به گزارش خبرگزاری فارس، طی دو سالی که از درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی می گذرد ، گفتگوها و خاطرات بسیاری از سوی مخالفان، موافقان و نزدیکانش جهت روشن ساختن ابعاد کمتر شناخته شده سیاست ورزی هاشمی نقل و بازگو شده است. اتفاقی که می تواند منعکس کننده تصویر دقیقی برای قضاوت تاریخی در مورد وی به دست دهد. در همین رابطه محمد موسوی خویینی ها در گفتگویی با خبرگزاری رسمی دولت، ایرنا، به بیان انتقادات و اختلاف نظراتش با هاشمی رفسنجانی پرداخته است که بخش هایی از این گفتگو را میخوانید:
هاشمی معتقد بود برای راه افتادن کار میشود قانون را دور زد
خویینی ها در گفتوگو با ایرنا میگوید: اگر آقای هاشمی، معتقد بود کاری باید انجام شود، دیگر هیچ مانعی را بر سر راه نمیپذیرفت؛ چه این مانع قانون باشد، چه اشخاص و حقوق دیگران. هر حقی را در قبال این حقی که معتقد بود باید زنده کرد، نادیده میگرفت. ایشان معتقد بود کار باید راه بیفتد، برای راه افتادن کار میشود قانون را دور زد، معتقد بود افراد و گروههای مزاحم را باید با سخنرانی کردن، نهیب زدن یا محدود کردن از سر راه بر داشت. ایشان بهرحال «عملگرا» بود؛ عملگرا یعنی آنچه فکر میکرد درست است باید پیش برود و هر اقدامی اگر در این مسیر تعریف شود درست است و اگر مانع باشد نادرست است و باید کنار زده شود. اصلا برایش مهم نبود که قانونی است یا غیرقانونی، حقی از بین میرود یا نه.
رهبری بهدنبال مشارکت بیشتر ولی هاشمی بهدنبال مهندسی انتخابات بود
در انتخابات سال 76، یک وقت متوجه شدیم خبرهایی میآید که بالاخره میخواهند یک جوری بازی انتخابات را به هم بزنند. من و آقای کروبی رفتیم خدمت آقای هاشمی، گفتیم آقای هاشمی ظاهرا آنچه میفهمیم بنا نیست انتخابات روال عادی و طبیعی خود را طی کند. البته ما هم آن موقع اطمینان خاطر جدی نداشتیم که حتما آقای خاتمی رأی دارد؛ ولی میخواستیم هرکس به همان میزان که رأی دارد شناخته شود و یک انتخابات آبرومندی برگزار شود. برای همین به ایشان گفتیم پرسوجو کنید ببینید اگر تمایل به یک فرد دیگری هست، آقای خاتمی کنار بکشد. آقای هاشمی در پاسخ گفت اتفاقا من با آقای خامنهای اینجا اختلاف نظر دارم. آقای خامنهای نظرش این است که باید انتخابات خیلی پرشور باشد و مردم همه بیایند و هرچه مردم بیشتر بیایند بیشتر تأیید نظام است. اما من میگویم آقا شما بگویید نظرتان چه کسی است، ما همه میرویم کار میکنیم که همان بشود.
خویینی ها سپس می گوید: این روزها تعبیری بهاسم «مهندسی انتخابات» را بهکار میبرند. آقای هاشمی آن زمان را در نظر بگیرید با آن روابط و امکانات و قدرت نه آقای هاشمی سالهای آخر را، آقای هاشمی آن زمان میتوانست انتخابات را جوری مهندسی کند که آن نتیجهای که میخواهد گرفته شود.
موسوی خویینی در پاسخ به پرسش ایرنا در خصوص اینکه هاشمی خودش را بارها در معرض رای مردم قرار داده و سعی کرده رقابت انتخاباتی را گرم نگه ندارد می گوید : بله، بعضی مواقع هم رأی نیاورد ولی شما جوری حرف می زنید که گویا آقای هاشمی برای گرم نگه داشتن انتخابات نامزد می شده است، ایشان هم مانند سایرین برای رئیس جمهور شدن و یا نماینده مجلس شدن وارد عرصه انتخابات شده است.
وی ادامه می دهد: آنچه که در نگاه آقای هاشمی بود، این بود که آنچه در نظرشان درست است باید پیش برود. قبل از پیروزی انقلاب، خود انقلاب و نهضت برایش اصل مسلم بود و همه چیز برایش در حاشیه آن تعریف میشد. بعد از پیروزی انقلاب هم بدست آوردن قدرت، یک اصل مسلم در نگاه آقای هاشمی بود. من اینها را از زبان خودش شنیدم که میگویم. میگفت قبلا روحانیون غفلت کردند و با هزاران خون دل کشته دادند بعد که پیروزی میرسید، دیگران میگفتند خیلی خوب، مبارزه کردید دستتان درد نکند، التماس دعا، تشریف ببرید در همان مساجد، هر وقت لازم شد بازهم خدمتتان میآییم. ایشان این دفعه میخواست این قضیه را محکم بگیرد که از دست نرود. دیگر برایش فرقی نداشت کسی برنجد یا بدش بیاید یا لازم باشد به تخت سینه کسی زده و او را کنار بزند. آقای هاشمی در عمل اینطور بود.
رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز درباره اتفاقات مجلس اول به ریاست هاشمی نیز انتقاد دارد، جایی که می گوید: برخوردها بین جریان خط امامی وملی مذهبی ها بسیار بود ولی من آن روشهای تند را نمیپسندیدم. روش برخورد ایشان را هم نمیپسندیدم. من تندرویها را مربوط به ایشان نمیدانم ولی ایشان هم این طوری بوده است. در زمان ریاستجمهوری ایشان 50، 60 نفره از ملی- مذهبیها را دستگیر کردند. خبرنگار خارجی از آقای هاشمی میپرسد که اینها فقط نامه نوشته بودند، میگوید برای اینکه رویشان کم شود. اینها افراد باسابقه بودند. قبل از انقلاب مبارز بودند. ولی آقای هاشمی آنها را مزاحم دوران ریاستجمهوری خود میدانست و معتقد بود همه باید حمایت کنند تا ایشان یک رئیسجمهور موفق باشد.
هاشمی عامل توقیف روزنامه سلام بود
موسوی خویینی ها در ادامه هاشمی را عامل توقیف روزنامه سلام می داند و معتقد است این روزنامه در زمان ریاست جمهوری هاشمی توسط وزارت اطلاعاتش بسیار مشکل داشته است. وی در پاسخ به این پرسش که روزنامه سلام بعد از ریاست جمهوری هاشمی توقیف شد می گوید: بله، ولی ایشان میرفت در نمازجمعه، علیه روزنامه سلام حرف میزد. سلام تنها یک تریبون بود در مقابل تریبونهای متعددی که ایشان به عنوان رئیس جمهور در اختیار داشت. هم تریبون دولت را د اشت، هم رادیو تلویزیون را داشت و هم نماز جمعه را داشت، همه را داشت. یک روزنامه سلام مگر چقدر تیراژ داشت و چه کار عجیب و غریبی میتوانست بکند؛ ولی آن را مزاحم میدانست.
سوپرچپ سوپررادیکال بود که در دوران ریاست جمهوری به راست غلتید
خویینی ها با اشاره به مشی سیاسی هاشمی اظهار می دارد: آقای هاشمی هیچوقت در عمرش در خط اعتدال نبود. ایشان در آن تقسیمبندی اولیه یکی از عناصر کاملا برجسته جناح چپ بود. از یک مقطعی، قدری صحبتهایش را تغییر داد و کمکم از جناح چپ فاصله گرفت و به راست نزدیک شد. صحبتهای ایشان در خطبههای نمازجمعهاش نشان میدهد چپ رادیکال بود. مثلا در مسائل پولی و اقتصادی، در نمازجمعه مطرح کرد باید از کسانی که پول در بانکها دارند خمس بگیریم. این باعث شد یک مرتبه خلقالله پولهایشان را از بانکها بیرون کشیدند. یعنی رادیکالترین موضع درباره اندوختههای مردم در بانکها را داشت؛ یعنی برویم سرک بکشیم چه کسی چقدر پول دارد. در حالی که سپردههای اشخاص در بانکها، محرمانه است. البته این سخن، معلوم بود هیچوقت نمیتواند اتفاق بیفتد ولی موضع ایشان بود. یا در مورد برخورد با خانمها که بدحجاب بودند. ایشان در نمازجمعه گفت باید زندان مختص زنان درست کنیم به شکلی که نگهبان و همه عوامل آن زن باشند. من آن زمان دادستان بودم و گفتم عجیب است آقای هاشمی حداقل با ما که با او دوست و رفیق هستیم، مشورتی نکرده که این حرف خوب است، بد است، عملی است، شدنی است؟ یک مرتبه بگوییم که برای زن ها یک زندان مخصوص درست کنیم؟ در دنیا چه فکری میکنند. هرکسی به اتهام اینکه در خیابان حجابش را رعایت نکرده است یقهاش را بگیریم و به زندان بیندازیم. خطبههای نمازجمعه ایشان را در دهه 60 بخوانید سوپررادیکال بود.
رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز ادامه می دهد: آقای هاشمی هیچوقت در خط اعتدال نبود. یک وقتی مرحوم احمدآقا به من گفت به آقای هاشمی گفتم با این صحبتهایی که شما میکنید جناح راست به شما تمایل پیدا نمیکند، تنها جناح چپ را از خودتان دور میکنید. آقای هاشمی آنقدر رادیکال بود که مرحوم آقای آذریقمی در واکنش به یکی از سخنرانیهای آقای هاشمی گفته بود زیر عمامه بعضیها داس و چکش است. میخواهم بگویم آقای هاشمی خط اعتدال نبود. حسابی سوپرچپ بود. اما در دوران مدیریت و ریاست جمهوری فکر میکرد باید از همه نیروها استفاده کند؛ این شد که به سمت جناح راست غلتید. ولی نتوانست در یک مرزی قرار بگیرد که هم جناح چپ را نگه دارد و هم جناح راست را. البته همیشه یک بخشی از دوستان جناح چپ، با ایشان مرتبط و به ایشان علاقهمند بودند؛ آنطور هم نبود که همه از ایشان دور شوند. چون جناح چپ هم مثل اصلاحطلبی امروز یک حزب خاصی نبود. طیف وسیعی بود که همه خود را جناح چپ میدانستند. یک عده تندرو بودند، یک عده کندرو.
***
همچنین سایت انتخاب اظهارات دیده نشده ای از مصطفی تاج زاده فعال سیاسی اصلاح طلب و معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات منتشر کرده که در میزگرد مجله مهرنامه بیان داشته است، وی در این گفتگو به رابطه پرفراز و نشیب هاشمی و جناح چپ اشاره کرده که گزیده ای از آن را می خوانید:
اگر بخواهیم روابط اصلاحطلبان را با آقای هاشمی بعد از دومخرداد بررسی کنیم؛ سه اشتباه اصلی دیده میشود: اول، دوستانی از جناح چپ که نقد آقای هاشمی میکردند و اصلا کار آنها بهمصلحت نبود.
دوم، اشتباه یاران و نزدیکان آقای هاشمی که این نقدها را به کل اصلاحات تعمیم دادند و آقای هاشمی را در تقابل با اصلاحات تعریف کردند. سوم، اشتباه ما که چرا در آن فضا سکوت کردیم. درحالی که باید به صحنه میآمدیم و اعلام میکردیم اصلاحات فقط این افراد و جریاناتی نیستند که آقای هاشمی را نقد میکنند. ما باید این موضعگیری را میکردیم تا معلوم شود در این قضیه، اصلاحطلبان (جناح جپ) دو دیدگاه دارند.
از دور دوم انتخابات ۸۴. ما پیچ بزرگی را پشت سر گذاشتیم. یعنی، همه آن نیروهایی که زمانی منتقد آقای هاشمی بودند؛ در دور دوم از آقای هاشمی حمایت کردند. بعد از آن، من یاد ندارم که هیچجا آقای هاشمی از ما نقد کرده باشد؛ بنابراین، همراهی ما فقط از ۸۸ نبود. ۸۸ اوج گرفت؛ چون جنبش اجتماعی ایجاد شده بود. ۸۸ در مردمی شدن آقای هاشمی موثر بود. ۸۴ در پختگی و سیاستورزی ما کمک کرد؛ به این معنا که دیدیم ما باید مسیر واحدی را پیدا کنیم. نه تنها اصلاحطلبان جناح چپ، بلکه مهندس سحابی و نهضت آزادی هم از آقای هاشمی حمایت کردند. نهضت آزادی که سال ۷۶ با وجود حضور آقای خاتمی، رای سفید داده بود؛ سال ۸۴ به آقای هاشمی رای داد.
انتهای پیام/