به گزارش خبرگزاری فارس از سمنان، قصههای مجید را این بار با صدای سکوت گوش میکنیم؛ با لمس مجسمههایی از جنس خاک. هنر را در جان مجسمههایش میریزد، دستانش صدای کلام اوست و قلبش سرای مهر.
او فرزند همین خاک است. اهل ایران است و خانهاش در سمنان، اصالتش به روستای حسنآباد از کویر جنوبی شهرستان سمنان برمیگردد.
چند سالی است که بازنشسته شده و تنها دغدغهاش را در کولهبار هنرش بسته تا بتواند صداقت کودکیاش، ظرافت لبخندش و نگاه پرمهرش را به روی آثارش بنشاند.
هنر او سفالگری است؛ اما او یک قدم بیشتر پیش رفته تا گلبازی دوران کودکی و به زبان امروزی خاکبازی یا خمیربازی کودکانه را جان بخشد، مجسمهای را روح بخشد تا خاک دوباره رنگ مانایی به خود بگیرد و روی طاقچه خانه با ما سخن بگوید.
مجید قصه ما، دنیا را آرامتر از ما میشنود، خندههای بیصدایش و سکوت کلامش نشان از این دارد که ناشنواست. دستانش صدای اوست. او با دستانش با ما صحبت میکند. مجید صدایش را به دستانش سپرده، نقصان شنوایی، نهتنها محدودش نکرده؛ بلکه از او هنرمندی قهار ساخته است.
مصاحبهای که در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگویی است با مجید مرادیحقیقت هنرمند روشنبیانی است که بیصدا با ما سخن گفت.
فارس: لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمایید که چند سال دارید؟
مرادیحقیقت: مجید مرادیحقیقت هستم، من 100 سال دارم.(به خنده و شوخی) متولد سال 1343 از شهر سمنان
فارس: انگیزه اصلی برای ورود شما به هنر سفالگری چه چیزی بوده است؟
مرادیحقیقت: هنر را باید دوست داشت، به نظرم مهمترین انگیزه برای من همان فکر و علاقه بوده که تاکنون مرا در این مسیر نگه داشته است. من ذاتاً هنر را دوست دارم و برای خلق اثر هنری انگیزه و پشتکار دارم؛ اما در کودکی، ابتدا با نقاشی و طراحی و ویترای آغاز به کار کردم.
علاقهای که به طراحی چهره و آناتومی بدن انسان و حیوان داشتم، محرک اصلی برای ورود من به هنر مجسمهسازی بوده و یا شاید عشق به بازیهای دوران کودکی.
فارس: مگر چه بازیهایی در کودکی انجام میدادید؟
مرادیحقیقت: همان گلبازی خودمان یا خاکبازی که همه بچههای قدیمیتر در شهر و روستا انجام میدادند، یا همین خمیربازی که بچههای امروزی به آن عادت دارند.
فارس: پس اهل خمیربازی هم بودید؟
مرادیحقیقت: با خنده جواب میدهد که نه. دوران ما شاید اینقدر سرگرمیهای کودکانه متنوعی نداشتیم. اما باغچه خانه قدیمیمان یا باغی که پدرم در روستا داشت، فضا را برای جنبوجوش کودکی ما فراهم میکرد.
فارس: اصالتاً اهل کدام روستای سمنان هستید؟
مرادیحقیقت: روستای پدری و مادری ما حسنآباد است که پدرم در آنجا باغی دارد که یادآور خاکبازیها و گلبازیهای ماست.
فضای روستا روی علاقه من بیتأثیر نبوده است، آنچه که ما داریم از صداقت و راستی همان کوچههای صاف و ساده و آرامش همانجاست. اصلاً قدیمیها خیلی خوب بودند.
فارس: آیا در طول این دوران استاد هم داشتید؟
مرادیحقیقت: استاد خاصی در طول این دوران نداشتم، فقط از استاد ادیب برای کار کردن گِل میگرفتم و اینکه کتابهای آموزش سفالگری را بسیار مطالعه میکردم و در کنار همه اینها علاقه و کار تجربی خودم دارای تأثیر بسیاری بوده است.
فارس: آیا شاگرد دارید و محل کار شما کجاست؟
مرادیحقیقت: نه. متأسفانه جوانان امروز علاقه و پشتکارشان کم شده است و دوست دارند تا ظهر بخوابند. (با خنده)
محل کار خاصی ندارم، پیشتر کارگاهی در حمام قدیمی چوب مسجد داشتم که قدیمی و فرسوده شده و فعلاً فقط از کوره آن برای پخت سفال استفاده میکنم، کارگاهی کوچک در یکی از اتاقهای خانه ایجاد کردم و فعلاً همانجا مشغول به فعالیت هستم.
فارس: تخصص اصلی شما در هنر سفالگری چیست؟
مرادیحقیقت: بیشتر علاقه و تجربه من در مجسمهسازی است؛ از زمان کودکی علاقه خاصی به ساختن آدمک داشتم و همان علاقه باعث شد تا به ساختن مجسمهها و نقش و نگار روی دیوار روی بیاورم.
فارس: هماکنون روزی چند ساعت مجسمهسازی میکنید و ابراز اصلی شما در این هنر چیست؟
مرادیحقیقت: حدوداً چهار، پنج ساعت در طول روز کار میکنم؛ ابراز اصلی کار من خاک و خاک رس است و بعد هم برای پخته شدن سفال، به یک کوره با دمای 800 درجه سانتیگراد نیاز دارم.
فارس: این مجسمهها منحصر به خودتان است؟
مرادیحقیقت: قطعاً در حوزه مجسمهسازی نه. ولی با این سبک خاص و قدیمی و کوچکی که در ساختار این مجسمهها وجود دارد، آن را متمایز از آثار دیگر هنرمندان کرده است.
فارس: برای ساخت هر مجسمه چقدر زمان لازم دارید و آیا کسی هم به شما کمک میکند؟
مرادیحقیقت: برای خلق یک مجسمه حدود چهار ساعت زمان لازم است و دخترم در رنگآمیزی مجسمهها به من کمک میکند.
فارس: انگیزه اصلی شما در ساخت این مجسمهها چیست و چند سال است که به این حرفه اشتغال دارید؟
مرادیحقیقت: برای هنر قیمتی نیست؛ اما فروش و نمایش دادن هنر شاید قویترین محرک در ساخت آن باشد؛حدود 30 سال است که به این کار مشغولم و در هنر سفالگری دیگر بازنشسته شدهام.
فارس: آیا درآمدی هم از این راه هنری داشتهاید و اولین مجسمهای که ساختید را به یاد دارید؟
مرادیحقیقت: شاید دو ماه در سال، فصل فعالیتهای درآمدزایی من باشد که با توجه به این مسأله اینقدر زیاد نیست.
اولین مجسمهای که ساختم مجسمه جهانپهلوان تختی بود. به خاطر راه و رسم جوانمردی و پهلوانی که از او خوانده بودم و خودم هم دوست دارم.
فارس: اثر هنری کدام یک از هنرمندان را بیشتر دوست دارید؟
مرادیحقیقت: به کارهای استاد علیاکبر صنعتی علاقه بسیاری دارم.
فارس: از چه سنی با مشکل ناشنوایی روبهرو هستید؟
مرادیحقیقت: از همان بدو تولد گوش سمت چپم کاملاً از شنیدن صداها و آواها محروم بود؛ اما گوش سمت راستم آسیب کمتری را تحمل کرده است. این مشکلات، قدرت تکلم و ارتباط من با دیگران را دچار مشکل کرده است.
وقتیکه سختتر فهمیده میشوم یا منظورم را متوجه نمیشوند. سخت است اما دیگر عادت کردهام و سعی کردم با این موضوع کنار بیایم و ارتباط خوبی با دیگران برقرار کنم.
فارس: منظور شما از سختتر فهمیده شدن چیست و راحتترین مسیر برای ارتباط با مخاطبتان چه راهی است؟
مرادیحقیقت: مثلاً ماشینها پشت سر شما بوق میزنند و بدون توجه به علامت ناشنوا بودن راننده درک درستی از شرایط ندارند؛ اما من همیشه سعی کردم در ازدحام بوقهای رانندگان و یا موارد مشابه، لبخندی را همراه با سکوت صدایم به آنها هدیه کنم. (خنده)
برای من راحتترین راه برای ارتباط با مخاطبان لبخوانی است که آن را خوب بلدم.
فارس: در حال حاضر شغل و حرفه اصلی شما چیست و چه چیزی را بیشتر دوست دارید؟
مرادیحقیقت: فعلاً که بازنشستهام؛ از سال 1385 تا به حال حدود 13 سال میشود؛ به گشت و گذار و گردش علاقه زیادی دارم و دیدن مکانهای تاریخی، عکسهای قدیمی، شهرهای قدیمی و کویرگردی حال مرا بهتر میکند.
فارس: رابطه شما با موسیقی باید خوب باشد؛ درست است؟
مرادیحقیقت: بله؛ درست میفرمایید، همانطور که در آثار من هم دیدید، ابزار موسیقی چون تنبک، تار و داریه به همراه هنرمندان وجود دارد. درست است شاید فقط بیننده موسیقی باشم (خنده) ولی کلاً موسیقی و حال و هوای آن را دوست دارم.
فارس: چرا مجسمههای شما حال و هوای قدیمی دارد؟
مرادیحقیقت: فضای قدیمی و تاریخی به دلیل سادگی، صفا و صمیمیتی که در آن وجود دارد، همیشه برای من جذاب بوده و همچنین آداب و رسوم و سنتهای قدیمیها برایم جالب است، که این مسأله علاقه من را به سمت و سوی نوع زندگانی و پوشش زمان قاجار سوق داده است.
لباسها، شلوارها، کلاه، سبیل و خیلی چیزهای دیگر از علایق من از بافت زندگانی مردم در زمان قاجار است و برایم لذتبخش است و در آثار و مجسمههایم این موضوع نمود دارد و شاید بتوان گفت بهعنوان اثرانگشت کار هنری من محسوب میشود و در این زمینه منحصربهفرد است.
فارس: چه برنامهای برای آینده در نظر گرفتهاید و چه انتظاری از مسؤولان دارید؟
مرادیحقیقت: یکی از اهدافم این است که بتوانم ابزار کارم را گسترش دهم و 200 تا 300 مجسمه در روز تولید کنم.
از مسؤولان انتظار میرود تا فضای کسب و کار و بازار فروش را با برپا کردن نمایشگاههای متنوع در سراسر ایران فراهم کنند تا هنرمندان انگیزه بیشتری برای کار داشته باشند. هنرمند نیاز به فضایی برای بروز و ظهور اثر هنری خود دارد، آن هم با احترام به هنر و هنرمند، روند دیده شدن هنرمندان و ارتباط هنرمندان و مردم را با تبلیغات مناسب تقویت کنند.
فارس: و اما حرف آخر؟
مرادیحقیقت: دوست دارم تا 80 سالگی مجسمهسازی کنم و بعد آن هم که دیگر کارمان تمام است. (خنده)
گفتوگو از حسین مرادی
انتهای پیام/2568/س/