اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

خبر خوب

'همراه با جوانان گروهی جهادی که کارشان شاد کردن خانواده‌های مدافع حرم تیپ فاطمیون و زینبیون است

ماموریت ویژه برای لبخند بچه‌های بهشتی

اگر امروز گروه جهادی «بهشت امام حسن مجتبی (ع)» با همه داشته‌هایش از خانواده‌های به‌جامانده مدافعان حرم، تیپ فاطمیون و زینبیون حمایت می‌کند دلیل محکمی دارند؛ آن‌ها از نزدیک دلاوری‌ها، دلدادگی و شجاعت این مردان را شاهد بوده‌اند.

ماموریت ویژه برای لبخند بچه‌های بهشتی

فارس پلاس ؛سودابه رنجبر:جوان‌های جهادی به نام گروه «بهشت امام حسن مجتبی (ع)» معتقدند؛ غریب‌نوازی را از خود آن‌ها آموخته‌اند از رزمنده‌های تیپ فاطمیون و زینبیون؛ یعنی همان مهاجران افغانستانی و پاکستانی که سال‌ها در ایران زندگی کردند درحالی‌که غریب بودند و اسم اتباع خارجی همیشه بیشتر از نامشان به چشم بقیه می‌آمد. افغانستانی‌ها و پاکستانی‌ها در تمام این سال‌ها اگر غربت را در کشورمان تجربه کردند دست‌آخر، در سوریه و در غریب‌نوازی حرم اهل‌بیت (ع) مصداق این شعر شدند: «از تیغ دم مزن همه مست شهادتیم ـ حرف از حرم نزن که همه کوه غیرتیم» و حالا چند جوان پای این‌همه دلاوری‌های ایستاده‌اند و از خانواده‌های مدافع حرم تیپ فاطمیون و زینبیون به‌صورت جهادی حمایت می‌کنند.

تبار بی‌هراسی از هراتیم

وقتی پای صحبت هر یک از مدافعان حرم بنشینید از تک‌تکشان این روایت را می‌شنوید: «با گذشتن از جان خودمان اجازه نمی‌دهیم به آستان حرم حضرت زینب (س) گزندی وارد شود.» هرگاه که جمعی از فاطمیون و زینبیون با مدافعان حرم ایرانی عازم سوریه شدند چنان هیبت و رشادت از خود نشان دادند و با داعش و تکفیری‌ها جنگیدند که دیر یا زود داستان حماسه‌سازی‌های آن‌ها دستمایه فیلم‌نامه‌ها و روایت‌های این تکه از تاریخ جنگ خواهد شد. اگر امروز جوان‌های جهادی بهشت امام حسن مجتبی (ع) با همه داشته‌هایش از خانواده‌های به‌جامانده مدافعان حرم تیپ فاطمیون و زینبیون حمایت می‌کنند، دلیل محکمی دارند؛ آن‌ها از نزدیک شاهد بودند مردان این خانواده‌ها چطور به عشق حمایت از حرم زینب (س) از جان گذشتند. خانواده‌هایشان نیز صبر زینبی پیشه کردند و پای عقایدشان ایستاده‌اند درحالی‌که سختی زیادی را از سر می‌گذرانند. آن‌ها مصداق همان شعری هستند که می‌گوید: «تبار بی‌هراسی از هراتیم»

وقتی لفظ «بابا» جای عمو را می‌گیرد

سمیرا، محمدحسین، رضا، امیرعلی و... که گاهی تعدادشان در هر سفر تفریحی به ۲۵۰ نفر هم می‌رسد. کودکان به‌جا از رزمنده‌های تیپ فاطمیون و زینبیون هستند که انگار دلدادگی را از پدرانشان آموخته‌اند. کودکانی که با جوان‌های جهادی بهشت امام حسن مجتبی (ع) به مکان‌های تفریحی می‌روند. تا با شرکت در این برنامه‌ها کمی از آلام روزهای سخت ندیدن پدرشان التیام پیدا کند. همه اعضاء گروه جهادی معتقدند که این بچه‌ها بسیار سپاس گذار و مهربان هستند در طول یک روز تفریحی و یا سفرهایی که با یکدیگر همراه می‌شوند کلمه عمو از دهانشان نمی‌افتد. حتی بچه‌های کوچک‌تر لابه‌لای عمو گفتن‌ها گاهی دلشان می‌خواهد عموها را «بابا» صدا کنند، شاید با گفتن این کلمه کمی دلشان گرم شود. بچه‌ها به مکان‌های تفریحی مثل پارک، کوه، سینما مجتمع‌های بازی کودکان و حتی سفرهای چندروزه می‌روند و باکسانی همراه می‌شوند که مثل خود آن‌ها صدها بار قهرمانی پدران شهیدشان را ابراز می‌کنند. تعدادی از جوان‌های جهادی با پدران این کودکان به سوریه اعزام‌شده و از نزدیک شاهد جنگیدن و دلاوری‌ها پدران این کودکان بودند. مردانی که بیشترشان متولدین سال ۱۳۷۰ بسیار جوان؛ اما پدر بودند. عشق به اهل‌بیت از آن‌ها مرد نبرد ساخته بود.

جهاد در سوریه به قیمت ترک سر

«حمید حسنی» یکی از اعضاء جوان‌های جهادی بهشت امام حسن مجتبی (ع) از تاریخچه تشکیل این گروه می‌گوید: «سال ۱۳۹۲ بود وقتی اولین شهدای مدافع حرم را در کشور تشییع می‌کردند. با چند نفر از دوستان هر هفته به نیت زیارت قبر شهدای مدافع حرم به بهشت‌زهرا می‌رفتیم. از نزدیک شاهد بودیم خانواده‌های شهدای تیپ فاطمیون و زینبیون به دلیل ترس و دلهره‌ای که از دولت افغانستان، پاکستان و همچنین وهابی‌ها داشتند، اجازه نمی‌دادند اسم عزیزانشان به نام شهید روی سنگ‌قبر درج شود. هرچند در بین آن‌ها خانواده‌هایی هم بودند که می‌خواستند به شهدایشان، کلمه شهید اطلاق شود اما از قلم‌ افتاده‌بودند. بعدها از قوانین کشور افغانستان و پاکستان مطلع شدیم که دولت افغانستان برای اعزام‌شدگان به سوریه ۲۵ سال زندان و دولت پاکستان برای اتباع خود که به سوریه اعزام شوند حکم اعدام صادر می‌کند. این‌ها را یک‌به‌یک وقتی پای حرف‌های بازماندگانشان نشستیم متوجه شدیم از همان روز عزممان را جزم کردیم تا از خانواده‌هایشان حمایت کنیم.

از نان شب شروع کردیم

از آن روزها بیش از ۵ سال می‌گذرد و جوان‌های جهادی بهشت امام حسن مجتبی (ع) توانسته‌اند خانواده‌های زیادی را تحت حمایت خود قرار دهند. روزهای اول دغدغه اصلی آن‌ها فراهم کردن یک گونی ۱۰ کیلویی برنج برای هر خانواده بود؛ اما حالا با حمایت جمعی از خیرین و حتی ارگان‌های دولتی و مکان‌های تفریحی توانسته‌اند نیازهای اولیه را تأمین کنند و علاوه بر حمایت‌های رفاهی و تفریحی به فکر تحصیل بچه‌ها و استعدادیابی در بین آن‌ها هم باشند. این ایده وقتی به ذهن جوان‌های جهادی رسید که در یک سفر تفریحی در شمال کشور چند روزی با بچه‌های شهدا و مفقودین همراه شدند و از نزدیک شاهد بودند که در بچه‌ها چه استعدادهایی نهفته‌ای وجود دارد. حسنی معتقد است که باید این بچه‌ها را حمایت کنیم تا در مسیر پدرانشان گام بردارند وجود آن‌ها می‌تواند برای خانواده‌هایشان هم فرصت باشد و هم تهدید. ما جوان‌هایی هستیم که از دور پیامدهای جنگ ۸ سال دفاع مقدس را شاهد بودیم و حالا باید از نسل‌های بعدازاین جنگ‌ها حمایت همه‌جانبه داشته باشیم.

 

پدری که قهرمان است و قهرمان می‌ماند

«محمدجواد رستمی» از جاویدالاثرهای تیپ فاطمیون است و حدود دو سال است که خانواده از او خبری ندارند. «محمدعلی» ۵ ساله پسر محمدجواد رستمی، حضورش در مکان‌های تفریحی و شادی این روزهایش را فقط به خاطر قهرمانی پدرش می‌داند. مرتب این جمله را از مادرش می‌پرسد: «مامان، چون بابای من قهرمان بوده عموها منو به هرجایی که دوست دارم می‌برم؟» فاطمه رستمی مادر جوان محمدعلی که ۲۴ سال بیشتر ندارد از روزهایی می‌گوید که همسرش محمدجواد برای رفتن به سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (ع) خواب و خوراک نداشت. توضیح می‌دهد: «آقا محمدجواد در مغازه مکانیکی و تعویض‌روغنی کار می‌کرد. درآمد خوبی هم داشت، ما خیلی احساس خوشبختی می‌کردیم هر دو ما متولد تهران بودیم. او قاری قران و مداح اهل‌بیت بود. چند بیتی شعر هم راجع به حضرت زینب (ع) سروده بود. این را آخرین باری که از سوریه به من تلفن زد گفت قبل از رفتنش به سوریه هر هفته برای زیارت به جمکران می‌رفت. هر دفعه که در مسیر تهران – قم بود آن‌قدر دلم شورش را می‌زد که بیشتر از ۱۰۰ بار به او تلفن می‌زدم می‌گفت: «تو رو به خدا، آن‌قدر به من زنگ نزن وقتی به‌سلامت برسم خودم با شما تماس می‌گیرم.» آن موقع دست خودم نبود نگرانش می‌شدم حالا باور نمی‌کنم که این من هستم که دو سال از آقا محمدجواد بی‌خبر مانده‌ام و این روزها را تحمل می‌کنم. محمدجواد متولد ۱۴ خرداد سال ۱۳۶۹ بود و همیشه به این که روزتولدش با نام امام خمینی  گره خورده‌است افتخار می‌کرد. من به وجود او و به راهی که انتخاب کرد افتخار می‌کنم او چه در این دنیا باشد و چه نباشد، مدافع حرم است.

فاطمه رستمی عکس‌های محمدعلی را یکی‌یکی ورق می‌زند و آن‌هایی را نشانمان می‌دهد که دقیقاً شبیه به پدرش ژست گرفته است و ذوقش را می کند. به عکس‌های جشن تولد محمدعلی که می‌رسد بازهم برای جوان‌های داوطلب که این روزها دل محمدعلی را شاد کرده‌اند و برایش تولد گرفته‌اند طلب خیر می‌کند و می‌گوید: «خوشحالم که محمدعلی به قول خودش عموهای قهرمانی هم دارد. عموهایی مثل پدرش.»

همان حداقل‌ها را عملیاتی کردند

حسنی به سختی‌هایی که این خانواده‌ها با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد: «باید از نزدیک دلدادگی تیپ فاطمیون و زینبیون به اهل‌بیت را از زبان خودشان بشنوید. خیلی از آن‌ها با همان آگاهی حداقلی از دین، عشق به اهل‌بیت را به‌حد اعلا رساندند. وقتی همراه با تیپ فاطمیون به جبهه اعزام شدم و فرصتی دست داد تا بتوانم پای درد دل‌ها و حرف‌های مگوی آن‌ها بنشینم، به این نتیجه رسیدم که در نبودشان باید از خانواده‌هایشان در کشوری که غریب هستند حمایت کرد. خیلی از همین دوستان شهید، شخصیتی مشابه به شهید «مجید قربان خانی» معروف داشتند. مبارزان شجاع با بدن‌های خال‌کوبی که گنده‌لات یک محله بودند؛ اما عشق به شهادت، آن‌ها را نرم کرده بود. بعضاً رزمنده‌هایی که از احکام و آداب دینی حداقل‌ها را می‌دانستند اما به همان حداقل‌ها عمل می‌کردند. وقتی امروز کودکان همراه با خانواده‌هایشان در مکان‌های تفریحی که با کمک خیرین و مدیران پارک‌های تفریحی برنامه‌ریزی می‌شود حضور پیدا می‌کنند یکی‌یکی شهدا و عشق آن‌ها به خانواده‌هایشان از جلوی چشمانم مثل یک فیلم عبور می‌کند. به یاد پدر و پسری می‌افتم از تیپ فاطمیون، به‌قدری پدر عاشق پسر بود که بعد از مفقود شدن پسرش به مرخصی نمی‌رفت چند ماه بعدازاینکه پسرش مفقود شد قوانین اعزام تغییر کرد؛ اینکه پیرمردها به جبهه اعزام نمی‌شدند و ما شاهد بودیم که پیرمرد موی سر و محاسن خود را رنگ مشکی می‌زد و اصرار می‌کرد که جوان است و می‌تواند اعزام شود. این پدر آن‌قدر در جبهه ماند تا شهید شد.»

کارگردان «فیلشاه» با بچه‌ها در سینما

پسران و دختران خانواده‌های فاطمیون در پارک می‌دوند و بازی می‌کنند در بین بازی‌هایشان شعر می‌خوانند مداحی می‌کنند و بعضی‌هایشان تروفرزی خاصی دارند به قول «احمد کاظمی» یکی از اعضاء جوان‌های جهادی تعدادی از بچه‌ها استعدادهای عجیبی دارند در رشته‌های ورزشی، برخی آن‌قدر صدای خوبی دارند که می‌توانند قاری قران و مداحان فوق‌العاده‌ای باشند. دیدن آن‌ها ما را ترغیب کرد که از جمعی از ورزشکاران و هنرمندان دعوت کنیم تا از بین آن‌ها استعدادیابی کنند. یکی از اتفاقات جالبی که در تفریح‌های جمعی رخ داد حضور بچه‌ها مدافع حرم در کنار کارگردان فیلم سینمایی «فیلشاه» بود که باهمت این کارگردان «هادی محمدیان» بچه‌ها توانستند به سینما بروند و در کنار هم اوقات خوشی را سر کنند.

 

«نهال قاضی خانی» اینجا هم هست

 جوان‌های جهادی «بهشت امام حسن مجتبی (ع)» در برنامه‌های تفریحی که ترتیب دادند پذیرای خانواده شهید «قاضی خانی» هم هستند. خانم قاضی خانی همسر شهید و مادر سه فرزند معتقد است: «فرزندانم به‌قدری شیطنت‌های کودکانه دارند که اگر خدمتگزاری به شهید نبود هیچ‌کسی نمی‌توانست ما را برای ساعتی درگروهای تفریحی که به کمک جوان‌های جهادی تشکیل‌شده تحمل کند. مصداقش همین قصه نهال دخترم است که کمتر کسی است آن را نشنیده باشد.» قصه را بار دیگر برایمان روایت می‌کند «ماه رمضان سال‌های گذشته بود برای افطار از خانواده‌های مدافع حرم در بیت رهبری دعوت‌شده بودیم. نهال دخترم آن‌قدر سر نماز جماعت در بیت رهبری جنب‌وجوش کرد که خانم‌هایی که به نماز ایستاده بودند با تذکرهای پی‌درپی او را به‌صف مردانه هدایت کردند. نهال بعد از اتمام نماز در قسمت آقایان مانده بود. وقتی از او پرسیدم کجا رفتی گفت: «رفتم به رهبر گفتم کُلاهتو مامانت برات درست کرده؟! گفت آره. گفتم میدی به من؟ گفت این مال منه! یکی دیگه برات می‌خرم. گفتم پس صورتی بخر!»

 

قاضی خانی می‌گوید: «آقا کلاه صورتی را برای نهال فرستاد زیباترین هدیه‌ای که تابه‌حال داشته‌ایم و به داشتنش افتخار می‌کنیم. این قصه نهال بود که هنوز هم سر زبان‌هاست.»

کودکان مدافع حرم به دریا رفتند

خانم قاضی خانی قصه را که تمام می‌کند می‌گوید: «حالا تصور کنید شبیه نهال دو فرزند دیگر هم دارم به‌علاوه فرزندان مدافع حرم دیگری از قم شهرری هم آمده بودند که شیطنت‌های کودکانه‌شان کم از فرزندان من نبود در سفر شمال با گروه جهادی همراه شدیم. بچه‌ها هرقدر بازی می‌کردند خسته نمی‌شدند. من شاهد بودم جوان‌های داوطلب چطور از جان‌ودل کار می‌کردند تا به بچه‌های مدافع حرم خوش بگذرد. غروب که می‌شد از فرط خستگی گوشه‌ای می‌نشستند اما همان‌جا هم با بچه‌ها بازی‌های فکری می‌کردند تا بالاخره بچه‌ها رضایت بدهند. قاضی خانی توضیح می‌دهد: «من بسیار نکته‌سنج و حساس هستم در این سفر یک‌بار هم ندیدم جوان‌های جهادی در حال غذا خوردن باشند آن‌ها خودشان را فراموش کرده بودند با دلسوزی پدرانه‌ای که از خود نشان می‌دادند کاری کردند که طعم شیرین این سفر همچنان در کام بچه‌ها بماند.»

این الفاطمیون

جوان‌های گروه جهادی ایمان‌دارند وقتی در قیامت، فریاد برآید «این الفاطمیون؟» این مدافعان حرم تیپ فاطمیون هستند که برمی‌خیزند. جوان‌های جهادی معتقدند که اگر به خانواده‌های فاطمیون و زینبیون خدمت کنند می‌توانند فردای قیامت در کنار آن‌ها محشور شوند.

انتهای پیام/

 

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول