به گزارش خبرگزاری فارس از خرمآباد، 30 دی سال 95 بود که ساختمان بزرگ پلاسکو با وجود اخطارهای فراوان مبنی بر فرسوده و غیر ایمن بودن، در سایه غفلت مسؤولان و بیتوجهی ساکنان آن به یکباره فرو ریخت و علاوه بر خسارات عدیده مالی و اقتصادی و مرگ 6 شهروند، موجب شهادت 16 آتشنشان شد و داغی همیشگی را بر دل ایرانیان نهاد.
آتشنشانی از آن دسته مشاغلی است که آدم جانش را کف دست گذاشته و بیمهابا به دل حریق میزند، حریم سوزانی که گاه برگشت از آن میسر نیست و تنها شرارههای داغش سهم چشم انتظاران میشود.
ققنوسهای عاشقی که با جانفشانی گَرد غم از چهره هموطنانشان میزدایند و در چشمه زلال ایثار رسم گذشت و مهربانانهزیستن را با وجود همه بیمهریهای زمانه به دیگران میآموزند.
امدادگرانی که بارها ثابت کردهاند بلند آسمان تنها جایگاه فرشتگان نبوده و زمینیان نیز میتوانند در این جلگه مقدس وارد شده و ملائک را با عشقبازیهای خود مسحور کنند.
حیاتبخشانی که اگرچه جانشان شیرین است و گوارا اما دریغی ندارند از نثار آن به طالبان امداد تا آنجا که پایانی باشند برای یک آغاز.
محمد میرزایی مقدم 15 سالی میشود که از ورودش به حرفه مقدس آتشنشانی میگذرد و با وجود لمس خطرات بسیار اما از آن همواره به عنوان عشق زمینی خود یاد میکند.
«آتشنشانی یعنی؛ عشق، ایثار و از خودگذشتگی»، اینها تعاریف معاون عملیات سازمان آتشنشانی خرمآباد در توصیف شغلی است که از پدرش به ارث برده و اکنون سرمست از این انتخاب به نجات جان همنوعانش مشغول است.
با این مرد عملیات حریقهای سخت و طاقتفرسا که با وجود کمبود امکانات اما هیچگاه از رقیب شکست نخورده گفتوگویی را ترتیب دادهایم که ماحصل آن را میخوانید.
انگیزه شما از ورود به حرفه آتشنشانی چه بود و آیا خانواده از انتخابتان استقبال کردند؟
از بچگی عاشق هیجان بودم، همیشه در بازیهای کودکانه یا پلیس میشدم یا آتشنشان، راستش شاید داشتن پدری با پیشه آتشنشانی بر این انتخابها بیتأثیر نبود، اما میدانم که عشق به انجام کارهایی ریسکپذیر و هیجانخواه همواره مرا قلقلک میداد.
خانواده به واسطه شغل پدر عادت داشتند به دلواپسی، حتی آن زمانی که صدام، انبار شرکت نفت ماسور خرمآباد را به آتش کشاند و ما چندین شبانهروز از حضور پدر محروم بودیم دلنگرانیهای مادر دلیلی نشد برای منصرف کردن پدر از کارش و فردا صبح باز همان آش شد و همان کاسه.
زمانی که من انتخابم(آتشنشان شدن) را به خانواده گفتم پدرم استقبال کرد و مادرم نگرانیهایش دوچندان شد.
عشق به هیجان کار خودش را کرده بود و من هر جور شده باید وارد این حرفه میشدم بنابراین با وعدههایی از جنس
مواظببودن که میدانستم عملیشدنش دست خودم نیست مادر را راضی کرده و نهایتاً پس از کسب رضایت به آرزوی کودکیام دست یافتم.
برای ورود به حرفه آتشنشانی چه مهارتهایی لازم است و آیا مؤلفههای بینالمللی برای روحیهبخشی به نیروها لحاظ میشود؟
ورود به سازمان آتشنشانی مستلزم مهارتهای جسمی و روحی است، هر چه بدن ورزیدهتر و به اصطلاح ورزشکاریتر باشد عبور از چالشهای پیشآمده در حین عملیاتها آسانتر است.
بهنظر بنده شاید داشتن روحیه مهمترین فاکتور برای حضور در این حرفه سخت اما شیرین است، آتشنشان به واسطه حوزه کاریاش با صحنههای مختلف و البته گاه دلخراش مواجه شده و بنابراین داشتن روحیه حساس کار امدادی وی را با مشکل روبهرو ساخته و از پای در میآورد.
البته این روحیهبخشی را میتوان به کمک نیروهای روانشناس تقویت کرد، کاری که امروز در کشورهای توسعهیافته و برخی کلان شهرهای ایران برای افزایش بهرهوری از توان نیروهای آتشنشان انجام میگیرد، بهگونهای که پس از هر عملیات، روانشناس با صحبتهای خود امید را در دل نیروها بازآفرینی کرده و آنها را برای عملیات بعدی آماده میکند.
با این توصیف چقدر تلاش شده که به آتشنشانی و زیربخشهای آن تخصصی نگاه شود؟
متأسفانه باوری که در بین مردم رایج بوده این است که آتشنشان تنها آتش خاموشکُن است، در حالی که اینگونه نیست و بسیاری از اتفاقها از جمله حوادث حریق، رانندگی، آسانسور، نجات عریق، چرخگوشت و حیوانات را پوشش میدهد و به تبع همین زیرشاخهها آموزشهای تخصصی لازم در دانشکدهها ارائه میشود.
آنچه امروز خلاء آن احساس میشود شرکت نیروها برای حضور در دورههای بینالمللی است، متأسفانه شهرداریها از جمله شهرداری خرمآباد بودجه لازم جهت اعزام آتشنشانها به این دوره را ندارد و بنابراین گاهی از بروزترین شیوههای امداد و نجات محروم میشویم.
تجهیزات سازمان آتشنشانی خرمآباد چگونه است؟ ظاهرا طی چند ماه گذشته اعتباری برای خرید تجهیزات به این سازمان تزریق شده و آیا این مبلغ کمبودها را پوشش داد؟
بله، خوشبختانه با تزریق این اعتبار برخی نیازمندیهای سازمان خریداری شد، تجهیزاتی از قبیل لباس ضد حریق که در ردیف نخستین امکانات اولیه این حرفه محسوب میگردد با این تخصیص فراهم و البته بسیاری از مشکلات نیز مرتفع شد.
کمبودها به دو شکل خودشان را نشان میدهند، گاهی وسیلهای موجود بوده اما به واسطه فرسودگی غیرقابل استفاده است و این یعنی کمبود و گاهی اصلاً تجهیزاتی وجود ندارد.
در حال حاضر ناوگان خودرویی سازمان آتشنشانی خرمآباد فرسوده و بهنوعی غیرقابل استفادهاند، تجهیزات موتوری همچون بالابر و نردبان نیازشان به شدت احساس میشود آنهم در این زمانه که اغلب ساختمانها چندطبقه و با ارتفاعات بالا ساخته میشوند.
همانطور که میدانید شهرداریها سازمانهایی غیردولتی بوده که منابع مالی محدودی دارند و بنابراین توان بهروزآوری همه امکانات را نداشته و نیازمند حمایت از سوی دستگاههای اجرایی است.
از طرفی کاهش خطرات و آسیبهای ناشی از حوادث به میزان قابل توجهی به تجهیزات مدرن و بهروز بستگی داشته و بنابراین نقش دولت در این زمینه میتواند بسیار کارگشا واقع شود.
برخی از شهروندان معتقدند سرعت حضور نیروهای آتشنشانی بر صحنههای حوادث مطلوب نبوده و این موضوع گاهی منجر به شدت اتفاقها از جمله وسعت آتشسوزیها میشود، نظر شما در این خصوص چیست؟
عوامل مختلفی مؤثر است، اما میتوان گفت سهم مردم از زمان اطلاع تا حضور نیرو بر سر صحنه بسیار زیادتر از سهم آتشنشانی است.
نخستین مولفه تاثیرگذار بر میزان سرعت تیم عملیاتی نحوه اطلاعرسانی تماسگیرنده است، گاهی به علت آشفتگی و استرس، تماس گیرنده قادر به بیان اطلاعات کامل از اتفاق نیست، انتظار نداریم که فرد جزئیات کاملی را بیان کند اما حفظ خونسردی و ارائه آدرس دقیق از محل وقوع حادثه حداقلترین خواسته ما از مردم است.
دیگر اینکه با وجود اعلامهای هشدار همچون بوق و آژیر، خودروها راه را برای ماشین آتشنشانی باز نمیکنند و گاهی حتی کورس هم میگذارند، این در حالی است که هر آژیر خودروی امداد نشان از نیاز یک شهروند به کمک بوده و اگر برخی این موضوع را درک کنند سرعت حضور تیم عملیاتی نیز افزایش مییابد.
موضوع مهم دیگر ازدحام مردم سر صحنه حوادث برای بیان اظهارنظرهای غیرکارشناسی و سلفی گرفتن است، در حالی که نزدیک شدن به برخی اتفاقها همچون آتشسوزیها تبعات سنگینی را برای فرد ممکن است رقم زند.
بسیاری از ساختمانهای تجاری و مسکونی خرمآباد فرسوده و مستعد حریق هستند، آیا سازمان آتشنشانی در خصوص صدور اخطاریه و پیشگیری از این حوادث احتمالی اقدامی انجام داده است؟
نه تنها مراکز تجاری خرمآباد بلکه اغلب مراکز تجاری کشور به دلیل فرسوده بودن پلاسکوهای نسوختهای هستند که هر لحظه امکان بروز فاجعهای عظیم و فروریختن در آنها وجود دارد.
متأسفانه آتشنشانی تنها قادر بوده که در صورت مشاهده نواقص ایمنی همچون نداشتن کپسولهای اطفاء حریق اخطاریه صادر کند و اجازه پلمپ اماکن را ندارد که این موضوع ضعف بزرگی به حساب میآید.
اگرچه امروز بخش ایمنی ساختمان در سازمان اتشنشانی شدیدترین نظارتها را بر نحوه ساختمانسازی اعمال میکند اما امکان حادثهای عظیم در بافتهای فرسوده و نقاط پرخطر به شدت احساس میشود.
وضعیت معیشتی آتشنشانها چگونه است؟
در این حرفه دریافتیها با توجه به میزان تخصص انجام نمیگیرد، در حال حاضر پنج نیروی شرکتی، کارمند پیمانی و رسمی، کارگر قراردادی و رسمی در سازمان آتشنشانی دریافتی دارند و همسانسازی شاید مهمترین خواسته مالی نیروها باشد.
همچنین معمولاً افراد شاغل در سازمان مبالغی بین 3 تا 4.5 میلیون تومان حقوق دریافت میکنند و این با توجه به سخت و زیانآوربودن حرفه آتشنشانی بسیار کم و نیازمند تجدیدنظر است.
و بهترین و تلخترین خاطره شما از شغل آتشنشانی چیست؟
لذتبخشترین لحظه زندگیام را زمان نجات جان همنوعانم میدانم و اتفاقاً همین حس بارها گره از مشکلات زندگی شخصیام باز کرده است.
شعار «نجات جان آدمی همواره پیشه من است» شعار همه آتشنشانها است و این خود نشان از رسالت عظیم نیروهای شاغل در این سازمان دارد و بنده نیز تا زمانی که جان در بدن دارم برای تحقق این مهم میکوشم.
تلخترین خاطره هم از دست دادن همکاران آتشنشان در سراسر کشور است، این موضوع به شدت قلبم را به درد میآورد همچنان که شهادت همکاران آتشنشان در ساختمان پلاسکو به شدت متأثرم کرد.
گفتوگو از پریسا قربانی نژاد
انتهای پیام/م