید آرامش را در قوانین ایجاد کند اما در زمینه قوانین شرایط به گونهای شده که کارگر و کارفرما رها شدهاند.
قربانفر: نفع مشترک کارگر و کافرما منافع مالی است، فردی که سرمایهگذاری میکند دنبال منافع مالی است و باید سود ببرد، از طرفی کارگر هم میخواهد حقوق بگیرد در نتیجه به هر میزان واحد تولیدی موفق باشد کارگر و کارفرما درآمد بیشتری کسب میکنند و در واقع میتوان گفت که کارگر سهامدار واحد تولیدی است. موضوع مهم دیگر تغییر در فرهنگ و دیدگاه است به نحوی که نباید کارگر بگوید که کارفرما این همه دارایی را از کجا آورده چراکه سود کارگر در سود کارفرما است و باید سودی باشد تا کارگر بتواند بهره ببرد.
رهبر: در ابتدا گریزی به موضوع نخست که آقای اصلانی مطرح کردند میزنم، مقوله انسانیت مختص کارگر نیست و کارفرما هم از خصوصیات انسانی باید بهرهمند باشد؛ در تمام چالشهایی که به انسانیت و انسان ضربه وارد میکند، هم در کارگر و هم در کارفرما به یک میزان تأثیر میگذارد.
اما در مورد سووال مطرح شده میگوییم که امرارمعاش یک ویژگی مشترک بین کارگر و کارفرماست؛ کارفرما سرمایهای را صرف کارآفرینی، تولید و صنعت کرده پس منطق حکم میکند که سود منطقی و معقولی را حاصل کند و کارگر هم برای امرارمعاش و برای اینکه بتواند هزینههای زندگی خود را تأمین کند باید کار کند.
کارگر کار خود را در جایی میتواند عرضه کند که کارفرما شرایط را مهیا کرده است، اما نمیتوان سایر پارامترها را در نظر نگرفت، نباید بین کارگر و کارفرما اختلافی باشد. با نگاه منطقی به موضوع میبینیم محال است که کارفرمایی خود به تنهایی بتواند کاری را انجام دهد و لذا نیازمند توانمندی و کار کارگر است، از طرفی کارگر برای اینکه بتواند امرار معاش کرده و درآمدی برای زندگی تأمین کند و به رفاه اجتماعی برسد باید کار خود را عرضه کند؛ تا زمانی که این دو کفه ترازو حالت تعادلی دارند هیچ مشکلی پیش نمیآید.
هر زمان هر عامل سومی به خاطر نفع سازمانی و شخصی به دو مقوله کارگر و کارفرما ورود پیدا کند باید منتظر ایجاد اختلاف بود و اعتقاد داریم که قانون کار به اندازه خود اختلافافکن است.
ممکن است کارگران هم به قانون کار انتقاداتی داشته باشند اما ما کارفرمایان هم به قانون کار انتقاد داریم چراکه وزن قانون کار به شکلی تدوین شده که هیچ وقت، هیچ کارفرمایی در اختلافی که بین کارگر و کارفرما رخ میدهد، راضی خارج نمیشود.
در تدوین قانون کار هیچ کارگری و کارفرمایی نقش اصلی و اساسی نداشتند و سیاسیون آن را تدوین کردند؛ هر کجا پای سیاست و سیاسیون به یک مقوله وارد شد باید منتظر بروز مشکلی بود.
در نهایت باید کاری کنیم که ورود سیاسیون به عرصه کار و تولید محدود شود و این دو قشر کارگر و کارفرما خودشان با هم کنار بیایند.
ظفری: کارفرما در قالب درخت تنومندی است که برگهای زیادی اطراف آن وجود دارد و حاصل زحمات برگها در گرفتن نور خورشید و عمل فتوسنتز، میوه میشود، هر کجای تنه درخت صدمه ببیند بخشی از شاخهها صدمه میبیند درحالی که احساس میکنیم تنه درخت دوست داشته بخشی از برگها بریزد اما در واقع اینگونه نیست چراکه یا تبر به ریشه درخت خورده و یا به قدری به درخت فشار وارد شده که میوهها و برگها از آن جدا شدهاند.
قانون جایی مقصر است که اجازه میدهد برخی وارد شوند و یک درخت تنومندی را که سالها فعال بوده و تولید داشته را از بین ببرند و جمعی از سیاستزدگیها، فشار دستگاهها و ... باعث خشک شدن درخت تنومند تولید میشود و دوباره جان دادن به این درخت کار سادهای نیست.
بخشی از کارخانههای بزرگی که به وسیله عدهای از کارفرمایان راهاندازی شده بودند و میتوانستند باعث بهرهبردن کارگران شوند، خشک شده و از بین رفتند.
خبرگزاری فارس: با توجه به صحبتهای آقای رهبر که به موضوع ورود سیاسیون به قانون کار اشاره کردند، نظر خود را بگویید که چه کسی باید روابط بین کارگر و کارفرما را تعریف کند؟
اصلانی: در کشور 13 و نیم میلیون نفر جمعیت شاغل در بخشهای مختلف وجود دارد که 99 درصد قرارداد امضاسفید، موقت و یا قرارداد مشخص دارند؛ چرا اینگونه شده و چه اتفاقی افتاده که باید ماده 10 و تبصره ماده 10 رعایت نشود؟ دلیل چیست؟ پس یک ترسی وجود دارد.
قانون کار ما قانون کاری بود که 10 سال برای تصویب آن بین شورای نگهبان و مجلس اختلاف ایجاد شد که در نهایت مجمع تشخیص مصلحت نظام ایجاد شد و در مجمع تشخیص مصلحت نظام قانون فعلی کار ابلاغ شد، قانون کار فعلی مدینه فاضله نیست. باید بررسی کنیم که چرا 99 درصد نیروی کار ما قراردادی هستند؟ کارفرما قرارداد سفیدامضا میگیرد چراکه میترسد اتفاقی بیفتد نتواند کارگر را اخراج کند.
خبرگزاری فارس: با توجه به مسائل مطرح شده در رابطه با قرارداد در بین جوامع کارگر و کارفرما انتقاداتی وجود دارد و برخی معتقدند قوانین موجود کلا به نفع کارگر و برخی معتقدند کلا به نفع کارفرما است، در این زمینه هم توضیح بفرمایید.
قربانفر: موضوع قرارداد سفیدامضا نشان از عدم تعادل بین عرضه و تقاضا در بازار کار دارد چراکه وقتی عرضه و تقاضا در بازار کار متعادل باشد این مشکل حل میشود.
اگر تعادلی در بازار باشد کارگر برگه سفید قرارداد خود را امضا نمیکند و وقتی که عرضه کار زیاد باشد، کارگر متناسب با تخصص خود کار پیدا میکند اما وقتی تعادل در بازار کار نباشد کارگر برای تأمین معاش مجبور به امضای قرارداد سفید میشود.
قانون همه را به یک چشم نگاه میکند، صنفی میخواهد به صورت استاد ـ شاگردی کار کند و جوانی که میخواهد حرفهای را یاد بگیرد، قانون کار برای او با یک کارگر در یک شرکت بزرگ یکسان است.
در حوزه سرمایهگذاری هیچ کارآفرینی و بخش خصوصی واقعی هیچ وقت از حقوق کارگر کم نمیکند چراکه به ضرر خود او است؛ و در نهایت اینکه وقتی بین عرضه و تقاضا در بازار کار تعادل برقرار شود قوانین خنثی میشوند.
رهبر: پیش از پاسخ به سووال آقای اصلانی آماری در رابطه با اینکه 99 درصد کارگران قراردادی کار میکنند مطرح کرد که در پاسخ میگویم این موضوع را نمیتوانم منکر شوم چراکه قرارداد باید باشد اما اینکه قراردادها به این میزان سفیدامضا است را قبول ندارم، نمیخواهم منکر شوم که اصلا قرارداد سفید امضا وجود ندارد اما بسیار کم است چراکه دستگاه نظارتی وجود دارد.
قانون کار میگوید نیاز نیست قرارداد حتما کتبی باشد یا اگر کسی قرارداد سفید امضا میگیرد هدف سوء استفاده ندارد.
چرا تعداد آمار نیروهای رسمی اوایل انقلاب امروز کم شده است؟ اشکال همان قانون است چراکه قانون کار وقتی تدوین شد نخستین جرقهها با حالت احساسی و شور انقلابیگری مردم و مسؤولان و قانونگذاران روبرو بود و نشانه سیاستهای غلط است؛ همان شور اوایل انقلاب در قانون کار نگاهها را به نحوی تنظیم کرد که سرمایهگذار و کارفرما به دنبال سوءاستفاده است.
اگر شرایطی ایجاد شود که روابط بین کارگر و کارفرما معنوی شود نیاز به قانون نیست و خود ما توافق میکنیم اما در قانون فعلی کارگر خوب و کارگر ضعیف را نمیتوان تشخیص داد.
در کشور کسی نیست که نگرانی کارگر و کارفرما را رفع کند و همه شعار میدهند اما هیچ کس به دنبال رفع ریشهای مشکل نیست درحالی که همه میدانند مشکل کجاست اما ارادهای برای رفع مشکل وجود ندارد.
ظفری: آقای اصلانی اشاره به آمار قراردادها داشتند بنده چون از این آمار بیاطلاعم رد یا تأیید نمیکنم. اگر کارفرما سرمایه خود را کنار بگذارد مگر خود یک کارگر یا یک انسان نیست؟ کدام قرارداد دولت در قالب تفاهم فی ما بین منعقد میشود؟ برای مثال قانون کار کشور اگر در 500 مرحله به زیان کارفرما باشد یک جا هم به زیان کارگر است و اگر همان یکی اصلاح شود 500 مرحله دیگر هم باید اصلاح شود تا کارفرما بتواند کار کند.
کارفرما اگر در مقابل کارگر به دادگاه برود اولین اشاره مصادره اموال است، اگر در مقابل کارگری به دادگاه برود که کارگر در اثر سهلانگاری دچار مشکلی شده کارفرما زندانی میشود، در مقابل بانک مصادره اموال یا بازداشت کارفرما انجام میشود، کارفرما در مقابل قرارداد دولت اموال او مصادره شده یا به زندان میرود.
بخش دوم این میزگرد را در روزهای آینده خواهید خواند.
-----------------------------------------
مصاحبه از سولماز عنایتی- اکرم محمدی
------------------------------------------
انتهای پیام/89045/ 40