اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  آذربایجان شرقی

خوشا دردی که درمانش رضا باشد

دوست دارم برایت بچه آهو شوم و روز و شب در کوه، دشت و صحرا تنها و غریب شوم، تا تو ضامن من آهو شوید.

خوشا دردی که درمانش رضا باشد

به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، سلام برتو که مهربان‌تر از هر لحظه بهاری و حتی از آن شبنم زلال صبح صادق، آقایم کاش خبر داشتی که به شوق زیارت تو و دیدن کفتران حرمت، کمی آن طرف‌تر از شکوفه‌های نارنج، کنار غنچه‌ای که آرزوی باز شدن دارد، می‌نشینم و با چشمان خیس به دوردست‌ها می‌نگرم.

می‌خواهم تا آنجا که تو دوست داری، پر بگیرم اما تا بارگاه دوست راه طولانی است." چشم از پنجره بر نمی‌دارم. دشت از پی دشت، کوه از پی کوه، دسته دسته گل سرخ، یک عالم سبز و یک دریا اشتیاق که دستی از غیب به جانم ریخته است.

همیشه همین طور است، خودم را که به مولا می‌سپارم، دیگر این من نیستم که می‌روم، برای لحظه‌ای، خواب مرا می‌رباید؛ ... دست در دست نور و آرمیدن در کنار ضریح، چه دل‌انگیزند این خواب‌های خوب ..."

مولای من، چقدر بی‌تاب شنیدن صدای بق بقو بقوکنان دسته کبوتران حرمت هستم! به یاد دارم مادرم همیشه می‌گفت، از همه جا می‌توان در کنار تو بود و پنجره فولاد تو را در بغل گرفت و حتی صدای بق بقو بقوکنان دسته کبوتران حرمت را شنید، حتی از برگ‌های خشک کاج همسایه.

سرور من، نمی‌دانی چقدر به شوق می‌آیم وقتی صحبت از تو می‌شود، اشک در چشمانم حلقه می‌زند. به راستی که چشمه‌های خروشان، موج‌های پریشان و ریگ‌های بیابان و حتی امواج طوفان مهربانی‌های تو را می‌شناسند. به حق که نام تو رخصت رویش است و طراوت باران.کاش من هم عبور تو را همچون تمام غریبان دیده بودم.

از تو چه پنهان به همین خاطر دوست دارم برایت باران شوم. ببارم و در همه بیابان‌ها، دشت‌ها، صحراها، آبادی‌ها و حتی در خیابان‌های شهر جاری شوم. دلم می‌خواهد غبار از تن میخک‌ها و شب‌بوها بگیرم و بر لب‌های همه آفتابگردان‌ها گل لبخند بکارم.

با این وجود دوست دارم برایت بچه آهو شوم و روز و شب در کوه، دشت و صحرا تنها و غریب شوم. تا تو ضامن من آهو شوید.

آقای من، دوست دارمکفتر حرمت شوم، به شوق دیدن حرم تو، بعد از گذشتن از تمام آبادی‌ها، روستاها و شهرها تا زنده هستم به عشق تو دور حرمت پرواز کنم.

مولای من از تو چه پنهان هر شب باید نام ذکر تو آرامش تسکین دردهای من باشد و هر شب نامه‌ام که به آخر می‌رسد، پنجره را باز می‌کنم و به ماه شب بخیر می‌گویم و از ستارگان دب‌اکبر می‌خواهم که سلام من را به شما برسانند و برای سلامتی زائرانت دعا کنند.

یا ضامن آهو، تو هم حس می‌کنی؟ چقدر واژه‌های این دل‌نوشته بوی پیراهن یوسف را می‌دهند...

به راستی، یا امام رضا (ع)؛ همه دل‌نوشته‌ها و نامه‌هایی را که برای تو و به خاطر مهربانی‌های تو می‌نویسم تنها نشانی که دارم؛ همان مشهدالرضا بهشت است که به آن نشانی ارسال می‌کنم.

نگارنده: موسی کاظم زاده

انتهای پیام/60023/س

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول