اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

خراسان جنوبی

روایت فارس از تشییع پیکر شهید یوسفی

نسلی که از رشادت‌های شهدا غافل نیستند/ آرزوی دیرینه ایمان رنگ واقعیت گرفت

هر چند نسل دوم و سوم انقلاب نه دوران انقلاب و نه دوران دفاع مقدس را درک نکرده‌اند اما از رشادت‌ها و جانفشانی‌های این شهدا و جانبازان غافل نیستند.

نسلی که از رشادت‌های شهدا غافل نیستند/ آرزوی دیرینه ایمان رنگ واقعیت گرفت

به گزارش خبرگزاری فارس از بیرجند، می‌گویند برخی حس‌‌ها اصلاً قابل توصیف و نوشتن نیستند و آنقدر خاکی‌اند که از ترس خاکی شدنشان از قلم می‌گذرند، نوشتن از شهید و شهادت کار آسانی نیست، هر چند قلم بزنی باز هم نمی‌توانی دین مطلب را ادا کنی چرا که شهدا مقام و مرتبتی دارند که با نوشتن ادا نمی‌شود، شهدا جان بر کفان جامعه‌اند؛ جان بر کفانی که روز و شب، ایام تعطیل و غیرتعطیل برایشان فرقی ندارد.

هر چند اکنون جبهه‌ای نیست اما شرایط کنونی جامعه نیز کم از خط نبرد با دشمن ندارد، شهدای وطن صبح و شب، گاه و بی‌گاه در خط مقدم دفاع از ناموس و دین و عزت کشورشان در آماده‌باش به سر می‌برند که مبادا کوچکترین تعرضی به این خاک شود، به محض رؤیت کوچ‌کترین مشکل پا به میدان می‌گذارند، خستگی و دوندگی‌های راه در آن‌ها تأثیری ندارد و تا لحظه آخر دست از مبارزه بر نمی‌دارند.

زمانی که پای دفاع از آب و خاک در میان است

زمانی که پای دفاع از آب و خاک در میان باشد زن، بچه، مادر، پدر  و مردم کشور برایشان فرقی ندارد و با تمام توان وارد میدان می‌شوند، آری این شهدا هستند که برای مردم ملتشان خون که چه جان می‌دهند که مبادا کوچترین صدمه‌ای به مردمشان وارد شود، جان می‌دهند تا امنیت را برای مردمشان به ارمغان بیاورند.

ایمان عزیز قرار بود بیایی تا مادر دوباره دور سرت بچرخد و قربان صدقه‌ات برود، قرار بود بیایی و از تکیه‌گاه زندگیت درس بگیری، درس‌هایی که پدر طی این سال‌ها اندوخته بود و برایت می‌گفت تا اندوخته زندگی‌ات شود اما نیامدی، هر چه مادر منتظر ماند و همسرت بی‌قراری کرد باز هم نیامدی، هر چه پدر به مادر می‌گفت که می‌آیی نیامدی و باز هم نیامدی...

مادر هرازگاهی خود را به کاری مشغول می‌کند، در دلش غوغا است به سمت سجاده می‌رود و برای آرامش دلش و آمدنت دست به دعا برمی‌دارد، زمان می‌گذرد و خبری از آمدنت نشد، گویا خبری در راه است نه از آن خبرها که همسرت، مادرت و پدرت دوست داشتند این بار از آن خبرها بود که خودت آرزویش را داشتی؛ شهادت مبارک...

شهد شیرین شهادت؛ قصه دیروز و امروز نیست

شهد شیرین شهادت قصه دیروز و امروز نیست بلکه قصه سال‌ها حماسه و فداکاری مردان و زنانی است که پا در رکاب امام و انقلابشان پیش رفتند، انگار همین دیروز بود شهادت شهیدان نایبی و کاردیده را به مردم اطلاع دادند اما وقتی که نگاهی به صفحات زندگی می‌اندازیم می‌بینیم قریب به هشت تا نه ماه از شهادت این پاره‌های انقلاب می‌گذرد.

امروز نیز یکی دیگر از فرزندان این خطه کویری شهد شیرین شهادت را نوشید و برگ زرینی را از دفتر شهادت با خون خود آغشته کرد، گرچه فضای انقلاب و دفاع مقدس را درک نکردند اما فرزندان همین انقلاب هستند، فرزندان پدران و مادرانی که در خط مقدم انقلاب جان‌فشانی کردند، فرزندان پدران و مادرانی که درس ایثار و از خودگذشتگی را به فرزندان تعلیم دادند و اکنون خود نظاره‌گر میوه‌های درخت انقلاب‌اند.

حکایت عاشقی که عاشقانه زیست

بارها این جمله زیبا را شنیده‌ایم که آدم عاشق کور و کر می‌شود، راست می‌گویند؛ عاشق که باشی کور می‌شوی و دیده‌گانت را بر هرچه زیبایی دنیوی است فرو می‌بندی و برای دفاع از زنان، دختران و مردان سرزمینت سر از پا نمی‌شناسی و با اقتدار کمر همت بر می‌بندی و پیش می‌روی، کر می‌شوی و هیچ صدایی جز صدای لبیک امام زمانت نمی‌شنوی و خون می‌دهی تا دست هیچ احدالناسی به سرزمین دراز نشود.

آری این است حکایت عاشقی وگرنه عشق را به زبان گفتن راحت است و در عمل کردن دشوار، شهید شدن یعنی انسان در راه معشوقش فانی شود و اراده خود را در اراده محبوب و معشوق خویش هلاک کند، حکایت مردان عاشق سرزمینم فراتر از زبان است، جان می‌دهند چه در بیرون از این مرزها و چه داخل این مرزها، به تنها چیزی که فکر می‌کنند استواری انقلاب است، انقلابی که خون‌ها زیادی پای آن ریخته شد تا تنومند و استوار گردد.

همزمان با ایام دهه کرامت روز شادی قلوب مؤمنین سرزمین کویری خراسان‌جنوبی نیز به نور شهیدی روشن شد و دیده‌گان این مردم را بارانی کرد، این باران غصه نیست که بر گونه‌های این مردم جاری شده بلکه باران شادباش است، شادباش به شهیدی که آرزوی شهادت را داشت.

حال و هوای عجیبی بر شهر حاکم است، به سمت هیئت ابوالفضلی بیرجند که پیش می‌روی گوشه و کنار خیابان جمهوری بیرجند را مملو از جمعیت می‌یابی، تا شروع مراسم زمان زیادی باقی است، امروز برای این مردم نه گرمای هوا مهم است و نه آفتاب سوزان، دیگر به دنبال سایه‌بان نمی‌چرخند نقطه نقطه خیابان را که بنگری نشسته‌اند و منتظر، منتظر دلاور و بزرگ‌مردی از مردان این سرزمین، مردی که برایش فرقی نمی‌کرد آشیانه چه کسی در تلاطم است، مردی که مردانگی را از مولایش آموخت و به محض اینکه دید ناموس و امنیت کشورش در خطر است بر روی تمام دلبستگی‌هایش خط کشید و در مقابل سوداگران مرگ سینه سپر کرد.

بوی غریب و آشنایی به مشام می‌رسد، آری بوی دود و سپند است که به مشام می‌رسد، نزدیک‌تر که می‌شوی در این دود گم می‌شوی و دوست داری ساعت‌ها در این لحظه بایستی و مشامت را صیقل دهی، فوج فوج بر جمعیت افزوده می‌شود و مجال ایستادن نمی‌دهند، وارد هئیت ابوالفضلی که می‌شوی جایی برای سوزن انداختن نیست و ایستادن در آفتاب داغ تابستان را برمی‌گزینی.

مدیون شهداییم

بر درختی تکیه داده و هر ازگاهی چشمانش را با کنج روسری‌اش پاک می‌کند، نزدیکش می‌روم و با استقبال گرمش روبرو می‌شوم علت حضور مادر را که جویا می‌شوم تنها یک کلمه بر زبان جاری می‌کند و می‌گوید: ما مدیون همین جوانان هستیم و اگر این‌ها نبودند وضعیت کشورمان بدتر از سوریه و یمن می‌شد.

این مادر بیرجندی که خود قسمت‌هایی از جنگ تحمیلی را درک کرده بود، پلی به خاطرات گذشته می‌زند و می‌افزاید: گرچه در خط مقدم جبهه نبودم و به دلیل اینکه خانم بودم ما را جلو نمی‌بردند اما در پشت خط زیبایی‌های بهشتی را به عینه مشاهده می‌کردم.

وی که سابقه خدمت‌رسانی به رزمندگان اسلام را داشته، بیان می‌کند: هرگاه که شهیدی از یادگاران دوران دفاع مقدس و شهدای وطن وارد استان می‌شود بر خود واجب می‌دانم که حضور یابم، نباید یاد شهدا را به فراموشی بسپاریم چرا که این انقلاب، پیشرفت و آزادی آن  به آسانی به دست نیامده و همه ما باید ادامه‌دهنده راه این عزیزان باشیم.

مادر راست می‌گوید باید ادامه دهنده راه شهدا باشیم همان کاری که شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای وطن و حرم انجام می‌دهند، شهیدانی که با فداکاری‌های بی‌مثال نام خود را در راه اعتلای اسلام، قرآن و سربلندی ملت ایران در تاریخ ثبت و انقلاب اسلامی را بیمه کردند.

نسل دوم و سوم انقلاب از رشادت‌های شهدا غافل نیستند

کمی جلوتر می‌روم با دختر جوانی روبرو می‌شوم، زهرا مهم‌ترین علت حضورش را در این مراسم عشق به شهدا عنوان می‌کند و می‌گوید: هر چند ما نسل دومی‌های انقلاب نه دوران انقلاب و نه دوران دفاع مقدس را درک نکرده‌ایم اما از رشادت‌ها و جانفشانی‌های این شهدا و جانبازان غافل نیستیم.

این نوجوان بیرجندی که تاکنون خاطرات و وصیت‌نامه‌های شهدای زیادی از شهدا را خوانده و پای درد و دل تعداد زیادی از جانبازان و یادگاران دوران دفاع مقدس نشسته است، به تأثیرگذارترین کتابی که خوانده اشاره می‌کند و می‌گوید: کتاب «سلام بر ابراهیم» از زیباترین کتاب‌هایی بود که طی این مدت خواندم، بیش از ده بار این کتاب را خواندم و هر مرتبه که به سمت این کتاب می‌روم باز هم همان حس و طراوت اولیه را دارد.

شهیدی که معجزه می‌کند/ توصیه به جوانان؛ کتاب «سلام بر ابراهیم» را بخوانید

زهرای امروز ما با چشمانی اشک‌بار با می‌گوید: عکس شهید هادی را قاب گرفته و بر دیوار اتاقش نصب کرده، هرازگاهی که می‌خواهد به سمت گناه برود شهید هادی را نظاره‌گر اعمال خود می‌بیند و همین اقدام سبب می‌شود که دیگر به دنبال گناه نرود و از کار خویش شرمنده شود.

وی  با بیان اینکه درس‌ها و کرامات زیادی را از «شهید ابراهیم هادی» آموختم، اظهار می‌کند: به همه دختران و پسران هم سن و سال خودم توصیه می‌کنم برای یک بار هم که شده این کتاب را بخوانند، چنان مجذوب این کتاب و شخصیت آن می‌شوند که دور شدن از این کتاب را باور ندارند و بیشتر به سمت این کتاب کشیده می‌شوند.

مرا بالی است از پرواز مانده/ قدم‌هایی است در آغاز مانده

شهیدان دست‌هایم را بگیرید/ منم همراه از ره مانده

خیلی از افراد مدعی رفاقت با شهدایند و ادعا دارند که روزگاری تمام فکر و ذهنشان با آن‌ها سپری شده اما امروز این رفاقت‌ها به سستی و سردی گرویده و دیگر حرارتی از آن گرمای قدیمی را حس نمی‌کنند، ارتباط داشتن با شهدا و برگزیدن آن‌ها با عنوان یک دوست در وهله اول کار سهل و آسانی است اما ادامه دادن راه و رسم آن شهید و دوری از گناه دشواری‌هایی دارد و فردی که پا در این عرصه می‌گذارد باید با جان و دل تمام این سختی‌ها را بپذیرد.

پرده‌های ظلمانی را کنار بزنید

آقای رضایی که از یادگاران هشت سال دفاع مقدس است، می‌گوید: آلودگی‌های روحی و هوای نفس مهم‌ترین موانع رسیدن انسان به سعادت است و تا زمانی که این پرده‌های ظلمانی بر روی دل انسان است از همه چیز محروم خواهد شد.

وی که سختی‌ها و شیرینی‌های دفاع مقدس را چشیده، بیان می‌کند: رزمندگان اسلام حتی یک لحظه هم از خود غفلت نکردند و تنها دست یاری و کمک به سوی خالق خویش دراز می‌کردند و از او مدد می‌خواستند زیرا می‌دانستند پیروزی بر هوای نفس جز در سایه توفیقات الهی حاصل نمی‌شود.

گلایه‌هایی از جنس حقیقت/ و از آن برکت خون شهدامان حالا... ما مدیرکل و مسؤول شده مسرور شدیم

این جانباز دوران دفاع مقدس از وضعیت کنونی جامعه و بی‌‌توجهی به برخی خانواده‌های شهدا و جانبازان گلایه‌مند است و می‌گوید: بسیاری از خانواده شهدا آن طور که مردم می‌گویند زندگی نمی‌کنند و مشقت‌های زیادی را متحمل می‌شوند که حتی یک مسؤول هم سری به آن‌ها نزده است.

وی ادامه می‌دهد: بسیاری از جانبازان و ایثارگران در همین استان هستند که در تأمین داروهای خود مانده‌اند هر چند این افراد توقعی از مسؤولان ندارند و کار خود را برای رضای خدا و امام خویش انجام داده‌اند، اما مگر مسؤولان جامعه در قبال این مردان مسؤولیتی ندارند؟ مگر همین مسؤولانی که بر کرسی ریاست تکیه زده‌اند جایگاه خویش را به برکت خون همین شهدا و ایثارگران به دست نیاورده‌اند؟ پس چگونه حق مطلب را ادا می‌کنند با بی توجهی و فراموشی؟!

چقدر از منش این شهدا دور شدیم / آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم

معذرت از همه خوبان و همه همرزمان / ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم

شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن / عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم

شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا / ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم

و از آن برکت خون شهدامان حالا / ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم

و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم / یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم

همچنان که مسیر را پیش می‌روم به لحظات ناب عاشقی و وصال نزدیک می‌شویم، صدای گریه و ناله مردم از هر گوشه به گوش می‌رسد، پیکر مطهر شهید ایمان یوسفی بر دستان مردم شهیدپرور بیرجند قرار می‌گیرد و هر کدامشان سعی می‌کنند دستی بر تابوت شهید بکشند و خود را متبرک گردانند.

آرزویی که محقق شد

شهید ایمان یوسفی 20 تیرماه امسال در درگیری مأموران پاسگاه عملیاتی خور شهرستان خوسف با اشرار مسلح در منطقه کویری شط رهوار خراسان‌جنوبی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

شهادت آرزوی دیرینه ایمان یوسفی بود و هر زمانی که در عملیات حضور می‌یافت سخن از شهادت می‌گفت، تمام عکس‌های صفحات مجازی وی با شهید و شهادت عجین شده بود، عاشق شهادت بود و هر زمانی که بحث از شهید و شهادت می‌شد پیش‌قدم بود این‌ها سخنانی است که عمومی این شهید بیان می‌کند.

تصاویر پروفایل شهید یوسفی

تصاویر پروفایل شهید یوسفی

به گفته فرمانده انتظامی خراسان‌جنوبی شهید یوسفی از نیروهایی مسلط به منطقه و جزو نیروهای عملیاتی بود که هر وقت در منطقه عملیات بود و اشرار حضور داشتند این شهید بزرگوار حضور پیدا می‌کرد.

مجید شجاع پیرامون نحوه شهادت ایمان یوسفی بیان می‌کند: اشرار از استان خراسان‌رضوی فرار کرده و خود را به فردوس، دیهوک و سه قلعه رسانده و در نهایت پایگاه ما در شط رهوار در منطقه خور راه آن‌ها را می‌بندد که اشرار با سلاح‌های مختلف که داشتند درگیری را آغاز می‌کنند.

وی افزود: در این عملیات شهید یوسفی از ناحیه سر دچار مجروحیت می‌شود و با وجود آمدن اورژانس هوایی از طبس استوار دوم ایمان یوسفی به شهادت می‌رسد.

پیکر مطهر شهید ایمان یوسفی بعد از تشییع بر دستان مردم شهید پرور بیرجند به زادگاه ابدی‌اش سرچاه عماری منتقل و در آنجا آرام گرفت.

انتهای پیام/69039/س

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول