اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

گزارش فارس از حضور سادات شهید مدافع حرم در مازندران

كاروان عشق منتظر نمی‌ماند

بارها و بارها شنيده‌ايم و تاریخ کربلا نشان داده است که قافله‌ حسینی معطل کسی نمی‌ماند؛ عشاق کوي زینبی چه زیبا از میان ما تا سوريه تاختند و ره به سوی معشوق بردند تا اعلام كنند كه كاروان عشق منتظر نمی‌ماند و برای دفاع از حرم و حريم هميشه و هر زمان و مكان آماده است.

كاروان عشق منتظر نمی‌ماند

به گزارش خبرگزاری فارس از مازندران، شهدا همواره هستند و هر از چندگاهی تلنگری می‌شوند به خواب و روزمرگی‌های‌مان تا فراموش نکنیم که آنان ناظر و آگاه بر اعمال‌مان خواهند بود؛ امروز دوباره آمدند تا با حضورشان اقدامی عاشورایی انجام دهند.

و اینک در آستانه محرم‌الحرام ورود پیکر پاک سردار شهید سیدجلال حبیب‌الله‌پور به همراه پاسدار شهید سیدسجاد خلیلی آمد تا با عزت و سربلندی، حرفی برای گفتن داشته باشیم.

سردار شهید سید جلال (مسلم) حبیب‌الله‌پور و سیدسجاد خلیلی یکی از ده‌ها شهید مدافع حرمی است که سربزنگاه رسیدند تا دل‌های ما به‌واسطه محبت این شهیدان به انس و همدلی برسد.

همه شهدای انقلاب اسلامی در وصایای خود اغلب به این نکته اشاره داشته‌اند که با تأسی از امام و مقتدای خود، امام حسین(ع) پا در راه نبرد حق علیه باطل نهادند و امروز و این روزها در آستانه محرم‌الحرام ورود دو شهید مدافع حرم، سردار شهید سیدجلال حبیب‌الله‌پور و سیدسجاد خلیلی با آمدن‌شان گواهی بر ماندن بر قرار عاشقی خود شدند.

چه حساب و کتاب خوبی شما شهیدان با خدا انجام داده‌اید که شهادت‌تان، حضورتان و تشییع‌تان در زمان‌های خاص و از پیش تعیین شده است؛ چگونه با خدای خود معامله می‌کنید که اینچنین در دل‌ها نفوذ دارید و خون سرخ‌تان همواره در رگ‌های تک تک ما جاری‌ست؟

و تو ای سردار خوبی‌ها سردار سیدجلال حبیب‌الله‌پور؛ چه خوب بعد از سه سال چشم‌انتظاری در شب اول محرم آمدی و همچون مسلم‌بن‌عقیل پیام‌‍‌‌رسان و سفیر امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) شدی و دوباره پیام آزادی‌خواهی و هیهات‌من‌الذله را این روزها با حضورتان به ما یادآوری کردید.

* سخن فرزند شهید حبیب‌الله‌پور با پدر

سه سال از نبودنت گذشت؛ سه سال با حسرت و آه و ناله برای همه ماهایی که نبودنت را آه کشیدیم و اما این نبودنت و بی‌خبری از حضورت برای خانواده‌ات بسیار سنگین‌تر بود و اینچنین شد که فرزند دلبندت، دختر نازدانه‌ات حرف‌های فراوان با تو داشته باشد.

دختر شهیدسید جلال حبیب‌الله‌پور در سخنی با پدرش اینگونه می‌گوید و می‌نویسد:

یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ لی کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ(ع)

بابای غیورم سلام

غریب دور از وطن! سلام

بعد چهار سال دوری و دلتنگی خوش آمدی

خبر پیدا شدنت را غدیر دادند و در روزهای آغازین محرم به وطن بازگشتی

همه کارهایت حساب و کتاب دارد

چه باشکوه برگشتی پدر

سه سالی که گذشت حس می‌کنم سال‌های سال بزرگ‌تر شدم.

سه سال است که دلتنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزار شهدای گمنام، سپری می‌کنیم.

سه سال است که شنیدن نام پدر، بابا بغضی عجیب برایم به همراه دارد بغضی آمیخته با افتخار.

طنین صدای دلنشینت در جای جای خانه هنوز به گوش می‌رسد.

دست نوازشت را روی نوه‌هایت خوب حس می‌کنم.

پدر جان! حتماً خوب می‌دانی که امروز، روز تولدم هست و خدا چه هدیه خوبی به من عنایت کرده.

روزی مرا به تو داده و امروز تو را با یک تابوت سه رنگ به من ... اما این کجا و آن کجا …

حس عجیبی دارم پدر! برایت ناگفته‌های زیادی داشتم اما تابوتت را که دیدم زبانم بند آمده بود.

غم و شادی و دلتنگی و هیجان در هم آمیخته بود.

می‌خواستم  حرف بزنم ... اما به جای کلمات اشک بود که از گوشه چششم سرازیر شد.

کسی برایم از اسارت گفت

کسی از دست‌های بسته گفت

کسی از گوش و گوشواره گفت

باز دلم رفت کنج خرابه شام زانو بغل گرفت و روضه زینب(س) و دختر سه ساله را خواند.

اصلاً محرم امسال برای‌مان حال و هوای دیگری دارد...

بازگشت شما و شهید سیدسجاد خلیلی.. مازندران را پیشاپیش عاشورایی کرد.

شهید سیدسجاد خلیلی که در ۲۱ فروردین‌ماه ۱۳۹۵ مفقودالاثر بودند و بعد از دو سال و نیم بی‌خبری قسمت این بود که در غدیر مژده آمدن شما دو عزیز به ما برسد.

سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا

مهر یک بی‌کفن انداخت میان دل ما

ندای مظلومان جهان گوش‌ها را کر کرده اما هنوز هستند گوش‌هایی که نمی‌شنوند و یا نمی‌خواهند بشنوند.

وصیتت هیچ‌وقت از یادم نمی‌رود که گفتی:

هر کس از ولایت جدا باشد هلاک خواهد شد

پدر! ما سربازان ولایتیم و از ولایت تا آخرین قطره خون‌مان حمایت می‌کنیم.

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الَّذِی خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ وَ الرَّحْمَةِلا

* نماز شبی که نشان از پرواز و وصال یار می‌داد

و سیدجلال و سیدسجاد بزرگوار؛ شما شهدا چگونه در دل‌ها نفوذ کرده‌اید که در هر زمان و مکانی در اوج و عظمت و بزرگی قرار دارید و دل‌های فراوانی بی‌قرار شماست و این بی‌قراری‌ها موجب می‌شود که از شما و خاطرات‌تان بنویسند.

سردار حمیدرضا رستمیان، فرمانده لشکر ویژه ٢٥ کربلا هم دل‌نوشته‍‌ای به‌مناسبت مراسم وداع دو شهید مدافع حرم دارد و در آن می‌گوید:

سلام الهی بر سیدجلال و سیدسجاد عزیز

به آغوش هم‌استانی‌ها وهم‌شهری‌ها و خانواده‌تان خوش آمدید.

سیدجلال عزیز! عصر روز ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ بود که با هم لبیک‌گوی حضرت زینب(س) شدیم.

نماز شبت، نشان از پرواز و وصال یار می‌داد.

عاشقانه سفر عشق را پذیرفتی با اینکه ده‌ها مشکل پیش رویت قرار داشت.

فرصت خداحافظی و وداع با خانواده را نداشتی و به‌صورت تلفنی خداحافظی کردی.

تمامی امورات سفر را آماده کرده بودی و دعوت‌شده حضرت زینب(س) بودی.

باهم به فرودگاه و از آنجا در گیت‌ها قرار گرفتیم.

کاروان عشق زینبی حرکت کرد در دمشق فرود آمد.

یاد و خاطره آن‌روزها و شب‌های دمشق بخیر که توفیق زیارت و عبادت را داشتیم.

دست تقدیر ما را از هم جدا کرد، شما در جنوب و منطقه قاسیون و این حقیر در منطقه تدمر مشغول مقابله با  تکفیری‌ها شدیم.

پس از ۲۰  شبانه‌روز توفیق مکالمه تلفنی را یافتیم، دوباره سفارش‌ها شد که مراقب باشید.

در روزهای پایانی مأموریت به دمشق آمدم تا با هم برگردیم، سراغت را گرفتم، گفتند: سیدجلال (مسلم)  در عملیات جنوب شرکت کرده‌اند.

خبر شهادت یک شمالی را اعلام کرده بودند، دلم خیلی نگران بود، نکند این شهید سیدجلال باشد.

در دلم غوغایی بود چگونه بدون شما به ایران برگردم؟

خدا خدا می‌کردم که آن شهید تو نباشی.

ولی تقدیر رقم خورده بود و روح سیدجلال پرواز کرده بود.

تمامی غم‌های عالم بر قلب و مغزم فشار می‌آورد، شهادتت، فراقت، نگرانی خانواده‌ات، و به‌جا ماندن پیکرت و ... خیلی سخت بود.

آن فراق حدود ۴ سال طول کشید تا نشانی از پیکر معطرت خبرش در ایام غدیر خم رسید و شناسایی شد.

سید جان!

شفاعت از خانواده معظم‌تان، دوستان، آشنایان، هم‌رزمانت را به‌یاد داشته باش که خیلی نیازمندیم.

روح‌تان شاد و راه‌تان پر رهرو باد...

آری دوباره شهید، دوباره حضور و دوباره ما و عاشقی و بی‌قراری‌های روزهای نبودنت و هوایی که تازگی دوباره به شهرمان داده است و تویی که ملک شدی و به بهشتی که جایت بود؛ رسیدی.

سردار شهید سیدجلال حبیب‌الله‌پور از رزمندگان لشکر عملیاتی ۲۵ کربلای مازندران روز دوشنبه ۳۱ فروردین‌ماه ۱۳۹۴ در نبرد با پیروان اسلام آمریکایی در سوریه میدان دفاع از حرم بانوی مقاومت، حضرت زینب کبری(س)، بال در بال ملائک پر گشود.

پاسدار شهید سیدسجاد خلیلی متولد سال ۱۳۷۲ از روستای متکازین شهرستان بهشهر و پاسدار لشکر ۲۵ کربلای مازندران در دومین اعزام خود به سوریه در تاریخ ۲۱ فروردین‌ماه ۱۳۹۵ در درگیری با داعش در جنوب سوریه به همراه «محمدتقی سالخورده» و «حسین بوّاس» به شهادت رسید.

یاد و خاطره تمامی مهمانان سفره با برکت اباعبدالله‌الحسین(ع) را با یادی از شهدای مدافع حرم و مفقودالجسدان خان‌طومان به نمایندگی از تمامی عاشوراییان سرزمین‌مان گرامی می‌داریم و افسوس برای آنچه نتوانستیم در ادامه راه شهدا انجام دهیم و امید که پیروان عملی و واقعی سیره امام حسین(ع)  در ماهی که به نام سرور شهیدان زینت یافته است، باشیم.

 به امید بازگشت تمامی شهدای خان‌طومان به آغوش خانواده‌ها

گزارش از مریم نظری

انتهای پیام/ع

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول