اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  اندیشه

یادداشت/سید عبدالهادی رضوی

نمایی از پارادوکس حق و باطل در توجیه کردن هدف

به عبارتی تعابیر مشهوری از امثال ماکیاول که هدف را توجیه‌کننده وسیله می‌دانند و رسیدن به مطلوب به هر نحو ممکن و به هر شیوه، صحیح و قابل قبول می‌دانند، از منظر اسلام یک انحراف بنیادین است.

نمایی از پارادوکس حق و باطل در توجیه کردن هدف

خبرگزاری فارس، سیدعبدالهادی رضوی: جهان از آغاز تا پایان در بین «گروه حق» و «طیف باطل» در رفت و برگشت بوده و تا قیامت چنین خواهد بود؛ برخی تصور می‌کنند بین این دو دسته، جایی جهت زیستن و در اصل، پنهان شدن و در امان ماندن از پیامدهای حضور در جبهه حق و یا جبهه باطل وجود دارد! لیکن حقیقت این است که این گزاره، خیال و وهنی بیش نیست؛ چرا که هر چه خارج از دایره حق باشد، بلاشک باطل است ولو بتوان در آنجا، اوراقی با عنوان «قرآن» دید.

 چونان که در صفین دیدیم و یا تکیه چوب‌هایی به نام «منبر» یافت، چونان که در مجلس یزید لعنه الله علیه یافتیم و یا اینکه در آن گوشه و کنار، افرادی را یافت که آثاری از سجده و شب‌زنده‌داری در وجودشان هویدا باشد، چونان که در وجود خوارج نهروان ظاهر بود، به دیگر بیان خداوند منان با آفرینش بهشت و جهنم، صرفاً ما را مخیر به انتخاب یکی از آن دو کرده و این دو حاصل نمی‌شود؛ مگر با قرار داشتن آگاهانه یا حتی غیرآگاهانه، خواسته یا ناخواسته در بین یکی از دسته‌های حق و باطل، این یعنی اینکه برای ما بین حق و باطل و یا بهشت و جهنم جایی دیگر مقرر نگشته و بدین صورت می‌بایست جایگاه بین حق و باطل را و اصحاب آن را از جمله جایگاه‌ها و یاران باطل دانست.

به یاد دارم در جنگ صفین آن هنگام که در اوج التهابات جنگ ـ شاید هم یوم‌الهریر بود ـ برخی به محضر مولا شرفیاب شدند و گفتند: انا قدشککنا فی هذاالقتال؛ آنان در قامت مقدس‌مآبانی دنیا گریز جنگ با کفار و مشرکین در سرحدات جهان اسلام را از امام خود مطالبه و جنگ با قاسطین و در کنار امام خود را رها کردند و به خیال خود با عمل به احتیاط، بهشت جاوید را برای خود برگزیدند.

و باز به یاد دارم افرادی را که اردوگاه ناکثین جمل را رها ولیکن ما آنان را در جبهه حق مولایمان که همانا مولایشان نیز بود نیافتیم و باز به خوبی به خاطر دارم آنانی را که به کربلا نیامدند و یا عده‌ای که آمدند و صرفا نظاره‌گرانی برای قتال عاشورا بودند و یا در چند سال گذشته که برخی جبهه‌های ما را به این دلیل که جنگ مسلمان با مسلمان است و یا با این بهانه که حکم جهاد حتی جهاد دفاعی صرفا از شوون امام معصوم(ع) است، در جنوب سوزان، شلمچه و طلائیه و هویزه... و در غرب یخبندان، کردستان و پاوه و ارتفاعات گوناگون رها کردند و ما را با برادرانمان به حکم احتیاط و آخرت‌گرایی تنها گذاشتند؛ البته باید بدانیم که هر کسی لیاقت همراهی با امام و حضور در جبهه حق را پیدا نخواهد کرد.

به یاد ضرب‌المثلی که همیشه ورد زبان پدر بزرگم بود افتادم؛ آن سیدخدابیامرز در چنین شرایطی به ما می‌گفت پسرم! آب شیرین و گوارا در خور چهارپایانی بدصدا نیست؛ این چنین جایگاه و افرادی، بدون شک در گروه حق جای ندارند و در بهترین شرایط حق را با باطل در آمیخته‌اند که حاصل آن حق زلال و شفاف نیست بلکه باطل برآمده از التقاط، وهن و زشتی است.

به این معرفت این نکته را نیز اضافه کنیم که هر جبهه، اهداف، ابزار، روش‌ها و مقدورات خاص خود را دارد. نمی‌شود خود را در جبهه حق دانست؛ لیکن نوع نگرش، رفتار و معادلاتمان منطبق و یا برگرفته از جبهه باطل باشد. شفاف‌تر اینکه همیشه ظاهر افراد گویای باطن و جبهه‌ای که خود را در آن تعریف کرده‌اند نمی‌باشد؛ خوب است جناب حافظ را در اینجا به مدد ‌طلبیم:

نه هرکه چهره برافروخت، دلبری داند/نه هرکه آینه سازد، سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست/کلاه داری و آیین سروری داند

القصه

هزار نکته باریک تر زمو این جاست/نه هر که سر بتراشد قلندری داند

مساله اینجاست که جز از راه صواب، هدف صواب و صحیح حاصل نمی‌شود و حصول صواب جز با اسباب و لوازم صواب قابل قبول نخواهد بود. به عبارتی تعابیر مشهوری از امثال ماکیاول که هدف را توجیه‌کننده وسیله می‌دانند و رسیدن به مطلوب به هر نحو ممکن و به هر شیوه، صحیح و قابل قبول می‌دانند، از منظر اسلام یک انحراف بنیادین است.

داستانِ «شهرت عوام»، داستان معروفی است که شهید مطهری در جلد اول داستان راستان به نقل از شیخ حر عاملی از کتاب وسایل الشیعه آورده است: در عصر امام صادق(ع) مردی به تقدس و تقوا شهرت یافته بود، اطوار عوام‌فریبانه او امام(ع) را متوجه کرد و روزی امام(ع) در پی آن رفت، به ناگاه و با تعجب مشاهد کرد آن مرد 2 قرص نان و 2 عدد انار دزدید و سپس آنان را صدقه داد. امام(ع) از آن فرد توضیح خواست و پاسخ شنید: من به استناد آیه «مَن جاء بالسیئه فَلا یَجزی الا مِثلها»، مرتکب چهار گناه شده و در عوض به استناد آیه‌ «مَن جاء بالحَسنه فَلَهُ عَشر اَمثالها»، چهل حسنه برای خود کسب کرده که در نتیجه با یک حساب سرانگشتی ساده با کسر چهار گناه، موفق به کسب سی و شش حسنه شده‌ام!

امام صادق(ع) در پاسخ می‌فرمایند: وای بر تو! مگر خداوند نفرمود «اِنما یَتَقبل الله مِن المتقین»؟ شما چهار گناه مرتکب شدی و با بخشیدن آنان – یعنی بخشش مال غیرـ چهار گناه دیگر نیز مرتکب شدی و در عوض هیچ حسنه‌ای را به دست نیاوردی!؟

این یعنی حضور در جبهه حق وقتی محقق می‌شود که همه ابعاد آن مدنظر قرار گرفته باشد؛ چه از نظر بینشی و نگرش، چه از نظر اهداف و رویه‌ها و چه از نظر ابزار و لوازم؛ همه و همه با هم مبین جبهه حق و حضور فرد در آن می‌باشد، انطباق ظاهر و باطن ملاک است، ایمان و عمل صالح هر دو باهم و توامان شاخص است و نه یکی از آنان.

حال سخن اینجاست که: چندان زمان باقی نیست! در شرایطی هستیم که هر کس بی‌درنگ و بدون فوت وقت باید یک سؤال اساسی و مهم را از خود بپرسد و در مقابل بدون هیچ گونه تردید و به صورت شفاف و صریح به آن پاسخ دهد؛ سؤال این است که تو چه کاره هستی و در حال حاضر در کجای مهندسی تحولات نظام خلقت قرار داری؟ خوب دقت کن و بیین در کدام جبهه قرار داری و اطرافیانت تو را به بیعت با که فرا خوانده و می‌خوانند!؟ با ما هستی یا بر ما!؟ این سؤال اساسی و پاسخ دقیق به آن در این برهه از تاریخ بلاشک تکلیف فرد را مشخص و وضعیت جبهه حق را مستحکم و به دور از هر گونه اعوجاج و تزلزل می‌نماید. پس نیک بیاندیشیم و بدانیم:

1) فقط دو جبهه حق و باطل وجود داشته و از جبهه سومی خبری نیست و هر چه غیر از حق بوده باطل است.

2) وقت تنگ است و احتیاج بسیار؛ باید به هر قیمت ممکن جبهه حق و اصحاب آن را شناخت و خود را به آنان ملحق کرد.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول