اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  اصفهان

سفرنامه آقای هنرمند؛ فرار از کپی‌کاری‌ها به آغوش دست‌سازهای کودکانه

مسافری به مقصد هنر است و می‌گوید: در اوضاع تورم و تحریم، ما تحریم روحی و فرهنگی شدیم و نمی‌دانم چرا نخواستیم هنر را به صورت فطری و صادقانه از درون آدم‌ها بالا بیاورند اگر صادقانه به سوی هنر بپیوندند به سوی درک درست از آفرینش می‌روند.

سفرنامه آقای هنرمند؛ فرار از کپی‌کاری‌ها به آغوش دست‌سازهای کودکانه

مجله فارس پلاس اصفهان؛ فاطمه نجفی: مسافری هنرمند این روزها در مناطق گردشگری سمیرم توجه خانواده‌ها را به خود جلب کرده است مسافری که بی هیچ چشم‌داشتی خود را وقف کودکان کرده است و با عشق شکوفایی هنر و استعداد نهفته در درون کودکان را به نظاره نشسته است.

کودکانی که در کشاکش مشکلات و دغدغه‌های زندگی وجامعه از نظر فرهنگی از نگاه والدین و مسؤولان جامانده‌اند حالا مسافری از راه رسیده تا برای آن‌ها از ساده‌ترین ابزار رویاهای بزرگ را محقق کند.

مصطفی میرزاییان متولد 1342 است و هنر را از کودکی تجربه کرده است اما به گفته خودش به شکل مشخص 10-20 سالی است که در این حرفه مشغول شده و تا آنجا که زندگی به او مجال داده جست‌وجو کرده و با اساتید و تجارب نظام‌مند در زمینه طراحی و نقاشی پیش رفته‌ است.

از فروردین امسال و پس از بارندگی که به اصفهان می‌آید در مسیر کویر بر حسب اتفاق به سمت یک معدن متروکه که مربوط به 30 - 40 سال پیش بود تغییر مسیر می‌دهد؛ چون آب زیادی جمع شده بود و گل خوبی برای خمیر بود بعد از 20 سال به کار گل باز می‌گردد و تندیس آدم‌هایی 2 متری با ترکیبی از چوب و شن می‌شود آغازی برای بازگشتش به دنیای هنر و حدود 60 روز آنجا ماندگارش می‌کند. پس از بازنشر این تصاویر در فضای مجازی به تهران رفته و دوباره برای ساخت خمیر به اصفهان باز می‌گردد.

میرزاییان می‌گوید: تلاش کردم از این سبک‌ها و الگوها و باید نبایدهای رایج خارج شوم و ببینم خودم چه چیزی دارم در ادامه جستجوی خودم، توجه من به مصالح و موادی بود که ماهیت آن را بیشتر بشناسم از زیرسازی و بومی‌سازی تا ساخت ابزار که بتوان تجربه هنری را نشان و سعی کردم که هنر را از شکل آکادمیک و تعلیمی خارج و به بخش تجربه منتقل کنم، مثلاً اگر گلی دست من هست بتوانم آن را تجربه کنم و از کسی نپرسم چگونه با آن شکل بسازم.

و نقطعه عطف زندگی هنری او این جمله است: «شاید 5 سال پیش بود که برای اولین بار متوجه شدم چیزی به نام چاپ کمرنگ روی بوم هست و آن دیجیتالیسم هنری است».

درباره شروع این سفرهای هنری‌اش نکته جالب دارد و می‌گوید: بایکوت هنری شدم وقتی دنبال کار خودم رفتم آثار زیادی را از رنگ و مصالح که ارزان بود به تجربه درآوردم و چون قیمت برای خودم مهم بود و طعم فقر را چشیده بودم به دنبال ابزاری رفتم که شاید در دنیای هنری جایی نداشت ولی می‌توانست به عنوان ابزارهنری استفاده شود؛ مثلاً نوک خودکار تمام شده را در می‌آوردم از جوهر ته مانده‌اش که خط خاصی می‌دهد استفاده کردم و قلم موهای فاسد و شکسته را 10 تا 20 نخ در می‌آوردم و درون آن قرار می‌دادم که به عنوان قلم مو 3 صفر بتوان از آن استفاده کرد چرا که ساخت و احیای ابزارهای خشک شده خیلی برایم مهم بود چون هزینه خرید ابزارهای هنری بسیار زیاد است.

میرزاییان از تحریم هم می‌گوید اما جنس تحریمش فرق دارد: در اوضاع تورم و تحریم، ما تحریم روحی و فرهنگی شدیم و نمی‌دانم چرا نخواستیم هنر را به صورت فطری و صادقانه از درون آدم‌ها بالا بیاورند اگر صادقانه به سوی هنر بپیوندند به سوی درک درست از آفرینش می‌روند.

او هنرش و بی‌مهری به هنرش را هم این طور روایت می‌کند: سال‌ها پیش نامه و طرح ساخت ابزار الات هنری ارزان را مطرح کردم ولی حمایت نشدم. ما نمی‌دانیم رنگ روغن خارجی چطور ساخته شده و روی کاغذ خوب کار نمی‌شود اما من برای اولین بار نمایشگاه رنگ روغن روی کاغذ و مقوا زدم ودر سفر هم نمایشگاه یک روزه دو روزه می‌زدم که کلاً با مقاله حدود 20 نمایشگاه می‌شد که همه نمایشگاه از آثاری بود که خودم ساخته بودم.

درباره این که چه چیزی باعث ادامه سفرش به اصفهان شد، این طور توضیح می‌دهد: کپی‌کاری هنرمندان باعث شد، دیگر نمایشگاه نزنم و مطمئن شدم بیشتر کارها دیجیتال و ابزارمند هستند و هنرمندانی همچون داوینچی بوده‌اند که از ذهن و جسم و روحشان استفاده کرده‌اند و امروز چشم ما با جعلیات پر شده است؛ یا باید با این موضوع کلنجار می‌رفتم یا از موانع می‌گذشتم به همین خاطر از جامعه هنری جدا شدم و از اول عید امسال هم به کویر نزدیک اصفهان رفتم و با شن تندیس‌هایی درست کردم. نمایشگاه رنگ روغن روی کاغذ و مقوا را که با مصالح خودم زدم گفتند «مگر می شود؟» اما حتی روی کاغذ ساندویج هم نقاشی کشیدم.

میرزاییان دلیل انتخاب مقصد بعدی سفر یعنی سمیرم را این گونه پاسخ می‌دهد: وقتی برگشتم اصفهان یک بومی آنجا گفت شهرضا منبع سفال است به شهرضا آمدم و یکی گفت جایی هست که مناظر طبیعی زیبایی دارد و من از شهرضا به سمت سمیرم آمدم، به آبشارهای شهرستان سمیرم که جاذبه‌ای در دل طبیعت بودند رفتم و مدتی که در مناطق گردشگری بودم بچه‌ها جمع می‌شدند و با عشق و علاقه کار هنری انجام می‌دادند. تا اینکه در ادامه مسیر به سمت شهر ونک رفتم و از طریق شهرداری با حوزه هنری آشنا شدم با حضور در حوزه هنری و کتابخانه عمومی با دو مسؤول پر انرژی روبرو شدم که باعث شد من در عین ناامیدی از مسؤولان در سمیرم ماندگار شوم.

هنرمندمسافر گزارش ما مرحله بازگشت امیدواریش برای اجرای طرح اصلاح مسیر هنر را با برگزاری کارگاه مختلف ابزارشناسی، ساخت ابزار هنری سفالگری و طراحی با همکاری حوزه هنری در کتابخانه عمومی شهر ونک، موزه تنوع زیستی کانون پرورش فکری کودکان و مناطق گردشگری سمیرم آغاز کرده و می‌گوید: در این سفر به هوش و استعداد و هنر این کودکان سمیرمی پی بردم،کودکانی که مستعد و نیازمند حمایت هستند.

او معتقد است هنر تعلیمی و آموزشی نیست و باید این استعداد ذاتی و خودجوش باشد، وقتی بچه از کودکی بفهمد که خودش می‌تواند بهترین خمیر را تولید کند اگر کسی از بیرون برایش خمیر بیاورد دیگر گول نمی‌خورد و خمیر را نمی‌خرد و این یعنی استقلال و رفتن به سمت تولید داخلی که این مهم می‌تواند از کودکی در بچه‌ها پرورانده شود. این روایتی از دو جریان بوجود آمده است، جریان حق و حقیقی هنر که تجربه درونی و ذاتی هر انسان است و هنر را کسی نمی‌تواند به کسی یاد بدهد.

میرزاییان توصیه‌ای هم به مسؤولان محلی سمیرم داشت: برای مناطق گردشگری جایی برای هنرمندان تهیه کنند تا هنرشان را عرضه کنند؛ آدم‌ها تا از کاری لذت نبرند آن را انجام نمی‌دهند و وقتی لذت بردند حتی غذا خوردنشان را هم فراموش می‌کنند، در مناطق گردشگری تنوع فرهنگی زیادی است که خالی از کار فرهنگی است.هنرمندان بومی باید تنبلی و کم‌کاری را کنار بگذارند و برای بچه‌های محل خود یک روز را وقت بگذارند هنر را نباید به بچه‌ها تعلیم داد چراکه هنر آموزشی نیست بلکه باید زمینه بروز آن را فراهم ساخت. کودکان با غذا و لباس احیا نمی‌شوند نیاز به احیای روح و ذهن دارند پس کودکان را جدی بگیرم چراکه آینده‌سازان مملکت هستند گاهی وقت‌ها به نیازها و خواسته‌های کودکان توجه کنید.

شاید این توصیف میرزاییان درباره شهرستان سمیرم با 52 نقطه منطقه نمونه گردشگری و صد هزار نفر جمعیت را بتوان یکی از روایت‌های صادق درباره زادگاه بزرگانی چون استاد حبیب اله فضائلی، جهانگیرخان قشقایی و دیگر بزرگانی در نظر گرفت که سرچشمه هنر و معرفت بودند و امروز جوانان این شهرستان در رشته‌های مختل هنری از این سرچشمه بی‌بهره نمانده‌اند و البته این ماجرای بسیاری از شهرهای این مرز و بوم کهن است.

انتهای پیام/63111/ص30/م

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول