اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

یادداشت  /  دین پژوهی

جایگاه روش تفسیر ساختاری در فهم قرآن کریم -بخش دوم و پایانی

آیا قرآن کریم امکان تسلط شیطان بر ذهن و عقل انسان را پذیرفته است؟

فهم نادرست از این آیه و برخی پیش فرض ها و باورهای عصر جاهلی سبب شده است، گمان کنند که قرآن کریم امکان تسلط شیطان بر ذهن و عقل انسان را پذیرفته است و جنون و صرع در اثر تماس شیطانبه وجود می آید.

آیا قرآن کریم امکان تسلط شیطان بر ذهن و عقل انسان را پذیرفته است؟

 

4-3. تفسیرآیه در ساختار سوره بقره

مشکل در فهم این آیه در آن است که مفسران نمی توانستند این آیه را دربارۀیهود بدانند؛ زیرا در سال های قبل و بعد از هجرت، اطلاق اسم مسجد به «مسجد الاقصی» صحیح نبوده و تلاش یهود برای تخریب آن غیرمعقول بوده و پس از آن، در زمان نزول سوره بقره این منطقه تحت سیطره حکومت اسلامی نبوده است و بیت المقدس در سال 16 هجری به دست عمر بن خطاب فتح شد (ابن عبدالبر، 1412، ج3، ص1419). بنابراین این امر برای ایشان دور از ذهن بوده است که یهود بتواند تلاش در تخریب مسجد الاقصی کند.

 چون مسجد الاقصی در دست خود یهودیان بوده است، پس از سیطره مسلمانان نیز تلاش یهودیان در تخریب مسجد الاقصی برای مسلمانان امری نامتعارف بود. ولی دقت در باور یهودیان دربارۀ بیت المقدس می تواند این مسئله را روشن کند، ایشان بر این باورند که بقیة الله که از بنی اسرائیل است، در هیکل که همان بنای بیت المقدس و محل عبادت خداوند است، ظهور کرده است و شعب بنی اسرائیل را به خلاص و سلامت می رساند. ایشان معتقدند بیت المقدسیا همان هیکل بهدست منجی ایشان تطهیر می شود، به این معنا که غیریهود از آن بیرون می شود (فیرلین، 2007، صص306، 190و 449).

قرآن کریم دو مرتبه به این مسئله اشاره کرده و باور ایشان را رد کرده و گفته است که ایشان نمی توانند به مسجد وارد شوند، مگر درحالی که ترسانند «ما کان لهم أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ» (بقره:114) و این بندگان مؤمن خداوند هستند که می توانند وارد مسجد شوند: «وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّة وَلِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبیرا» (اسراء: 7).

اینکه قرآن کریم می فرماید: چه کسی ظالم تر از کسی است که مردم را از یاد خداوند در مساجد باز می دارد و در خرابی آن می کوشد، برای مخاطب یهود دو مفهوم را می تواند در عرض یکدیگر برساند: نخست، چون یهودیان در تاریخ مقدس خود دو بار شاهد ویرانی بیت المقدس و اخراج از آن بودند، درک می کردند که این ظلمی بزرگ است (فیرلین، 2007، ص304). دوم، از ایشان می خواهد دیگران را به بهانه یهودی و یا اسرائیلی نبودن از بیت المقدس بیرون نکنند؛ چون این ظلمی بزرگ بود و خانه خداوند برای عبادت همگان یکسان است و تفاوتی در بین مؤمنان وجود ندارد (حج: 25) و شرق و غرب همه از آن خداست.

بنابراین یهود آن زمان چنین باوری در سر داشته اند؛درحالی که این مسجد الهی از نظر قرآن کریم تعلقی به یهود به صورت انحصاری ندارد؛ بلکه متعلق به همه مؤمنان بوده و شرق و غرب از آن خداوند است و خداوند در آیه بعد می فرماید: «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیم‏» (بقره:115) و در انحصار کسی نیست؛ بنابراین با توجه به ساختار و هدف سوره، باورهاییهودی ها دربارۀ انحصاری بودن بیت المقدس رد شده است؛  اگرچه در زمان نزول این آیه هنوز مسجدی در آن مکان وجود نداشته است؛ ولی در گفتمان قرآنی از ابتدا بیت المقدس مسجد بوده و در سوره اسراء که از سورهای مکی است، به این منطقه مسجد الاقصی گفته است (اسراء: 1).

با درنظرگرفتن سیاق و آیات قبل و بعد و هدف حاکم بر سوره می توان احتمالی را با نام مفهوم آیه مطرح کرد. از آنجا که آیات قبل و بعد در ارتباط با کارهای زشت یهود است و هدف سوره «شناخت یهود و روش تعامل مسلمانان با آنها» است و سیاق آیه اشاره دارد که منظور گروه خاصی است. منظور از مساجد در این آیه مسجدالأقصی است که سالیان سال یهودیان، سعی در تخریب آن دارند و از جنگ و خونریزی در این مکان دست نمی کشند؛ البته اگر این تفسیر به این شکل باشد، احتمالاً این پیش بینی دربارۀ حوادث آخرالزمان خواهد بود؛ یعنی همان بخشی از زمان که ایشان دربارۀ آن بر این باورند که پیروزی از آن ایشان است و تنها ایشان هستند که می توانند به بیت المقدس وارد شوند و دیگران را در آن حقی نیست.

همان طور که دیده شد، صحابه و تابعان و عموم مفسران قرن دوم و سوم این آیه را با وجود نداشتن معنای روشنش دربارۀ مسجد الاقصی دانستند و از توجه به سیاق آیات و هدف سوره غافل نبوده اند(فراء،یحیی بن زیاد،1980م، ج1، ص74؛ مقاتل بن سلیمان، 1423، ج1، ص132؛ هواردی، 1426، ج1، ص133؛ دینوری، ابن قتیبه، بی تا، ص59)؛ ولی مشکلی که همچنان این تفسیر دارد، آن است که بخت النصر، انطیاخوس و یا دیگرانی که از آنها نام برده شده است، اقدام به تخریب کردند و نه آنکه سعی در تخریب کنند و مانند سوره اسراء می بایست از آیه «لیتبروا » استفاده می شد نه «سعی فی خرابها».

در تفاسیر بعدی، به جهت دلیل ذکرشده و یا محتمل نبودن پیشگویی قرآن دربارۀ حقایق آینده، بسیاری از تفاسیر و حتی تفاسیر معاصر بدون درنظرگرفتن سیاق حمل بر عموم مساجد و یا مسجد الحرام کردند. پرسش اینجاست که چه ربطی بین خودبرتربینییهودیان نسبت به سایر مردم در آیه پیشین با این آیهیعنی منع مشرکان از ذکر خدا در مسجد الحرام می توان متصور شد. این تفسیر خالی از فایده و ناسازگار با سیاق آیات و هدف سوره است و نمی توان خداوند را گوینده ای تصور کرد که هر لحظه بی مناسبت از چیزی سخن به میان می آورد.

با توجه به آنچه مفسران روش تفسیر ساختاری و برخی چون علامه طباطبایی و یا سید قطب می گویند، هر سوره یک مجموعه است که تمامی آیات آن در راستای تبیین هدف سوره قرار دارند و نمی توان، آیات را خارج از آن مجموعه تفسیر کرد (مستنصر میر، 1986، ص37)؛ بنابراین در این آیه حمل مفهوم مساجد الله به عموم معنا شاید خارج کردن آیه از مفهوم سیاقی آن باشد.

در این آیه از کلمه سعی در تخریب استفاده شده است؛ درحالی که کلمه «یخربون» در قرآن به کار رفته است «یخربون بیوتهم» (حشر: 2) و یا کلمات مترادف آن مانند: دمر، تبر، ... (اسراء: 16؛ فرقان: 36 و 39؛ نوح: 28...)  در قرآن کریم به کار رفته است. این آیه در کنار آیاتی مفهوم است که خداوند باور یهودیان دربارۀ ورودشان به مسجد الاقصی را رد می کند. عبارت «سَعى فِی خَرابِها» نشان می دهد، ایشان موفق به تخریب و انهدام مسجد نمی شوند و تنها آرزوی تخریب و سعی در آن دارند.

 به همین علت از واژه های خرب، دمر، هدم، تبر استفاده نشده است. در ادامه نیز فرموده: «مَا کَانَ لَهُمْ أَن یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ». این مطالب نیز مؤید این پیشگویی قرآن است؛ زیرا آرزوییهود تخریب این مسجد و ورود به آن و طبق باورشان تطهیر هیکل از غیر بنی اسرائیل است؛ ولی خداوند در همین سوره می گوید: ایشان نمی توانند وارد مسجد شوند.

توجه به تاریخ مسجد الاقصی نشان می دهد، تلاش های وسیعی از جانب اسرائیلی ها در جهت تخریب مسجد الاقصی و منع مسلمانان از نمازگزاردن در این مکان مقدس صورت گرفته است (طنطاوی، بی تا، ج1، ص54).

بنابراین اگرچه مفهوم آیه شمول دارد و منع از یاد خدا در هر مسجدی ظلم است؛ ولی آیه پیشین و کلمه سعی در تخریب قرینه صارفه متصله مساجد را معین در مسجد الاقصی می کند. در این آیه نیز روشن شد که چگونه با توجه به سیاق و ساختار سوره، می توان دیدگاه صحیح تر را از بین دیدگاه های مختلف مفسران برگزید.

5. بررسی آیه275 سوره بقره

سومین آیه مشکلی که دربارۀ مفهوم آن، اختلاف نظر گسترده ای در آراء مفسران دیده می شود، آیه 275 سوره بقره است که خداوند می فرماید: «الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلَّا کَما یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ‏ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَة مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهى‏ فَلَهُ ما سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ‏». در این آیه خداوند دربارۀ رباخواران سخن می گوید که از مجلس ربا برنمی خیزند، مگر مانند کسی که شیطان با تماسی آنها را به شدت تکان داده است.

5-1. دیدگاه مفسران

1-  برخی مفسران عبارت «یتخبطه شیطان من المس» را به مفهوم تشبیه رباخوار به مصروع یا دیوانه دانسته اند که به هنگام راه رفتن قادر نیست تعادل خود را حفظ کند و به طور صحیح گام بردارد، انسانى که ممسوس شیطان می شود؛ یعنى شیطان با او تماس دارد و نیروى تمیز او را مختل می سازد، نمى‏تواند خوب و بد، نافع و مضر و خیر و شر را از یکدیگر تشخیص دهد (زمخشری، 1407، ج1، ص320؛ ابوحیان، 1420، ج2، ص704؛ فاضل مقداد، 1419، ج2، ص35؛ حقی، بی تا، ج1، ص436؛ آلوسی، 1415، ج2، ص48؛ شبر، 1412، ص82؛ مغنیه، بی تا، ص58؛ خطیب، بی تا، ج2، ص351؛ حوی، 1424، ج1، ص645؛ طبرسی،1360، ج3، ص180؛ مکارم، 1374، ج2، ص365؛ طباطبایی، 1374، ج2، ص630؛ صادقی تهرانی، 1365، ج4، ص320).

2- منظور از تشبیه رباخوار به جن‏زده، بیان حال رباخواران در روز قیامت است. رباخواران به زودى در روز قیامت سر از قبر بر مى‏دارند؛ درحالى که چون افراد غشى و مبتلا به جنون هستند. این حالت براى رباخواران در قیامت نشانه آنها خواهد بود که مردم آنها را بشناسند، همان طورى که گناهکاران نشانه‏هایى مناسب خود دارند که با آنها شناخته مى‏شوند و افرادى که اطاعت خداوند را کرده اند، نیز علامت هایى دارند که با آنها معرفى مى‏شوند (طبری، 1412، ج3، ص68؛ طوسی، بی تا، ج2، ص360؛ طبرسی، 1360، ج3، صص180-181؛ ‏زمخشری، 1407، ج1، ص320؛ میبدی، 1371، ج1، ص749؛  ابن کثیر، 1419، ج1، ص547؛  نیشابوری، 1415، ج1، ص173؛  سیوطی، 1404، ج1، ص364؛  کاشانی، 1336، ج2، ص137؛  فیض کاشانی، 1415، ج1، ص301؛  حقی، بی تا، ج1، ص436؛  آلوسی، 1415، ج2، ص48؛ شبر، 1412، ص82؛  سبزواری، 1419، ص52؛  ملا حویش، 1382، ج5، ص251؛ طیب، 1378، ج3، ص64،  6؛  حوی، 1424، ج1، ص645؛ بیضاوی، 1418، ج1، ص162؛  قمی مشهدی، 1368، ج2، ص453؛ گنابادی، 1408، ج1، ص238).

با بررسی آراء مفسران روشن می شود که برخی از آنها معتقدند که در این آیه رباخواران به مصروعین و مجنونین تشبیه شده اند و قیام مذکور در آیه اشاره به روز قیامت دارد و برخی دیگر از مفسران نیز با پذیرش این مطلب که امکان وقوع حلول شیطان در انسان وجود دارد، صرع و جنون را حالت رباخواران در دنیا معرفی می کنند.

5-2. برداشت کلامی

فهم نادرست از این آیه و برخی پیش فرض ها و باورهای عصر جاهلی سبب شده است، گمان کنند که قرآن کریم امکان تسلط شیطان بر ذهن و عقل انسان را پذیرفته است و جنون و صرع در اثر تماس شیطانبه وجود می آید. دربارۀ شیطان و جن در بین مسلمانان دیدگاه های مختلفی وجود دارد، برخی وجود آن را پذیرفته و برای وی قدرتی قائلند که می تواند به انسان آسیب بزند و در بدن انسان وارد شود و در عقل و شخصیت و اراده وی تأثیر کند، این دیدگاه به ابی هذیل و ابن الاخشید نسبت داده شده است (طبرسی، 1372، ج2، ص670). برخی معتقدند این تأثیر زمانی رخ می دهدکهارادهوشخصیت جن از انسان قوی تر است و اگر مسئله عکس این بود، انسان می تواند در جن و اراده او تصرف کند (طه حبیب، 1351، صص216-219). برخی معتقدند جن اگرچه وجود دارد؛ ولی بر انسان تأثیری ندارد و امکان تصرف در عقل انسان را ندارد و آنچه در قرآن آمده از باب مجارات و همراهی با فرهنگ اعراب جاهلی است و آیاتی که در قرآن به شیطانیا جن نسبت داده شده، در طول عوامل طبیعی است و منافاتی با اسباب طبیعی ندارد (طباطبایی، 1417، ج2، ص414). برخی اعتقاد به جن و تأثیر او در عقل و روان انسان را از مسائل فرهنگ ادیان ابتدائی می دانند و قرآن را متأثر از فرهنگ جاهلی می دانند و این را در راستای دیالکتیک متن و واقعیت تاریخی زمان نزول قرآن تبیین می کنند (نصرحامد، 2000، ص23) و از جمله نمونه ای می دانند که خطای فرهنگ جاهلی به قرآن کریم وارد شده است و آن را مقدمه ای برای جاودان نبودن احکام قرآن می دانند (نصیری، 1387، صص133-160).

معتزله و قفال از شافعی معتقدند که صرع و جنون از شیطان نیست؛ چون او بر انسان تسلط ندارد «وَما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ‏» (إبراهیم: 22)؛ بنابراین این آیه را دربارۀ قیامت می دانند (‏زمخشری،1407، ج1، ص320؛ فاضل مقداد، 1419، ج2، ص3؛ کاشانی، 1336، ج2، ص13؛ آلوسی، 1415، ج2، ص48؛ مغنیه، 1424، ج1، ص436).

5-3. تفسیر آیه در ساختار سوره بقره

توجه نکردن به ساختار و هدف سوره و سیاق آیات پیشین و غفلت از معنای دقیق واژه در این آیه سبب پیدایش برداشتی نادرست و در نتیجه یک بحث کلامی ذیل این آیه شده است.

برای فهم صحیح آیه ابتدا بایستی معنای دقیق واِه «خبط» روشن شود، سپس ارتباط آن با ساختار سوره و سیاق آیات پیشین تبیین شود. با توجه به آنکه غرض سوره دربارۀ شناخت اهل کتاب و تبیین نحوه تعامل مسلمانان با آنهاست، این آیه از رباخوارییهودیان سخن می گوید و برای نخستین بار از واژه خبط در قرآن استفاده می کند، این نشانگر آن می تواند باشد که یهودیان از این واژه پیشینه ای در ذهن و اندیشه خود داشتند؛ بنابراین بررسی پیشینه کاربرد این واژه در کتاب مقدس در اینجا لازم به نظر می رسد.

5-4. خبط در کتب لغت

معنای اصلی که واژه شناسان برای واژه «خبط» ذکر کرده اند، همان«اضطراب شدید» است و معنای جنون و صرع معنای ثانویه است که به خاطر تکان های شدید مصروع به او گفته شده است (فراهیدی، 1410، ج4، ص223؛ جوهری، 1407، ج3، ص1121؛ ابن اثیر، 1365، ج2، ص8 ؛ ابن درید، 1421، ج1، ص291؛ زمخشری، 1419، ج1، ص152؛ بی تا، ج1، ص305؛ ازهری، 1378، ج7، ص113؛  صاحب بن عباد، 1414، ج4، ص294؛ ابن سیده، 2000،  ج5، ص124؛ ازدی، 1387، ج2، ص385؛  فیروز آبادی، بی تا، ج2، ص543؛ مطرزی، بی تا، ج1، ص242 ؛موسی حسینیوسف، ج1، ص273؛  فیومی، 1413، ص5؛ ابن فارس،1410 ، ج2، ص241).

واژه خبط در معلقات سبع در شعری از طرفة بن عبد آمده است: رَأیتُ المَنَایا خَبطَ عَشواءَ، ترجمه: اسب سرکش آرزوها را می بینم که همچون اسبی کور به بیراهه می رود.

5-5. خبط در کتاب مقدس

ریشه عبری معادل خبط، حبط חבט است (محامی، 1937، ص243؛ کمال الدین، 2008، ص92). ریشه حبط חבט در زبان عبری به معنای کوبیده شدن، تکانیده شدن، پرت کردن، کوبیدن گندم، آسیب دیده (حییم، ص141؛ مزراحی، بی تا، ص 135). خبط در زبان عربی همان حبط در زبان عبریاست (کمال الدین، 2008، ص92).

در تورات آمده است، راعوث گندم ها را از רעיخوشه آن جدا کرد و کوباند (داوران6:11) و در جای دیگر چنین آمده است: چون زیتون خود را بتکانی بار دیگر شاخه ها را متکان تا باقی مانده برای غریب،یتیم، بیوه باشد (تثنیه ج20، ص24)؛ بنابراین خبط به معنای اسقاط، اضطراب و فساد است (محامی، 1937،ص243). ریشه سریانی این واژه ܚܒܛنیز به معنای مضطرب، کوبیدن،سقوط کردن، شیب تند، ...آمده است (Michaelis. Divid Jonnes, 1788, p 27 ). ریشه سریانی واژه به معنای تند پایین کشیدن،ضربان،سفت و محکم بستن،کوبیدن،سقوط کردن،پراکنده شدن،بریدن و پایین کشیدنcutting down  آمده است(LouisCostaz, p 94).

بررسی کاربرد این واژه در کتاب مقدس نشان می دهد، این واژه چند مرتبه در تورات به کار رفته است. خداوند از یهود می خواهد که در هنگام برداشت محصول درخت میوه را چنان تکان ندهند که هیچ میوه ای بر آن باقی نماند و بخشی از محصول را برای بیوه زنان و یتیمان بر درخت باقی گذارند؛ بنابراین مخاطب یهود که احبار رباخوار بودند کاملاً مفهوم خبط را می شناختند.

دستیابی به مفهوم دقیق واژه خبط و توجه به سیاق و آیات قبل و بعد و همچنین غرض کلی و ساختار سوره بقره می تواند تصویر صحیحی از این آیه ارائه کند که ربطی به این مباحث کلامی ندارد و چنین شبهاتی را به دنبال نخواهد داشت. آنچه در این دیدگاه ها مشترک است، فرض مفهوم خبط به معنای جنون است؛ درحالی که توجه به مفهوم ریشه ای واژه خبط پیشینه کاربرد این واژه در متون مقدس پیشین، سیاق آیات، ساختار سوره، مفهوم دیگری از این واژه را نشان می دهد.

سوره بقره سوره ای است که دربارۀ شناخت اهل کتاب به ویژه یهود و بنی اسرائیل و نحوه تعامل مسلمانان با ایشان سخن می گوید و این موضوعات بیشترین محتوای این سوره را به خود اختصاص داده است. ربا خواری یکی از شاخص ترین طرق کسب درآمد یهود در این سوره ذکر شده است؛ بنابراین طبیعی است وقتی مخاطب بخشی از آیات این سوره اهل کتاب هستند و بارها کلمه یا اهل الکتاب یا بنی اسرائیل ... در این دو سوره تکرار شده است (بقره: 40، 41، 83، 105، 109، 122، 217، ...)، خداوند از واژه ای استفاده کند که در نزد ایشان در متن دینیشان شناخته شده است و قرآن کریم خود را با نام مصدق تورات معرفی کرده  است (بقره: 41، 89، 91، 97)، (مصطفوی،1360، ج3، ص15).

چند آیه پیشتر خداوند حال کسانی را بیان می کند که در راه او اموالشان را انفاق می کنند، به باغی می ماند که رگباری به آن بخورد، میوه اش دو چندان می شود: «وَمَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَتَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّة بِرَبْوَة أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ» (بقره: 265)، (شرف الدین، 1412، صص74-87).

بنابراین در چند آیه بعد ثروت رباخوار را به درختی تشبیه می کند که هیج میوه ای و ثمره ای برای فقراء و نیازمندان بر آن باقی نمی ماندیا وجودش در مقابل باغ پرثمر انفاق کننده، مانند یک درخت بی ثمر و به شدت تکانده شده است و مفهوم درخت بی ثمر که فقراء از آن بهره ای نمی برند، پیش از این براییهود رباخوار شناخته شده بود؛  بنابراین با توجه به سیاق آیات و ساختار سوره می توان گفت: مفهوم این خبط شیطانی ربطی به جنون و صرع و غلبه بر عقل و ... ندارد.

واژه خبط برای مخاطب یهودی چنین مفهومی را به دنبال دارد و نکته مهم آن است که این واژه یک بار در قرآن کریم به کار رفته است؛ بنابراین شاید در این مفهومی باشد که در واژگان مترادف آن نباشد و این واژه برای مخاطب رباخوار یهود مفهوم ساده ای را می رساند که تشبیه ثروت به درخت است، انفاق این درخت را پرثمر می کند و ربا آن را بی ثمر می کند. عبارت بعدی نشان می دهد که این آیه دربارۀیهودیاناست: «ذلک بانهم قالوا انما البیع مثل الربا» و چون به صورت کلی گفته شده است که این سوره در راستای رد باورها و اعتقادات و سرزنش کارهای ناپسند احبار یهود نازل شده است؛ بنابراین چنین تفسیری کاملاً با سیاق و ساختار سوره، منطبق است.

درحالی که مفهوم قبلی یعنی جنون و صرع مشکلات مختلفی، مانند: ناسازگاری با سیاق آیات و یا مسائل کلامی به دنبال داشت.

با این بیان روشن می شود که لفظ خبط منطبق با معنای تکان شدید است. در زبان عبری و عربی و در قرآن نیز به همین معنا به کار رفته است و علاوه برآن، خطای عصر جاهلی به قرآن راه نیافته است. پس با توجه به ساختار سوره بقره و آیات قبل از این آیه و هدف حاکم بر سوره می توان مشکل تفسیری این آیه را حل کرد و نتیجه گرفت که مفهوم این خبط شیطانی، ربطی به جنون و صرع و غلبه بر عقل و ... ندارد.

نتیجه گیری

با وجود اینکه آیات سوره های بزرگ قرآن به ظاهر پراکنده و هریک مشتمل بر موضوعاتی متفاوت است؛ ولی با توجه به حکمت و هدف داری خداوند، متن قرآن دارای هم گرایی موضوعی و محتوایی است. توجه به غرض و ساختار سوره یک کل منسجم است و می تواند در حل مشکلات تفسیری مؤثر باشد و مفاهیم جدید تفسیری را به همراه داشته باشد.

در این پژوهش نیز روشن شد از آنجا که سوره بقره، اغلب دربارۀیهود است و غرض اصلی حاکم بر سوره «شناخت این گروه و تبیین نحوه تعامل مسلمانان با آنها» است، توجه به سیاق و ساختار و هدف کلی سوره می تواند در فهم آیات مشکل مؤثر باشد.

در آیه نخست: مفهوم «راعنا» به همان معنای مشهور در زبان عبری و عربییعنی «ملاحظه ما را بکن» است و با توجه به ساختار سوره نشان داد، هدف کاربرد این عبارت نهی از خودبرتربینی مسلمانان است. قرآن کریم از مسلمانان می خواهد که همچون یهود توقع رعایت و مراقبت نداشته باشند؛ زیرا خداوند با کسی عهد و پیمان نبسته است.

در آیه دوم: مفهوم سعی در تخریب مسجد الاقصی، با درنظرگرفتن باورهاییهودیان و غرض سوره، احتمالی دربارۀ حوادث آخرالزمان است که یهودیان در تخریب مسجد الاقصی تلاش می کنند و سعی می کنند دیگران را برای تطهیر هیکل از این مکان مقدس اخراج کنند؛ بنابراین خداوند این عمل را ظلمی بزرگ معرفی می کند.

در آیه سوم، مفهوم «خبط» در زبان عبری و عربی به مفهوم تکان شدید است و در این ساختار به مفهوم درختی است که عمل ناپسند رباخواری سبب می شود، فقراء و نیازمندان نتوانند از میوه آن بهره مند شوند و این آیه در مقابل آیات تشبیه عمل انفاق به باغ پر ثمر قرار دارد.

در نهایت می توان روش تفسیر ساختاری را به مثابه یک روش تفسیری سودمند، در حل مشکلات تفسیری معرفی کرد. اگرچه این روش، هنوز با مشکلات و چالش های متفاوتی روبرو است؛ ولی تلاش های انجام شده و دستاوردهای سودمند آن، می تواند ضرورت توجه مفسران به این روش و بازنگری در تفاسیر گذشته را نشان دهد. 

مراجع

قرآن کریم.
کتاب مقدس.
‏آقایی، سید علی (1388)، «انسجام قرآن از نظریه تا عمل»، ماه دین، ش 144، صص 71-79.
آلوسى، سید محمود (1415ق)، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانى، بیروت: دارالکتب العلمیه.
ابن عطیه اندلسى، عبدالحق بن غالب (1422ق)، المحرر الوجیز، بیروت: دارالکتب العلمیه.
فضل الله، سید محمد حسین (1419ق) ، تفسیر من وحى القرآن، بیروت: دار الملاک للطباعة و النشر.
ابن دربد، محمد بن حسن (1421)، جمهرة اللغة، بی جا: مجمع البحوث الاسلامیة.
ابن سیدة ( 2000)، المحکم و المحیط الاعظم، بیروت: دار الکتب العلمیة.
ابن عاشور، محمد بن طاهر (بی تا)، التحریر و التنویر (تفسیر ابن عاشور)، بیروت: مؤسسه التاریخ.
ابن عبد البر (1412)، الاستیعاب، بیروت: دارالجیل.
ابن عجیبه، احمد بن محمد (1419ق)، البحر المدید، قاهره تحقیق: احمد عبدالله قرشى رسلان.
ابن قتیبه (بی تا)، غریب القرآن، بیروت: دار الهلال.
ابن کثیر، اسماعیل بن عمر ( 1419ق)، تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، بیروت: دار الکتب العلمیة.
ابن هائم شهاب الدین احمد بن محمد (1423ق)، التبیان فى تفسیر غریب القرآن، بیروت: دار الغرب الإسلامی.
ابوالفتوح رازى، حسین بن على (1408ق)، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن‏، مشهد‏: بنیاد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى‏.
ابوحیان، محمد بن یوسف (1420ق)، البحر المحیط فى التفسیر، بیروت: دار الفکر.
ابوزهره، محمد (بی تا)، زهرة التفاسیر، بیروت: دار الفکر.
اسماعیلی زاده، عباس (1390)، «ارتباط و پیوستگی آیات قرآن و نقدی بر اصطلاحات معاصر»، آموزه های قرآنی، ش 14، صص 151-168.
بحرانى، هاشم بن سلیمان (1416ق)، البرهان فى تفسیر القرآن، تهران: بنیاد بعثت.
بروجردى، سید محمد ابراهیم (1366ش)، تفسیر جامع، تهران: انتشارات صدر.
بستانی، محمود (1426)، المنهج البنائی فی تفسیر القرآن الکریم، قضایا الاسلامیه المعاصر، ش 2، صص 15- 26.
بغوى، حسین بن مسعود (1420ق)، معالم التنزیل فى تفسیر القرآن (تفسیر البغوى)، بیروت: داراحیاء التراث العربى.
بلاغى نجفى، محمد جواد (1420ق)، آلاء الرحمن فى تفسیر القرآن، قم: بنیاد بعثت.
بلخی، مقاتل بن سلیمان ( 1423)، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
بیضاوى، عبد الله بن عمر (1418ق)، أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوى)، بیروت: دار احیاء التراث العربى.
ثعلبى نیشابورى، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم (1422ق)، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
جعفرى، یعقوب (بی تا)،تفسیر کوثر، قم: هجرت.
حسینى همدانی، سید محمد (1404ق)، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران: کتابفروشى لطفى.
حقى بروسوى، اسماعیل (بی تا)، تفسیر روح البیان، بیروت: دارالفکر.
حوى، سعید (1424ق)، الاساس فى التفسیر، قاهره: دار السلام.
حویزى، عبد على بن جمعه (1415ق)، تفسیر نور الثقلین، قم: انتشارات اسماعیلیان.
خامه گر، محمد (1386)، ساختار هندسی سور قرآن کریم، تهران: انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی.
خطیب، عبدالکریم (بی تا)، التفسیر القرآنى للقرآن، بیروت: دار الفکر العربی.
رضاداد، علیه (1383)، «روش های نوین در تفسیر قرآن کریم»، پژوهش دینی، ش 89، صص 103-116.
زحیلى، وهبة بن مصطفى (1418ق)، التفسیر المنیر فى العقیدة والشریعة والمنهج، بیروت: دار الفکر المعاصر.
زمخشرى، محمود (1407ق)، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت: دار الکتاب العربی.
زنجانی، عباسعلی (1373)،مبانی و روش های تفسیر قرآن، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله (1419ق)، ارشاد الاذهان، بیروت: دار التعارف للمطبوعات.
سیوطی، جلال الدین (1416ق)، تفسیر الجلالین، بیروت: مؤسسه النور للمطبوعات.
سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی (1412ق)، فى ظلال القرآن، بیروت-قاهره: دارالشروق.
سیوطى، عبدالرحمن بن ابى‏بکر (1404ق)، الدر المنثور فى تفسیر المأثور، قم: کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى.
شبر، سید عبد الله (1412ق)، تفسیر القرآن الکریم (شبر)، بیروت: دار البلاغة للطباعة و النشر.
شحاته، محمود (1402)، الوحده الموضوعیه، ش 207، صص 38-43.
شرف الدین، جعفر (1420)، الموسوعة القرآنیة، بیروت: دار التقریب.
شرف الدین، سید جعفر (1412)، «ترابط الآیات و اغراض ها فی سورة البقرة»، ش 15، صص 74-87.
صادقى تهرانى، محمد (1365ش)، الفرقان فى تفسیر القرآن بالقرآن و السنة، قم: انتشارات فرهنگ اسلامى.
طباطبایى، سید محمد حسین (1374ش)، تفسیر المیزان، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم.
طبرسى، فضل بن حسن (1360ش)، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران: انتشارات فراهانى.
طبرى، ابو جعفر محمد بن جریر (1412ق)، جامع البیان فى تفسیر القرآن (تفسیر الطبرى)، بیروت: دار المعرفه.
طنطاوی،سید محمد ( 1417)، «مقاصد سورة البقرة»، مجلة الازهر، ش2، صص 163-174.
--- (بی تا)، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، قاهره: دار نهضه مصر للطباعه و النشر.
طوسى، محمد بن حسن (بی تا)، التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت: دار احیاء التراث العربى.
طیب، سید عبد الحسین (1378ش)، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران: انتشارات اسلام.
عاملى، على بن حسین (1413ق)، الوجیز فى تفسیر القرآن العزیز، قم: دار القرآن الکریم‏،‏ تحقیق: مالک محمودى.
علوی مهر، حسین (1384)، آشنایی با تفسیر و مفسران، قم: مرکز جهانی علوم اسلامی.‏
فاضل مقداد، مقداد بن عبد الله (1419ق)، کنز العرفان فى فقه القرآن، تهران: مجمع تقریب مذاهب اسلامى.
فخر رازى، محمد بن عمر (1420ق)، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
فراء، ابوزکریا یحیى بن زیاد (1980م)، معانى القرآن (فراء)، مصر: دارالمصریه للتألیف و الترجمه.
فراهیدی، خلیل بن احمد (1410)، العین، قم: موسسه دار الهجرة.
فیرلین، فیر بروج (2007)، موسوعات الکلمات قاموس العهد، قاهره: دار الکلمة.
فیض کاشانی، ملامحسن (1415ق)، تفسیر الصافی، تهران: انتشارات صدر، تحقیق: حسین اعلمی.
قرائتى، محسن ( 1383ش)، تفسیر نور، تهران: مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن.
قرطبى، محمد بن احمد (1364ش)، الجامع لأحکام القرآن، تهران: انتشارات ناصر خسرو.
قمى مشهدى، محمد بن محمدرضا (1368ش)، تفسیر کنز الدقائق، تهران: انتشارات وزارت ارشاد اسلامى.
قمى، على بن ابراهیم (1363ش)، تفسیر القمی، قم: دار الکتاب.
کاشانى، ملا فتح الله (1336ش)، تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، تهران: کتابفروشى محمد حسن علمى.
کاشانى، ملا فتح الله (1423ق)، زبدة التفاسیر، قم: بنیاد معارف اسلامى.
گنابادى، سلطان محمد (1408ق)، تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
محامی، مراد فرج (1937)، ملتقی اللغتین العبریه و العربیه، اسکندیه: مکتبة صلاح الدین.
مراغى، احمد بن مصطفى (بی تا)، تفسیر المراغى، بیروت: داراحیاء التراث العربى.
مغنیه، محمد جواد (1424ق)، تفسیر الکاشف، تهران: دارالکتب الإسلامیة.
مکارم شیرازى، ناصر (1374ش)، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الإسلامیة.
ملاحویش آل غازى، سید عبدالقادر (1382ق)، بیان المعانى، دمشق: مطبعة الترقى.
ملکى، محمد باقر (1414ق)، مناهج البیان فى تفسیر القرآن‏، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‏.
مهرداد، عباس ( 1383)، «نگرش ساختاری به سوره های قرآن»، کتاب ماه دین، ش 87، صص 73-79.
میبدى، احمد بن محمد (1371ش)، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران: انتشارات امیر کبیر.
نیشابورى، محمود بن ابو الحسن (1415ق)، إیجاز البیان عن معانی القرآن، بیروت: دار الغرب الاسلامى.
ویلانت، راترود (1386)، تفسیر قرآن در دوره جدید، مترجم جواد اسکندری، ش 2، قرآن پژوهی و خاورشناسان، صص 91-116.
هواردی (1426)، تفسیر کتاب الله العزیز، الجزایر، دارالبصائر.

Mostansirmir, Cohrence in the Quran, (1986), united state, American trust pubilication.
Lexicon syricvam, joannes david michaelis; pars prima, gotteing.

Hebrew Lexicon, Barker.W.H, (1776), Israiel, Humbel servant

نویسندگان:

بی بی زینب حسینی: استادیار گروه الهیات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران 

حسین قائمی اصل: استادیار گروه الهیات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران

نجمه رنجبری: کارشناسی ارشد گروه الهیات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران

فصلنامه پژوهشهای زبان شناختی قرآن بهار و تابستان 1396

انتهای متن/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول