به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، امروز 25 تیر 1397 خورشیدی برابر با 3 ذی القعده 1439 هجری و 16 جولای 2018 میلادی است که رویداد های زیر به وقوع پیوست.
*استعفای دکتر مصدق از نخست وزیری و انتخاب قوام السلطنه به این مقام توسط شاه (1331 ش)
دکتر محمد مصدق در روز 25 تیر ماه 1331 ش، با شاه ملاقات کرد و لیست وزیران خود را تسلیم محمدرضا پهلوی کرد. در این دیدار، مصدق از شاه درخواست کرد تا پست وزارت جنگ هم با او باشد. زیرا مدعی بود که نظامیان به حرف او اهمیت نمیدهند و در کارها، کارشکنی میکنند و با این وضعیت، دولت نمیتواند به فعالیت خود ادامه دهد.
شاه با واگذاری وزارت جنگ به مصدق موافقت نکرد و مصدق به خانه بازگشت و بدون مشورت با احدی، استعفای خود را برای شاه فرستاد. در نتیجه، شاه، قوام السلطنه را به نخست وزیری برگزید و او نیز در اولین روز زمامداری خود با انتشار اعلامیهای، برخورد قاطع دولت با مخالفانش را اعلام کرد. اقدامات قوام که مورد حمایت همه جانبه شاه بود، مردم و علما را به صحنه کشاند و سرانجام این وقایع، زمینهساز حضور گسترده مردم در قیام تاریخی 30 تیر 1331 و بازگشت مصدق به قدرت گردید.
*جلسه مهم سران نظام درباره تصمیمگیری در مورد سرنوشت جنگ (1367 ش)
در ماههای آخر جنگ، حمایت جهانی از عراق به اوج رسید و آمریکاییها، عملاً و به طور مستقیم وارد صحنه شدند. در این حال، علاوه بر آنکه سیل کمکهای مالی و تسلیحاتی از جانب فرانسه، روسیه، کویت، عربستان و دیگر هم پیمانان عراق، علیه ایران به کار گرفته میشد، عراقیها نیز به طور وسیع مناطق مسکونی و جبههها را بمباران شیمیایی میکردند و مجامع بین المللی با سکوت خود این جنایات را تایید مینمودند.
در این میان، حضرت امام خمینی(ره)، از همه این امور مطلع شدند و پس از کسب گزارشهای مختلف، به این نتیجه رسیدند که قطعنامه 598 را بپذیرند، هرچند که این کار به تعبیر امام(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بود. در نهایت، در روز 25 تیرماه 1367، جلسه مهمی با حضور سران سه قوه و اعضای مجلس خبرگان، شورای نگهبان و شورای عالی قضایی برای بررسی مسائل مهم کشور در نهاد ریاست جمهوری تشکیل شد.
در این جلسه پیشنهادهایی از جمله وساطت الجزایر، سازمان کنفرانس اسلامی و پاکستان مطرح شد که مورد تصویب قرار نگرفت و در نهایت قرار بر این شد که پذیرش قطعنامه 598 رسماً به شخص دبیرکل سازمان ملل و با امضای رییس جمهور وقت، اعلام شود. سرانجام در 26 تیرماه 1367، نامه ریاست وقت جمهوری اسلامی ایران مبنی بر پذیرش قطعنامه، توسط نماینده دایم ایران در سازمان ملل به دبیرکل سازمان در خانه او تسلیم شد و فردای آن روز به طور رسمی اعلام گردید.
*ارسال نامه سوم "صدام" به رییس جمهور ایران پس از پایان جنگ (1369 ش)
*سیدعلی نصر فرماندار کل مازندران به معاونت وزارت پیشه و هنر منصوب شد. (1317 ش)
*مجلس پانزدهم بامداد امروز افتتاح و شروع به کار کرد سردار فاخر حکمت در این جلسه به ریاست موقتی تعیین شد. (1326 ش)
رضا حکمت (سردار فاخر) از اعضای مؤسس حزب دموکرات ایران بود و با کمک احمد قوام به وکالت و ریاست مجلس انتخاب شد. وی قریب پنج دوره بر مجلس ایران ریاست داشت.
*آپولوی یازده به سرنشینی آرمسترانگ، کولینز والدرین سفر تاریخی خود را به ماه آغاز کردند. (1348 ش)
*رویدادهای مهم این روز در تقویم هجری ( 3 ذی القعده 1439 )
تولد "ابن مُنَیِّر" فقیه و مفسر مسلمان مصری(620 ق)
ابوالعبّاس ناصرالدین احمد بن محمد بن منصور معروف به ابن مُنَیِّر در اسکندریه در مصر زاده شد. وی علوم مقدماتی را نزد پدرش فراگرفت و سپس رشتههای مختلف علوم دینی چون فقه، ادبیات عرب و علوم قرآن را نزد اساتید مشهور زمان آموخت و در این رشتهها تخصص یافت. ابن مُنَیِّر در دوران زندگی خود، مناصب مختلفی داشته و مدتی متصدی قضاوت بوده است، هرچند که با سعایت و حسادت جمعی از دشمنانش از این کار برکنار شد. از این دانشمند مسلمان، آثار متعددی در زمینهی تفسیر قرآن و دیگر علوم برجای مانده که کتاب الانصاف فیما تَضَمَّنَهُ الکَشّاف مِن الاعتِزال، بارها در قاهره به چاپ رسیده است. همچنین البحر الکبیر و نیز تحریرُ التَنزیه و تَحذیرُ التشبیه از دیگر آثار اوست. ابن مُنَیِّر در 63 سالگی در اسکندریهی مصر درگذشت و در مسجدی که امروزه به جامع المُنَیِّر معروف است به خاک سپرده شد.
*رحلت استاد کبیر "آیت اللَّه سیدمحمد فشارکی" فقیه محقق و عالم امامی(1316 ق)
سیدمحمد بن امیر سید قاسم طباطبایى فشارکی اصفهانی، از بزرگان علمای شیعه در اوایل قرن چهاردهم هجری و از شاگردان میرزای شیرازی است. او در همان زمان، مرجعِ تدریسِ افاضل بسیاری در سامرا بود. پس از وفات استاد، راهی نجف اشرف گردید و حوزهی درس وی نیز در آن سامان برپا شد. میرزای نایینی و حاج شیخ عبدالکریم حائری و دیگر بزرگان از شاگردان ایشان هستند. مراتب علم و فضل آیت اللَّه فشارکی به اندازهای است که درکلمات برخی از بزرگان به "استادِ کبیر" معروف میباشد. علی رغم فراهم بودن شرایط لازم جهت به دست گرفتن ریاست علمی و مرجع دینی، به این امور اعتنایی نکرد و تنها به تدریس و تالیف پرداخت. اِصالةُ البَرائه، الاغتسالِ و الفُروعُ المُحَمَّدیَّه ازآثار اوست. مدفن این عالم بزرگ در نجف واقع شده است.
*رویدادهای مهم این روز در تقویم میلادی ( 16 جولای 2018 )
قتل عام خانواده سلطنتی روس در هنگامه انقلاب بزرگ روسیه (1918م)
نیکلای دوم، آخرین تزار روس و آخرین امپراتور روسیه قبل از انقلاب اکتبر 1917، در سال 1868م به دنیا آمد. وی در سال 1894م در 26 سالگی پس از مرگ پدرش به حکومت رسید و بر اثر بیتجربه بودن، زمام امور کشور در اختیار عموهای وی قرار گرفت. با شکست روسیه از ژاپن در سال 1905م فرصت مناسبی برای مردم پیش آمد تا علیه حکومت دیکتاتوری تزاری شورش نمایند.
این تظاهرات و اعتصابات به تدریج تمامی کارخانجات و ارگانهای حکومتی را دربرگرفت و اوج آن، کشتار 22 ژانویه 1905 یا یکشنبه سیاه بود که صدها نفر از معترضان به دست نیروهای تزار کشته شدند. نیکلای دوم برای فرو نشاندن ناآرامی ها دستور داد مجلس مشورتی دوما تشکیل شود.
اما دورههای اول و دوم دوما به دلیل نقشی که در تضعیف تدریجی پایههای حکومت تزار ایفا کرد، پس از چند ماه فعالیت منحل شد و اعضای آن به زندان با اعمال شاقه یا به اردوگاههای کار اجباری محکوم شدند. لنین که در آن زمان رهبری اکثریت مخالفان را برعهده داشت از کشور گریخت و به سوئیس رفت.
از آن سو، جنگ و گریز سیاسی و نظامی میان تزار و مردم روسیه تا سالهای بعد با قوت و ضعف ادامه داد تا اینکه این شورشها به جنگ جهانی اول در سال 1914م متصل شد و وقوع جنگ، پایههای حکومت تزاری را به شدت متزلزل ساخت. به موازات این حوادث، جریان های مخالف تزار و در رأس آن بلشویکها به رهبری لنین بر شدت مبارزات خود افزودند و در نتیجه تزار در 15 مارس 1917 با واگذاری قدرت به رئیس مجلس دوما، پس از 23 سال از حکومت کنارهگیری کرد. پس از چندی، با ورود لنین به مسکو، تزار از قدرت خلع شد و همزمان با روی کار آمدن دولت موقت تزار، از آن پس به مدت 15 ماه تحت نظر قرار گرفت. در این هنگام، لنین که از رشد گروههای مخالف بلشویسم در روسیه و احتمال قدرت گرفتن سلطنتطلبان و طرفداران تزار بیمناک بود، دستور قتل تزار و خانواده او را صادر کرد.
سرانجام دستور قتل عام خانواده سلطنتی روسیه در شب 16 ژوئیه 1918م در تبعیدگاه آنها به موقعِ اجرا گذاشته شد. ماموران اجرای حکم لنین به قدری در اجرای این دستور عجله داشتند که فرصت تشخیص هویت و جدا کردن اعضای خانواده سلطنتی را از همراهان و خدمه آنها پیدا نکردند و علاوه بر تزار و خانوادهاش، پزشک و خدمتکاران آنها را نیز به رگبار گلوله بستند.
انتهای پیام/