به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، پنجاه و نهمین شماره از گزارشهای «ستاره آسمان نصف جهان» به سراغ آتش اصفهانی، ادیب و شاعر اهل بروجن میرود تا روای بخش کوتاهی از گذر زندگی او باشد.
میرزا حسن آتش؛ ادیب شاعر، فرزند حاج میرزا آقا و نوه میرزا محمدطاهر بروجنی، در سال 1284 قمری متولد شد.
پدر آتش از ملاکان و صاحب اعتباران بروجن به اصفهان نقلمکان کرد و به دلیل اعتبار شخصی و درستکاری و دیانت و همچنین برخورداری از مراتب فضل و معرفت، بهتدریج، ناظر و امین امامجمعههای بزرگ اصفهان، میر سیّد محمد و حاجی میرزا هاشم شد.
آتش ذوق طبیعی، طبع فطری و قریحه ذاتی را بامعلومات ابتدایی و اکتسابی که در عصر وی متداول بود، ترکیب کرد و از همان دوران نوجوانی به شعر پرداخت که این امر سبب شد تا ادیبان کهنسال آن دوران همچون عمان سامانی، آثار بلندی طبع را در او تشخیص دادند.
زنجیرهبافی و گلدوزی در دستان آتش
همچنین این ذوق باعث شد که برای کسب معاش به شغلهایی بپردازد که جنبه هنری داشتهاند، او ابتدا در بالاخانه سرای نو در محل قهوه کاشیهای محله گلبهار اصفهان شاگردی کرد و در زنجیرهبافی، گلدوزی دستی و یراقدوزی، نزد استادانی، مانند «میرزا حیدر علی» مهارت پیدا کرد که بعدها او را بهعنوان استاد طراز اول معرفی کرد.
سپس به یکی از حجرههای سرای گلشن در بازار بزرگ اصفهان، روبروی مسجد جارچی، در بالاخانهای منتقل شد و شغل خود را در زنجیرهبافی گلدوزی منحصر ساخت و شاگردانی، مانند «میرزا یحیی» را تحویل جامعه داد و خود نیز از این راه متمکن و ثروتمند شد.
آتش تا 45 سالگی به آن کار ادامه داد، اما از سال 1330 قمری به بعد که بهتدریج این هنرها، رونق اولیه خود را از دست داد به تجارت و دادوستد مشغول شد.
رفتوآمد سرایندگان و هنرمندان آن روزگار در سرای نو و نزد حیدر علی، استاد آتش باعث شد که وی با بزرگانی، چون میرزاعلی رضا پرتو، دهقان سامانی، میرزا حسینعلی آشفته و میرزا محمدعلی مسکین آشنا شود و طبع فطری او نیز بسامان شود.
خود میگوید:
همین ز معجز مدح تو بس که بی تحصیل / همی به من شود الهام شعر عرفانی
بعد از آن در عموم انجمنهای ادبی اصفهان، از قبیل «ابوالفقرا»، «عنقا»، «سرتیپ»، «حقایق»، «شیدا»، «انصاری» و «ادیب فرهمند» فعالانه شرکت و سرودهای خود را با تخلّص «بینوا» عرضه میکرد.
او کمکم در این انجمنها، مایه علاقه خود را که همان غزل بود، گفتی است که در انواع شعر خصوصاً غزلیات طبع و سلیقه خدادادی داشت بهطوریکه در پاسخ غزلهای طرحی، چیرگی ویژهای نشان داد.
بسیاری از غزلهای حافظ و سعدی را استقبال کرد:
شمع را در شب وصل تو بباید کشتن / تا که خاموش شود هرکه زبانی دارد
کی نشیند به سر سفره سلطان، درویش / اگر از خوان قناعت، لب نانی دارد
بینوایی که آتش نام گرفت
امّا رفتهرفته از تقلید غزل سبک عراقی که مذهب مختار و یگانه سبک بازگشت بود و اوج آن همین قرن سیزدهم است، به سبک هندی، بهویژه شیوه کلیم و صائب تمایل پیدا کرد.
او در اواسط عمر، تخلص خود را به «آتش» تغییر داد و این تغییر را تا آنجا که میتوانست در بسیاری از غزلهای قبلی نیز ایجاد کرد.
چون به هر بیتی نگنجد «بینوا» / بعدازاین «آتش» تخلص میکنم
الهام گرفتن از سبک هندی تا آنجا در «آتش» پیشگرفته شد که بهرغم بازگشتیها، حتی گاه مانند پیروان طرز هندی، از اصطلاحات و واژههای محاورهای و کوچه و بازاری زمان در شعر استفاده میکند.
میرزا حسن آتش ابتدا در محله جویباره اصفهان ساکن بود و پسازآن به محله شهشهان مسجد جامع و سپس به خیابان مشیر و سرانجام به محله درب کوشک نقلمکان کرد و تا آخر عمر، همانجا بود و در همان محل در سن 65 سالگی در تاریخ 20 آذر 1309 شمسی از دنیا رفت، پیکر او در سمت شمال غربی تکیه فاضل سراب (جویبارهای) در تخت فولاد به خاک سپردند.
دیوان او را در سال 1319 شمسی فرزندانش به دستیاری سید علیخان آزاد و امینی، مدیر روزنامه اخگر، گردآوری کردند و استاد جلالالدین همایی مقدمهای در یازده صفحه نوشت که اغلب از همان طبع و مقدمه مأخوذ است.
همچنین حدود هشتصد غزل در این دیوان وجود دارد که در سالهای بعد چندین بار دیگر و با تصحیح و اضافات چاپ شد.
در وفات این شاعر، شعرا مرثیه و ماده تاریخهای زیادی سرودهاند که در زیر به دو نمونه از آنها اشاره میشود:
از میرزا عبدالوهاب گلشن ایرانپور:
آتش که از او گرم دل اهل سخن بود / شد سرد و فروهشت ازین غمکده پا را
پس از هفت بیت
زد آه ز دل گلشن و گفت از پی تاریخ / باد اجل افکنده بر آب، آتش ما را
از عبدالکریم بصیر اصفهانی:
آه کز باد اجل خاموش شد / آتش آن شاهنشه ملک سخن
ز آن میان گفتا به تاریخش بصیر /آتشی دیگر ندارد انجمن
فرزند او میرزا حسین آتش متخلص به اخگر ادیب و شاعر بود که در خدمت اساتید زمان خود تحصیلات خویش را به انجام رسانید و از اعضای قدیم و محترم انجمن ادبی مرحوم شیدا بود.
این شاعر ادیب در روز پنج شنبه 11 خرداد 1351 شمسی وفات کرد و در کنار پدر در تکیه فاضل سراب به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/63106/م30/